فرهنگ مهروش، استاد دانشگاه گرگان ضمن اشاره به برخی محورهای پژوهشی در دعاپژوهی، اظهار کرد: در ادبیات دعایی بحثی به نام فرادعا هست، یعنی آثاری که درباره مسائل مربوط به ادعیه نگاشته شدهاند. البته بحثهای بسیاری در متون کلامی و کتب دعا هست که هیچ وقت به سراغ آنها نرفتیم.
فرهنگ مهروش
به گزارش ایکنا، دومین گفتوگوی ویژه اولین همایش ملی دعاپژوهشی با عنوان «بایستههای مطالعه در گرایش دعاپژوهی از حوزه مطالعات حدیث» صبح امروز بیست و نهم دی با حضور فرهنگ مهروش، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد گرگان، به میزبانی دانشگاه بوعلی همدان برگزار شد.
در ادامه گزیدهای از سخنان مهروش را میخوانید؛
ابتدا درباره هدف این جلسه حرف میزنم. در فضای علوم قرآن و حدیث با مشکلاتی روبهرو هستیم. یکی از مشکلات این است که به دلیل وجود برنامهریزیهای متمرکز در سراسر کشور، سرفصل رشتهها در دانشگاههای مختلف یکی است. گرفتن مجوز برای تأسیس رشته جدید بسیار دشوار است. دانشگاههای مختلف حاضر نیستند که برای تاسیس یک رشته جدید هزینه کنند، چون کار پرزحمت و وقتگیری است و همه رشتههایی را که قبلاً تصویب شده است در دانشگاهشان به راه میاندازند. یک راه چاره در وضعیت کنونی این است که استادان برخورد عصیانگرانه نشان دهند، کما اینکه برخی استادان میگویند دلیلی ندارد که به سرفصلها پایبند باشیم. راهکار منطقیاش میتواند این باشد که سعی کنیم برای یک رشته گرایشهای جدیدی را تعریف کنیم، یعنی دانشجویان را طوری خطدهی کنیم که در زمینههای متفاوتی کسب علم کنند. وضعیت کنونی مطلوب نیست و باید تدبیری داشته باشیم تا از ظرفیت کشور برای توسعه مطالعات قرآن و حدیث استفاده مطلوبی کنیم.
من میخواهم درباره ضرورت رشته دعاپژوهی صحبت کنم و نشان دهم که در ادبیات دعایی شیعه چه میزان عظیمی از کارهای بر زمینمانده وجود دارد. تاریخ دانشی است که سعی میکند با بیطرفی علمی و با کاربرد روشهای تجربی به نحوی بیطرفانه تحولات جریانات فکری بشر را مطالعه کند. وقتی از ادبیات دعایی شیعه صحبت میکنیم، منظورمان معنای انگلیسی کلمه است. به مجموعه آثاری که در یک حوزه پدید آمدهاند ادبیات میگویند. وقتی میخواهیم درباره تاریخ ادبیات صحبت کنیم، میخواهیم سیر تحول رویدادهای فکری را در یک حوزه مطالعات خاص جستوجو کنیم و ببینیم که تحول جریانها چه تأثیری بر تحول نگارشها در یک زمینه خاص گذاشته است.
دو تعریف از دعا در فرهنگ اسلامی
منظور از ادبیات دعایی مجموعه آثاری است که در حوزه دعا نوشته شدهاند. تعریف مضیقی از دعا وجود دارد که در فضای فرهنگ اسلامی آن را به ارتباط گفتاری با خداوند اطلاق میکنیم. لذا ذکر یا زیارتنامه را دعا تلقی نمیکنیم. میتوان یک تعریف موسع از دعا داشت که من این تعریف را مد نظر دارم و آن هرگونه ارتباط با عالم بالا است. به این معنا تمام آثاری که با دعا و ذکر و زیارتنامه خواندن ارتباط دارد ادبیات دعایی هستند. بحث تعریف دعا و زیارت مفصل است. دعا و زیارت تمایزات مهمی دارد که باید در جای خود به آنها توجه شود. تعریف دعا کار مشکلی است.
اگر بخواهم مهمترین حوزههای بحث در ادبیات دعایی را بشمارم، باید به خود ادعیه اشاره کنم. تعداد زیادی دعا داریم و این حوزهای از بحث در ادبیات دعایی است. حوزه دیگر بحث درباره تدوینهاست. باید بررسی شود که تدوینها در حوزه ادبیات دعایی چه مسیری را پشت سر گذاشتند. مثلاً شما در کتاب کافی کلینی میبینید که کتاب مستقلی به نام «مزار» وجود ندارد. کلینی وقتی داشت کتاب را تدوین میکرد یک کتاب مستقل به زیارتنامهها ننوشت، بلکه در انتهای کتاب حج بعد از مطالب مربوط به حج، چند باب هم درباره زیارت برخی امامان آورده است. سپس محمدبن احمد اشعری کتابی را درباره حج نگاشته و ابوابی را به دعا اختصاص دادهو خیلی مفصلتر از کلینی است. بعد در کتاب «مزار»، اثر سعد بن عبدالله اشعری، کتاب دعا را تدوین کردیم و در ضمن ابواب حج به زیارتها نمیپردازد و عناوین جدید بسیاری دارد که در آثار قبلی نیست. سپس در «کامل الزیارات» بحث درباره زیارت به نیابت را نمیبینید اما وقتی به «مزار» شیخ مفید میرسید، درباره زیارت به نیابت بحث مفصلتری را میبینید. این از بحثهایی است که در کتاب مزار ابن قولویه نمیبینید و نشان از تحولات اجتماعی دارد.
ضرورت پژوهش درباره فرادعا
یک بحث هم در ادبیات دعایی فرادعاست، یعنی آثاری که درباره مسائل مربوط به ادعیه نگاشته شده است. مثلاً سؤال میشود که مگر خدا سمیع و علیم نیست و حاجات ما را نمیداند، پس چرا باید دعا کنم؟ ما درباره این مسائل، کلی بحث در متون کلامی و کتب دعا داریم که هیچ وقت به سراغ آنها نرفتیم. مقالهای را درباره «نظریهپردازان فرهنگ استخاره» نوشتهام و موضوع بحثم دقیقاً همین است. استخاره در تاریخ ما کاربرد فراوانی دارد، مثلاً پادشاهان برای انتخاب یا عزل وزرا از استخاره استفاده میکردند. الان برخی خانوادهها نمیخواهند دختر خود را شوهر دهند و میگویند استخاره کردیم بد آمد. استخاره بهانه موجهی است، چون در بین مردم اعتبار دارد و در فرهنگ اسلامی بااهمیت است؛ مثلاً وقتی عمر بن خطاب میخواهد که دستور منع کتابت حدیث را صادر کند استخاره میکند. اگر استخاره از نظر مسلمانها اهمیت و ارزش بسیار والایی نداشت، یک سیاستمدار نمیتوانست تصمیمش را به استخاره منوط کند. درباره استخاره در فرهنگ اسلامی بیش از ده نفر آرای مختلفی بیان کردند. عدهای مثل سیدطاووس به شدت مدافع استخاره بودند. در دوره قاجار وقتی طبیب کسی را معاینه میکرد، اگر بیماران استخاره میکردند و خوب نبودند داروی طبیب را استفاده نمیکردند. بعد از سیدطاووس، مقدس اردبیلی اعتراض میکند و میگوید از کجا معلوم که خدا نخواسته ما در حیرت باشیم. آیا استخاره نوعی اعتراض به تقدیر الهی نیست؟
بعد شخصیتی مثل علامه مجلسی ظهور و سعی میکند که وجه جمعی را میان آرای ابن طاووس و انتقادات مقدس اردبیلی به استخاره پیدا کند. در همان دوره استخاره بسیار به تفأل نزدیک شد و مردم برای پیشبینی آینده قرآن باز میکردند. ما مباحث نظری علما را نخواندهایم.
ارتباط شرحنویسی بر ادعیه با تحولات اجتماعی
حوزه چهارم ادبیات دعایی که باید به آن بیشتر توجه کنیم شروح ادعیه است. عالمان مختلفی درباره ادعیه مختلف کتاب نوشتند. برای صحیفه سجادیه و دعای جوشن کبیر چندین شرح نوشته شده است. لابد برخی مفردات دعا مبهم بوده است. پس چرا افراد دیگری مجدداً اقدام به شرح این آثار کردند. آیا شرحنویسی با تحولات بعدی اجتماعی ارتباط دارد یا ندارد؟ دکتر مرتضی سلماننژاد تحقیقاتی درباره کتاب مستدرک نهجالبلاغه مرحوم میرجهانی انجام داد و به این نتیجه رسید که وقتی در زمان شاه کوشش شد که نهجالبلاغه را به عنوان یک سند متفاوت برای مسلمانی ایرانیان مطرح کنند، با نگارش مستدرک سعی کرد که از آن دفاع کند و نوشت که حضرت علی(ع) حرفهای دیگری هم داشت و این همه حرفهای حضرت علی(ع) نیست. مثلاً نهجالبلاغه رویکرد وحدتگرایانه دارد و این امر با نیازهای شاه در خصوص وحدت با مصر و جهان عرب قرابت داشت.
وقتی میخواهیم درباره تاریخ ادبیات دعایی صحبت کنیم، بحث ما تحولات و نگرشها به اصل دعا، تحولات شیوه تألیف ادعیه و تحولات سبک تالیف آثار را شامل شود. اگر بخواهیم درباره تاریخ ادبیات دعایی بحث کنیم، بحثمان تاریخی است و باید با روش مورخان آشنا باشیم. مورخان نسخههای مختلف آثار را پیدا میکنند. گاه برخی از نسخههای کتب دعایی منتشر نشدهاند. وقتی شما مقدمه مفاتیحالجنان را مطالعه میکنید، شیخ عباس قمی میگوید که تعداد زیادی کتاب مفاتیح در دست مردم است و خیلی از این آثار ادعیهایاند که اصیل نیستند و در آن تعالیم انحرافی وجود دارند. کتابهای چاپ سنگی عصر قاجار و اوایل دوره پهلوی همینطور است. دیدهام که چندین عنوان کتاب با عنوان مفاتیحالجنان وجود دارد که تمایزی جدی با اثر شیخ عباس قمی دارد. چه اتفاقی میافتد که در اواخر دوره قاجار همه مردم هجوم میآورند تا کتاب مفاتیحالجنان بنویسند، باید درباره آن مطالعه کنیم.