عضو پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي گفت: حكومت ولايي، حكومتي است كه به خاطر ارتباط وجودي و تكويني مبدأ آن با انسان، به مديريت شئون انساني ميپردازد و قطعاً اين مبدأ وجودي، خيرخواهترين هويت را براي انسان دارد.
حجتالاسلام والمسلمين حسن پناهيآزاد، عضو پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در گفتوگو با خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس اظهار داشت: به طور كلي حكومت ديني، يعني مديريت يك جامعه به صورت نظاممند و هدفدار و گاهي اوقات نظامي كه بر جامعه حاكم است و آن را مديريت ميكند، مباني، مبادي، اصول و ريشههاي خودش را از ماوراي طبيعت يعني اموري بالاتر از سطح ادراك و توان بشر گرفته است، اما بعضي مواقع نيز به بشر منحصر ميشود كه همان مرتبه مادي و عادي انسان است.
وي افزود: اگر منشأ و ريشه حكومت به جنبه مادي و دنيوي انسان منحصر شود، طبيعتاً معناي ديني به خود نميگيرد زيرا دين حقيقتي است كه منشأ آن ماوراي طبيعت و بالاتر از وجود عادي و طبيعي انسان است. بنابراين حكومت ديني به يك معناي كلي منحصر و محدود به حيات دنيوي انسان نميشود و مبادي و مباني و اهدافش را از مرحله بالاتر از طبيعت يعني همان مرتبه وحي الهي گرفته است، بنابراين به دين كامل و اكملي كه بالاتر از آن ديني نيست، «حكومت ديني» گفته ميشود.
عضو پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي گفت: ولايت در فرهنگ اسلام معناي بسيار گستردهاي دارد و معناي خالص و عام ولايت، سرپرستي است، يعني كسي كه نسبت به فرد ديگري سرپرستي داشته باشد، البته در متن اين سرپرستي نيز ارتباط تام وجودي در آن نهفته است و زماني كه اين ارتباط با مؤلفههاي ديگر ملاحظه ميشود، معناي ولايت در صحنه مديريت از آن برداشت ميشود.
وي بيان داشت: حكومت ولايي، حكومتي است كه مبدأ آن به خاطر ارتباط وجودي و تكوينياش با انسان، به مديريت شئون انساني ميپردازد و قطعاً اين مبدأ وجودي، خيرخواهترين مبدأ و هويت را نسبت به انسان دارد و در حقيقت، كمال و سعادت انسان را به معناي يك امر قطعي در دستورالعمل كار خود قرار ميدهد و اگر تلقي اين معنا در سيستم حكومتي و مديريتي جامعه پياده شود، حكومت ولايي است و اگر ولايت را از آن معناي تكويني و متعاليش به سطح مديريتي آورده شود، همان معناي مدير خيرخواه كه كمال وجودي دارد و حيات دنيوي و اخروي بشري بر آن صدق ميكند نيز از آن فهميده ميشود.
پناهيآزاد تأكيد كرد: با جستجو كردن در ابعاد علمي اسلام، بهترين مصداق و فرودگاه مفهوم ولايت در فقاهت است و بنا به فرموده امام خميني(ره) علتش اين است كه فقاهت در حقيقت دستورالعمل اداره زندگي اخروي و دنيوي انسان است و با تأمل كردن در فقه اسلامي و شيعه، موضوع تمام ابواب فقه، انسان و شئون انساني است و فقيهي كه شئون دنيوي و نتايج اخروي انسان را بر عهده دارد، متصف به مبدأ ديني است زيرا انسان وليفقيه را تجسم مديريت دين در جامعه ميداند.
عضو پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي خاطرنشان كرد: اصطلاح وليفقيه با اين تركيب خاص، در دوره معصومين(ع) نبوده است اما قطعاً ريشههاي اين اصطلاح و مفاد آن در عصر تمامي معصومين(ع) بوده است، بنابراين در احاديث و سيره ائمه(ع) اصطلاحاتي پيدا ميشود كه كاملاً به كسي كه داراي اطلاع و علم و آگاهي ديني به معنايي كه از فقه تلقي ميشود، ناظر است و حق تصرف در شئون دنيوي مردم را دارد، مانند اموال، مناسبات اجتماعي و سياسي.
وي افزود: اصطلاحاتي مانند سلطان عادل، امام، وليّ و فقيه از اصطلاحاتي هستند كه حتي در دوره حضور ائمه(ع) نيز رايج بوده است.
حجتالاسلام پناهيآزاد در پايان با اشاره به رواياتي از «ابانبن تغلب» گفت: امام صادق(ع) خطاب به ابان فرمودند: «علاقهمندم به مسجد بروي و به سؤالات شرعي و فقهي مردم جواب دهي» و اين نشان ميدهد كه مسأله فقاهت در زمان ائمه(ع) بوده است و خود ائمه(ع) اختيار را به بعضي از علماي ديني تفويض ميكردند.