یک بار در ۳۰ مرداد ۱۳۳۲ و بار دیگر در ۵ آبان ۱۳۵۷ از رادیو نطق کرد. بار اول پیروزمندانه و فاتحانه و بار دوم مغلوب و شکسته خورده. ویلیام شوکراس نویسنده و مفسر مشهور بریتانیایی در کتاب آخرین سفر شاه نوشت: کارتر در دفتر خاطراتش در ۲۰ ژانویه جمله ای افزود که برای شخصی که اخیرا شاه را ستایش کرده بود، عجیب است. «عقیده دارم که اگر بوی گند شاه در کشور ما به مشام برسد، نه برای ما خوب است و نه برای خود او.»
به گزارش ایسنا، امروز ۲۶ دی ماه سالروز سقوط سلطنتی است که شاهش در پی ادبار مردمش، فرار را بر قرار ترجیح داد، همانطور که تاریخ مصرف حکومت پدرِ قزاقش در سال ۱۳۲۰ به پایان رسید.
آگاهی و همراهی یا ناآگاهی و بی تفاوتی سرمایه اجتماعی تاثیر شگرفی در پیروزی و شکست سه کودتا در ایرانِ عصر پهلوی اول و دوم داشت. کودتای انگلیسی میرپنج رضاخان در سال ۱۲۹۹ شمسی برای سرنگونی سلسله قاجاریه و کودتای انگلیسی - آمریکایی محمدرضا شاه در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای سرنگونی دولت قانونی دکتر مصدق موفقیت آمیز بودند اما کودتای دوم پهلوی پسر برای سر به نیست کردن نهضت انقلابی مردم به رهبری خمینی کبیر در سال ۱۳۵۷ با شکست روبرو شد.
بنیانگذار فرزانه انقلاب اسلامی فردای گریختن شاه از ایران، در پیامی گفتنند: «فرار محمدرضا پهلوی را که طلیعۀ پیروزی ملت و سرلوحه سعادت و دست یافتن به آزادی و استقلال است به شما ملت فداکار تبریک عرض می کنم. شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملتهای مظلوم ثابت کردید که با فداکاری و استقامت می توان بر مشکلات هر چه باشد غلبه کرد، و به مقصد ـ هر چه دشوار باشد ـ رسید. گر چه این ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جیب انباشته از ذخایر ملت از دست ما گریخت ولی به خواست خداوند متعال بزودی به محاکمه کشیده خواهد شد و انتقام مستضعفین از او گرفته خواهد شد؛ لکن قطع دست ستمکار از ادامه ظلم، به دست ستمدیدگان، فوری است. او رفت و به همپیمان خود، اسرائیل ـ دشمن سرسخت اسلام و مسلمین ـ پیوست و جرایم و آشفتگی هایی را به جای گذاشت که ترمیم آن جز به تأیید خداوند متعال و همت همۀ طبقات ملت و فداکاری اقشار کاردان و روشنفکر میسر نخواهد شد.»
عدم حمایت دولت وقت آمریکا از شاهِ وابسته پهلوی زمینه تاراج تاج گران قیمت شاه و ملکه به همراه لیست بلند بالایی از میلیونها دلار سپرده بانکی، دهها کیلو شمش طلا و صدها عدد جواهرات قیمتی در دی ماه ۱۳۵۷ توسط خاندان پهلوی و درباریانش را به وجود آورد.
بر اساس اسناد از طبقه بندی خارج شده وزارت خارجه ایالات متحده، شاه ایران هنگام ترک ایران در دی ۱۳۵۷ نزدیک به ۵۰ میلیون دلار در بانک تهران، ۱۸ میلیون دلار در بانکهای نیویورک و حداقل ۱۰۰ میلیون دلار در بانکهای لندن ذخیره ارزی داشت.
یکی از وزرای دربار پهلوی، بعدها در خاطراتش نوشت: در آغاز عملیات خروج خاندان سلطنتی از کشور دستور برچسب و مُهر و موم کردن چمدانها، بستهها و صندوقهای شاه که منقش به آرم دربار و سلطنتی بود، صادر شد. تاج شاهنشاهی با سه هزار و ۳۸۰ قطعه الماس و ۵۰ قطعه زمرد، ۳۶۸ مروارید و با وزن دو کیلو و ۸۰ گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین و تاج ملکه با ۱۶۴۶ قطعه الماس در چمدانها بسته بندی شد.
وی ادامه داد: فرح پهلوی دستور داد ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق بسته شود. یک تیم از افراد مورد تأیید و جمعآوری و بستهبندی همهگونه عتیقه، جواهرات و الماسهای گرانبها، ساعتهای تمامطلا و تاج و نیمتاجهای تمام زمرد را بر عهده داشتند. این گنجینه از جواهرات و عتیقهجات در مکانهای امن کاخ نیاوران نگهداری میشد.
روایت خبرگزاری آمریکایی از پایان محمدرضا شاه
خبرنگار خبرگزاری آسوشیتدپرس که از نزدیک شاهد رویداد خروج محمدرضا شاه از ایران بود در گزارشی مشروح به شرح ماجرا پرداخت که این گزارش تاریخی یک بار در دی ماه ۱۳۵۷ و بار دیگر با رفع اشکالات تایپی در نسخه اولیه، بازنشر داده شد.
آنچه در ادامه میخوانید گزارشی است که این خبرگزاری ۴۲ سال قبل در چنین روزی درباره خروج شاه از ایران منتشر کرد.
«محمدرضا پهلوی - پادشاه ایران - با چشمانی اشکبار راهی سفری شد که شاید دیگر هیچگاه از آن بازنگردد. او تحت فشارهای سیاسی و مذهبی، بدون اطلاع قبلی روز سهشنبه ۲۶ دی ۱۳۵۷ تهران را به مقصد مصر ترک کرد. شاه ایران پیش از پرواز هواپیما گفت که برای معالجه به خارج میرود اما گمانهزنیهای زیادی وجود دارد که او دیگر به ایران باز نخواهد گشت.
سفر پادشاه ایران انفجاری از شادی در میان میلیونها ایرانی رقم زد. اگر دشمنان پیروزِ او به همین شکل به راه خود ادامه دهند، این سفر به معنای پایان نظام پادشاهی در سرزمینی است که برای ۲۵۰۰ سال تحت سیطره پادشاهان بوده است. در پی سفر شاه، میلیونها ایرانی به خیابانها آمدند و به آوازخوانی و پایکوبی میپردازند و پیروزی در جنگ خونینِ یکساله علیه مردی که از سال ۱۳۲۰ بر کشورشان حکومت میکرد را به یکدیگر تبریک میگویند. آنها فریاد میزدند «شاه برای همیشه رفت» رانندگان خودروها هم به طور مرتب بوق میزنند و چراغهای جلوی خود را روشن و خاموش می کنند. عابران پیاده نیز تصاویری از آیتالله خمینی یعنی همان رهبر مسلمانی که با نهضت سیاسی و مذهبی خود باعث خروج شاه از کشور شد را در دست تکان میدهند.
پادشاه ۵۹ ساله ایران خودش هدایت هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ را بر عهده داشت و با عبور از آسمان تهران به سمت شهر آسوان در جنوب مصر پرواز کرد. طبق تصاویر دریافتی، او پس از فرود در مصر، مورد استقبال گروه کوچکی قرار گرفت که قرار است او را به دیدن انور سادات رئیسجمهور مصر ببرد. گفته میشود شاه ایران پس از مصر به آمریکا خواهد رفت.
فعلا خبرگزاریهای منطقه خبری در این باره مخابره نکردهاند. فقط خبرگزاری روسی تاس در گزارشی در این باره گفته است شاه ایران مانند یک فراری از کشور خارج شد؛ بدون بدرقه باشکوه و بدون اسکورت افتخاری.
محمدرضا پهلوی که خودش را شاه شاهان، قبله عالم و سایه خداوند مینامید، اوضاع سیاسی بیثباتی را برای کشورش و رویاهای متلاشی شدهای را برای سلسله خود به جا گذاشت.
خبر خروج شاه از کشور در سراسر پایتخت پیچید. با فراگیر شدن خبر سفر او به مصر، مجسمههای او به سرعت در نقاط مختلف تهران به زمین انداخته شد و برخی ایرانیها حتی تصاویرش را از داخل اسکناسهای خود پاره کردند. یک دانشجوی ایرانی در مصاحبه با خبرنگار ما ابراز امیداواری کرد که دولت بعدی ایران بتواند شاه را برای محاکمه به کشور بازگرداند. یک دختر کوچک هم گفت ما زمانی خوشحال میشویم که خبر مرگ شاه را بشنویم.
آیتالله خمینیِ ۷۸ ساله که از ۱۴ مهر در خانه کوچکی در حومه پاریس زندگی میکند عصر سهشنبه پس از اعلام خبر خروج شاه از ایران در جمع طرفداران خود که به دور او حلقه زده بودند، حاضر شد. گفته میشود او پیامی را خطاب به مردم ایران آماده کرده است.»
ویلیام شوکراس نویسنده و مفسر بریتانیایی در کتاب آخرین سفر شاه نوشت: کارتر در دفتر خاطراتش در ۲۰ ژانویه ۱۹۷۸ (۳۰ دی ۱۳۵۶) جمله ای افزود که برای شخصی که اخیرا شاه را ستایش کرده بود، عجیب است. «عقیده دارم که اگر بوی گند شاه در کشور ما به مشام برسد، نه برای ما خوب است و نه برای خود او.»
از فرار تا مرگ شاه
علت انتخاب مصر بهعنوان مقصد اول و آخر شاه در دوران آوارگی به تاریخچه روابط خانوادگی پهلویها با خاندان سلطنتی مصر باز میگشت. محمدرضا پهلوی همسری مصری (فوزیه دختر ملک فواد) داشت که در انتخاب این مقصد بیتأثیر نبود.
شاه و همراهانش در هتل اُبروی که در جزیرهای میان رود نیل بنا شده، اقامت کردند. آنها پنج روز در اسوان بسر بردند و ملاقات کنندگان زیادی نداشتند. در این مدت یکی از اشخاصی که تلفنی تماس گرفت کنستانتین، پادشاه سابق یونان بود همچنین ژرژ فلاندرن پزشک فرانسوی که از پنج سال پیش سرطان شاه را معالجه میکرد با او دیدار کرد اما حتی خود شاه وسعت بیماریاش را نفهمیده بود.
چند ساعت قبل از عزیمت شاه و همراهانش به آمریکا، سفیر مراکش در مصر به دیدار او رفت و دعوت ملک حسن دوم پادشاه مراکش را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کرد و اینگونه مقصد دوم شاه مشخص شد.
شاه به دعوت پادشاه مراکش به آن کشور رفت ولی در "رباط" تشریفات رسمی از وی به عمل نیامد. شاه پس از دیداری با ملک حسن، در کاخ "جنانالکبیر" اقامت کرد. شاه ۶۷ روز در این کاخ ماند.
در مدت زمان دو ماهه اقامت شاه در مراکش، اکثر درباریان و اطرافیان شاه که وی را در خروج از ایران به مصر و از آنجا تا مراکش همراهی کرده بودند، به تدریج رهسپار اروپا و آمریکا شدند. تنها جمعی از خدمه بودند که شاه را هنگام ترک مراکش همراهی کردند. ملک حسن که قصد داشت روابط سیاسی خود را با نظام تازه تأسیس ایران حفظ کند مایل نبود اقامت شاه طولانی شود. محمدرضا پهلوی در شرایطی که نتوانسته بود کشوری را به عنوان پناهگاه بیابد، به پیشنهاد مشترک راکفلر و کیسینجر مجبور شد به باهاما در آمریکای مرکزی برود.
وی با هواپیمای اختصاصی سلطان حسن، صبح روز ۱۰ فروردین ۱۳۵۸ فرودگاه رباط را به مقصد جزایر باهاما ترک کرد. شاه ۷۰ روز در این جزیره به سر برد. در همین مجمعالجزایر بود که شاه توسط پزشکان اعزامی از فرانسه، از سرطان غدد لنفاوی مطلع شد. طبق اسناد منتشر شده از آرشیو ملی بریتانیا، در زمان اقامت شاه در باهاما، انگلستان ماموری سری به باهاما اعزام میکند که به شاه پیام دهند که بریتانیا آمادگی پذیرش وی را ندارد.
شاه و باقیمانده همراهان روز ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ با یک هواپیمای کرایهای از باهاما راهی مکزیک شدند و در یک خانه ویلایی که قبلاً برای اقامت آنان در نظر گرفته شده بود، مستقر شدند. شاه در این مدت از یک تومور سرطانی بدخیم و یرقان شدید رنج میبرد. پس از ۴ ماه اقامت در مکزیک وی مطلع شد که دولت کارتر با سفر او به آمریکا صرفاً با هدف معالجه بیماری موافقت کرده است. پس در ۳۰ مهر ۱۳۵۸، مکزیکوسیتی را به مقصد بیمارستان نیویورک ترک کرد.
شاه ۵۴ روز در بیمارستان نیویورک بستری شد. در این مدت دو بار تحت عمل جراحی طحال و کیسه صفرا قرار گرفت. کمتر از دو هفته پس از ورود شاه به این بیمارستان، لانه جاسوسی سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درآمد و این امر کارتر را نسبت به عدم حضور شاه در آمریکا متقاعد کرد. مکزیک نیز به شاه اطلاع داد که بعد از تصرف سفارت امریکا در تهران، دولت مکزیکوسیتی به خاطر حفظ روابط سیاسی خود با حکومت تهران مایل به میزبانی مجدد شاه نیست.
بدترین لحظه برای شاه و همسرش زمانی بود که در ۱۱ آذر ۱۳۵۸ از بیمارستان نیویورک مرخص شد ولی هنوز مقصدی برای سفر نداشت در نتیجه با یک هواپیمای نیروی هوایی آمریکا به مقصد تگزاس پرواز کردند تا ۲ هفته باقی مانده از مهلت روادید خود را در آنجا در داخل آپارتمانی کوچک بگذرانند، اما در حین راه به همراهان آمریکایی خبر رسید که آن آپارتمان هنوز آماده نیست. شاه و همسرش را به مکانی که بعداً معلوم شد، مرکزی برای نگهداری بیماران روانی است، بردند. فرح برای نخستین بار با فریاد به همراهان آمریکایی خود اعتراض کرد و گفت: «آیا ما در اینجا زندانی هستیم؟ آیا کارتر ما را زندانی کرده است؟ ما در این جا دیوانه خواهیم شد؟ باید بیرون برویم و ...»
مقامات آمریکایی با پایان مهلت اقامت شاه در آمریکا به وی اطلاع دادند که به دلیل عواقب ناشی از تصرف سفارت آمریکا در تهران، امکان تمدید روادید وی وجود ندارد و به همین دلیل در پاناما جایی مناسب برای اقامت وی و همسرش در نظر گرفته شده است. شاه که غیر از پذیرفتن، چاره دیگری نداشت به اتفاق همسرش در ۲۴ آذر ۱۳۵۸ با هواپیمای نیروی هوایی آمریکا از فرودگاه تگزاس به پاناما در آمریکای مرکزی برده شدند.
وقتی شاه و فرح در پاناماسیتی از هواپیما خارج میشدند تنها جمعی از سربازان گارد ملی پاناما، افسران امنیتی، دستیاران عُمر توریخوس دیکتاتور پاناما و سفیر آمریکا کسی در فرودگاه نبود. شاه، همسرش و پزشک مخصوص آنها با هلیکوپتر از فرودگاه به یک پایگاه در جزیرهای به نام "کونتا دورا" متعلق به پاناما انتقال داده شدند.
شاه در پاناما با دو دردسر روبهرو بود. اول شدت گرفتن بیماری شاه که وی مایل نبود پزشکان پانامایی بدون اطلاع از ماهیت و عمق بیماریاش معالجات را از صفر شروع کنند و دیگری اطلاعاتی که براساس آن مقامات وزارت خارجه دولت ایران در تماس مداوم با مقامات پانامایی بودند تا بتوانند راهی برای استرداد شاه پیدا کنند. در واقع در پاناما بحث استرداد شاه قوت گرفته بود و کارتر قصد داشت با تحویل شاه بر سر گروگانهای آمریکایی چانهزنی کند.
بر اساس کتاب دخترم فرح نوشته فریده دیبا مادر فرح پهلوی، عُمر توریخوس انسان بسیار بیادبی بود که به هیچوجه آداب گفتوگوی دیپلماتیک را رعایت نمیکرد. توریخوس شاه را «چوپن» یعنی تفاله می نامید با همه این مشکلات، شاه و همسرش ۱۰۰ روز در پاناما ماندند و سپس به اصرار همسر رئیسجمهور مصر، روز سوم فروردین ۱۳۵۹ با یک هواپیمای پانامایی رهسپار قاهره شدند.
در ۲ تیر ۱۳۵۸ و زمان اقامت شاه در مکزیک، انورسادات از پارلمان مصر تقاضا کرده بود قطعنامهای تصویب کند و به شاه اجازه دهد تا به عنوان پناهنده سیاسی برای همیشه در مصر بماند. این پیشنهاد سادات با ۳۸۴ رای موافق در برابر ۸ رای مخالف تصویب شد.
شاه روز ۸ فروردین ۱۳۵۹ در بیمارستان معادی قاهره تحت عمل جراحی طحال و کبد قرار گرفت. آزمایشهای انجام شده بر روی بافتها نشان میداد سرطان بدخیم تمامی سیستم خون و کبد وی را فرا گرفته است. همه پزشکان سرشناس مصری به رهبری یک متخصص قلب که پزشک شخصی سادات بود، در بیمارستان معادی حضور داشتند. حال عمومی شاه در اقامت دومش در مصر هفته به هفته و ماه به ماه وخیمتر شد تا اینکه چهار ماه پس از سفر دوم خود به مصر در ۵ مرداد ۱۳۵۹ درگذشت.
شاه را در مسجد رفاعی قاهره به خاک سپردند. همان مسجدی که جنازه رضا شاه بعد از فوت در آفریقای جنوبی مدتی در این مسجد به خاک سپرده شده بود. ملک فاروق پادشاه اسبق مصر و برادر زن محمدرضا پهلوی نیز در همین مسجد دفن است.
واکنش رهبر انقلاب اسلامی به پایان رژیم پهلوی
پس از خروج شاه از ایران، امام خمینی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از نوفل لوشاتو به مردم ایران پیام دادند که «فرار محمدرضا پهلوی را که طلیعۀ پیروزی ملت و سرلوحۀ سعادت و دست یافتن به آزادی و استقلال است به شما ملت فداکار تبریک عرض می کنم. شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملتهای مظلوم ثابت کردید که با فداکاری و استقامت می توان بر مشکلات هر چه باشد غلبه کرد، و به مقصد ـ هر چه دشوار باشد ـ رسید. گر چه این ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جیب انباشته از ذخایر ملت از دست ما گریخت ولی به خواست خداوند متعال بزودی به محاکمه کشیده خواهد شد و انتقام مستضعفین از او گرفته خواهد شد؛ لکن قطع دست ستمکار از ادامه ظلم، به دست ستمدیدگان، فوری است. او رفت و به هم پیمان خود، اسرائیل ـ دشمن سرسخت اسلام و مسلمین ـ پیوست و جرایم و آشفتگیهایی را به جای گذاشت که ترمیم آن جز به تأیید خداوند متعال و همت همۀ طبقات ملت و فداکاری اقشار کاردان و روشنفکر میسر نخواهد شد. اکنون در این طلوع فجر سعادت و پیروزی توجه عموم را به مطالبی جلب می کنم:
اول ـ بر جوانان غیور در سراسر کشور لازم است، برای حفظ نظم، با آن دسته از قوای انتظامی که اکنون به آغوش ملت بازگشته اند با تمام نیرو همکاری کنند و با کمال قدرت و جدیت نگذارند که بدخواهان و منحرفین آشوب و ناامنی ایجاد نمایند.
دوم ـ به تظاهرات و شعارهای پرشور علیه رژیم سلطنتی و دولت غاصب ادامه دهند؛ و اگر منحرفین و مخالفین اسلام بخواهند اخلالی به وجود آورند و نظم را به هم زنند، از آنان جداً جلوگیری کنند. باید ملت بداند که هر انحرافی و هر شعاری که مخالف مسیر ملت است به دست عمال شاه مخلوع و عمال اجانب تحقق می یابد. من از جمیع اشخاصی که انحرافی داشته اند و یا گرایش به بعضی از مکتبهای انحرافی داشته اند تقاضا دارم که به آغوش اسلام، که ضامن سعادت آنان است، برگردند که ما آنان را برادرانه می پذیریم. در این موقع حساس که کشور جنگ زدۀ ما بیش از هر زمانی به اتحاد و اتفاق احتیاج دارد باید سعی شود که از هر اختلافی احتراز شود.
سوم ـ دولت موقت برای تهیۀ مقدمات انتخابات مجلس مؤسسان بزودی معرفی می شود و به کار مشغول خواهد شد. وزارتخانه ها موظفند که آنان را پذیرفته و با آنان همکاری صمیمانه کنند. اینجانب به صلاح وزرای غیرقانونی می دانم که برکناری خود را اعلام کنند و خود را در مسیر ملت قرار دهند.
چهارم ـ به جمیع نیروهای انتظامی و زمینی و هوایی و دریایی و صاحب منصبان و درجه داران ارتش و ژاندارمری و غیر آنان توصیه می کنم که دست از حمایت محمدرضا پهلوی ـ که مخلوع است و به کشور برنمی گردد و در خارج نیز با نفرت مردم مواجه است ـ بردارند و به ملت بپیوندند؛ که صلاح دنیا و دین آنان در آن است.
اینجانب از همۀ طبقات خصوصاً حضرات علمای اعلام در این مواقع حساس تشکر می کنم، و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم؛ و وحدت کلمه را برای همیشه، خصوصاً تا برانداختن رژیم شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلام، امیدوارم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
رهبر فقید انقلاب اسلامی همچنین در پیامی خطاب به ۵۰۰ رادیو و تلویزیونها و خبرگزاری و روزنامه مستقر در نوفل لوشاتو گفتند: «خروج شاه از ایران اولین مرحلۀ پایان یافتن سلطۀ جنایت بار پنجاه سالۀ رژیم پهلوی می باشد، که به دنبال مبارزات قهرمانانۀ ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی مرحله ای را به ملت تبریک می گویم و بیانیه ای خطاب به ملت صادر خواهم کرد. ما بزودی دولت موقت انتقالی را برای اجرای انتخابات مجلس مؤسسان و تصویب قانون اساسی جدید معرفی می کنیم. بازگشت من به ایران در اولین فرصت مناسب انجام خواهد شد.»
امام خمینی (ره) همچنین با چند رادیو و تلویزیون و خبرگزاری خارجی در نوفل لوشاتو گفت و گو کردند.
ایشان در پاسخ به این پرسش که اولین قدم سیاسی حضرت آیت الله بعد از خروج شاه چیست؟ گفتند: «خروج شاه اولین مرحلۀ پیروزی ملت ماست، و ما مشکلات زیادی در پیش داریم؛ و ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه، پیروزی نیست بلکه طلیعۀ پیروزی است. و البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض می کنم. و باید توجه داشته باشند که همان طوری که طلیعۀ پیروزی است، طلیعۀ خلع سلطۀ اجانب است؛ و این تبریک، بیشتر از تبریک رفتن شاه است. و ما الآن مسائل بسیار مشکل در پیش داریم و وارث یک مملکت از هم پاشیده ای هستیم که این خرابیها در ظرف پنجاه سال سلطنت پهلوی و بیشتر از سی سال سلطنت محمدرضاخان به وجود آمده است که ما باید برای ترمیم آن با همت جمیع طبقات ملت قیام کنیم.»
امام(ره) ادامه دادند: «اولین قدمی که ما باید برداریم ترمیم این خرابی هایی است که به وسیلۀ شاه که از عمال خارجی بود حاصل شده است؛ و این میسّر نیست الاّ به کمک کردن جمیع طبقات. من از جمیع طبقات ملت با کمال تواضع تقاضا دارم که در این مشروع اسلامی و در این مشروع ملی همه با هم کمک کنند، همه دست به دست هم بدهند، اختلافات حزبی و مسلکی را کنار بگذارند، اختلافات قدیمی و جدیدی را کنار بگذارند، اختلافاتی که مربوط به احزاب است کنار بگذارند و همه با هم ـ با صدای واحد، با یَدِ واحد ـ قیام کنند؛ قیام به امر مهمی که نجات دادن کشور است، نجات دادن این کشتی متزلزل است. و من از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ملت ما را بیشتر از این هوشیار و بیدار کند.من از ملت می خواهم که خودشان مواظب نظم مملکت باشند، و جوانان غیور ما کنترل شهرستانها و دهات و قرا را به دست گیرند و نگذارند کسانی که آشوب طلبند در این قرا و قصبات و شهرستانها ـ خدای نخواسته ـ دست به خرابکاری بزنند. و من اخطار می کنم به آن اشخاصی که شلوغ می کنند و تبلیغات سوء در این زمینه ها می کنند و می خواهند با فرصت طلبی آشوب به پا کنند و بر ضد ملت ایران یک تبلیغاتی بکنند و بر نفع اشخاص خارج و دولتهای ابرقدرت یک کارهایی بکنند، من اخطار به آنها می کنم که اگر یک همچه کاری بکنند سرنوشت سختی خواهند داشت و مجازات بزرگی خواهند داشت ولی اگر چنانچه توبه کنند، خداوند تبارک و تعالی توبۀ همه را قبول می کند؛ و باید اینها برگردند به آغوش ملت و ملت آنها را خواهند پذیرفت.
رهبر فقید انقلاب اسلامی در پاسخ به پرسش دیگری که پرسید آیا حضرت آیت الله تصور نمی فرمایند که اگر با دولت بختیار همکاری نفرمایند احتمال یک دیکتاتوری نظامی و خونریزیهای جدید خواهد بود؟ بیان کردند: «دیکتاتوری نظامی وقتش گذشت. اگر چنانچه کسی دست به دیکتاتوری یا کودتای نظامی بزند خواهد فهمید که موفق به هیچ چیز نخواهد شد و برای خودش و برای کسانی که مربوط به خودش است ذلت بار خواهد آورد. باید همۀ اشخاصی که می خواهند در ایران برای منفعت طلبی دست به اعمال ضد مردمی بزنند، باید همه بدانند که وقت اینها گذشته است. ملت ایران دیگر آن ملت سابق نیست و تبلیغات سوء اثر خود را از دست داده است. باید ملت راه خودش را ادامه دهد تا به آنچه که می خواهد برسد و آن قطع دیکتاتوری است و ایجاد یک مملکت آزاد، که همۀ طبقات و اقشارش آزاد باشند و یک مملکت مستقل که هیچ قدرتی درآن نتواند دخالت بکند. ان شاءالله در آیندۀ بسیار نزدیک این آرزو تحقق پیدامی کند و ما دولت را به همین زودی معرفی خواهیم کرد.»
بنیانگذار جمهوری اسلامی در واکنش به این پرسش که موقعیت و نقش زنان در دولت آیندۀ شما چگونه خواهد بود؟ بیان کردند: موقعیت یک انسان صحیح و یک شخصیت آزاد؛ برخلاف این زمانها که بر ما گذشت که نه زنهایمان آزاد بودند و نه مردانمان. ملتی که زن و مردش آزاد نبود و در خفقان بود از زیر این بار بیرون آمدند و از این به بعد زنها و مردها آزادند. ولی اگر چنانچه بخواهند کارهای خلاف عفت بکنند و یا خلاف مصلحت مملکت بکنند، البته از آنها جلوگیری خواهد شد. (صحیفه امام، جلد ۵. ص۴۸۱ تا ۴۸۷)