شكست سپاه "محمدعلي شاه" به فرماندهي "كلنل لياخوف" از مشروطه طلبان (1288 ش)
در پي اعمال مستبدانه محمدعلي شاه قاجار و سركوب آزادي خواهان، تعدادي از مشروطه طلبان به فكر فتح تهران و سرنگوني شاه افتادند. از اين رو به سمت پايتخت به راه افتادند و وارد شهر شدند. پس از آن كه نيروهاي محمدعلي شاه، در نبردهاي مختلف از قواي مشروطه شكست خوردند، سرانجام درگيري نهايي در تهران روي داد و مشروطهطلبان به راحتي تهران را تسخير كردند. با ورود مشروطهطلبان و آزاديخواهان به تهران، محمدعلي شاه قاجار كه خود را در برابر آنان ناتوان ديد به سفارت روسيه پناهنده گرديد. پس از آن، لياخوف روسي فرمانده قزاقان نيز خود را به سپهدار اعظم، فاتح تهران تسليم كرد و شمشير خود را از كمر باز كرده، به عنوان تسليم در مقابل وي بر زمين نهاد. ساعت چهار بعدازظهر همان روز، جلسه مهمي شامل پانصد تن از نمايندگان مجلس، بزرگان پايتخت و آزاديخواهان معروف در بهارستان منعقد شد. اين مجلس تاريخي كه تحت عنوان مجلس عالي فوق العاده انعقاد يافت، محمدعلي شاه را كه به سفارت روس پناه برده بود، از سلطنت عزل كرد و پسر دوازده ساله او، احمد ميرزا وليعهد را به سمت شاهنشاهي ايران اعلام نمود.
ضد حمله ايران عليه عراق موسوم به عمليات رمضان - كربلاي 4 در بغداد (1361 ش)
هفتمين اجلاس سران كشورهاي غيرمتعهد قرار بود در بغداد تشكيل شود و اين كشور ميزبان سران اين جنبش در بغداد در اوايل دهه 1360 ش (1980 م) باشد. در اين ميان عراق به شدت ميكوشيد با آماده كردن تاسيسات و تهيه زودرس پيشنويس بيانيه اجلاس، كشورهاي عضو را در مقابل يك عمل انجام شده قرار داده، با يك وجهه بينالمللي موثر، عنوان متجاوز را از خود دور سازد. اما جمهوري اسلامي ايران با محل اجلاس مخالفت نمود و تلاشهاي وسيعي را جهت عدم برگزاري اجلاس در بغداد به انجام رساند زيرا شخصي همانند صدام حسين را كه به اصول عدم تعهد پايبند نبود، شايستگي رياست جنبش را نداشت. در اين ميان امنيت بغداد به عنوان محل تشكيل اجلاس هفتم سران مورد بحث قرار گرفت تا اينكه با عمليات نظامي ايران عليه عراق موسوم به عمليات رمضان - كربلاي 4 در 22 تيرماه 1361 ش برابر با 13 ژوئيه 1982 م و بمبارانِ بغداد توسط تيزپروازان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، فشاهاري جديدي بر بغداد وارد آمد و اعضاي جنبش نسبت به امنيت پايتخت عراق مردد شدند. اين فشار سرانجام بدين جا انجاميد كه سران عراق در مرداد آن سال، از ميزباني اجلاس سران انصراف داده و هند به عنوان ميزبان جديد كنفرانس معرفي شد.
رحلت فقيه جليل و عالم بزرگوار، آيت اللَّه "سيدمحمد وحيدي شبستري" (1379 ش)
آيت اللَّه سيد محمد وحيدي شبستري در سال 1295 ش (1335 ق) در شهرستان شبستر در استان آذربايجان شرقي و در بيت علم و تقوا زاده شد. وي پس از پشت سر گذاشتن دروس مقدماتي و دوره سطح، در 18 سالگي راهي قم شد و همزمان با فراگيري سطوح عاليه، دروس فلسفه، كلام و عرفان را از حضرات آيات شيخ مهدي مازندراني و ميرزا محمدعلي شاه آبادي فرا گرفت. آيت اللَّه وحيدي پس از فراغت از سطوح، يكسره به درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه سيد محمدحجت كوه كمرهاي حاضر شد و به مدت هشت سال از درس ايشان بهرههاي فراواني برد. وي سپس بنا به دعوت مكرر مردم زادگاهش و دستور آيت اللَّه حجت به شبستر بازگشت و نزديك به ده سال در آن سامان به خدمات بزرگ علمي و ديني پرداخت. آيت اللَّه وحيدي در 37 سالگي به قم بازگشت و به تدريس خارج فقه و اصول و نيز شركت در درس آيت اللَّه بروجردي مشغول شد. معظم له كه از آيت اللَّه حجت و سيد ابوالحسن اصفهاني اجازه اجتهاد داشت، در نشر مذهب اهل بيت (ع) در استانهاي آذربايجان غربي و كردستان، كوششِ بسيار مينمود و علاوه بر تاسيس مساجد و حسينيههاي فراوان در اين دو استان، مبلغان بسياري به آن سامان ميفرستاد. آيت اللَّه وحيدي با آغاز نهضت اسلامي، همگام با ديگر مراجع تقليد به سخنراني و صدور اعلاميه و پيامهاي متعدد پرداخت و نقش مثبتي ايفا نمود. از اين فقيه فرزانه آثار متعددي بر جاي مانده كه حاشيه بر عروةُ الوثقي، حاكميت پيرامون خاتميت و رفع شبهات، پنجاه مجلس و شرح وسيلةُ النجاة، از آن جملهاند. سرانجام آن فقيه بزرگوار در 22 تيرماه 1379 ش برابر با دهم ربيع الثاني 1421 ق در 84 سالگي دار فاني را وداع گفت و در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س) مدفون شد.
به وجود آمدن اولين وزارت امور خارجه در ايران در زمان "فتحعلي شاه قاجار" (1237 ق)
سابقه فعاليت وزارت امور خارجه ايران به دو قرن ميرسد. تا پايان قرن 18 ميلادي، امور مربوط به روابط خارجي ايران توسط رجالي اداره ميشدكه عمدتاً در دربار مستقر بودند و كشور، چيزي به نام وزارت خارجه نداشت. اما از ابتداي قرن نوزدهم كه انتصاب سفراي ايران در كشورهاي خارجي و يا پذيرش سفيران خارجي در ايران آغاز شد، كثرت امور مربوط به سياست خارجي و نمايندگان سياسي متعددي كه از سوي دولتهاي بيگانه وارد ايران ميشدند، سبب شد كه دولت ايران به فكر تأسيس وزارتخانه جديد «امور خارجه» بيافتد. از اين رو فتحعلي شاه قاجار در 1809 ميلادي / 1224 ه . ق فرمان تأسيس دفتري را صادر كرد كه با عنوان «امور خارجي» كار مراوده با نمايندگان دولتهاي خارجي در ايران، دريافت نامهها، مرسولات سلاطين خارجي و قرائت آنها در حضور شا ه و تهيه پاسخ آنها و يا ترتيب اعزام نمايندگان ايراني به كشورهاي خارجي را بر عهده گرفت. متعاقب تشكيل اين دفتر «ميرزارضاقليخان نوائي» موسوم به «منشيالممالك» به دستور فتحعلي شاه سرپرست اين دفتر شد. منشيالممالك كه در آن زمان وزارت داخله را اداره ميكرد، با حفظ سمت، مدت 12 سال در دربار ايران تصدي «دفتر امور خارجي» را نيز بر عهده داشت. اما روابط خارجي ايران تنها در اعزام نمايندگان ايراني به خارج و يا پذيرفتن نمايندگان خارجي در ايران خلاصه نميشد و حضور ايران در صحنه روابط بينالمللي و ضرورت مواجهه با تحولات جهان ايجاب ميكرد كانون تصميمگيريهاي ايران در عرصه سياست خارجي فراتر از يك دفتر تحت پوشش دربار باشد. از اين رو در اكتبر 1821 م / 1237 ه . ق فتحعليشاه رسماً دستور تأسيس وزارت امور خارجه ايران را صادر كرد. اين وزارتخانه تأسيس شد و «ميرزا عبدالوهاب خان نشاط اصفهاني» به عنوان اولين وزير خارجه ايران منصوب گرديد.
مرگ "الكساندر هميلتون" سياستمدار و نظريهپرداز امريكايي (1804م)
الكساندر هميلتون سياستمدار و نظريهپرداز سياسي امريكا در سال 1757 متولد گرديد و در 15 سالگي به كلمبيا رفت. وي طرفدار خواستههاي ميهن پرستان بود و از مبارزان انقلاب امريكا به شمار ميرفت. در انديشه سياسي هميلتون يك حكومت مقتدر داراي جايگاه ويژهاي است در حالي كه او به عقل سليم، استدلال و حسن نيت تودههاي مردم به هيچ وجه اعتقاد و اعتماد نداشت. به نظر وي فقط قدرت و منافع شخصي، محرك اعمال افراد است. وي بر اين عقيده بود كه اگر حكومت در دست عده قليلي باشد به افراد اكثريتْ ظلم و استبداد روا خواهد داشت. لذا قدرت بايد در دست هر دو طرف باشد. هميلتون تاكيد مينمود كه اقليت و اكثريت بايد كاملاً از يكديگر متمايز بمانند. با اين حال، وي در جايگاه رهبري ثروتمندان، سرمايهداران و فئودالها از هيچ تلاشي براي اعمال نفوذ در دولت و به دست گرفتن رهبري امريكا، خودداري نميكرد. هميلتون معتقد بود فدراليستها همواره بايد بر دولت و سياستهاي امريكا مسلط باشند. وي از برقراري نظام سرمايهداري و طبقاتي اشرافي به سبك انگليس حمايت ميكرد. هميلتون و همفكرانش پس از استقلال امريكا دهها مقاله با نامهاي گوناگون منتشر كردند و از نظام سرمايهداري و فوايد حكومت سلطنتي حمايت نمودند. هميلتون به عنوان يك فيلسوف سياسي نظرات خود را از طريق انتشار مقالاتي در روزنامه فدراليست منتشر ميساخت. اين روزنامه از سوي حزب فدراليست انتشار مييافت كه از رهبران آن به شمار ميرفت. تلاش هميلتون در تشريح قانون اساسي امريكا باعث شد تا تمامي ايالات 13 گانه در آن زمان اين قانون را پذيرا شوند. به نظر هميلتون هيچ قانوني به اندازه قانون اساسي امريكا قابل توجيه و شايسته دفاع نيست. در رؤياي هميلتون، امريكاي آينده يك سرزمين ثروتمند و صنعتي بود كه بعدها جامه عمل پوشيد. هميلتون در سياست خارجي معتقد به گرايش امريكا به سوي انگلستان بود و توانست جان آدامز دومين رئيس جمهور امريكا را به امضاي پيمان اتحاد با انگلستان وادار نمايد. اين پيمان كه به نقض قرارداد امريكا و فرانسه منجر گرديد، باعث بروز اختلاف ميان دو كشور و در نتيجه به جنگ امريكا و فرانسه انجاميد. وقوع اين جنگ و پيروزي فرانسه، شكست فدراليستها به رهبري هميلتون در جريان انتخابات رياست جمهوري را در پي داشت. الكساندر هميلتون در 12 ژوئيه 1804 در جريان يك دوئل در 47 سالگي كشته شد.
تولد "ويلْبِر رايْتْ" يكي از مخترعان هواپيماي موتوردار (1868م) (ر.ك: 13 اوت)
ويلبر رايت يكي از مخترعان هواپيماي موتوردار در چنين روزي از سال ۱۸۶۸ ميلادي زاده شد. ويلبر رايت مبتكر امريكايى در ۱۲ ژوئيهي ۱۸۶۸م در ايالت اوهايو در امريكا بهدنيا آمد. ويلبر كه چهار سال از برادرش ارويل بزرگتر بود، فرزندان كشيش تهيدستي بودند كه نميتوانست وسيلهي تحصيل آنان را فراهم سازد. از اينرو، اين دو برادر كه به كارهاي فني و ساختمان موتورها علاقه داشتند به ساخت ماشينآلات گوناگون مشغول شدند و يك كارگاه دوچرخهسازي تأسيس كردند. هنگامي كه ويلبر يازده ساله بود به تقاضاي برادرش ارويل، درصدد برآمد تا بادبادكهاي جعبهاي را كه ميتوانست پرواز كند، بسازد. هرچند اين تلاشها به ساخت هواپيماي كوچك بادي و بيموتور انجاميد و بعدها نيز آن را تكميل كردند ولي از آن جهت كه اين نوع هواپيما چندان قابل كنترل توسط انسان نبود، از رده خارج شد. تلاش برادران رايت در سالهاي بعد باعث شد كه پس از زحمات فراوان سرانجام موفق به ساخت هواپيماي موتوردار شدند و براي اولينبار، اين هواپيما را در ۱۷ دسامبر ۱۹۰۳م به پرواز درآوردند. هرچند اولين پرواز رسمي اين هواپيما ۵۹ ثانيه به طول انجاميد ولي تلاش خستگيناپذير اين دو برادر در تكميل اين اختراع باعث شد كه اين هواپيما در نمايش آزمايشي خود، ركورد ۵۶ دقيقه را به ثبت برساند. ويلبر رايت سرانجام در ۱۳ اوت ۱۹۱۲م در اوج شهرت و افتخار در سن ۴۵ سالگي درگذشت. با اين حال برادرش ارويل كار تكميل هواپيما را ادامه داد و باعث ساخت هواپيماهاي پيشرفته در سالهاي بعد گرديد. امروزه صنعت مدرن هواپيماسازي كه قادر است هواپيماهاي بسيار بزرگ و سريع و قارهپيما بسازد، با نام برادران رايت گره خورده است