یادش بخیر دوران کودکی. گاهی تشرها و اخمهای پدر جلوی خطای ما را میگرفت و خودش تربیتکننده بود.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام علیرضا فرهنگ در ادامه مطلب خود در روزنامه «جوان» نوشت: علمای علم اخلاق و تربیت گویند اگر پدر و مادری بخواهند جلوی خطای فرزند را بگیرند، باید مواظب باشند دقیق و حسابشده عمل کنند. مثلاً باید مراحل دورکردن فرزند از خطا را به ترتیب رعایت کنند نه اینکه حرف آخر را اول بزنند. به طور مثال برای دورکردن فرزند از خطا، اول او را نسبت به کارهای خوبش تشویق و کارهای خوب را به او گوشزد کنند. در این صورت شخصیتش را حفظ میکنند و جلوی تخریب بیشتر شخصیت او را میگیرند. به این مرحله اول گویند شوق. در مرحله دوم اگر نتوانستند جواب بگیرند، حجاب است؛ یعنی بین او و خودش و در واقع خطای او فاصله بیندازند، مقداری به او اهمیت ندهند، بیتوجه باشند، مثل قهر، اما طولانی نباشد. در حدیثی مردی حضور حضرت علی (ع) آمد و از فرزند خود شکایت کرد. حضرت فرمودند: فرزندت را نزن و برای ادب کردنش از او قهر کن، اما مواظب باش، قهرت طول نکشد و هر چه زودتر با او آشتی کن. مرحله سوم عتاب است؛ یعنی با زبانی مؤاخذهای او را از عاقبت کار بترسانند. در نهایت اگر نتیجه نگرفتند و خطای او با این سه مرحله درست نشد، عقاب کنند؛ یعنی او را تنبیه کنند. مثلاً دست را بالا ببرد به قصد زدن، اما نزند تا فرزند خود را جمع و جور کند. البته این چهار مرحله خیلی توضیح دارد. فقط خواستم بگویم پدر ما با اینکه سوادی آنچنانی نداشت، اما تشویق، حجاب و عتاب هم داشت، اما من یک بار هم از او عقاب ندیدم؛ یعنی اخلاقش طوری بود که به مرحله چهارم نمیرسید. مواظب باشیم اگر پدر و مادر ما را هم زدند، نباید خدایی ناکرده در مقابل آنان عکسالعملی نشان داد، چراکه خداوند متعال میفرماید: «و اگر پدر یا مادر یا هر دو، در کنارت به پیری برسند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران»، اما چه درسهایی که باید از رابطه والد و فرزندی بیاموزیم...
درس تواضع و فروتنی
از جمله صفات پدر تواضع و فروتنی در ارتباط با مردم بود. نشانهاش هم این بود که بارها شده بود در برابر اخلاق بد دیگران که مشاهده میکرد به جای مقابله و جار و جنجال که نشانه انسانهای متکبر است، سعهصدر از خود نشان میداد و روحیه عفو و گذشت داشت. با کسی قطع ارتباط نمیکرد. اگر هم کسی قطع ارتباط میکرد، میرفت تا این ارتباط وصل شود. واقعاً این روحیهاش زبانزد بود. تواضع و فروتنی او نسبت به علمای دین فوقالعاده بود. طلابی که با ایشان ارتباط داشتند، میدانند همیشه آنان را مثل فرزند خود احترام میکرد و اگر کسی به طلبهای توهین میکرد طاقت نمیآورد. در برابر بنده حقیر و جایگاه روحانیت چقدر احترام قائل بود. چقدر مشتاق بود که من از دین بگویم و سرا پا با همه وجودش گوش میکرد و به مطالب و شنیدهها حساس بود و دنبال عمل به آن میرفت. خدایش رحمت کند. وقتی یاد آن صحنهها که پایین پایش مینشستم و با تواضع به چهره نورانیاش نگاه میکردم، لذت میبردم از شوق او نسبت به شنیدن مطالب دینی. تواضع او بارها بنده را در عالم خودم به گریه واداشته بود. باور نمیکردم روزی او نباشد و من باشم! این است که به ما دستور دادهاند در مقابل پدر و مادر متواضع باشیم. پروردگار جهانیان در سوره اسرا میفرماید: از روی مهر، بال و پرت را بر خاک راهشان بگستر. تواضع در مقابل پدر، یعنی اینکه دیدگانت را به آنها خیره مکن، بلکه با مهربانی و دلسوزی به آنها بنگر و صدایت را از صدای آنها بلندتر مکن و دستت را بالای دست آنها مگیر و بر آنها پیشی مگیر.
عدالتمحوری و محبتورزی
سعی او بر این بود که بین فرزندان خود تبعیضی قائل نشود و در عمل هم بسیار تلاش میکرد تا این امر محقق شود و چقدر زیبا همه را کنار خود جمع کرده بود. از این رو دائماً همه ما مشمول دعاهای خاص او بودیم. این از الطاف خدا در حقمان بود که همیشه و در همه حال مشمول دعای پدر بودیم. این میراث گران بهای اوست که باید آن را حفظ کرد. پدر و مادرها مراقب باشند بین فرزندان در محبت و عدالتمحوری تبعیض قائل نشوند، چراکه با دست خود، خود را گرفتار میکنند. البته باز بگویم اگر پدر و مادری کوتاهی کرده باشند، نباید فرزند تلافی یا توهین کند. برایشان دعا کند و از خطاهای آنان در گذرد. پدر و مادر حتی اگر مخالف دین انسان باشند، نمیتوان به آنان توهین یا بیاعتنایی کرد. مردی به امام صادق (ع) عرض کرد: پدر و مادر من مخالف مذهب شیعه هستند. حضرت فرمودند: با آنها خوش رفتاری کن، چنانکه با مسلمانها و دوستهای ما خوش رفتاری میکنی. چون همچنان که مؤمن حق ایمان دارد، پدر و مادرت هم حق ولادت دارند.
تکریم والدین در هر حالتی فراموش نشود
پدر با اینکه پدرش را ندید و قبل از تولد او را از دست داد، اما ارتباطش را با پدرش نیز قطع نکرد. زیارتی نرفت، دعایی نخواند، صدقهای نداد، ذکری نگفت، مگر اینکه بسیاری از اوقات پدر و مادر را در آن شریک میکرد. او با پدر و مادرش در واقع زندگی میکرد. او به این سفارش احادیث عمل میکرد که برایشان نماز بخوان، حج برو و... انجام بده. من خود شاهد بودم که با چه اشتیاقی انجام میداد و بارها از من سؤال میکرد من برای پدر و مادرم فلان عمل را اینطور انجام دادم، چطور است؟ من هم به او میگفتم عالی است و خوشا به حال پدر و مادرت که این چنین فرزندی از خود برجای گذاشتهاند. او به این حدیث امام صادق (ع) عمل میکرد. حدیثی که در آن حضرت میفرمایند: مردی از شما را چه مانع میشود که به پدر و مادرش نیکی کند، زنده باشند یا مرده که از جانب آنها نماز بخواند و صدقه دهد و حج گذارد و روزه بگیرد، تا آنچه کرده ثوابش از آنها باشد و مانند آن هم برای خود او و تا خدای عزوجل به وسیله احسان و صله او خیر و فراوانی برایش زیاد کند.
سؤال: آیا گر کسی پدر و مادرش مخالف مذهب حق باشند، باز باید برایشان دعا کنیم؟ جواب: معمر بن خلاد میگوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: هر گاه پدر و مادرم مذهب حق را نشناسند، دعاشان کنم؟ فرمود: برای آنها دعا کن و از جانب آنها صدقه بده و اگر زنده باشند و مذهب حق را نشناسند با آنها مدارا کن، چراکه رسول خدا (ص) میفرمایند: خدا مرا به رحمت فرستاده نه به بیمهری و نافرمانی. البته دستور امام به دعا برای پدرومادر کافر یا غیرمذهب شیعه شاید از این جهت باشد که در تخفیف عذاب آنان و زحماتی که برای فرزند کشیدهاند، جبران شود والا آنان را بهشتی نمیکند، چراکه آنان برخلاف دین حق از دنیا رفتهاند مگر اینکه جاهل قاصر باشند و خدا با این دعاها برای آنان بابی از رحمت خود باز کند که ما از آن بیاطلاعیم.
بهترین وسیله رسیدن به امام زمان (عج)
پدر بعد از اینکه بازنشسته شد هم کشاورزی میکرد، هم به عبادات خود میرسید. در همان سالهای بعد از بازنشستگی با عنایت امام زمان (عج) و دعای مستجاب مادرش مداح و ثناگویی امام زمان شد. او هر هفته یک اتوبوس از محل و اطراف به سوی جمکران با مادرم راه میانداخت. خودش یک گاری داشت وسایل جمکران، غذا و... را در آن میگذاشت و به سوی مسجد میرفت. یادش بخیر نماز جماعت میخواند همه سوار اتوبوس و با ذکر یاابنالحسن راهی میشدند. چقدر با اشتیاق و سوز و گداز میخواند. جملات معروفش بود. آنقدر در میزنم این خانه را تا ببینم روی صاحب خانه/ آقا به جان مادرت آن مادر غم پرورت/ ما را مرانی از دردت یاابن الحسن یا ابالحسن. این اشعار را میخواند و اشک میریخت. دعای مادر باعثشده بود این مسیر نیز برایش فراهم شود و سر اینکه معرفتش به امام زمان (عج) او را به جمکران میکشاند، همین بود. هر کسی نسبت به والدینش بیشتر اهمیت قائل شود، بیشتر مورد توجه امام زمانش قرار میگیرد.
اجر تکریم والدین بیشتر در زمان پیری آنان است
یکی از جملاتی که بر زبان کسانی که پا به سن پیری میگذارند، جاری میشود این است که خدا ما را زمینگیر نکند. این جمله به دو علت کلی برمیگردد. یا فرزندان و اطرافیان نسبت به آنان وظایف خود را انجام نمیدهند و آنان نگرانند در زمان پیری نیز این روند ادامه پیدا میکند و به سختی میافتند یا اینکه طبیعتاً از اینکه بارشان به دوش کسی باشد، نمیخواهند این اتفاق برایشان بیفتد که البته این دغدغه برای هر کسی یک امر طبیعی است. فرزندان نباید اجازه دهند این تصور برای پدر و مادر به وجود بیاید که سربارند. باید طوری با آنان رفتار شود که احساس نکنند باری در پیری روی دوش فرزندان هستند. به پدر و مادر نیکی کنید! هر گاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن. آنان در این سن نیاز به محبت فرزندان دارند. آیا فراموش کردهایم که در کودکی ما به آنان نیاز داشتیم؟
بازشدن در استجابت دعا در زندگی
پدر دائماً برای پدر و مادرش دعا میکرد و معتقد بود: هر چه داریم از دعای آنان است. اهل دعا بود. پدران و مادران فرزندان خود را دعا کنند. اگر هم گاهی اوقات فرزندان خطایی میکنند، با مهربانی و دلسوزی آنان را از دعای خودشان محروم نکنند. چه بسا همین دعای خالصانه پدر و مادر فرزند را از گمراهی نجات دهد. مواظب باشید فرزندان خود را نفرین نکنید که با دست خود میوه زندگی را پرپر کردهاید. پدر که رحمت خدا بر او باد دائماً برای ما دعا میکرد. همین کار را مادرمان انجام میدهد. اثر دعای پدر و مادر بسیار زیاد است. فرزندان نیز مواظب باشند خود را از دعای پدر و مادر محروم نکنند. خود را در معرض این نور الهی قرار دهند تا زندگی آنان را نورانی و روشن کند. پیامبر خدا (ص) فرمودند: سه دعا قطعاً مستجاب خواهد شد: دعای ستمدیده، دعای مسافر و دعای پدر در حق فرزند. امامرضا (ع) فرمودند: مرد نیکوکاری به پدر و مادر خود احترام میکرد. در یکی از روزها که پدرش در خواب بود معامله پرسودی برایش پیش آمد، اما مغازه اش بسته بود و کلید مغازه نزد پدرش بود و پدرش نیز در آن وقت خوابیده بود. فروختن کالا، بستگی به بیدارکردن پدر داشت تا کلیدی را که در نزد پدر بود بگیرد.
مرد نیکوکار آن معامله پرسود را به خاطر بیدارنکردن پدر، انجام نداد (و به خاطر احترام به پدر، از سود کلانی که معادل ۷۰ هزار درهم بود، گذشت) و مشتری رفت. وقتی پدر بیدار شد و از ماجرا اطلاع یافت، از پسر مهربانش تشکر کرد و گاوی را که داشت به پسرش بخشید و گفت: «امیدوارم خیر و برکت بسیار، از ناحیه این گاو به تو برسد.»