سه ساعت و نیم به غروب مانده لشگر کفار یا قشون تسار [تزار] حضرت آقای مظلوم را با هفت نفر دیگر اشخاص ذیل، در میدان مشق حاضر با چند نفر از روسهای ظاهرمسلمان بر عمل قتل و اعدام این اشخاص آقا شیخ سلیم، میرزا ابوالقاسم ضیاءالعلما با خالویش محمدقلیخان، صادقالملک، پسران علی مسیو ۲ نفر، (و) مشهدی ابراهیم نامِ خیاط مباشرت و اقدام نمودند... انا لله و انا الیه راجعون. این شهدای وطن شبِ شام غریبان را تا سحر سرِ دار بودند.
سرویس تاریخ «انتخاب»: روز دوشنبه که یوم عاشورا بود، مطابق دهم جدی [دی] شمسی ۱۲۹۰ تنگوزئیل [سال خوک] و اول ژانویه ۱۹۱۲ که اول سال فرنگیان است حضرات معظملها با سه چهار نفر از فامیل خودشان در دولتمنزل حضرت آقا [ثقهالاسلام] اجتماع، بالاخره اتفاقا رای دادند که از زبان خانقیزی، نامادری حضرت آقا، شرحی به امپراطور روس مخابره نمایند.
یک ساعت بعدازظهر تلگراف مزبور به تلگرافخانه کمپانی داده شد. سه ساعت و نیم به غروب مانده لشگر کفار یا قشون تسار [تزار] حضرت آقای مظلوم را با هفت نفر دیگر اشخاص ذیل، در میدان مشق حاضر با چند نفر از روسهای ظاهرمسلمان بر عمل قتل و اعدام این اشخاص آقا شیخ سلیم، میرزا ابوالقاسم ضیاءالعلما با خالویش محمدقلیخان، صادقالملک، پسران علی مسیو ۲ نفر، (و) مشهدی ابراهیم نامِ خیاط مباشرت و اقدام نمودند.
حضرت آقای شهید در آن موقع تجدید وضو کرده نماز ظهر را موافق شرع انور مقدس، اقتصارا دو رکعت به نیت نماز خوف، ولی از فشار مباشرین نامسلمان خاتمه داده نشد. در موقعی که از در باغشمال تا دَمِ پل قاری و اطراف سربازخانه و توپخانه و میدان مشق و پشتهای سربازخانه از قشون مملو از چهار جانب میدان و پشتبامها صاحبمنصبان و توپچیان با توپهای کوهی و مسلسل حاضر فرمان بودند. (معلوم است که روسها منتظر وقوع حادثه بودند). آن بزرگوار را بعد از ادای نماز به پای دار آورده...
انا لله و انا الیه راجعون. این شهدای وطن شبِ شام غریبان را تا سحر سرِ دار بودند.
منبع: یادداشتهای میرزا اسدالله ضمیری ملازم خاص ثقهالاسلام شهید، به کوشش برادران شکوهی، تبریز: ابنسینا، چاپ اول، بیتا، صص ۷۶ و ۷۷.