عضو گروه فلسفه و عرفان پژوهشگاه علوم وحيانی معارج با بيان اينكه آيتاللهالعظمی جوادی آملی با نظريهپردازی تمام مباحث عرفان نظری را برهانی میكند، اظهار كرد: نوع تقرير ايشان از حيث برهانیبودن كمنظير است و ايشان بهخوبی توانستهاند مشهودات عرفانی را معقول كنند.
حجتالاسلام و المسلمين سيدمحمد طباطبايی، عضو گروه فلسفه و عرفان پژوهشگاه علوم وحيانی معارج، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) با بيان اينكه آيتاللهالعظمی جوادی آملی همّ و غمشان بر اين است كه عرفان نظری را برهانی كنند، اظهار كرد: ايشان در اين مباحث به نظريهپردازی میپردازند و از حكمت متعاليه نيز استفاده خوبی میكنند تا در مباحث مختلف عرفان نظری، مطالب را خوب جا بيندازند.
وی افزود: ويژگی اثر ايشان اين است كه نقيصههای حكمت متعاليه را برای بيان عرفان نظری برطرف میكند. گرچه همه مباحث عرفان نظری، معانی كلی نيست تا بتوان آن را برهانی كرد، بلكه برخی از مشهودات، مشهودات جزئی عرفاست كه در عرفان نظری مطرح میشود، اما ايشان برای آن دسته از مشهودات نيز معمولا نظرياتی را بيان میكنند و نظريهپردازی میكنند تا به اين ترتيب، تمام مباحث عرفان نظری را برهانی كنند.
عضو گروه فلسفه و عرفان پژوهشگاه علوم وحيانی معارج عنوان كرد: ايشان معتقدند كه عرفان نظری بدون اينكه مستند و معقول ارائه شود، جای خود را باز نمیكند و فقط برای خود شخص عارف خواهد بود و تنها برای خود شخصی كه اهل شهود است، به درد میخورد و برای ديگران قابل عرضه نيست.
وی ادامه داد: درباره تحرير «تمهيدالقواعد» يك شرح متن داريم كه ايشان فقط متن را شرح میكنند، همچنين يك بحث با عنوان «اشارات» داريم كه نظر خاص و تقرير خاص خود را متناسب با موضوع آن متن، بيان كردهاند. در خود شرح فصوص هم همينطور است كه نظرات خاصشان در قالب اشارات مطرح كردهاند. گرچه سعی میكنند كه در شرح متن هم، آن شرح را با مبانی حكمت متعاليه به شكلی بيان كنند كه قابل عرضه باشد.
شاگرد آيتاللهالعظمی جوادی آملی تأكيد كرد: البته ايشان در هنگام شرح متن، آنجايی كه مباحث، خارج از ظرفيت متن است، در بحث «اشارات» به آن میپردازند و نظرات خاص خود را در آن بخش بيان میكنند. حقيقتا هم نوع تقرير ايشان ـ ازجهت برهانیبودن ـ منحصر به فرد يا كمنظير است و ايشان بهخوبی توانستهاند مشهودات عرفانی را معقول كنند.
عضو گروه فلسفه و عرفان پژوهشگاه علوم وحيانی معارج در ادامه گفت: معمولا اينگونه است كه عرفا برای اثبات وحدت وجود میگويند ما كه به برهان احتياج نداريم و وحدت وجود را شهود كردهايم و آن را تنها گزارش میكنيم، اما آيتاللهالعظمی جوادی آملی به عنوان تأييد عقلی مباحث خود، براهينی را برای محتويات شهودات خود اقامه میكنند.
طباطبايی تصريح كرد: آيتاللهالعظمی جوادی آملی تمام براهينی كه هم در «تحرير تمهيدالقواعد» آمده و هم در شرح «فصوص» و هم در «مصباحالانس» آمده، تمام آن براهين را نقد میكنند، آن افرادی كه اين براهين را آوردهاند، با مبانی عقلی آوردهاند، اما آيتاللهالعظمی جوادی آملی تمام آن براهين را نقد میكنند و میگويند كه از جهت فلسفی دارای اين نقائص است و در جایجای متن، نقائص را میگويند.
وی با بيان اينكه ايشان بعد از بيان نقائص، خودشان طرح و برهان كامل را ارائه میدهند، تأكيد كرد: البته استدلالات ايشان بر اساس حكمت متعاليه است و هيچنقيصهای در آن برهان راه ندارد. ايشان، غير از آن برهانی كه خود ملاصدرا در جلد 2 اسفار برای وحدت وجود آورده است، برهان ديگری بر اساس همان برهان بيان میكنند و با تقرير و تبيين جديد مباحث را ارائه میكنند.
وی عنوان كرد: آيتاللهالعظمی جوادی آملی همچنين نظرات خاصی در برخی مباحث عرفانی دارند، البته ممكن است چنين نظراتی را افراد ديگری هم داشته باشند، ولی نوع تقرير ايشان را كه درباره همان نظر خاص ارائه میشود، كسی تاكنون ارائه نكرده است. مثال اين را در بحث «ذات» داريم، آيتاللهالعظمی جوادی آملی در بحث ذات كه يكی از مباحث عرفانی است، نظر خاصی دارند.
طباطبايی اظهار كرد: در عرفان گفته میشود كه ذات، دستنيافتنی است؛ اولاً بحث معرفت كنه ذات كه همه معتقدند كه امكانپذير نيست، ولی اكثر عرفا به نحوی، معرفت بسيار اجمالی درباره ذات را میپذيرند و مطرح میكنند، اما آيتاللهالعظمی جوادی آملی در اين مبحث همچون تعدادی عرفای ديگر قائل به اين هستند كه اصلاً به هيچوجه به ذات حقتعالی نمیتوان معرفت كرد، حتی به اجمال و به اشاره.
وی اضافه كرد: ايشان درباره اين مسئله تقريراتی دارند كه با استفاده از مباحث فلسفی، آن را بيان میكنند. اين نوع تقريرات را با استفاده از حكمت متعاليه تاكنون نداشتهايم. میدانيم كه ذات حقتعالی بسيط محض است ـ نه بسيط نسبی ـ و میدانيم كه شناخت هر چيزی يا به همه ذات اوست يا به بخشی از ذات اوست. اما موجود بسيط، بخش ندارد، جزء ندارد و نمیتوان گفت كه يك بخش يا يك جزء از او را شناختيم.
طباطبايی افزود: لذا يك موجود بسيط را تنها با شناخت تمام ذاتش است كه میتوان نسبت به او معرفت پيدا كرد و وقتی گفته شود كه ما شناخت اندكی يعنی شناخت اجمالی و كوچكی نسبت به ذات پيدا كردهايم، اين جمله اشتباه است؛ چون مستلزم اين است كه آن موجود بسيط را تجزيه كرده باشيم و به جزئی از آن معرفت و شناخت پيدا كرده باشيم، در حالی كه موجود بسيط اصلا جزء ندارد.
وی با اشاره به شعر: «آب دريا را اگر نتوان كشيد / هم بهقدر تشنگی بايد چشيد» گفت: اين شعر را برخی برای اين استدلال كه ما میتوانيم به اندازه خودمان حقتعالی را بشناسيم، آوردهاند. اما آيتاللهالعظمی جوادی آملی اين دو مقايسه را اشتباه دانسته و بيان میكنند كه دريا موجودی جزءبردار است و میتوان جزء آن را جدا كرد، اما در بحث ذات، ذات حقتعالی كه جزءبردار نيست، بلكه حقتعالی بسيط است و بسيط به اين معناست كه او موجودی است كه با همه كمالاتش جلوهگر است و با همه ذاتياتش جلوهگر است؛ لذا جزءبردار نيست.