«قاعده الضرر»، عنوان کتابی است که سیدمرتضی سجادی از تقریر دروس آیتالله هادی نجفی به رشته تحریر درآورده و به همت انتشارات چتر دانش به منتشر شده است.
به گزارش ایکنا، در مقدمه این کتاب آمده است: «قاعده لاضرر از جمله قواعد فقهیهای است که مختص به یک باب از ابواب فقه نیست و از باب طهارت تا آخر باب دیات جاری میشود و به همین جهت، شایسته است که به دقت مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
قبل از اینکه به بحث و بررسی این قاعده بپردازیم، لازم است چند مطلب را به عنوان مقدمه در مورد این قاعده متذکر شویم؛ اول: اهمیت و جایگاه قاعده لاضرر در استنباط احکام شرعی است. شهید اول این قاعده را جزء قواعد پنجگانهای ذکر کرده است که امکان دارد احکام شرعی به آنها بازگردد. ابی طاهر دباس از فقهاء حنفیه آن را جزء قواعد فقهیهای ذکر میکند که همه فقه حنفیه از آن استنباط میشود. قاضی حسین از فقهای مذهب شافعی آن را از قواعد چهارگانه یا پنچ گانهای میداند که تمام مذهب فقهی شافعی از آن استنباط میشود.
دوم، منصوص بودن قاعده لاضرر است. این قاعده، قاعدهای منصوص است؛ یعنی قاعده لاضرر در متون روایات شیعی و سنی با تعابیر مختلف ذکر شده است، از جمله «لاضرر و لاضرار»، «لا ضرر و لا ضرار فیالاسلام» و «لا ضرر و لاضرار علی مومن».
سوم، سیر تاریخی قاعده لا ضرر است. این قاعده از قدیمالایام از زمان شیخ صدوق(ع) تا زمان حال؛ یعنی یک دوره زمانی هزارساله در اختیار فقها بوده و مطابق آن فتوی دادهاند؛ اما اولین کسی که از فقهای شیعه قاعده لا ضرر را مستقلاً بحث کرده است، شهید اول در کتاب القواعد و الفوائد بوده است.
چهارم، تعابیری است که از قاعده لا ضرر شده است. تعبیرهایی که از این قاعده شده، مختلف است؛ از جمله «قاعدة لا ضرر و لا ضرار»، «قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام»، «قاعده نفی الضرر»، «قاعده نفی الضرر و الضرار»، «قاعده الضرر لا یزال بالضرر»، «قاعده الضرر لایزال بمثله»، «قاعده الضرر و الضرار»، «قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الشرع» یا «فی الدین» یا «فی الشریعة»، «قاعده عدم الضرر»، «قاعده الضرار»، «قاعدة الضرر الاشد یزال بالاخف» و «قاعده الضرر یزال».
مستند قاعده لا ضرر در قرآن
نویسنده سپس به مستند قاعده لا ضرر در قرآن پرداخته و آورده است: «اول، قرآن کریم است. ابتدا به بررسی آیاتی میپردازیم که میتوان برای قاعده لاضرر به آن استناد کرد. آیه اول: «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ و هنگامی که زنان را طلاق دادید و به پیان عده خود نزدیک شدند آنان را «با رجوع کردن» به طور شایسته و متعارف نگه دارید یا «با ترک رجوع» به نیکی و خوشی رها کنید و آنان را برای آزار رساندن و زیان زدن نگه ندارید تا بر آنان تعدی و ستم کنید و هرکه چنین کند قطعا به خود ستم کرده است».
برای روشن شدن آیه، روایاتی را که ذیل این آیه وارد شده است، میآوریم: «و باسناده عن المفضل بن صالح عن الحلبی عن ابی عبدالله(ع) قال: سالته عن قول الله «لا تمسکوهن ضرار لتعتدوا»، قال الرجل یطلق حتی اذا کادت ان یخلو اجلها راجعها ثم طلقها یفعل ذلک ثلاث مرات فنهی الله عن ذلک». مرسله حلبی (در تفسیر عیاشی): از امام صادق(ع) سوال کردم در مورد قول خداوند «و لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا)، فرمودند مردی (به جهت اضرار به همسر) طلاق میدهد زنش را و وقتی روزهای آخر عده زن است، دوباره رجوع میکند. بعد از مدتی دوباره طلاق میدهد، دوباره اواخر عده رجوع میکند و دوباره طلاق میدهد تا سه مرتبه و خداوند از این کار نهی کرده است. و روایت سوم همین باب «و عن زراره و حمران ابنی اعین ... » به همین مضمون است
معنای آیه اینکه «هنگامی که زنان را طلاق دادید و به پایان عده خود نزدیک شدند آنان را با رجوع کردن به طور شایسته نگه دارید یا با ترک رجوع به نیکی و خوشی رها کنید و آنان را برای آزار رساندن و زیان زدن نگه ندارید تا بر آنان تعدی و ستم کنید» و با توجه به روایت، قبل از اینکه عده زن تمام شود، مرد به قصد اذیت و آزار به همسر دوباره به او رجوع میکند و دوباره او را طلاق میدهد و دوباره رجوع میکند، خداوند مرد را از این کار نهی کرده است؛ چون باعث اضرار به همسر میشود.
استدلال به آیه نیز به این صورت است که این آیه در مورد خاص وارد شده است که در مورد قضیه رجوع در عده نکاح است به قصد اذیت و آزار همسر که اگر بخواهد این رجوع را انجام دهد، گرفتار معصیت شده است. حال آیا میشود از این قضیه یک قاعده کلی در همه ابواب فقه استفاده کنیم؟ فقها چنین استفادهای نکردهاند.
اما اگر بگوییم ضرری که در این آیه نفی شده یکی از مصادیق لاضرر است و در آیه شریفه قاعده لاضرر را تطبیق کرده است، به این بیان که سختگیری بر زوجه برای اضرار به او مصداق است، برای عدوانی که حرام است و نهی شده و هر کاری که مصداق اضرار و عدوان قرار گیرد، از ناحیه شارع نهی عنه است.
آیه دوم، آیه ۲۳۳ سوره بقره است: «لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ؛ نباید مادری به خاطر فرزندش زیان بیند و نه پدری برای فرزندش دچار ضرر شود (بر پدر است که مخارج مادر و کودک را در حد متعارف بپردازد و بر مادر است که بیش از طاقت مالی شوهر از شوهر طلب خوراک و پوشاک نکند). روایاتی که ذیل این آیه وارد شده، از این قرار است: صحیحة ابی الصباح کنانی عن ابی عبدالله(ع) قال کانت المراضع ممن یدفع احداهن الرجل اذا اراد الجماع فتقول: لا ادعک انی اخاف ان احبل فاقتل ... ؛ امام صادق(ع) میفرماید: زنی که بچه شیر میدهد اگر مرد از او تقاضای جماع کند اما زن به تقاضای مرد پاسخ ندهد و بگوید میترسم از تو حامله شوم و یا زن تقاضای جماع میکند و مرد به زن میگوید ترس آن دارم که از من حامله شوی و فرزند خودم را بکشم، پس خداوند نهی کرد از اینکه مرد سبب زیان زن یا زن سبب زیان مرد شود.
معنای آیه با توجه به روایت این چنین است: مادر به واسطه فرزندش مورد ضر واقع نمیشود و همچنین پدر به خاطر فرزندش مورد ضرر واقع نمیشود. به بیان دیگر زن میترسد از جماع با شوهرش به خاطر خشک شدن شیرش و مرگ فرزندش چون احتمال میدهد دوباره بچهدار شود و شوهر میترسد از جماع با همسرش به جهت اینکه ممکن است از او حامله شود و فرزندش ضرر وارد شود، پس خداوند نهی کرده است از این ضرری که به واسطه ترک جماع متوجه زن یا مرد شده است».