طبیعتاً خوشبینی به آینده و گمان وقوع خیر، مبتنی بر مقدمات و امکاناتی است که بایستی در رسیدن به هدف مدنظر قرار گیرند که این امر در حرکات و تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی آثار بیشتری خواهد داشت و موجب پویایی و مناع از ایستایی خواهد شد و این امید به آینده همان نکتهای است که در جریان انقلاب اسلامی به خوبی مشاهده شد.
انقلاب اسلامی و قرآن
یکی از چالش تمدن امروزی بحث امید به آینده و ایجاد نگرش مثبت و امیدوارانه در انسانها نسبت به وقایع مختلف زندگی است؛ چراکه موجب امید در انسان موجب تلاش هدفمند او در زندگی و تضمین آرامش، شادابی و سلامت روان او میشود. در حقیقت، امید و آرامش حاصل از آن، سرمایه اصلی حیات آدمی است و بسیاری از اختراعات و اكتشافات بشر نيز برای دستيابی به این آرامش و مبارزه با ناامیدی بوده است. انسان پرامید در همه حال احساس موفقیت دارد، اما فرد بیبهره از آرامش و امید به آینده، حتی در اوج قدرت مادی با دغدغه خاطر و وسوسههای فزونخواهانه احساس افسردگی و پوچی میکند.
پیگیری موضوع امید به آینده از دو منظر کلی و اختصاصی مهم است؛ منظر کلی اینکه انسان به طور طبیعی همواره با نگرانیها و اضطرابهای بسياری روبروست که باید با آنها مقابله و برای تداوم آرامش و ایجاد انگیزه لازم برای زندگی خویش تلاش کند، اما منظر دوم، شرایطی خاص کشور و چالشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که با هجمهها و سیاهنماییهای مغرضانه تشدید شده و طیف گستردهای از مردم به ویژه جوانان را درگیر کرده و موجب بیانگیزگی و ناامیدی آنان نسبت به آینده تحولات کشور شده است.
آنچه مقدمتاً باید روشن شود، تفکیک امید به آینده در نسبت میان انسان و خدا با امید به آینده یک جامعه در نسبت با سنن الهی است؛ چراکه طبیعتاً سرنوشت تحولات یک جامعه بر اساس عوامل متعددی همچون اتحاد، تعاون و حرکت جمعی بر اساس ایمان، تخصص و تعهد و کنشگری فعال و هوشمندانه در راستای رفع اسباب و علل حقیقی مشکلات و دفع همزمان توطئههای خارجی میسر است. اما به طور کلی پرسش این است که از منظر قرآن امید انسان به آینده باید چگونه باشد. این موضوع از مفاهیم و ابعاد مختلف قابل بررسی است، در این مختصر، به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب و نقش مؤلفه امید به آینده در جریان مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاه، به بررسی حسن ظن به خدا و عوامل و زمینههای امید واقعی پرداخته میشود.
حسن ظن
خوشگمانی و مثبتاندیشی در معنای نیکانگاری نسبت به خدا، فعل و انفعالات جهان هستی، و نیز گفتار و کردار انسانها، خوشبینی، مثبتنگری یا به تعبیر روایات اسلامی «حسن ظن» نام دارد. پرسش این است که آیا از نظر اخلاقی میبایست به خداوند خوشگمان بود؟ قرآن کریم در آیه ۶ سوره «فتح» در انتقاد از بدگمانی برخی بندگان به خدا میفرماید: «وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا»؛ (و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد میبرند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار میکشند) تنها بر خودشان نازل میشود. خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده و چه بد سرانجامی است.)
در آیه ۲۳ سوره فصّلت نیز در نکوهش بدبینی به خداوند میفرماید: «وَذَلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْدَاكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ»؛ آری این گمان بدی بود که درباره پروردگارتان داشتید و همان موجب هلاکت شما گردید، و سرانجام از زیانکاران شدید. امام صادق علیه السلام بعد از تلاوت این آیه فرمودند: «خداوند به گمان بنده خود توجّه دارد، اگر بنده به خدا خوشگمان باشد، خدا نیز به او نیکی میکند و اگر بنده به خدا بدگمان باشد، خدا در بارهاش بدی خواهد فرمود».
در این دو آیه، گمانِ بد به خداوند مبنی بر این است که او نمیتواند یا نمیخواهد مؤمنان را یاری کند یا از اعمال بندگانش بیخبر است. با توجه به این آیات، این تصور باطل و گمان ناروایی است. قرآن کریم تصریح میکند که مؤمنان ثابتقدم از سوی خداوند یاری میشوند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد. (محمد(ص): ۷). به بیان دیگر قرآن کریم میفرماید ظنّی که درباره پروردگارتان پنداشتید که او از بیشتر اعمالتان اطلاعی ندارد، شما را هلاک کرد؛ زیرا باعث شد گناه در نظرتان آسان گردد و گناه بسیار هم کارتان را به کفر کشانید، در نتیجه زیانکار شدید.
به فرمایش امام صادق(ع)، «خوشگمانی به خدا آن است که به کسی جز او امید نداشته باشی و از چیزی جز گناهت نترسی». بنابراین مقصود از حُسن ظن به خدا این نیست که بدون عمل نیک یا اطاعت از خدا به بخشش او و سعادتمندی خویش امیدوار بود، بلکه مقصود آن است که به اعمال نیک و طاعات و بندگی خویش امیدوار نباشیم، بلکه به فضل و رحمت او امیدوار باشیم تا اعمال و رفتار ناقص ما را بپذیرد و ما را شایسته و سزاوار پاداش خویش قرار دهد.
همچنین در روایتی پرمعنا از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است: «به خدا خوشگمان باش؛ زیرا میفرماید: من نزد گمان بندهام به خودم هستم؛ اگر خوب باشد، خوبی را و اگر بد باشد، بدی برایش مقدر میکنم». یعنی نه تنها درباره اعمال عبادی خود بلکه در امور دنیوی و مقدراتی که پروردگار برای بندگانش رقم میزند، به خداوند خوشگمان باشیم تا خدا نیز خیر و خوبی مقدر فرماید و از سوءظن به او جداً پرهیز کنیم تا مطابق همان گمان بد، بدی را نصیبمان نگرداند.
طبیعتاً خوشبینی به آینده و گمان وقوع خیر، مبتنی بر مقدمات و امکاناتی است که بایستی در رسیدن به هدف مدنظر قرار گیرند که این امر در حرکات و تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی آثار بیشتری خواهد داشت و موجب پویایی و مناع از ایستایی خواهد شد و این امید به آینده همان نکتهای است که در جریان انقلاب اسلامی به خوبی مشاهده شد. امید سرور و نشاط قلبی است که در حالت انتظار مطلوب و محبوب خود به سر میبرد. کسی که انتظار امور خوشایند دارد، بانشاط و امیدوار است و میکوشد با موانع حصول آنها مبارزه میکند. اگر مقدمات و اسباب وصول به هدف موجود باشد، تعبیر «رجا» (امید) بر آن صحیح است، ولی اگر بدون تهیه مقدمات و ترتیب اسباب باشد عنوان غرور یا سفاهت بر این امیدواری گذاشتن مناسبتر است.
در قرآن کریم «امل» در معنای خوشبینیهای سرابگونه و غیرواقعی است که بیشتر در قالبهای «لیت» و «لعل» و «هل» آمده است. لیت خواهش چیزی است که دستیابی به آن محال یا دور از ذهن باشد. برای مثال: «حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»؛ تا زمانی که [در قیامت] نزد ما آیند [به شیطانش] گوید: ای کاش میان من و تو فاصله و دوری مشرق و مغرب بود، پس بد همنشینی بودی ؛ گفت ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود چه بد همنشینی بودی! (زخرف: ۳۸)
در مجموع در تمام مفاهیم خوف و رجا حصول و عدم حصولش مورد تردید باشد. بنابراین امید در مواردی بجاست که انسان تمام اسباب و مقدماتی را که در اختیار اوست تهیه نموده و چیزهایی که در اختیار و قدرت او نیست و منوط به لطف الهی است باقی مانده باشد، اما کسی که در کارهای زشت و ناپسند فرو رفته و تصمیمی هم برای توبه ندارد، امیدش حماقت و ابلهی است. مانند کسی که در زمین شوره بذر افکنده و قصد مراقبت هم ندارد. بنابراین معلوم میشود که رجا حالتی است که اطلاع از کیفیت پیدایش و حصول اکثر اسباب این حالت را در انسان ایجاد مینماید و ثمره این حالت آن است که انسان به میزان توانایی خود به تهیه بقیه مقدمات بپردازد.
امید به آینده در اندیشه رهبری
وجود مشکلات و نارساییها در بخش های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور قابل انکار نیست اما با توجه به امکانات و ظرفیتهای فراوان کشور و پیشرفتهای به دست آمده در بخشهای مختلف با برنامهریزی و مجاهدت آینده روشنی فراروی نظام خواهد بود. همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند: «آینده کشور به توفیق الهی، به فضل پروردگار، آینده خوبی است؛ انبوه جماعت جوان این کشور، در دل خود نخبگان زیادی دارند؛ حالا عمده نخبگان دانشگاهی هستند، در بخشهای دیگر هم نخبگانی هستند که ولو دانشگاهی نیستند امّا بهمعنای حقیقی کلمه نخبهاند، می توانند نقشآفرینی کنند. و این نخبهها کار خود را خواهند کرد؛ احساس مسئولیّت می کنند.»
ایشان همچنین مبتنی بر واقعبینی نقات قوت و ضعفها فرمودند: «ضعفهای زیادی وجود داشته که این مربوط به مدیریّتهای ما است، مربوط به حرکت عمومی نظام اسلامی نیست. ما هرجا یک مدیریّت انقلابیِ فعّالِ پُرتحرّک داشتیم، کار پیش رفته است؛ هرجا مدیریّتهای ضعیف، بیحال، ناامید، غیرانقلابی، و بیتحرّک داشتیم؛ کارها یا متوقّف مانده است، یا انحراف پیدا کرده است. باید مدیرانمان انشاءالله پُرانگیزهتر باشند، کارآمدتر باشند، تلاش بیشتری را انجام بدهند و به حول و قوّه الهی همینجور هم خواهد شد. من بهطور قاطع عرض میکنم که اگر مدیریّت در بخشهای مختلف کشور، متدیّن باشد، انقلابی باشد و کارآمد باشد، همه مشکلات کشور حل خواهد شد؛ ما مشکل غیرقابل حلّی در کشور نداریم.» (بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی ،۹۶/۱/۱)
محمد پارسائیان
مدیر مرکز مطالعات میان رشتهای قرآن سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور
ایکنا