عمليات ايذايي فتح 9 در منطقه خورمال در استان سليمانيه عراق (1366 ش)
از آن زمان كه همكاري با معارضان كرد عراقي، بهويژه "اتحاديه ميهني كردستان عراق" به رهبري جلال طالباني مد نظر فرماندهان عاليرتبه جنگ جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت و بهدنبال آن قرارگاه برونمرزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بهنام قرارگاه رمضان بدينمنظور تقويت شد، سلسله عملياتهاي «فتح» براي نفوذ و ضربه زدن در عمق جبهه و خاك دشمن بعثي طراحي شده و به اجرا درآمد. سال ۱۳۶۶ش بهعنوان هفتمين سال جنگ جمهوري اسلامي ايران و رژيم بعثي عراق، سال پركار و پر از فراز و نشيبي براي نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و بهويژه قرارگاه برونمرزي «رمضان» در جبهه شمالي و كردستان عراق بود. يكي از دهها عمليات نامنظم و تهاجمي اين سال، عمليات نامنظم فتح ۹ بود. عمليات فتح ۹ در شامگاه ۱۸ مردادماه ۱۳۶۶ش و با رمز "يا رسولالله (ص)" آغاز شد. هدف طرح مانور عمليات، انهدام يگانهاي دشمن در عمق خاك كردستان عراق بود. اين طرح با هدايت و برنامهريزي قرارگاه عملياتي و برونمرزي رمضان از نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و همکاري معارضان كرد عراقي طي پنج روز در منطقه شهر خرمال عراق به انجام رسيد. در عمليات نامنظم فتح ۹ که عليه نيروهاي متجاوز عراقي صورت گرفت، نيروهاي خودي با شبيخونهاي متعدد، آرامش دشمن را سلب و روحيه آنها را بهشدت تضعيف کردند. در اين اقدام، ضمن اجراي عمليات رواني عليه دشمن، مناطق و تأسيساتي به شرح زير آزاد گرديدند: - روستاهاي "احمدآوار"، "زلم"، "بلانيه"، "حنورنوازان"، "بانيشار"، "ميرپور" و "آموزه". - بلنديهاي ۱۳۰۰، ۱۲۵۰، ۱۱۵۰، ۱۲۰۰، ۱۱۰۰، ۱۲۷۰، ۱۶۱۰، ۱۵۰۰ و ۱۶۴۲. همچنين نيروهاي خودي توانستند راه آسفالته سه شهر "سيدصادق"، "حلبچه" و "خرمال" را زير ديد و تيررس خود قرار دهند و با انهدام ۲۰ دستگاه خودروي نظامي، يك انبار مهمات بزرگ و شماري سلاح نيمهسنگين؛ تعداد ۴۰۰ نفر از نيروهاي دشمن را كشته و زخمي و ۴۰ نفر را اسير نموده، ۹ دستگاه خودرو نظامي را به غنيمت گرفته و به مواضع پدافندي خود بازگردند.
اولين سفر احمدشاه قاجار به اروپا (1298 ش)
مسافرت شاهان به اروپا از زمان ناصرالدين شاه شروع شد. او و فرزندش مظفرالدين شاه هر كدام سه مسافرت پرهزينه و بيثمر به اروپا داشتند ولي محمدعلي شاه به دليل اوضاع بعد از انقلاب مشروطه و مدت كوتاه سلطنت، اين فرصت را پيدا نكرد. احمد شاه، آخرين شاه قاجار، هم به دليل سنتي كه ايجاد شده بود و هم به دليل جواني، آرزوي رفتن به اروپا را داشت و شايد اقامت در آنجا را بر سلطنت پر ماجرايي كه در ايران داشت ترجيح ميداد. اين مسافرتهاي چند ماهه در حالي صورت ميگرفت كه فقر و تبعيض در جامعه بيداد ميكرد. در نهايت در جريان سفرهاي بعدي احمدشاه، رضاخان توانست بر اوضاع تسلط يابد و شاه جوان را از كار بركنار كند.
درگذشت عالم و مجتهد بزرگ، آيت اللَّه "آقا رحيم ارباب اصفهاني" (1396 ق)
آيتاللَّه آقا رحيم ارباب اصفهاني در 12 جمادي الاول سال 1297 ق در اصفهان به دنيا آمد. پس از كسب مقدمات و سطوح حوزه، از محضر درس اساتيد برجستهاي همچون ابوالمعالي كلباسي، آخوند ملامحمد كاشي، سيدمحمدباقر دُرچهاي و ميرزا جهانگيرخان قشقايى بهرهها گرفت و با آيتاللَّه سيدحسين طباطبايي بروجردي هم مباحث بوده است. آيت اللَّه ارباب اصفهاني به تأسي از استاد عارف و حكيم خود، جهانگيرخان قشقايي، جز در هنگام اقامهي نماز جمعه و جماعت، عمامه نميگذاشت. وفات اين فقيه بزرگ در شب عيد غديرسال 1396 ق در 99 سالگي روي داد.
تاسيس سلسله ي ايلكاني يا آل جلاير توسط شيخ "حسن بزرگ" (740 ق)
همزمان با انحطاط ايلخانان مغول، عدهاي از سرداران ايلخاني سر به استقلالخواهي برداشتند و آل جلاير يا ايلكانيان از همه نيرومندتر شدند. ايشان عراق و آذربايجان را سالها در دست داشتند. جلايريان يا امراي ايلكاني كه مؤسس آن شيخ حسن بزرگ بود، بغداد را به عنوان پايتخت زمستاني و تبريز را پايتخت تابستاني خود برگزيدند. اين خاندان از سال 736 تا 814 ق بر نواحي غربي ايران و نقاط مجاور بين النهرين حكومت كردند.
خودكشي "نِرون" امپراتور سفاك و خون ريز روم (68م) (ر.ك: 1 فوريه)
كلاديوس سزار معروف به نرون، امپراتور خونخوار روم باستان در ۳۱ ژانويه سال ۳۷ م بهدنيا آمد و در كودكي به فرزندخواندگي امپراتور وقت روم پذيرفته شد. وي اعمال وحشيانه خود را از سنين نوجواني آغاز كرد و در اين راه حتي از قتل مادر و همسر خود دريغ ننمود. نرون پس از مرگ امپراتور، كه قتل او را نيز به نرون نسبت ميدهند، در اول فوريه سال ۵۴ م در سن ۱۷ سالگي به امپراتوري روم رسيد. وي سالهاي اوليه سلطنت را با راهنمايىهاي عاقلانه برخي نزديكان خود به نحوه مطلوبي گذراند اما مدتي نگذشت كه جنايتهاي فراواني در پيش گرفت و مردم بسياري را به كشتن داد. در سيزدهم ژوئيه ۶۴م حريق بزرگي در رم به وقوع پيوست كه گفته ميشود به تحريك او صورت گرفت. اين آتشسوزي كه قسمت عمده شهر را در كام خود فرو برد، بهانهاي به دست نرون داد تا به قتلعام مسيحيان دست زند. از اينرو دستور كشتار يكصد هزار مسيحي را صادر كرد که اين فرمان با بيرحمي هرچه تمامتر اجرا شد. از ديگر حوادث دوران حكومت نرون، قيام خونين و پرتلفات مردم عليه ستمگريها و جنايات او بود كه با شكست مردم مواجه شد و به قتلعام بسياري از انسانها انجاميد. همچنين در زمان نرون جنگ ميان ايران و روم روي داد كه منجر به انعقاد صلح بين دو طرف گرديد. درنهايت بر اثر ظلم و ستم فراوان نرون بهويژه نسبت به مسيحيان، توطئههايي عليه او صورت گرفت. در آخرين شورش بزرگ عليه نرون كه توسط ارتش روم صورت پذيرفت، نرون كه پيروزي شورشيان را نزديك ميديد، از ترس شكنجه شدن توسط مخالفان، در هشتم اوت سال ۶۸ م پس از ۱۴ سال حكومت سراسر ظلم و جنايت درحاليكه ۳۱ سال بيشتر نداشت، خودكشي كرد.
عيد سعيدغديرخم و انتخاب اميرالمؤمنين امامعلي(ع) به جانشيني پيامبراسلام(10ق)
پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد(ص) هنگام بازگشت از آخرين سفر حج خود، به امر خداوند،حضرت علي(ع) را به عنوان جانشين و وصي خود به مسلمانان معرفي نمود. اهميت انتخاب امام علي(ع) به جانشيني پيامبر اسلام به حدي است كه خداوند، انجام اين كار عظيم را، انجام كامل رسالتِ پيامبر(ص) عنوان نموده است. اين مراسم درمكاني به نام غدير خم، واقع در مسير مكه به مدينه برگزار شد. مسلمانان حاضر در غديرخم كه شمار آنان به دهها هزار نفر ميرسيد، پس از اين انتخاب، باشور و اشتياق بسيار، با امام علي(ع) بيعت كردند. خداوند، انتخاب امام علي(ع) را اكمال دين و اتمام نعمتها عنوان كرده و دين اسلام را براي امت برگزيد. با تمام سفارشي كه پيامبر اسلام به جانشيني امام علي(ع) نمود، ولي پس از رحلت ايشان، برخي از مهاجرين و انصار ولايت ايشان را نپذيرفته و ابوبكر بن ابي قحافه را به خلافت برگزيدند.
گلستان شدن آتش نمرود بر حضرت ابراهيم خليل(ع)
عظمت حضرت ابراهيم خليل(ع) به حدي است كه وي همواره موجب نزاع يهودي و مسيحيت و اسلام بوده است و هر يك، آن حضرت را از خود ميداند. از اينرو، خداي متعال او را مربوط به هیچ یک از ادیان ندانسته و او را مسلمان معرفی میکند. ابراهیم(ع) حتي ميان مشركان، مكاني بلند داشت و آثار وي در مكه مكرمه مورد زيارت و تقديس آنان قرار ميگرفت. نسب حضرت ابراهيم(ع) تا حضرت آدم(ع) در تورات آمده است. نسب نامههاي تورات به كتب اسلامي نيز راه يافته و بدون دقت در اصل و منشأ آن پذيرفته شده است. به عقيده اهل كتاب (در نتيجه جمع بندي حوادث كتاب مقدس) حضرت ابراهيم(ع) حدود 2000 سال قبل از ميلاد، يعني حدود 4000 سال پيش در شهر «اور» به دنيا آمد. به گفته تورات، او در آغاز «ابرام» يعني پدر بلندمرتبه ناميده ميشد. خداي متعال نام وي را در سن نود و نه سالگي به ابراهيم يعني پدر اقوام، تبديل كرد. شهر اور نزديك يك قرن پيش در عراق در ساحل «فرات» از زير خاك بيرون آمد و آثار باستاني بسياري در آن جا يافت شد. به گفته تورات پدر حضرت ابراهيم(ع) كه «تارح» ناميده ميشد، پسر خود ابراهيم(ع) و همسر وي «ساره» و نوه خويش حضرت لوط(ع) را برداشت و به سرزمين «كنعان» در غرب فلسطين عزيمت كرد. آنان در بين راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر «حران» سكونت گزيدند. اين شهر در جنوب تركيه فعلي و در مرز سوريه قرار دارد. پدر حضرت ابراهيم(ع) در تورات تارح خوانده ميشود، ولي قرآن مجيد وي را «آزر» بتپرست معرفي كرده است (انعام، 74). پدر حضرت ابراهيم(ع) در سلسله اجداد حضرت رسول اكرم(ص) قرار ميگيرد. علماي شيعه معتقدند: همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم(ع) يكتاپرست بودهاند و به همين دليل گفتهاند: آزر، عموي آن حضرت بوده و استعمال «أب» (پدر) بجاي «عم» (عمو) در زبان عربي نادرست نیست. از آن جمله در قرآن كريم (بقره،133) چنين چيزي ديده ميشود. تورات ميگويد: حضرت ابراهيم(ع) در 75 سالگي به امر خدا از شهر حران عازم كنعان شد. وي همسر خود ساره و برادرزادهاش حضرت لوط(ع) و چند نفر از مردم حران را برداشت و همگي به كنعان رفتند و در آن جا روي كوهي در شرق «بيت ايل» خيمه زدند. حضرت ابراهيم(ع) پس از چندي در «حبرون» (الخليل امروزی) ساكن شد و تا آخر عمر در آن جا بود و اكنون مقبره خانوادگي وي در آن مكان است. حضرت لوط (ع) به شهر «سدوم» و شهرهاي مجاور آن رفت. مردم آن شهرها به سبب نافرماني و بياعتنايي به پيام وي به امر خداوند نابود شدند. اين حادثه در قرآن مجيد نيز آمده است. دو موضوع بسيار مهم در تاريخ حضرت ابراهيم(ع) وجود دارد كه در تورات كنوني اشارهاي به آنها نشده است: يكي جريان بت شكني و به آتش افكندن وي و ديگري داستان بناي كعبه. قرآن مجيد در سورههاي انبيا و صافات، داستان بتشكني و به آتش افكندن او و تبدیل شدن آتش به گلستان را آورده است. در این ماجرا حضرت ابراهیم(ع) برای نشان دادن ناتوانی بتها آنها را شکست و تبر را بر شانة بت بزرگ گذاشت و به آنها ثابت کرد که این اشیاي بیجان لایق پرستش نیستند. «نمرود»، پادشاه اور دستور داد تا آتشی بزرگ شعلهور کنند و ابراهیم(ع) را در آن اندازند. به اذن پروردگار، آتش در برابر چشمان حیرت زدة ایشان سرد و خاموش شد و به گلستان تبدیل گردید.
پايان طوفان نوح و قرار گرفتن كشتي حضرت نوح(ع) در كوه جودی
حضرت نوح اولین پیامبر اوالو العزم الهی است که مدت رسالت او به تصریح قرآن مجید نهصد و پنجاه سال بوده است و در این مدت طولانی جز تعداد اندکی که گفته شده حدود چهل نفر مرد و چهل نفر زن بودند کسی به او ایمان نیاورده و همگی راه کفر و الحاد را در پیش گرفتندو او را بسیار آزار نمودند و حتی زن و یکی از فرزندان حضرت نوح نیز به او ایمان نیاورده بطوریکه حضرت نوح قوم خود را نفرین کرد و به خداوند چنین گفت: ‹‹ و قال نوح رب لاتذر علی الارض من الکافرین دیارا ›› سوره نوح پروردگارا احدی از کافرین را بر روی زمین باقی مگذار. خداوند نیز به او وحی فرستاد که به دستور و الهام ما شروع به ساختن کشتی نما و درباره هیچ یک از این کفار شفاعت مکن که همه آنها غرق خواهند شد. ‹‹واضع الفلک باعینا و وحینا و لاتخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون›› کافرین و قوم نوح چون بر او می گذشتند که مشغول ساختن کشتی است او را به استهزاء گرفته مسخره می کردند تا اینکه کار ساختن کشتی بپایان رسید. این کشتی از سه طبقه تشکیل شده بود یک طبقه برای چهارپایان و یک طبقه برای پرندگان و مرغان و یک طبقه برای آدمیان و نشانه آغاز طوفان جوشیدن آب از محل تنور خانه حضرت نوح بود که در کوفه واقع شده بود. ‹‹فلما جاء امرنا و فارالتنور›› قرآن مجید پس زمانی که امر ما رسید و تنور جوشید به نوح وحی شده که در کشتی سوار شده و مومنین نیز سوار شده و از هر حیوان و پرنده ای یک جفت در کشتی سوار کند. ‹‹ قلنا احمل فیها من کل زوج اثنین››؛ به نوح گفتیم سوار شود از هر زوج جفتی را در کشتی حمل کن و آب از آسمان بارید و از زمین جوشید و آنقدر از آسمان و از زمین آب جوشید بطوریکه کوهها را نیز در بر گرفت تا اینکه آسمان و زمین به امر خداوند از بارش و جوشش آب فرو گذاشته و کشتی نوح بر کوه جودی آرام گرفت و حضرت نوح و مؤمنین همراه او از کشتی بیرون آمده و در زمین منزل نمودند. در هنگام طوفان که آب از آسمان و زمین همه جا را گرفته بود نوح فرزند خود را میان آب دید به او گفت ای فرزند بیا با ما سوار کشتی شو. او گفت: من به کوه پناه می برم تا مرا از آب حفظ کند . نوح گفت امروز هیچ نگهدارنده ای جز خداوند نیست و در این حال موجی آمد و فرزندش را غرق کرد. نوح به خدا عرض کرد: پروردگارا این فرزند از اهل من است و وعدة تو نیز حق است زیرا خداوند وعده کرده بود که کفار را غرق و اهل نوح را نجات می دهد). خداوند فرمود: انه لیس من اهلک؛ او از اهل تو نیست بلکه او ‹‹عملٌ غیر صالح›› یعنی مجسمه ناصالحی است به تو موعظه می کنم که از نادانان نباش، و نوح از خداوند درخواست عفو کرد. قرآن کتاب مقدس مسلمانان، می گوید که کشتی نوح بر روی کوه «جودی» نشسته است. کوهی که در حال حاضر کشتی مورد نظر بر آن قرار دارد به ترکی «کودی» داغ یا همان کوه «جودی» نام دارد. [در منابع اسلامی آمده است که محل کوه جودی در منطقه موصل است. مثلاً در کتاب «الدر المنثور» از امام کاظم(ع) نقل شده که «جودی کوهی است در موصل». رجوع به نقشه جغرافیایی نشان می دهد که نزدیکترین محل معروف و شناخته شده در عصر ائمه به کوه آرارات، منطقه موصل در شمال عراق است- انصاف]