تهاجم چرخ بال هاي آمريكايي به كشتي خدماتي "ايران اجر" در خليج فارس (1366ش)
با ورود نيروهاي نظامي آمريكا به خليج فارس، آنان قصد داشتند كه ضمن معرفي كردن ايران به عنوان كشور جنگ طلب، قطعنامه شديداللحني را به تصويب برسانند كه شامل مجازات عليه كشور متخاصمي بشود كه از اجراي مفاد قطعنامه 598 شوراي امنيت خودداري كند. در مقابل، ايران نيز، ضمن اقدامات تلافيجويانه در برابر عراق، تلاشهاي ديپلماتيك خود را براي تغيير و جابجايي بندهاي قطعنامه 598 انجام ميداد. بنابراين تشديد حملات عراق نيز در چهارچوب سياستهاي اين كشور و آمريكا معنا و مفهوم داشت. از اين رو، دولت آمريكا به دنبال بهانهاي بود تا بتواند ايران را كشوري جنگطلب به دنيا معرفي كند. بنابراين پس از چندين روز كنترل و شناسايي، اقدام به حمله به كشتي ايران اجر نمود. در 30 شهريور 1364، كشتي تداركاتي و لجستيكي ايران، موسم به "ايران اجر" متعلق به نيروي دريايي ارتش جمهوي اسلامي ايران كه از بندرعباس به سوي بندر بوشهر در آبهاي بينالمللي در حركت بود، از سوي دو فروند هليكوپتر آمريكايي به اتهام مين گذاري، بدون هيچ هشداري مورد حمله قرار گرفت كه طي آن، 4 تن از خدمه كشتي شهيد و چهارتن نيز مجروح شدند، همچنين ده ملوان ديگر اين كشتي را به ناو فرماندهي آمريكا در منطقه منتقل كردند. پس از اين حادثه، سفير آمريكا در سازمان ملل اعلام كرد كه چون اين كشتي در حال مين گذاري بوده است، بر اساس قوانين متعارف، مستلزم برخورد بود. چند روز بعد، مجلس سناي آمريكا با حمايت از اقدام نظامي نيروي دريايي آمريكا، قانوني تصويب كرد كه به موجب آن، نيروي دريايي آمريكا، حق داشت هر كشتي ايراني را كه سعي كند مانع از عبور كشتيهاي آمريكا شود، غرق نمايد. تمامي اين كارها، براي فشار به ايران براي قبول قطعنامه 598 توسط ايران و منزوي ساختن آن بود كه به شكست منجر گرديد.
زادروز فریدون مشیری،شاعر مشهور معاصر (1305ش)
فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ش در تهران بهدنیا آمد. فریدون مشیری سالهای اول و دوم تحصیلات ابتدایی را در تهران سپری کرد و سپس بهعلت مأموریت اداری پدرش به مشهد رفت و بعد از چند سال دوباره به تهران بازگشت و سه سال اول دبیرستان را در دارالفنون گذراند و آنگاه به دبیرستان ادیب رفت. به گفته خودش: «در سال ۱۳۲۰ش که ایران دچار آشفتگیهایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما دوباره به تهران آمدیم و من به ادامه تحصیل مشغول شدم. دبیرستان و بعد به دانشگاه رفتم. با اینکه در همه دوران کودکی... از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی... در سن ۱۸ سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت.» مشیری همزمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان در اداره پست و تلگراف مشغول به کار شد. در همان سال مادرش در سن ۳۹ سالگی درگذشت که اثر عمیقی در او بهجا گذاشت. سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست و تلگراف مشغول تحصیل گردید. روزها به کار می پرداخت و شبها به تحصیل ادامه میداد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامهها و مجلات کارهایی از قبیل خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. اما کار اداری از یک سو و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر، در ادامه تحصیلش مشکلاتی ایجاد میکرد. سرانجام تحصیل را رها کرد اما کار در مطبوعات را ادامه داد. از سال ۱۳۳۲ش تا ۱۳۵۱ش مسئول صفحه شعر و ادب مجله "روشنفکر" بود. این صفحات به تمام زمینههای ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر میپرداخت. بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولینبار با چاپ شعرهایشان در این صفحات معرفی شدند. مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله "سپید و سیاه" را به عهده داشت. در همان سالها با مجله "سخن" به سردبیری دکتر پرویز ناتل خانلری همکاری داشت. وی در سال ۱۳۵۰ش به شرکت مخابرات ایران انتقال یافت و در سال ۱۳۵۷ش از خدمت دولتی بازنشسته شد. مشیری، سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام "تشنه توفان" در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴ش به چاپ رسید. خود او درباره این مجموعه میگوید: «چهارپارههایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر میگفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بیاعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آنها بحث میکردیم و بر آن تکیه میکردیم.» مشیری، توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ش تا ۱۳۵۷ش عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت و در کنار هوشنگ ابتهاج، عماد خراسانی و... سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیو ایران در آن سالها داشت. علاقه به موسیقی در مشیری به گونهای بوده است که هر بار سازی نواخته میشده مایه آن را میگفته، مایهشناسیاش را میدانسته، بلکه میگفته از چه ردیفی است و چه گوشهای و بارها شنیده شده که تشخیص او درمورد برجستهترین قطعات موسیقی ایران کاملاً درست و همراه با دقت تخصصی ویژهای بوده است. فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ش به آلمان و آمریکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاههای برکلی و نیوجرسی بهطور بیسابقهای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ش طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد. معروفترین اثر وی، شعر "کوچه" نام دارد که در اردیبهشت ۱۳۳۹ش در مجله "روشنفکر" چاپ شد. این شعر از زیباترین و عاشقانهترین شعرهای نو زبان فارسی است. او در سال ۱۳۳۳ش با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد و اکنون دو فرزند به نامهای بابک و بهار از او به یادگار مانده است. مشیری سالها از بیماری رنج میبرد و در بامداد روز جمعه ۳ آبانماه ۱۳۷۹ش در سن هفتاد و چهار سالگی در تهران درگذشت. • عبدالحسین زرینکوب درباره شعر مشیری مینویسد: «در طی سالها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هر روزینه آنچه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران میسپارد و به قلمرو افسانههای قرون روانه میکند. چهل سالی - بیش و کم - هست که او با همین زبان بیپیرایه خویش، واژهواژه با همزبانان خویش همدلی دارد... زبانی خوشآهنگ، گرم و دلنواز. خالی از پیچ و خمهای بیان ادیبانه شاعران دانشگاهپرورد و در همان حال خالی از تأثیر ترجمههای شتابآمیز شعرهای آزمایشی نوراهان غرب.» محمدعلی شاکرییکتا مؤلف کتاب "آسمانی تر از نام خورشید" که چاپ اول آن در سال ۱۳۸۴ش و چاپ دوم آن در سال ۱۳۸۷ش از سوی نشر ثالث منتشر شد؛ از صفحه ۱۱ تا ۱۳۹ کتاب ۶۸۱ صفحهای خود، زندگینامه مفصل و مستندی درباره فریدون مشیری نوشته که حاوی پارهای از اسناد معتبر تاریخی است. این اسناد همچنین حاوی نامههایی از مؤتمنالملک پدربزرگ مشیری که پیشکار سالارالدوله برادر محمدعلیشاه بوده است.
آغاز مرحلهي نهايي جنگ صفين ميان سپاهيان امام علي(ع) و لشكريان معاويه (37 ق)
پس از پايان يافتن فتنهي جنگ جمل، امام علي(ع) خود را براي سركوبي فرمانرواي سركش شام، معاوية بن ابيسفيان آماده نمود. بين دو سپاه در محلي به نام صفين در جنوب شهر رُقه بركنار رود فرات، جنگي درگرفت. هنگامي كه شكست بر سپاهيان معاويه آشكار گرديد، با حيلهي عمروعاص، لشكريان امام علي(ع) دست از جنگ كشيدند و كار به حكميّت كشيد.
ورود كاروان اهل بيت امام حسين(ع) به شام (61 ق)
پس از واقعهي كربلا، خاندان پيامبر اكرم(ص) كه به اسارت يزيديان درآمده بودند، وارد شام مركز حكومت يزيد شدند. در شام، حضرت زينب(س) و امام سجاد(ع) در مقاطع مختلف، از جمله در دربار يزيد و مسجد شام به افشاگري عليه يزيد پرداختند و پيام خون شهيدان كربلا را به بهترين نحو به مردم رساندند، به طوري كه مردم شام از واقعيت جنايات سپاه يزيد در كربلا آگاه و نسبت به وي و مزدوران او خشمگين شدند. اين موضوع باعث شد كه يزيد به كلي صدور فرمان قتل امام حسين(ع) و يارانش را تكذيب كند و گناه آن را به گردن عبيداللَّه بن زياد والي كوفه، بيندازد. همچنين به دليل فشار افكار عمومي، يزيد مجبور شد پس از چندي، كاروان اهل بيت پيامبر(ص) را به مدينه، باز گرداند.
آغاز سفر تاريخي "فرناندو ماژلان" دريانورد و مكتشف بزرگ پرتغالي (1519م)
پس از كشفيات كريستف كلمب در اواخر قرن پانزدهم ميلادي، جستجو و تلاش براي يافتن راه تجارتي تازهاي به شرق، ادامه يافت. در اين ميان فرناندو ماژلان، از جنگجويان بازنشسته پرتغال، داوطلب يافتن راه دريايى تجارتي جديدي براي دولت اسپانيا شد. وي در 20 سپتامبر 1519م با پنج كشتي پوسيده راه خود را در پيش گرفت و در پايان آن سال، به نزديكي امريكاي مركزي رسيد. ماژلان در اواخر سال 1520م، از تنگهاي در جنوبيترين نقطه قاره امريكاي جنوبي گذشت كه از آن روز به بعد، به نام او، تنگه ماژلان ناميده شد. او از آن پس وارد اقيانوس كبير شد و پس از يك سفر طولاني و خطرآفرين از داخل اين اقيانوس، در حالي كه آذوقهاش رو به اتمام بود، به جزاير فيليپين در جنوب شرق آسيا رسيد. ماژلان در نهايت در 23 نوامبر 1521م در جريان يك درگيري داخلي در فيليپين كشته شد. با اين حال تنها كشتي بازمانده از اين سفر، با نام كشتي ويتوريا در سپتامبر 1522م سالم به پرتغال بازگشت و آن نخستين كشتي بود كه دور عالم را پيموده بود.
اختراع اتوبوس بخار توسط "گوردون برانز" مبتكر انگليسي (1831م)
در بيستم سپتامبر 1831م، اولين اتوبوس بخاري توسط يك مبتكر انگليسي به نام گوردون برانز ساخته شد. ساخت و اختراع اين اتوبوس كه از نيروي بخار براي حركت آن استفاده ميشد، درست دو سال پس از اختراع اتوبوس اسبي صورت گرفت. برانز پس از مشاهده اتوبوس اسبي به فكر اختراع اتوبوس بخاري افتاد و آنرا در اين روز به كار انداخت. اتوبوس جديد ظرفيت 30 نفر را داشت و سرعتِ آن بسيار كم بود. امروزه اتوبوسها با استفاده از سوختهاي جديد و تجهيزات پيشرفته، در شمار مهمترين وسايط نقليه عمومي تبديل شدهاند.