عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به ایکنا تاکید کرد: قرآن خواهان تحول و سامانیابی روابط اجتماعی و سیاسی بر اساس «برادری و خواهری دینی» است.
محمد عابدی به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین محمد عابدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یادداشتی را در اختیار ایکنا قرار داده است.
متن یادداشت به شرح زیر است:
قرآن، خواهان تحول و سامانیابی روابط اجتماعی و سیاسی بر اساس«برادری و خواهری دینی» است. خوب به یاد دارید که اوایل انقلاب همه همدیگر را برادر و خواهر خطاب میکردند. این ادبیات انقلابی حتی در لایههای مختلف فیلمها با ژانراهای مختلف نیز نفوذ کرده بود. این بخشی از تحولی بود که انقلاب اسلامی میخواست در روابط مردم و فلسفه جدیدی برای نوع ارتباط و همبستگی ایجاد کند در حالی که قبل از آن انواع مختلف فلسفههای اجتماعی و سیاسی، توصیههای متنوعی را در این مورد ارائه کرده بودند.
فلسفه مکتب مارکسیسم و سوسیالیسم که دنبال جامعه بی طبقه بود، عنوان «رفیق» را توصیه میکرد تا نشان دهد روابط اجتماعی بر پایه رفاقت و یکسانی است نه ارباب و رعیتی و سرمایهداری و ....؛ فرهنگ و مکاتب سرمایهداری و لیبرالی هم عنوانهایی مثل «شهروندی» و.... را توصیه میکردند. در این میان انقلاب اسلامی تلاش میکرد نشان دهد چون جوهره روابط مردم در جامعه بر پایه دین شکل میگیرد، افراد جامعه در واحدی به نام«امت» گرد میآیند و عامل همبستگی و پیوند دهنده روابط آنها، دین است.
از این منظر روابط اعضای جامعه نسبت به هم، برادری و خواهری دینی استوار است؛ پس ادبیاتی ایجاد شد که بر مبنای آن اعضای جامعه دینی و امت اسلامی، همدیگر را با عنوان برادر و خواهر خطاب میکردند. این مسئله ریشه قرآنی دارد. آنجا که مخاطبان قرآن هویت اجتماعی خود را در قالبهای مختلفی جستجو میکردند، اما در آیه ۱۰ سوره حجرات به آنها توصیه شده، به جای اینکه روابط خود را بر اساس عناوین غیر دینی تعریف کنند، از عنوان «برادر دینی» استفاده کنند. «فانکم خوانکم فی الدین».
پیامبر اکرم (ص) نیز البته تلاش فراوانی در اقامه این فرهنگ مهم قرآنی داشت تا آنجا که فقط در صدر اسلام که با ۷۴۰ نفر در منطقه «نخیله» حضور داشتند میان اصحابش عقد اخوّت بست و خود نیز با حضرت علی (ع) برادر شد. حتی در روایتها توجه داده میشود که برادری دینی از هر پیوند نَسَبی و خویشاوندی پایدارتر است. برادری نسبی در روزی گسسته خواهد شد (فلا اَنساب بینهم)؛ ولی برادری دینی حتّی روز قیامت پایدار است. (اخوانا علی سرر متقابلین). حتی أُخوت در میان زنان مؤمنه نیز مورد تصریح قرار گرفته است. (وان کانوا اخوة رجالا و نساء)
بالاتر اینکه بر اساس این نظام اندیشگی حقوق و تکالیفی نیز برای این وضعیت ترسیم شده است. برای مثال امام صادق (ع) چند مورد از حق مومن بر مومن را چنین برشمرده است: ۱- آسانترین حق این است که آنچه برای خود میخواهی برای او نیز بخواهی و آنچه برای خود بد میدانی برای دیگران نیز بد بدانی. ۲- برای برطرف کردن نیازهای او تلاش و رضایت او را جلب کنی، امر و خواسته او را اطاعت کنی. ۳- به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی. ۴- چشم و راهنما و آئینه و پیراهنش باشی. ۵- طوری نباشد که تو سیر باشی و او گرسنه، تو پوشیده باشی و او برهنه و...
اما چه شد که این عنوان که بر فلسفه قرآنی محکمی استوار است خیلی در جامعه اسلامی دوام نیاورد؛ نه در سطح ادبیات شفاهی و کتبی، نه در سطح قانونگذاری که بخواهد به اعضای جامعه از منظر برادر دینی بنگرد و حقوق و تکالیفشان را تنظیم نماید و نه در عرصههای دیگر. ناگفته نماند که در سطوحی مانند دفاع از مظلومان در سطح جهان اسلام هنوز رگههایی از این ادبیات قرآنی را میتوان مشاهده کرد.