عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: هرگاه اعمال، رفتار و باورهای ما در راستای همبستگی اجتماعی و واجد سه بعد اعتقادی، قلبی و ظاهری باشد، میتوان گفت که حقیقت دین را دریافتهایم و عامل به آموزههای آن هستیم.
شریف لکزایی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیآیینها جزئی از فرهنگ هر جامعه بهشمار میرود و نمایانگر تفاوت نگرشها به جهان هستی و شیوه زیست مردمان آن جامعه است. فرهنگ عزاداری برای شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یارانش در حماسه کربلا که امروزه بهصورت ویژه در آیین پیادهروی اربعین تجلی یافته، یکی از این آیینهاست. اجتماع میلیونی در اربعین حسینی بهعنوان یکی از آیینهای دینی، نقش، ظرفیت و کارکردهای متعددی دارد و میتوان آن را از زوایای گوناگون بررسی کرد. یکی از این زوایا، کارکرد سیاسی اجتماعی اربعین است؛ اقتدارآفرینی و وحدت و انسجام از جمله کارکردهای سیاسی این حرکت و هویتبخشی و تقویت روح جمعی از کارکردهای اجتماعی آن محسوب میشود. بدیهی است که افراد گوناگون از خاستگاه تأیید یا انتقاد از این حرکت اجتماعی به تفسیر، تحلیل و تبیین مبانی، آثار و پیامدهای آن میپردازند. خبرنگار ایکنا از اصفهان به منظور واکاوی این موضوع، گفتوگویی با شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ مرز بین کارکردهای حقیقی دین و کارکردهایی که برخی از پیروان ادیان برای آنها متصور شدهاند، کجاست؟ آیا انتظار تأمین کارکردهای غیرحقیقی از دین، در نگاه ابزاری به آن ریشه دارد؟
اگر قائل شویم که حقیقت دین چیزی جز محبت، دوستی، فداکاری، بخشش و اخلاق نیست، مرز بین کارکردهای حقیقی آن از دیگر انتظارات از دین هم مشخص میشود. از سویی دیگر، نباید از یاد برد که این نگاه باید هم در بعد اعتقادی و نظری، هم در بعد معنوی و قلبی و هم در بعد ظاهری خود را نشان دهد. این مطلب به این معناست که به منظومه بودن حقیقت دین توجه داشته باشیم، چنانکه بزرگان دین و ائمه طاهرین بر آن تأکید کردهاند. هرگاه اعمال، رفتار و باورهای ما در راستای همبستگی اجتماعی و واجد سه بعد پیشگفته باشد، میتوان گفت که حقیقت دین را دریافتهایم و عامل به آموزههای آن هستیم. من در اینجا به دنبال اولویت دادن هیچ کدام بر دیگری نیستم؛ اما لازم است یادآوری کنم که برای ایجاد جامعهای فاضل، نیازمند توجه به موضوع اخلاق با تأکید بیشتری هستیم. درواقع، باید آنچه مناسبات و رفتارهای اجتماعی را شکل میدهد، بیشتر مورد توجه باشد.
ایکنا ـ در دنیای مدرن با پدیدههایی همچون دینورزی سوپرمارکتی به معنای انتخاب و عمل به تعداد محدودی از گزارههای دینی و نیاز نداشتن به کل مجموعه دین، کارناوالهای دینی، کافهتریاهای معنوی و... مواجهیم. به نظر شما، منشأ این پدیدهها با کارکرد دین و نگاه ابزاری به آن مرتبط است؟
ممکن است مرتبط باشد. البته من در این زمینه مطالعهای نداشتهام؛ اما همانطور که در پاسخ به پرسش قبلی نیز گفته شد، ما نمیتوانیم نگاهی غیرجامع به دین داشته باشیم؛ بلکه باید نگاه منظومهای به آن داشته باشیم. برجسته کردن یک بخش از ابعاد دین میتواند به نوعی دینگریزی و غفلت از سایر ابعاد دین بینجامد و مسیری انحرافی در دین باشد؛ برای مثال برجسته کردن تکالیف و رفتارهای فقهی بدون توجه به ریشههای اخلاقی و حتی نظام باورها و اعتقادات میتواند به نوعی، دینداری جامع و منظومهای را تحت تأثیر قرار دهد.
ایکنا ـ خسارتهای ناشی از نگاه ابزاری به دین که میتواند از عملکرد نسنجیده برخی از متولیان امور دینی ناشی شود، چیست؟
خسارتهای این نوع دیدگاه به نگاه تکبعدی به دین و انحراف در آن میانجامد. دین هم درک درست و معرفت صحیح به انسان، هستی، مبدأ، معاد و جامعه است، هم وجود معنا و معنویت در زیست انسان و هم رفتار مطابق آموزههای دینی. عملکردهای نسنجیده و نگاه ابزاری و تکبعدی به دین میتواند خسارتهای بسیاری همراه داشته باشد. استاد مطهری در پیدایش علل مادیگرایی در قرون وسطا به استبدادورزی کلیسا و اصحاب دین اشاره میکند که موجبات دینگریزی را پدید آورد. این مسئله در ابعاد گوناگونی امکان تحقق دارد؛ برای مثال بستن باب تفکر، عقلانیت و آزاداندیشی، یکی از این موارد است، حال آنکه دین اسلام و آموزههای قرآنی و روایی بر تفکر و آزادی اندیشه تأکید بسیاری دارند. اصل و اساس دینداری در آموزههای اعتقادی اسلام مبتنی بر تفکر بوده و بهویژه در آموزههای اعتقادی، بر دریافت غیرمقلدانه تأکید و تصریح شده است. اگر تفکر از آموزههای دینی حذف شود، آسیبهای فراوانی وارد دینداری میشود؛ برای مثال تفکر باعث نفی و رد خرافات از دین میشود و ساحت دینداری را از آسیب خرافات صیانت میکند.
ایکنا ـ در سالهای اخیر، برخی منتقدان پیادهروی اربعین را نوعی استفاده ابزاری از دین قلمداد کردند و آن را بهمثابه حرکتی هماهنگ با اهداف سیاسی پنداشتند. نظر شما در این خصوص چیست؟
براساس آنچه در پاسخ به پرسش نخست گفتم، پیادهروی اربعین به معنای صیانت از ارزشهای عاشورا و قیام امام حسین(ع) است؛ بنابراین هر چه با شکوه و عظمت بیشتری برگزار شود، به اهداف قیام آن حضرت کمک میکند. از سویی، این جمعیت و اقداماتی که در طی پیادهروی انجام میشود، نشانگر عشق و ارادت مردم به حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و تأکید بر اهداف قیام عاشورا و زنده نگه داشتن آن است. البته همانطور که اصل قیام امام، سیاسی تلقی میشود، این پیادهروی هم در اصل سیاسی است و در عین حال نباید از ابعاد فکری و فرهنگی آن غفلت کرد. با توجه به اینکه این حرکت، مردمی بوده، هست و خواهد بود، هماهنگی اهداف سیاسی با این حرکت به معنای تأکید بر پیروی از اهداف حرکت عظیم امام حسین(ع) است و چه چیزی بهتر از این؛ به همین دلیل تحتالشعاع قرار دادن این حرکت عظیم و گسترده با ادبیات گوناگون باعث نمیشود که ما اصل این حرکت، عمق و تأثیر آن را در همبستگی جامعه اسلامی از یاد ببریم.
به هر حال، این حرکت، مردمی است، در آن نقش اول و اصلی را مردم در اختیار دارند و از این طریق، بر ابعادی از آموزههای دینی تأکید میشود که مورد نیاز جوامع اسلامی است. در وضعیت فعلی، این حرکت عظیم باعث توجه پیروان سایر ادیان و مذاهب به این واقعه شده و لذا باید تلاش شود که ارزشهای نهفته در این اتفاق بسط پیدا کند؛ از این رو چون اصل این حرکت ارتباطی با نظامهای سیاسی ندارد، نمیتوان آن را از منظر تنگ و تاریک جناحی، حزبی و سیاسی تحلیل کرد و تحتالشعاع اینگونه اهداف قرار داد.
ایکنا ـ راه دور ماندن پیادهروی اربعین از آفات و اغراض مادی و حفظ خلوص و معنویت کنونی آن چیست؟
من به این مطلب در مصاحبههای گوناگون اشاره کردهام و از تکرار آن اجتناب میکنم؛ اما برای یادآوری تأکید میکنم که این حرکت، مردمی بوده و هست و نباید هیچ خللی در آن به وجود بیاید. حکومتها نیز باید در این مسیر موانعزدایی کنند تا این حرکت همچنان بهصورت مردمی تداوم پیدا کند. تا آن زمان که این حرکت مردمی است، میتوان امیدوار بود که خلوص و معنویت آن برجسته باشد و بتواند به همبستگی جهان اسلام و ادیان توحیدی کمک کند. طبیعی است که به لحاظ فکری و فرهنگی نیز باید از این حرکت مردمی صیانت شود تا گرفتار آسیبهای ناخواسته نشود. این واقعه در ضمن و ذیل فلسفه سیاسی احسان جای میگیرد که در آموزههای دینی، این نوع فلسفه سیاسی را بهوفور میتوان یافت؛ از این رو باید تلاش شود که این فلسفه سیاسی بیش از پیش بسط پیدا کند و باعث انسجام و همبستگی بیشتر جامعه دینی و توحیدی شود.
الههسادات بدیعزادگان