نشست نقد و بررسی کتاب «ارتباط نهجالبلاغه با قرآن» شامگاه ششم خردادماه برگزار و در آن ضمن تبیین فرایند شکلگیری و تدوین آن از سوی مؤلفان، نکات مثبت و برخی نقاط منفی آن از سوی ناقدان بیان شد.
قرآن و نهج البلاغه
به گزارش ایکنا، نشست نقد و بررسی کتاب ارتباط نهجالبلاغه با قرآن با حضور مجید معارف، استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران، حامد شریعتی نیاسر، مدرس دانشگاه قرآن و حدیث، فاطمه سعیدی، پژوهشگر حدیث و نهجالبلاغه همچنین سیدمحمدمهدی جعفری، استاد دانشگاه و پژوهشگر نهجالبلاغه برگزار شد.
مجید معارف در این نشست نقد و بررسی، گفت: سابقه تألیف این کتاب به حدود ۲۰ سال قبل باز میگردد؛ بنده در دانشکده علوم حدیث سابق که به دانشگاه تبدیل شده است، تدریس و رفتوآمد داشتم، طی بیش از ده سالی که تدریس داشتم چند درس مهم ارائه کردم و بیشتر این درسها طی فرایندی به کتاب تبدیل شدند.
وی افزود: از جمله دروسی که به بنده پیشنهاد شد رابطه قرآن با نهجالبلاغه بود؛ در آن زمان کتابی از سیدجواد مصطفوی که حاصل دو مقاله بود در حدود ۹۰ صفحه وجود داشت؛ چون این کتاب جوابگوی سرفصلهای این درس نبود بنابراین خودم اقدام به نوشتن سرفصلها و تدریس کردم که تبدیل به جزوه شد و در اختیار دانشجویان قرار گرفت و به منبع درسی این واحد تبدیل شد.
معارف تصریح کرد: در ادامه آقای شریعتی نیاسر که از شاگردانم بود، با پیشنهاد بنده قرار شد ایشان مطالب این جزوه را ویرایش، مستندسازی و توسعه تعمیق بدهند و به کتاب تبدیل شود؛ مثلا اگر مثالهایی آورده بودم ولی کم بوده ایشان آن را بیشتر کند و یا اگر بحث از استعاره به میان آمد تعریف آن هم انجام شود. این کتاب بار اول از سوی انتشارات نهجالبلاغه به تنهایی چاپ شد و با اینکه اغلاطی داشت به سرعت مورد استقبال قرار گرفت و مورد توجه قرار گرفت؛ با پیشنهاد بنده، چاپ نوبتهای بعدی کتاب از سوی سازمان سمت و با توجه به دقت زیاد این انتشارات در اختیار این مجموعه قرار گرفت. بنده این کتاب را با همکاری آقای شریعتی نوشتم و حقوق مادی کتاب هم کاملاً با ایشان نصف شد.
فرایند شکلگیری ساختاری و محتوایی کتاب
حامد شریعتینیاسر هم در سخنانی در این نشست، گفت: ابتدا تلاشم این بود که این اثر که قبلاً به صورت جزوه بود از حالت محاوره خارج شود؛ لذا تغییرات عمدهای زیر نظر آقای دکتر معارف ایجاد و تغییرات ساختاری و محتوایی انجام شد.
وی افزود: نهجالبلاغه توسط سیدرضی از سخنان امام علی گردآوری شده و چون امیرمؤمنان(ع) شاگرد مکتب قرآن و دستپرورده پیامبر(ص) هستند، پس قطعا ساختار سخنان امام ارتباط زیادی با قرآن دارد؛ امام علی(ع) خودشان فرمودهاند که پیامبر(ص) هماره مرا مورد تفقد و مهربانی قرار میداد؛ لقمه در دهانم میگذاشت و هر روز پردهای از معارف عالی و متعالی را میآموخت و وقتی وحی بر ایشان نازل میشد، ندای وحی را میشنیدم و ضجه شیطان را میشنیدم و پیامبر هم فرمودند که ای علی هر آنچه را من میبینم تو میبینی و هر چه را من میشنوم تو میشنوی مگر اینکه تو پیامبر نیستی؛ این اشاره به منزلت والای امام دارد.
شریعتینیاسر با بیان اینکه در بحث مبانی عام و خاص ارتباط قرآن و نهجالبلاغه، چنین روایاتی مورد استناد و استفاده قرار گرفته است، اضافه کرد: بحث حدیث ثقلین به خاطر اهمیتی که در این زمینه دارد فصل جدایی را به خود اختصاص داده است، این حدیث متواتر لفظی در اهل تسنن و تشیع است و میتوان از طریق آن پیوند قرآن و اهل بیت را اثبات کرد. در فصل سوم کتاب بحث علم اهل بیت(ع) مورد تحقیق قرار گرفته است.
شریعتی نیاسر
شریعتی نیاسر بیان کرد: در ادامه در مورد جایگاه قرآن در نهجالبلاغه بحث شده است؛ زیرا امام به اهمیت و جایگاه قرآن و اعجاز آن در نهجالبلاغه اشاره کرده است و به دلیل رابطه تنگاتنگ این دو کتاب، ساختار مرتبطی دارند و نهجالبلاغه گرچه معجزه نیست، ولی از حد سخن افراد معمولی بالاتر است. نمونههایی از کاربرد صنایع ادبی، علوم معانی بیان، ایجاز، اطلاق و ... در این کتاب از قرآن و نهجالبلاغه ذکر شده است و سه فصل مستقل در خصوص مقایسه سبک ادبی قرآن و نهجالبلاغه آمده است.
وی با بیان اینکه نهج البلاغه از حیث محتوا هم ارتباط زیادی با قرآن دارد و از این حیث میتوان گفت که نهجالبلاغه در حقیقت تفسیر قرآن کریم است، اظهار کرد: استشهاد مستقیم و غیر مستقیم امام علی(ع) در نجالبلاغه به قرآن، کاربرد آیات قرآن در نهجالبلاغه ذکر شده است، حتی اصطلاح علوم قرآنی و مواردی مانند ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه که در کلام امام بیان شده مورد بحث قرار گرفته و مثالهایی از نهجالبلاغه برای آن آوردهایم. در بخشهای محتوایی هم معارف توحیدی و نبوت و امامت مطالبی بیان شده است.
انجمن مطالعات علمی نهجالبلاغه ایران
در ادامه فاطمه سعیدی به عنوان ناقد، گفت: کتاب برای فضای دانشجویی و دانشگاهی در سطح ارشد تالیف شده است؛ این از محاسن کتاب است که جامعیت خوبی در پرداختن به موضوع ارتباط قرآن و نهجالبلاغه دارد؛ ارجاعات قوی و دقیقی در این کتاب به صورت متنوع برای فهم بیشتر مخاطب آورده شده است و حتی مثالهای قرآنی از جمله محاسن است؛ ارجاعات خیلی خوبی در پانوشتها برای فهم بیشتر موضوع آمده است.
سعیدی تصریح کرد: نکته مثبت دیگر کتاب این است که خیلی خوب موضوع مدنظر پرداخته شده است؛ مثلا در بحث سبک ادبی نهجالبلاغه این مسئله تبیین خوبی شده و گاهی شبهاتی را که برای نهجالبلاغه مطرح است در ذیل موضوع در کتاب پاسخ داده شده است مانند آرایه سجع. مزیت دیگر کتاب اشاره به شروح نهجالبلاغه است و دانشجویان با این شروح آشنا میشوند. همچنین منابع دست اول و مفید و متنوع و حجم مناسب کتاب از دیگر محاسن آن است.
قرآن و نهج البلاغه
وی با اشاره به برخی نقدها اضافه کرد: خوب بود در انتهای چکیده کتاب پژوهش و پرسشی در انتهای هر فصل آورده میشد تا تسلط علمی دانشجو را ارتقا میداد. همچنین کتاب ۱۴ فصل است، وقتی بنده از دید یک منتقد به آن مینگرم خیلی از مطالب این ۱۴ فصل همپوشانی دارد که میتواند کمتر شود و مطالب طبقهبندی شدهتری عرضه شود؛ مثلاً ارتباط قرآن و اهل بیت در ذیل فصل معیت قرآن و اهل بیت(ع) قابل گنجایش بود. همچنین میشد فصل سوم که علم اهل بیت(ع) است در ذیل مقام امامت گنجاند.
این منتقد تصریح کرد: فصل ۵، ۶ و ۸ سبک ادبی نهجالبلاغه با قرآن بررسی شده است و باید یکدست سازی تقویت شود؛ اگر در همه فصول عنوان فرعی هست باید بیاید و یکدست شود؛ یا در فصل هشتم که بحث جناس مطرح است میشد در بحث سجع آورده شود تا ذهن دانشجو طبقهبندی شود. محتوایی که در مبانی ارتباط دو کتاب آمده است در واقع وجوه اشتراک این دو را بیان کرده و اینکه مؤلفان چه معنایی از مبانی داشتهاند. همچنین جا داشت در کنار مبحث توحید و نبوت بحث معاد هم که آیات زیادی در قرآن در مورد آن است، بیان شود. ضمن اینکه مثالهایبهتری برای بحث توریه وجود دارد.
وی اضافه کرد: در معنای حکمت ۸۱ ذکر شده که اگر ترجمه غیر از شهیدی بوده نام مترجم را آوردهایم ولی با رجوع بنده این ترجمه از آقای شهیدی نبود؛ همچنین ارجاعات کتاب در صفحه ۱۰ و ۳۱ یکدست نیست و به زبان عربی نیامده است.
وی از افتتاح انجمن مطالعات علمی نهجالبلاغه ایران خبر داد و افزود: از این فرصت استفاده کرده و راهاندازی این مجموعه را اعلام میکنم و بنا براین است که تألیفات ما در فضای دانشگاهی روز به روز بهتر خواهدشد.
کار کارستان
سیدمحمد مهدی جعفری هم از دیگر ناقدان این نشست، گفت: تالیف این کتاب کاری کارستان و بسیار با ارزش است و جا دارد که علاوه بر تدریس در کارشناسی ارشد برای سایر محققان هم مورد بهره قرار بگیرد. از امتیازات این کتاب توضیحات پاورقی و مستندسازی مطالب به قرآن و روایات و نهجالبلاغه و فصلبندیهای خوبی هم شده است.
ارسال/
جعفری تصریح کرد: در صفحه ۱۴ آنجا که نقل شده هیچ آیه قرآن نیست که میدانم چه زمانی و در کجا نازل شده است؛ منبع آن ذکر نشده است؛ همچنین ارتباط مبانی عام و خاص و استناد به حدیث ثقلین کاملاً درست است، ولی در بحث علم اهل بیت(ع) مطالب مفصل آمده که مختصر شود بهتر است. در فصل پنجم که مقایسه سبک ادبی قرآن و نهجالبلاغه است؛ معتقدم اصطلاح درستی نیست زیرا قرآن سبکپذیر نیست و اصلا سبک قرآن و نهجالبلاغه قابل مقایسه نیست؛ زیرا کلام فوق بشری است. مثلاً اگر بگوییم تاثیرپذیری نهجالبلاغه از ادبیات قرآن بهتر است و نباید این دو را کنار هم قرار دهیم.
وی افزود: در برخی موارد اشکالات محتوایی هم وجود دارد؛ مثلا خذلان را بسیاری از مترجمان به نادرستی معنا کرده و آن را به معنای خواری و زبونی گرفتهاند در صورتی که به معنای دست برنداشتن از یاری یاران است. فصل ششم و هفتم و هشتم هم که مقایسه سبک ادبی دو کتاب است تصور بنده این است که فصل مفصلی است و باید خلاصه بیان شود.
جعفری تصریح کرد: زبان نهجالبلاغه زبان خاصی دارد که تحت تأثیر قرآن و آموزههای پیامبر(ص) هر کلمه در جای خود به کار رفته به گونهای که نمیتوان کلمه مرادفی برای آن به کار برد؛ همچنین اشاره امام علی(ع) به قصص قرآنی، در زمره مباحث علوم قرآنی نیست و جزء عبرتگیری از قرآن است. یا آیه نسخ ربطی به ناسخ و منسوخ از جنس علوم قرآن ندارد، بلکه نسخ شریعت با شریعت همانند نسخ طبیعت با طبیعت است که فرموده یهودیان میگویند یهود دین همیشگی و برگزیده خداوند است، ولی قرآن این تفکر ار زیر سؤال برده است؛ علامه طباطبایی هم فرموده که آیه منسوخ نمیشود بلکه حکم آیه موقتاً تعطیل میشود؛ شرایطی در جامعه وجود داشته و متناسب با آن حکمی ذکر شده و اگر آن شرایط برگردد حکم به جای خود باز خواهد گشت؛ آیتالله خویی و معرفت هم نسخ را رد کردهاند.
معارف هم در سخنان مجدد اضافه کرد: مصر بودیم تا فصول کتاب با توجه به ساختار ترمی دانشگاه، ۱۴ عدد باشد تا در ۱۶ جلسه یک ترم بحث به خوبی پیش برود و شاید اگر قصد تالیف کتاب درسی نداشتیم ساختار تغییر مییافت؛ لذا درسی شدن و ۱۴ فصل شدن کتاب و جورکردن مطالب باعث این وضعیت شده است؛ در مباحث علوم بلاغی قبول دارم گاهی مثالها زیاد است، ولی ما فقط در ۴ فصل به سبک ادبی پرداختهایم که نسبت به ۱۴ فصل زیاد نیست.
وی افزود: بنده به دانشجویان توصیه میکنم مفهوم را فرابگیرند و مثالها را بخوانند، ولی در آزمون اگر یک مثال هم بیاورند مورد قبول است؛ نقدهای خانم سعیدی نوعا نقدهای خوب و واردی است؛ در خصوص مبانی قرآن و نهجالبلاغه قصد داشتیم از پرورش قرآنی امیرالمؤمنین در نزد رسول خدا(ص) رونمایی دقیقی داشته باشیم و از اینجا به ارتباط عمیق کلام امام و قرآن پی ببریم.
معارف اظهار کرد: در بحث توریه در صفحه ۱۸۰ جملهای از امام علی خطاب به اشعث آوردیم که فرمودند: «مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي، عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِينَ، حَائِكٌ ابْنُ حَائِكٍ، مُنَافِقٌ ابْنُ كَافِرٍ؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَسَرَكَ الْكُفْرُ مَرَّةً وَ الْإِسْلَامُ أُخْرَى ...»؛ ما با قرینه روایات، حائک را به بافنده دروغ تا شخص متکبر ترجیح دادهایم مورد نقد سرکار خانم بود و به نظرم ترجمه ما دقیقتر است.