ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 7 آذر 1403
چهارشنبه 7 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 12 آبان 1400     |     کد : 197164

اسماعیل منصوری لاریجانی تشریح کرد:

رابطه عرفان، فلسفه و قرآن در اندیشه علامه حسن‌زاده آملی

پژوهشگر عرفان اسلامی اظهار کرد: مرحوم استاد حسن‌زاده با استفاده از آموزه‌های اهل بیت(ع) و نگاه امامیه به زیبایی به رابطه بین عرفان و فلسفه و قرآن اشاره می‌کند. با این اوصاف رهیافت استاد در حوزه عرفان، رهیافت وجودی است که با آموزه‌های اهل بیت(ع) و قرآن سازگاری دارد.

 پژوهشگر عرفان اسلامی اظهار کرد: مرحوم استاد حسن‌زاده با استفاده از آموزه‌های اهل بیت(ع) و نگاه امامیه به زیبایی به رابطه بین عرفان و فلسفه و قرآن اشاره می‌کند. با این اوصاف رهیافت استاد در حوزه عرفان، رهیافت وجودی است که با آموزه‌های اهل بیت(ع) و قرآن سازگاری دارد.

اسماعیل منصوری‌لاریجانی، اپژوهشگر عرفان اسلامی
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «قرآن، عرفان و برهان از هم جدایی ندارند» امروز سه‌شنبه ۱۱ آبان‌ماه، به مناسبت چهلمین روز درگذشت مرحوم علامه حسن‌زاده آملی، با سخنرانی اسماعیل منصوری‌لاریجانی، از شاگردان ایشان و پژوهشگر عرفان اسلامی برگزار شد. در ادامه متن سخنان وی را بخوانید:
 
اگر موضوع فلسفه، پرداختن به پدیده‌های عالم هستی و مصنوعات و موجودات آن و نسبت و ارتباط آنها با همدیگر است که باید گفت وجه احسن همین موضوعات در قرآن هم وجود دارد. ابن سینا که ما وی را پدر فلسفه اسلامی می‌‌دانیم در اواخر عمر خود «اشارات و تنبیهات» را می‌نویسد که اگر ما ندانیم او یک فیلسوف است گمان می‌کنیم که یک عارف این کتاب را نوشته است که حکمت نظری و عملی در آن وجود دارد. همچنین وی رساله معراجیه را می‌نویسد و به زیبایی هم از ادعیه قرآنی استفاده می‌‌کند و بسیاری از جنبه‌های عرفانی هم در آنها مورد اشاره قرار گرفته است.
 
ابن سینا؛ پایه‌گذار اصلی حکمت اشراق
 
اینکه گفته می‌شود پایه‌گذار مکتب اشراق، شیخ شهاب الدین سهرودی است حرف درستی نیست بلکه ابن سینا پایه‌گذار این مکتب است و سهروردی راه وی را ادامه می‌دهد. سهرودی در حکمت اشراق خود از مکاشفات در بستر ساختار فلسفی سخن گفته‌ است و البته این یکی از شبهاتی است که نسبت به این نوع از فلسفه مطرح می‌شود. حال سوال این است که آیا در فلسفه، استلزام مراعات همه گزاره‌ها وجود دارد یا خیر؟ به لحاظ تاریخی گفته شده که فلسفه از یونان به جهان اسلام آمد و برخی معتقدند باید همان ساختار ارسطویی رعایت شود اما معتقدم این نگاهی ضد فلسفی است چراکه بازیگر اصلی عرفان، کلام و فلسفه، همانا عقل است و لذا نمی‌توانیم عقل را در موضوع خاصی محدود کنیم.
 
شاهکار ملاصدرا این است که این مرد به آسیب‌ها و چالش‌های این عرصه یعنی فلسفه آشنا بود و با زیبایی این مشکلات را با استفاده از آیات قرآن و روایات معصوم برطرف کرده است و اساساً حکمت از اینجا متولد شد. حتی «حکمت الاشراق» یک اصطلاح عرفانی است و فلسفی نیست. در سفرهای طولانی و ریاضت‌های جانکاه است که انسان، صیادِ حکمت الهی می‌شود .بنابراین همه متوجه شدند که فلسفه یونان در سایه معارف قرآنی و حکمت علوی، جایگاه خود را ارتقا بخشیده است و مرحوم استاد حسن‌زاده هم در کتاب بسیار نفیس خود یعنی «قرآن، عرفان و برهان از هم جدایی ندارند» به خوبی به این موضوع اشاره کرده‌اند.
 
نگاه عرفانی استاد حسن‌زاده آملی
 
آنهایی که می‌گویند ایشان متشرع فلسفه‌دان بوده‌اند باید توجه کنند که ایشان عارف هم بوده‌اند. مرحوم استاد حسن‌زاده آملی در آغاز این کتاب با استفاده از شواهد قرآنی این موارد را به درستی پیوند می‌زند. در آیه ۱۷۴ سوره نساء آمده است: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا؛ ای مردم، برای هدایت شما از جانب خدا برهانی (محکم) آمد، و نوری تابان به شما فرستادیم» برهان یکی از نام‌های قرآن و حتی از نام‌های خداست. برهان نشانه‌ای هم از طرف خداست و همانگونه که خداوند به ما حس بویایی، چشایی و ... داده، حس معرفت هم داده است.
 
مرحوم علامه حسن زاده،  فیلسوف ورزیده‌ای است که همه عرصه‌ها را چشیده و تسلط عجیبی هم بر آموزه‌های قرآنی و عرفانی دارد. حکمت اشراق می‌خواهد بگوید که نور الانوار چگونه بر قلب سالک تابش می‌کند و این نور را با نورهای زمینی یا خورشید نباید مقابسه کرد. نور مبین همان است که خداوند بر قلب انسان جاری می‌کند. وی ریاضت زیادی کشیده است و در سن ۳۸ سالگی که خواستند وی را اعدام کنند گفت من همیشه به تشنگی و گرسنگی علاقه دارم و لحظه‌ای را به یاد ندارم که سیر باشم یا تشنه نباشم.
حال سؤال این است که گزارش‌هایی که وی می‌دهد حجت است یا گزاره فلاسفه‌ای که ارتباطی با متافیزیک ندارند؟ اخلاقی‌‌ترین فیلسوف در جهان غرب، کانت است که اگر کتاب «تمهیدات» وی را بخوانید به این موضوع پی می‌برید که چقدر اخلاقی است اما وی هم می‌گوید که من نمی‌توانم به متافیزیک توجه نکنم. اساساً خود عقل، متافیزیک است و چیزی مادی نیست بلکه امری مجرد است یعنی اگر عقل از غیب نیامده باشد هیچ ادراکی ندارد بلکه اتصالی بی‌تکلف از سوی خداوند به انسان است. عقل، پیامبرِ باطن است و هیچگاه منسوخ نمی‌شود. اینها را باید به فرزندان خود هم درس دهیم.
 
اهمیت ارتباط فلسفه با متافیزیک
 
فیلسوف باید از آغاز و انجام هستی با انسان صحبت کند اما چون برخی فیلسوفان رویکرد اومانیستی دارند هیچ وقت نمی‌توانند به چیزی فراتر از آن فکر کنند لذا از همه اساتید فلسفه درخواست دارم که اگر می‌خواهید نقد درستی از فلسفه غرب داشته باشید بین وجود و موجود تفاوت قائل شوید. مردم از یک فیلسوف، چه الهی و چه پوزیتیویستی باشد انتظار دارند آنچنان سخن بگوید که آغاز و انجام را فهمیده باشد.
 
هانری کُربن می‌گوید به جمله‌ای از حضرت امیرالمؤمنین(ع) برخوردم و تاثیری که این جمله بر من داشت چهل سال مطالعه فلسفه و عرفان بر من نگذاشت و آن جمله این بود؛ «إِنَّ قَوْلَنَا إِنَّا لِلَّهِ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْكِ وَ قَوْلَنَا وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْكِ؛ اين سخن ما كه مى‌گوييم «ما همه از آن خداييم» اقرارى است به بندگى، و اينكه مى‌گوييم «بازگشت ما به سوى اوست» اعترافى است به نابودى خويش.‌» کُربن می‌گوید این همان چیزی است که من با چندین سلوک نمی‌توانستم به آن برسم. با این اوصاف، ما فلسفه اسلامی را چه در حوزه ملاصدرا و آثار ارزشمندی همانند اسفار و چه فلسفه اشراق باید با این شکل مورد توجه قرار دهیم که فلسفه اسلامی بستر مناسبی برای تعقل ناظر به گزاره‌های فلسفی فراهم کرده و آنها را به تکامل می‌رساند و در این راستا آموزه‌های قرآنی می‌تواند یاری‌گر ما باشد و این موضوع منافی فلسفه اسلامی نیست.
 
بهره‌گیری از آموزه‌های اهل بیت برای تبیین رابطه عرفان و قرآن
 
ما اگر ظاهری داریم، باطنی هم داریم اگر مطلقی داریم، مقیدی هم وجود دارد. از سوی دیگر یکی از موارد مطرح در آثار مرحوم استاد حسن‌زاده آملی این است که توجه بیشتر ایشان به شرح فصوص الحکم است. ایشان تلاش می‌کند در زمینه‌های مختلفی از جنبه‌های اخلاقی ناظر به گزاره‌های فلسفی بپردازد و خودش را هم در بند یکی دو شرح نمی‌داند مخصوصاً در شرح عربی بر فصوص الحکم، نشان می‌دهد که در این زمینه بسیار جامعیت  دارد. حضرت استاد، هفت دوره فصوص الحکم را، آن هم در فاصله‌های طولانی تدریس کردند و در هر دوره‌ای از تعدادی از شارحین استفاده می‌‌کردند و یکی از ویژگی‌های استاد این است که از هر کسی نقل می‌کند دقیقاً رفرنس را ارائه داده است و احتیاط زیادی هم در این زمینه به خرج داده است.
 
مرحوم استاد حسن‌زاده آملی با استفاده از آموزه‌های اهل بیت(ع) و نگاه امامیه به زیبایی به رابطه بین عرفان و فلسفه و قرآن اشاره می‌کند. با این اوصاف رهیافت استاد در حوزه عرفان، رهیافت وجودی است که با آموزه‌های اهل بیت(ع) و قرآن سازگاری دارد و به تکامل وجودی می‌رسد.


نوشته شده در   چهارشنبه 12 آبان 1400  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode