نتایج یک مطالعه در خصوص عوامل موثر در بروز تعارض بین زوجین نشان میدهد که تاثیر عوامل فرهنگی در تعارضات بین زوجین، بیشتر از عوامل اقتصادی است.
به گزارش ایسنا، بررسی آمارهای ثبتشده در سازمان ثبت احوال کشور حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۸ به ازای ۵۳۰ هزار و ۲۲۵ ازدواج ثبتشده در کشور، ۱۷۴ هزار و ۸۳۱ طلاق ثبت شده است و به طور کلی میتوان گفتبه ازای هر دو ازدواج در کشور میتوان شاهد وقوع یک طلاق بود.
همچنین روند آمار ازدواج و طلاقهای ثبت شده در کشور حاکی از آن است که در دهه گذشته، کشور با کاهش چشمگیر آمار ازدواج و رشد آمار طلاق روبهرو بوه است.
غالباً تعارضهای عمیق و حلنشده بین زوجین به عنوان عامل اصلی طلاق، در نظر گرفته میشود. بخشی از تعارضها و اختلافات ناشی از عوامل بیرون از نهاد خانواده و بخشی دیگر به دلیل عوامل درونی نهاد خانواده است؛ که البته هر دوی این عوامل در هم تنیده و پیوسته هستند.
بیشتر تحقیقاتی که در کشور به موضوع علتهای بروز اختلاف بین زوجین پرداختهاند، از بعد روانشناختی و مشاورهای به موضوع توجه کردهاند و در مقیاس خرد بودهاند. به همین دلیل جای تحقیقاتی که موضوع تعارض بین زوجین را از نظر جامعهشناختی و در مقیاس کلان و کشوری مورد بررسی قرار دهند، خالی بود. بر همین اساس یونس اکبری؛ دکتری جامعهشناسی توسعه اجتماعی روستایی دانشگاه تهران، با انجام یک مطالعه به بررسی این موضوع پرداخته است.
برای انجام این تحقیق از دادههای «پیمایش ملی خانواده» استفاده شد. در این پیمایش افراد بالای ۱۵ سال خانوارهای معولی ساکن در مناطق شهری ایران مورد بررسی قرار گرفتند. افراد متاهل در این پیمایش سه هزار و ۸۱۹ نفر بودند که در این بررسی، از پاسخهای آنها استفاده شده است.
در این مطالعه تاثیر متغیرهای «نگرش به ازدواج»، «نگرشهای جنسیتی»، «حقطلبی»، «رضایت از زندگی»،، «عوامل خوشبختی»، «رضایت جنسی»، «نگرش به اعتماد خانوادگی در جامعه»، «سرمایه فرهنگی»، «مشاهده خشونت بین والدین»، «درآمد پاسخگو»، «هزینه ماهیانه خانواده»، «میزان درآمده ماهیانه خانواده»، «سن»، «سال ازدواج» و «تحصیلات زوجین» بر متغیر «میزان تعارض بین زوجین» بررسی شد.
بررسیها نشان داد که بین متغیرهای «حقطلبی»، «سرمایه فرهنگی»، «نگرش به ازدواج (سنتی و مدرن)»، «تحصیلات زوجین»، «نگرش جنسیتی»، «فشار شغلی»، «نگرش به اعتماد خانوادگی در جامعه» و « مشاهده خشونت بین والدین» با متغیر «تعارض بین زوجین» رابطه مثبت و معنیداری بر قرار است و هر چه میزان این متغیرها در زوجین بیشتر باشد، تعارض بین آنها نیز افزایش مییابد.
با این وجود مشخص شد که تاثیر متغیرهای «مشاهده خشونت بین والدین»، «حقطلبی» و «نگرش به ازدواج (سنتی و مدرن)» در تعارض بین زوجین به میزان قابل توجهی بیشتر از سایر متغیرها است.
همچنین بین متغیرهای «رضایت از زندگی»، «رضایت جنسی»، «تعداد سالهای ازدواج» و «سن پاسخگویان» با تعارض بین زوجین، ارتباط معنیدار، منفی و معکوسی وجود دارد. به طوریکه هر چه رضایت از زندگی، رضایت جنسی، تعداد سالهای ازدواج و سن افراد، بیشتر میشود، تعارض آنها با همسرشان کاهش مییابد.
در بین این متغیرها تاثیر تعداد سالهای ازدواج و سن پاسخگو در تعارض بین زوجین، به طور برجستهای بیشتر از تاثیر رضایت از زندگی و رضایت جنسی بود.
نتایج این تحقیق همچنین حاکی از این است که افرادی که «سلامتی» را به عنوان مهمترین معیار خوشبختی در نظر گرفتهاند، بیشتر از سایر افراد بیان کردهاند که هیچ تعارضی با همسر خود ندارند. از طرف دیگر درصد افرادی که به ترتیب «آرامش» و «پول و ثروت» را به عنوان مهمترین معیار خوشبختی در نظر گرفتهاند، عنوان کردند که با همسرشان در تعارض بیشتری هستند. به گفته محقق این مطالعه؛ به نظر میرسد که بین فقدان ذهنی و عینی این دو متغیر و تعارض زیاد بین زوجین ارتباط معناداری وجود دارد.
همچنین متغیرهای حقطلبی و مشاهده خشونت بین والدین، بیشترین تاثیر مستقیم را بر تعارض بین زوجین دارد.
با بررسی یافتههای این تحقیق میتوان عنوان کرد که نظام ارزشها در ایران دچار تغییر و تحولاتی شده است و به سوی ارزشهای مدرن و تجددگرانه سوق یافته است.
نتایج این تحقیق نشان میدهد که در مجموع ۴۴.۱ درصد از زوجین دارای تعارض متوسط و شدید با یکدیگر هستند که البته ۱۷.۵ درصد از آنها تعارض شدید دارند. در این بین متغیر حقطلبی بیشترین تاثیر را بر بروز تعارض بین زوجین دارد.
یونس اکبری؛ پژوهشگر این تحقیق در خصوص نتایج بهدستآمده میگوید: زوجهای دارای ارزشهای تجددگرایانه با تهدید آزادی حدود اختیار مواجه می شوند، به همین جهت امکان بروز تعارض بین آنها زیاد است. چرا که این افراد بر حسب نوع ارزشی که راهنمای اعمال و رفتار آنها است، حقطلب و آزادیخواه هستند و نه مسئولیتطلب و تکلیفمحور و به همین دلیل در درون نهاد خانواده با تهدید آزادی اختیار خود از سوی همسر مواجه میشوند.
وی ادامه میدهد: نکته دیگر اینکه غالباً از تئوری «همسان همسری» به عنوان نظریهای که تبیینکننده ازدواج موفق است، یاد میشود که بر مبنای آن شباهت طبقاتی (که منجر به شباهت ارزشی می شود)، قومی، دینی، سنتی و تحصیلی افراد، منجر به ازدواج موفق میشود. نکته ناگفته در مورد این نظریه، بستر استفاده آن است. در دنیای سنت شباهت در امور یاد شده، به علت وجود ارزشهای تلکیفمحور و جمعگرا قاعدتاً به ازدواجی موفق منجر خواهد شد و در راستای تایید نظریه همسانهمسری خواهد بود؛ ولی در بستر زندگی مدرن و ارزشهای تجددگرایانه آن که بر حقطلبی و انفراد تکیه دارد، اتفاقاً این همسانی ارزشی افراد تعارضهایی از جنس محدود شدن آزادی و انتخاب در زندگی خانوادگی را پیش خواهد آورد که نتیجتاً در ابتدا امر سبب کاهش میل به ازدواج و متعاقباً بعد از ازدواج (با کاهش در نرخ آن) سبب بروز تعارض و افزایش نرخ طلاق در جامعه خواهد شد.
به گفته محقق این مطالعه؛ نکته قابل توجه در مورد عوامل مرتبط با بروز تعارض بین زوجین این است که برخلاف تصور غالب که عموماً بر عوامل اقتصادی در بروز تعارض بین زوجین تاکید دارد، این عوامل فرهنگی و ارزشی و غیر اقتصادی هستند که بر تعارض زوجین در جامعه امروز تاثیرگذاری معنیدار و بیشتری دارند.
یافتههای این مطالعه به صورت مقاله علمی با عنوان «عوامل مرتبط با بروز تعارض بین زوجین بر اساس دادههای پیمایش ملی خانواده در ایران» در مجله جامعهشناسی ایران زیر نظر انجمن جامعهشناسی ایران منتشر شده است.