علامه مجلسى میدانست که عمر زودگذر، فرصت اینکه او بتواند تمام اخبار را جمع، و بعد مرتب و منظم و تهذیب و تنقیح نماید به وى نخواهد داد، پس چه بهتر که تمام اخبارى که در کتب معتبر شیعه است، همه را یک جا جمع کند.
به گزارش ایکنا، استاد علی دوانی، محقق و پژوهشگر تاریخ اسلام در کتاب «علامه مجلسی، بزرگمرد علم و دین» به زندگی علامه محمدباقر مجلسی پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه میخوانید؛
علامه بزرگ ملامحمد باقر اصفهانى معروف به «علامه مجلسى» و «مجلسى دوم» سومین پسر دانشمند ملا محمد تقى مجلسى اول است. به گفته میر عبدالحسین خاتونآبادى در تاریخ «وقایع الایام و السنین» علامه مجلسى در سال ۱۰۳۷ در دار العلم اصفهان دیده به دنیا گشود، ولى در مرآت الاحوال ولادت او را سال ۱۰۳۸ نوشته است.
علامه مجلسى از همان اوان کودکى با هوشى سرشار و استعدادى خداداد و پشت کارى مخصوص، به تحصیل علوم متداوله عصر پرداخت. چون در سایه تعلیمات و مراقبت پدر علامهاش که خود نمونه کامل یک فقیه بزرگ و عالم پارسا بود، شروع به کار نمود، در اندک زمانى مراحل مختلفه علمى را یکى پس از دیگرى طى کرد. از همان سنین جوانى آثار نبوغ از سیماى جالبش آشکار بود، و هر کس او را میدید آینده درخشانى را برایش پیشبینى میکرد.
وی بعد از تکمیل تحصیلات خود در فنون و علوم مختلف، با واقع بینى مخصوصى، به تحقیق در اخبار اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پرداخت، و با استفاده از شرایط مساعد و قدرت سلطان وقت شاه سلیمان صفوى، به جمع آورى کتابهاى مربوطه و مدارک لازمه، از هر مرز و بومى که بود، همت گماشت.
آنگاه براى تامین هدف بزرگ و منظور عالى خود و مسئولیتى که به عهده گرفته بود، یک دوره کامل اخبار روایات ائمه اطهار را در هر باب و هر موضوعى از نظر گذرانید.
سپس در زمانى که درست وارد چهل سالگى عمر گرانبهایش شده و به کمال عقل رسیده بود، با بنیهاى سالم و نشاطى عجیب و دانشى پرمایه و اطلاعى وسیع، دست به یک اقدام دامنهدار و اساسى زده، شالوده بناى عظیمى را پى ریزى کرد و با تکمیل این بناى محکم و تامین آن منظور ضرورى که همانا تالیف کتاب بزرگ «بحار الانوار» است نامش در همه جا پیچید و آوازه فضل و علم و همت بلندش در سراسر دنیاى اسلام به گوش دوست و دشمن و عالى و دانى رسید. به طورى که در حیات خودش آثار قلمى و فکریاش، در اقصى نقاط دنیاى اسلام و بلاد کفر منتشر شد، و همچون قند پارسى به بنگاله بردن.
دیگران درباره او چه گفتهاند؟
محدث محقق و فقیه عالیمقام مرحوم شیخ یوسف بحرانى در کتاب «لؤلؤه البَحرَین» مینویسد: «در خصوص ترویج دین و احیاى شریعت حضرت سید المرسلین و تصنیف و تالیف و امر و نهى مردم و ریشه کن ساختن متجاوزین و مخالفین و هواپرستان و بدعتگذاران، به خصوص فرقه صوفیه، هیچ کس نه قبل و نه بعد از وى، به پایه او نرسیده است… هم او بود که احادیث اهل بیت را در شهرهاى ایران منتشر ساخت».
تا آنجا که مینویسد: «مملکت شاه سلطان حسین (صفوى)… به وجود شریف او محروس بود، و چون او به رحمت ایزدى پیوست، اطراف مملکت درهم شکست، و ظلم و تعدى همه جا را فرا گرفت، به طورى که در همان سال که او وفات یافت (۱۱۱۰ق) شهر قندهار از دست شاه سلطان حسین بیرون رفت، و پیوسته خرابى بر کشور مستولى گردید تا آنکه تمام مملکت را از دست داد.»
مرحوم آقا احمد کرمانشاهى که از علماى نامى و ذوفنون بوده و با چهار واسطه خواهرزاده علامه مجلسى است در کتاب نفیس «مرات الاحوال» مینویسد: «از بعضى ثقات شنیدم که ملامحمد تقى (پدر وى) نقل کرده که شبى از شبها بعد از نماز و تهجد و گریه و زارى بدرگاه قادر على الاطلاق خود را به حالتى دیدم که دانستم هر چه از درگاه احدیت مسالت کنم، به اجابت مقرون و عنایت خواهد شد، و فکر میکردم که از خدا چه بخواهم؟ آیا از امر دنیوى یا از امر اخروى؟ که ناگاه صداى گریه محمد باقر از گهواره بلند شد. من گفتم الهى به حق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین این طفل را مروّج دین و ناشر احکام سید المرسلین گردان و او را به توفیقات بینهایت خود موفق بدار.»
سپس آقا احمد مینویسد: «شکى نیست که این خوارق عادات که از آن بزرگوار به ظهور رسیده، نیست مگر از دعاى چنین بزرگوارى. چه آنکه وى از قبل سلاطین (صفویه) در بلدى مثل اصفهان شیخ الاسلام بود و جمیع مرافعات و دعاوى مردم را به نفس نفیس خود رسیدگى میکرد، و فوت نمیشد از او نماز بر اموات و جماعات و ضیافات و عبادات! و آن جناب را شوق شدیدى به تدریس بود، و از مجلسش جماعت بسیارى برخاستند و در ریاض العلما است که عدد ایشان به هزار نفر میرسید.
مکرر بیت اللَّه و ائمه عراق علیهـم السلام را زیارت کرد، و متوجه امور معاش خود میشد و حوایج دنیاى او در نهایت انضباط بود، و با این حال، تالیفات او رسید به آنچه رسید! در ترویج دین به مرتبهاى رسید که عبدالعزیز دهلوى (سنـی ناصبی) در «تحفه اثنى عشریه» که در این اوقات (در عصر نویسنده) در ابطال مذهب شیعه نوشته، گفته است: اگر دین شیعه را دین مجلسى بنامند رواست، زیرا که این مذهب را او رونق داد و سابق بر این (بر اثر سلطه حکومت اهل تسنن) آنقدر عظمتى نداشت».
علامه مجلسی نجات دهنده احادیث شیعه
علامه مجلسى در عصرى میزیسته که فلسفه و عرفان، فقه و حدیث اهل بیت را تقریبا تحت الشعاع قرار داده بود، علما و فقهاى شیعه بیشتر میل به فلسفه داشتند، و فقه و حدیث در درجه دوم اهمیت قرار داشت. اندکى پیش از وى فیلسوف نامى میرداماد و بعد از او شاگردش ملا صدرا شیرازى و دامادهایش ملاعبد الرزاق لاهیجى و ملامحسن فیض (کاشانی) از کسانى بودند که عمر خود را در فلسفه و عرفان صرف کردند. ادامه این وضع، مکتب اهل بیت و رواج افکار نورانى آنها را سخت مورد تهدید قرار میداد، و آینده وخیمى را براى علوم دینى مجسم میساخت.
به علاوه کتابهاى اخبار شیعه بر اثر تاخت و تازها و جنگها و غارتهائى که مکرّر در ایران روى داده بود، و محدودیتهائى که شیعیان پیش از ظهور صفویه داشتند، نوعا از میان رفته و آنها که باقى مانده بود چندان در دسترس نبود. به همین جهات، شیعه از نظر حدیث و اخبار و فرایض و سنن سخت در مضیقه بود، و به میزان زیادى محتاج به یک دایره المعارف، شامل همه گونه اخبار در هر باب و موضوع بودند.
این علل و عوامل بود که موجب تصمیم علامه مجلسى براى تالیف بحار الانوار گردید. علامه مجلسى میدانست که عمر زودگذر، فرصت اینکه او بتواند تمام اخبار را جمع، و بعد مرتب و منظم و تهذیب و تنقیح نماید به وى نخواهد داد، پس چه بهتر که تمام اخبارى که در کتب معتبر شیعه است، همه را یک جا جمع کند… و هرجا فرصت کرد، با نوشتن «بیان» و «توضیح» و «ایضاح» به اجمال و تفصیل توضیحى داده و بگذرد، و تحقیق و تفکیک و تهذیب و دقت و تعمق بیشتر را به فرصتهاى مناسب موکول کند، یا براى نسلهاى بعدى بگذارد! به همین جهت، در بعضى از بیانها میگوید: «نسخه مغلوط و غیر مرتب و مشوش است، ولى ما آن را نقل کردیم تا اگر بعد از ما نسخه اصل پیدا شود، از روى آن مقابله و تصحیح گردد و گرنه همین نسخه هم که احیانا خالى از فایده نیست، از بین نرود، و اسمى از آن باقى بماند...»
تاریخ درگذشت علامه مجلسى
علامه مجلسى بعد از یک عمر گرانبها و تعلیم و تربیت صدها شاگرد دانشمند، و تالیف و تصنیف و ترجمه دهها کتاب سودمند و مؤثر دینى به عربى و فارسى، و آن همه آثار خیرى که از خود به یادگار گذارد، مطابق نقل «روضات الجنات»… در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۱۱۰ هجرى، اوائل سلطنت شاه سلطان حسین صفوى در سن هفتاد و سه سالگى چشم از این جهان فانى فرو بست و روح پر فتوحش به آشیان جـِنان پرواز نمود، و در مسجد جامع اصفهان پهلوى پدرش ملا محمد تقى مجلسى مدفون گردید. آرامگاه مجلسى از زمان درگذشتش تا کنون همواره مزار مجاورین و مسافرین از زن و مرد مسلمان بوده است.
این شعر، ماده تاریخ روز و ماه و سال رحلت آن مرحوم است و الحق که نیکو سروده شده است:
ماه رمضان چو بیست و هفتش کم شد
تاریخ وفات باقر اعلم شد
توضیح اینکه جمله «ماه رمضان» به حساب ابجد (۱۱۳۷) مىشود که اگر بیست و هفت از آن کم کنیم (۱۱۱۰ق) خواهد شد!