برگزاري اولين دوره كنكور سراسري در كشور توسط وزارت علوم(1348 ش)
تا قبل از سال 1348، دانش آموزاني كه دوره شش ساله تحصيلات متوسطه را پشت سر ميگذاشتند پس از موفقيت در آزمون ورود به دانشگاهها، ميتوانستند به تحصيل در دانشگاه اشتغال ورزند. با افزايش تعداد متقاضيان ورود به دورههاي آموزش عالي، وزارت علوم تصميم گرفت طي آزموني كه به كنكور موسوم شد، داوطلباني را كه در اين آزمون موفقيت لازم را به دست آورند، براي ورود به دانشگاه، پذيرش نمايد. از اين رو اولين كنكور سراسري ورود به دانشگاهها در پانزدهم مرداد 1348 با شركت حدود پنجاه هزار داوطلب انجام گرفت. اين تعداد در سالهاي بعد رو به فزوني نهاد به طوري كه در آزمون ورودي سال 1352 ،92هزار نفر شركت كردند و در سال 1355، تعداد شركت كنندگان از مرز 220 هزار تن گذشت. كنكور پس از پيروزي انقلاب نيز همراه با تحولاتي ادامه يافت و به ميزان رشد جمعيت جوان كشور، تقاضاي ورود به دانشگاه نيز افزايش يافت. چنانكه در كنكور سال 1382، يك ميليون و پانصد هزار نفر در پنج رشته علوم رياضي، علوم تجربي، علوم انساني، هنر و زبانهاي خارجي به رقابت پرداختند كه از لحاظ آماري در حدود 30 برابر نسبت به ابتدا افزايش داشته است. به طور معمول در هر نوبت كنكور 10 الي 15 درصد شركت كنندگان به دانشگاه راه مييابند كه در طي سالهاي اخير، حضور دانشجويان دختر از مرز پنجاه درصد كل داوطلبان فراتر رفته و بيش از شصت درصد قبوليهاي دانشگاه را خانمها تشكيل ميدهند.
پذيرش آتشبس پس از 15 روز كارشكني توسط عراق (1367 ش)
يك روز پس از گذشت پذيرش قطعنامه 598 توسط ايران اسلامي، رژيم جنگ افروز عراق با بمباران نيروگاه اتمي بوشهر، خوي تجاوزگري خود را بار ديگر آشكار كرد. در ادامه، در 31 تيرماه، ناگهان حمله گسترده خود را به خاك جمهوري اسلامي ايران آغازنمود و قصد داشت تا بار ديگر خرمشهر را اشغال كند. اما رزمندگان جان بركف، جانانه در مقابل دشمن متجاوز ايستادگي كرده و بعثيون را با دادن تلفات فراوان وادار به فرار كردند. سرانجام رژيم عراق با مشاهده قاطعيت مسؤولان جمهوري اسلامي ايران در دفاع از حقوق خود، چارهاي جز تن دادن به اجراي قطعنامه 598 نديد و آن را در 15 مرداد 1367 پذيرفت.
آغاز عمليات قدس ۵ (1364ش)
عمليات قدس ۵ در چنين روزي از سال ۱۳۶۴ هجري شمسي به مرحله اجرا درآمد. عمليات قدس ۵ با هدف تصرف پاسگاه "اليج" و تكميل اهداف عمليات قدس ۱ و ۲ آغاز شد که طي آن، گردان سوم تيپ ۷۰۱ كماندويي حذيفه عراق در پاسگاه اليج، ۴۸ ساعت در مقابل نيروهاي ايراني مقاومت نمود. اين عمليات، در تاريخ ۱۵-۵-۱۳۶۴ش در ساعت ۲۳ با رمز «يا علي (ع) ادركني» در شرق "البوفيه" به اجرا درآمد. در يكي از محورها، تيراندازي دشمن مانع از پاكسازي منطقه تصرف شده گرديد كه پس از رفع مانع، عمليات ادامه يافت. در محور ديگري كه دشمن هوشيار شده بود، نيروهاي ايران به قصد فريب دشمن، تظاهر به پناهندگي كردند. در اين هنگام با سرعت عمل يكي از رزمندگان و مسلح شدن وي، درگيري آغاز شد و پاسگاه "اليج" به تصرف درآمد. عمليات قدس ۵ سرانجام با آزادسازي ۳۰ كيلومتر مربع از هور و به هلاكت رساندن ۵۱ نفر از عراقيان بعثي و به اسارت درآوردن ۱۸ نفر از سربازان بعث و به غنيمت گرفتن تعدادي سلاح ضد هوائي، تكلول و... به پايان رسيد.
تولد "هانري موپاسان" نويسنده و رماننويس شهير فرانسوي (1850م) (ر.ك: 6 ژوئيه)
هانري رونه آلبرت گيدو موپاسان، نويسنده برجسته فرانسوي در پنجم اوت ۱۸۵۰م در ايالت نورماندي فرانسه بهدنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات ابتدايى و متوسطه در زادگاهش، به خدمات دولت پرداخت و در همين زمان، اولين مجموعه شعريش را با نام "خداوند متعال" منتشر كرد. موپاسان در سالهاي بعد با انتشار داستانهاي كوتاه، خود را در رديف استادان ادب فرانسه قرار داد. در اين زمان، مردم او را يك نثرنويس قابل ستايش و يك داستانسراي عاليقدر ميشناختند. از اين هنگام بود كه موپاسان تمام زندگي خود را وقف ادبيات كرد و به پديدآوري آثار جديد همت گماشت. او با خلق آثار نو، استادي خود را براي چندمينبار نشان ميداد و شهرت مييافت. موپاسان اعتقاد راسخي به لفظ دقيق داشت و بيانش نه تنها دقيق، بلكه موجز، طبيعي، متين و اغلب كنايهدار است. ذكر نكات ضروري درمورد اشخاص، موقعيتها و بسط و تكامل داستان و درآميختگي منطق با منتهاي سادگي، از ويژگيهاي برجسته آثار اوست. افكار و سبك موپاسان در داستانهاي كوتاه و جديد فرانسه كاملاً مؤثر بوده است. داستانهاي وي همانند آثار بيشتر واقعگرايان و طبيعتگرايان، از بدبيني و تلخي سرشار است. او نويسندهاي بدبين است كه داراي نثري شيوا و زيباست و از كنايات مخصوص خود استفاده ميكند. موپاسان در حدود ۳۰۰ داستان كوتاه نوشته است كه بعضي از آنها، از نظر سبك و واقعبيني روانشناختي بينظيرند. او فرضيات روانشناسي و هنري و اغراض اجتماعي و اخلاقي و تخيل انقلابي و افكار آشفته نداشت. نفوذ دنياي خارج در او بياثر بود و هرگز چيزي را كه نديده بود وصف نميكرد. بهعلت همين محدوديتها بود كه هنر او در چهارچوب محدودي پرورش و گسترش يافت. با اين حال و در همين محدوده نيز، هرگز نويسندهاي بر او پيشي نگرفته است. موپاسان در سال ۱۸۸۶م دچار بيماري رواني و حسي شديد شد كه بهتدريج او را تا مرز خودكشي نيز به پيش برد. همچنين، بيماريهاي عصبي و كار توانفرسا و افراط در خوردن داروهاي مختلف، او را از پاي درميآورد. در اين زمان، نفرت شديد او از بشر و خيالات و اوهامي كه به سرش زده بود، شدت يافت و موپاسان را دچار فلج عمومي گرداند. دنياي موپاسان، دنيايى تاريكي بود. وي به زندگي بشري و رنج، با بدبيني مينگريست و پيوسته در وسوسه مرگ بهسر ميبرد. اما بدبيني او پيوسته با طنز آميخته بود. قدرت مشاهده و ژرفبيني و نبوغ نويسندگي و سبك ساده و مستقيم و خاص موپاسان، نفوذ عظيم وي را در خارج از كشور فرانسه، حتي بيش از كشورش استوار كرد و او را كاملترين و پايدارترين نماينده سبك واقعگرايي ساخت. هانري موپاسان سرانجام پس از طي دوره رنج و بيماري، در ششم ژوئيه ۱۸۹۳م در سن ۴۳ سالگي درگذشت.
اختراع موتور ديزل توسط "رودلْفْ ديزل" مهندس آلماني (1895م)
رودلْفْ ديزِل، مخترع آلماني در 18 مارس 1858م به دنيا آمد. وي بخشي از زندگي خود را در فرانسه، انگلستان و سپس آلمان گذراند و در دانشگاه مونيخ به تحصيل پرداخت. ديزل در حين تحصيل متوجه شد كه نود درصد انرژي حاصل از سوخت زغال سنگ در ماشينهاي بخار و همين مقدار انرژي به دست آمده از سوخت بنزين در موتورهاي احتراقي تلف ميشود و تنها ده درصد باقيمانده به مصرف ميرسد. از اين رو، وي از آن زمان به ساخت دستگاهي انديشيد كه بيشترين بازدهي و كمترين ميزان تلف شدن انرژي را داشته باشد. وي پس از سالها تلاش، سرانجام در 5 اوت 1895م توانست موتوري اختراع نمايد كه با فشردن هوا، حرارت زيادي در حدود 500 درجه سانتيگراد توليد مينمود. در موتور ديزل كه با گازوئيل كار ميكرد، قبل از ورود گازوئيل به موتور، هوا بايد گرم شود و سپس سوخت در سيلندر پراكنده گردد. اين موتور به دستگاه سردساز مجهز ميشود تا بتوان آن را تا دماي بالايى رسانيد. همچنين سرعت و نيروي موتور با تغيير دادن مقدار سوخت تزريقي تنظيم ميشود. تا سال 1900م، از اين موتور استفاده نشد و با اين حال، ديزل اين موتور را كامل كرد و با پيشرفت و تكامل تكنيكي موتور آن، اين دستگاه به عنوان اولين موتور قابل حركت با كاربردهاي وسيع و گسترده شهرت يافت.
امضاي قرارداد منع آزمايشهاي هستهاي ميان امريكا، شوروي و انگليس (1963م)
پس از خاتمه جنگ جهاني دوم و آغاز دوران جنگ سرد در روابط ميان ابرقدرتها، آزمايشاتِ هستهاي و ساخت موشكهاي قارهپيما و داراي كلاهكهاي هستهاي، جهان را در آستانه جنگي تمام عيار و ويرانگر قرار داد. مسئله كوبا و استقرار موشكهاي شوروي در اين نقطه اوج بحران بود كه بيرون بردن موشكها از خاك كوبا آن را خاتمه بخشيد. پس از آن، جو بينالمللي ظاهراً دوستانه شد و مذاكرات جدي براي متوقف كردن آزمايش سلاحهاي هستهاي آغاز گرديد. از طرف ديگر رئيس جمهور امريكا نيز به اين مسئله توجه بيشتري نشان داد. از اكتبر 1958م امريكا، شوروي و انگلستان مسئله توقف آزمايشات هستهاي را مدنظر قرار داده بودند و شواهد علمي درباره زيانآور بودن غبار راديواكتيو در حال جمعآوري بود. گرچه همزمان با وجود نگراني در مورد فضاي آلوده، كشورهاي فوق به آزمايشهاي خود ادامه ميدادند. سرانجام بعد از انجام مذاكرات گسترده، انگلستان، امريكا و شوروي در مورد منع آزمايشات هستهاي به توافق رسيدند و در پنجم اوت 1963م، قرارداد منع آزمايشهاي هستهاي را امضا كردند. اين قرارداد كه در مسكو و به وسيله وزراي خارجه سه كشور به امضاء رسيد يك دستآورد كوچك و محدود بود چرا كه از يك طرف فقط آزمايشات درون جو را در بر ميگرفت و از سوي ديگر شمار آزمايشهاي زيرزميني آنقدر اضافه شد كه از رقم مجموع آزمايشات قبلي در درون جو و زيرزميني نيز بيشتر گرديد.