شروع به كار اولين دوره شوراي نگهبان (1359 ش)
به موجب اصل نود و يكم قانون اساسي و به منظور پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرتِ مصوبات مجلس شوراي اسلامي با آنها، شورايي به نام شوراي نگهبان تشكيل ميشود. در اين شورا، شش فقيه عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز، منتخب از جانب رهبر انقلاب و شش حقوقدان مسلمان كه به وسيله قوه قضاييه به مجلس معرفي شده و با راي مجلس انتخاب ميگردند، عضويت دارند. مهمترين وظيفه شوراي نگهبان عبارتند از: تشخيص عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي اسلامي با احكام اسلامي و قانون اساسي، تفسير قانون اساسي و نظارت بر انتخابات بر اين اساس. اولين دوره شوراي نگهبان پس از انتخاب حقوقدانان اين شورا توسط مجلس شوراي اسلامي و تكميل اعضا، در بيست و ششم تيرماه 1359ش شكل گرفت و كار خود را آغاز كرد.
قطع روابط سياسي فرانسه با ايران در جريان جنگ تحميلي (1366 ش)
دولت فرانسه از ابتداي شروع جنگ، حمايت وسيع و همهجانبهاي از عراق به عمل آورد و در طول جنگ، اين حمايت، ابعاد وسيعتري يافت. فرانسه با در اختيار گذاشتن تسليحات پيشرفتهاي چون هواپيماهاي سوپر اتانداردْ و هليكوپترهاي سوپرفرلون مجهز به موشكهاي اگزوسه به عراق، باعث برتري مسلم عراق براي حمله به كشتيهاي ايران گرديد. دولت عراق با استفاده از اين هواپيماها و هليكوپترها، از سال 1363 جنگ نفتكشها را با شدت و گسترش بيشتري از سر گرفت و طي سالهاي جنگ، صدها كشتي را با استفاده از همين تسليحات، مورد هدف قرار داد. در سالهاي 1364-65، فرانسه حدود پنج ميليارد دلار وام ديگر در اختيار بغداد گذاشت و به اين ترتيب به بزرگترين شريك اروپايي عراق تبديل شد. همزمان با اين اقدامات، پاريس همواره از پرداخت بدهي يك ميليارد دلاري خود به ايران طفره ميرفت. سياستهاي غير دوستانه فرانسه در دوران جنگ نسبت به جمهوري اسلامي ايران همچنان ادامه داشت تا سرانجام در 26 تير 1366 برابر با هفدهم ژوئيه 1987، به طور يكجانبه، روابط سياسي خود را با جمهوري اسلامي ايران قطع كرد.
درگذشت ميرزا محمد حسن سيفي قزويني معروف به عماد الكتاب(1315ش)
« محمد حسین سیفی قزوینی» مشهور به « عماد الکتاب » در سال 1240 شمسی در شهر هنرخیز قزوین به دنیا آمد . پدرش « میرزا محمد قزوینی » شغل قباله نویسی داشت و مادرش از سادات سیفی قزوینی بود ، به همین خاطر نام خانوادگی خود را سیفی برگزید.در هشت سالگی به مکتب رفت و بخاطر علاقمندی به هنر خوشنویسی مدتی نزد « میرزا محمد علی خوشنویس قزوینی » به فراگیری خط پرداخت . عماد الکتاب در حالی که در سن چهارده سالگی در بادکویه برای تاجری کاری می کرد پدرش را از دست داد و یکسال بعد که به خانه مراجعت کرد از مرگ پدر آگاه شد . وی در سن شانزده سالگی با پای پیاده عازم عتبات عالیه شد و سه سال در کاظمین اقامت کرد .در آنجا به سختی ، معیشت خود را با نوشتن تامین می کرد و تنگدستی او بقدری بود که توان سفر به کربلا را نداشت . در این موقع با مجتهد معروف ، « سید محمد باقر حجت الاسلام » آشنا شد و به همراه وی عازم کربلا شد . مدت پنج سال در کربلا و نجف اقامت کرد . «عماد الکتاب » در مدت اقامت هشت ساله خود در عراق ، ضمن آموختن علوم قدیمه و عربی ، به طور مداوم تمرین خط می کرد و پیوسته می نوشت . در این دوران برای علمای بزرگ کربلا و نجف مطالب فراوانی نوشت ؛ از جمله یک دوره فقه « آقا سید علی بحر العلوم » را کتابت کرد و به واسطه این کار افتخار درک ملاقات « میرزای شیرازی » ، « آیت اله مازندرانی » و « آیت اله رشتی » را یافت . بعد از هشت سال غربت و تنگدستی به کمک یکی از محترمین تهران عازم ایران شد وپس از دوسال اقامت در تهران ازدواج کرد و به مدت چهار ماه در مشهد ، خط نسخ خود را به کمال رساند و راهی تهران شد ؛ وی در آن زمان بیست و چهار سال داشت . « عماد الکتاب » برای گذراندن معاش و تامین هزینه زندگی در سال 1271 شمسی در خیابان ناصریه ( ناصر خسرو فعلی ) یک آموزشگاه خوشنویسی به نام « دارالکتابه » دایر کرد و به تعلیم اطفال و کتابت همت گماشت . این سال مصادف با آخرین سال سلطنت ناصر الدین شاه قاجار بود ترقیات مهم و پیشرفت های « عماد الکتاب » از اوایل سلطنت مظفر الدین شاه آغاز شد . او بنا به خواست شاه به مدت سه سال به کتابت شاهنامه پرداخت و پس از اتمام آن بود که از طرف شاه ملقب به « عماد الکتاب » شد.با ملقب شدن با این نام بود که در مدرسه افتتاحیه که چهار صد دانش آموز داشت به معلمی بر گزیده شد . از آنجا که علاقه ی زیادی به خط نستعلیق داشت از روی نوشته های « میرزا رضا کلهر » برجسته ترین خوشنویس زمان ، مشق و تمرین فراوان می کرد . عماد الکتاب در سال 1282 شمسی ، توانست رسم المشقی را ترتیب دهد و آن را در یکی از شهرهای روسیه به چاپ رساند . او در سال 1275 شمسی از کاتبین وزارت انطباعات شد . « عماد الکتاب » در هنگام انقلاب مشروطه به جرگه آزادیخواهان پیوست ومردم را با مفاسد استبداد و محاسن آزادی اشنا و آنها را به آزادیخواهی ترغیب و تشویق می کرد ؛ به همین خاطر صدمات فراوانی متحمل شد . در دوره استبداد صغیر که محمد علی شاه مجلس را به توپ بست و آزادیخواهان را به خاک و خون کشید ، « عماد الکتاب » نیز بخاطر داشتن افکار آزادیخواهی از این آسیب درآمان نماند و متواری به کوه و بیابان شد و چهار ماه پنهانی زندگی کرد .
حركت امام رضا(ع) از مدينه به خراسان محل حكومت مامون عباسی(200 ق)
مأمون، هفتمين خليفهي عباسي پس از پيروزي بر برادرش امين و استيلاي كامل بر كشور پهناور اسلامي، تصميم گرفت امام رضا(ع) را از مدينه به مرو مقر حكومت خود منتقل كند و با آن حضرت به ظاهر طرح دوستي و محبت بريزد و ضمن استفاده از موقعيت علمي و اجتماعي امام، كارهاي او را تحت نظارت كامل قرار دهد. آوردن امام از مدينه به مرو، هر چند در ظاهر به صورت دعوت بود، اما ماهيت واقعي آن جز ايجاد محدوديت هر چه بيشتر براي امام چيز ديگري نبود. از اين جهت امام براي تفهيم ماهيت اين دعوت، هيچ يك از اعضاي خاندان خويش را همراه خود نبرد تا از اين طريق به مسلمانان بفهماند اين سفر، نوعي تبعيد است نه سفري مقرون به رضايت. ولي مامون براي خنثي كردن هدف امام دستور داد گروهي از رجال و اشراف از جمله والي مدينه ملازم ركاب امام باشند و حتي مسير سفر امام نيز معين گشت و قرار شد كه امام از طريق مدينه، بصره، خرمشهر، اهواز، قم، ري و نيشابور به مرو وارد شود. آن حضرت در 10 شوال سال 201 قمري وارد مرو شد.
قتل عام خانواده سلطنتي روس در هنگامه انقلاب بزرگ روسيه (1918م)
نيكلاي دوم، آخرين تزار روس و آخرين امپراتور روسيه قبل از انقلاب اكتبر 1917، در سال 1868م به دنيا آمد. وي در سال 1894م در 26 سالگي پس از مرگ پدرش به حكومت رسيد و بر اثر بيتجربه بودن، زمام امور كشور در اختيار عموهاي وي قرار گرفت. با شكست روسيه از ژاپن در سال 1905م فرصت مناسبي براي مردم پيش آمد تا عليه حكومت ديكتاتوري تزاري شورش نمايند. اين تظاهرات و اعتصابات به تدريج تمامي كارخانجات و ارگانهاي حكومتي را دربرگرفت و اوج آن، كشتار 22 ژانويه 1905 يا يكشنبه سياه بود كه صدها نفر از معترضان به دست نيروهاي تزار كشته شدند. نيكلاي دوم براي فرو نشاندن ناآراميها دستور داد مجلس مشورتي دوما تشكيل شود. اما دورههاي اول و دوم دوما به دليل نقشي كه در تضعيف تدريجي پايههاي حكومت تزار ايفا كرد، پس از چند ماه فعاليت منحل شد و اعضاي آن به زندان با اعمال شاقه يا به اردوگاههاي كار اجباري محكوم شدند. لنين كه در آن زمان رهبري اكثريت مخالفان را برعهده داشت از كشور گريخت و به سوئيس رفت. از آن سو، جنگ و گريز سياسي و نظامي ميان تزار و مردم روسيه تا سالهاي بعد با قوت و ضعف ادامه داد تا اينكه اين شورشها به جنگ جهاني اول در سال 1914م متصل شد و وقوع جنگ، پايههاي حكومت تزاري را به شدت متزلزل ساخت. به موازات اين حوادث، جريانهاي مخالف تزار و در رأس آن بلشويكها به رهبري لنين بر شدت مبارزات خود افزودند و در نتيجه تزار در 15 مارس 1917 با واگذاري قدرت به رئيس مجلس دوما، پس از 23 سال از حكومت كنارهگيري كرد. پس از چندي، با ورود لنين به مسكو، تزار از قدرت خلع شد و همزمان با روي كار آمدن دولت موقت تزار، از آن پس به مدت 15 ماه تحت نظر قرار گرفت. در اين هنگام، لنين كه از رشد گروههاي مخالف بلشويسم در روسيه و احتمال قدرت گرفتن سلطنتطلبان و طرفداران تزار بيمناك بود، دستور قتل تزار و خانواده او را صادر كرد. سرانجام دستور قتلعام خانواده سلطنتي روسيه در شب 16 ژوئيه 1918م در تبعيدگاه آنها به موقعِ اجرا گذاشته شد. ماموران اجراي حكم لنين به قدري در اجراي اين دستور عجله داشتند كه فرصت تشخيص هويت و جدا كردن اعضاي خانواده سلطنتي را از همراهان و خدمه آنها پيدا نكردند و علاوه بر تزار و خانوادهاش، پزشك و خدمتكاران آنها را نيز به رگبار گلوله بستند.
انفجار آزمايشي اولين بمب هسته اي جهان در صحراي "آلاماگور دو" امريكا (1945م)
در حالي كه دو ماه و نيم از پايان جنگ جهاني دوم در اروپا ميگذشت، نبردهاي سختي بين نيروهاي امريكا و ژاپن در آسياي جنوب شرقي در جريان بود. امريكايىها پس از تصرف جزيره اوكيناوا، در تدارك حمله به خاك اصلي ژاپن بودند ولي با مشاهده مقاومت شديد ژاپنيها براي حفظ اين جزيره، پيشبيني ميكردند كه جنگ براي تصرف خاك اصلي ژاپن، تلفات و خسارات بسيار سنگيني به بار خواهد آورد. در همين اوضاع و احوال بود كه اولين بمب هستهاي امريكا در شانزدهم ژوئيه 1945م در صحراي آلاماگوردو در ايالت نيومكزيكوي امريكا با موفقيت مورد آزمايش قرار گرفت و از اين زمان بود كه سران امريكا به فكر استفاده از اين سلاح در جنگ با ژاپن افتادند. هنگام آزمايش نخستين بمب هستهاي امريكا، هاري ترومن، رئيس جمهور وقت اين كشور در خارج از كشور و در كنفرانس پوتسدام حضور داشت. وقتي كه خبر آزمايش موفقيتآميز بمب هستهاي را به ترومن اطلاع دادند وي بيدرنگ دستور داد به توليد اولين سري از اين بمبها اقدام شود. استدلال سردمداران امريكا براي استفاده از بمب هستهاي در ژاپن اين بود كه اگر بمب هستهاي در ژاپن مورد استفاده قرار نميگرفت، بيش از ده برابر آنچه در هيروشيما و ناكازاكي كشته شدند، در ميدانهاي جنگ جان ميباختند. با اين دليل، ترومن دستور بمباران هستهاي هيروشيما و ناكازاكي را صادر كرد و جان بيش از دويست هزار نفر را در يك لحظه گرفت. ضمن اينكه صدها هزار نفر ديگر نيز، از آثار اين بمبها، دچار انواع بيماريها شدند و عوارض آن تا سالهاي اخير ادامه داشت.