تجربه نزدیک به مرگ (NDE) زياد اتفاق افتاده است ولي اطلاعات مربوط به آن هنوز جزئی است
داستانهایی که افراد از زمانیهایی تعریف میکنند که بنا به دلایل مختلفی همچون سکته دچار ایست قلبی شدهاند و برای چند دقیقه مردن را تجریه كردهاند حتما شنيدني است.
معمولا از این افراد جملات همچون "من همه زندگی گذشتهام را جلوی چشمانم دیدم" و یا "به سوی روشنایی می رفتم" را بسيار تكرار ميكنند. همه این جملات تنها زمانی بيان ميشوند که شخص برای دقایقی "مرده" باشد و نکته جالب در مورد تمامی این تجارب شبیه بودن آنها به هم است.
اما اینکه دقیقا "تجربه نزدیک به مرگ " چیست و آیا تجاربی که بیان شدهاند واقعی هستند و یا به تغییرات شیمیایی که در بدن رخ می دهند نسبت دارند موضوعی است که از لحاظ علمی ثابت شده و اینجا مورد بحث قرار خواهد گرفت.
تاریخچه تجربه نزديك به مرگ (Near dead experience):
دکتر "ریموند مودی" اولین فردی بود که سال 1975 در کتاب خود از این تجربه نام برد.
"زندگی بعد از زندگی" کتابی یود که در آن تجارب افرادی که تنها برای چند دقیقه مرده بودند جمعآوری شده بود و برای اولین بار برای عموم مطرح میشد.
اما گزارش افرادی که چنین تحربهای را در زندگی خود داشتهاند به سالیان سال قبل از آن هم بر میگردد.
"افلاطون" در کتاب تاريخي خود به عنوان "جمهوری" که سال 360 قبل از میلاد مسیح نوشته از خاطرات سربازی یاد کرده که در دوران جنگ بر اثر درگیریها جان خود را برای چند دقیقه از دست میدهد. این سرباز از خارج شدن روح از بدنش و وارد شدن به جنگلی که شبیه بهشت بوده سخن گفته است.
حالات تشبیه شده در تجربه نزدیک به مرگ:
تقریبا تمامی افرادی که تجریه دقایقی مرگ را داشتهاند اتفاقات شبیه به هم را عنوان کردهاند که چند نمونه آنها از اين قبيل است:
احساس آرامش: احساس آرامش درونی و جسمی و حالت تسلیم در برابر مرگ
دیدن نور روشن: گاهی اوقات دیدن نورهای شدید که با وجود روشنی بسیار، آزار دهنده نیستند.
تجربه خروج از بدن: فرد احساس میکند که روحش از بدن جدا شده و خودش میتواند از بالا بدن بیجانش را ببیند و حتی بعضیها از خارج شدن روح از اتاق و گردش آن در آسمان سخن گفتهاند.
وارد شدن به قلمرو: افراد معمولا احساس میکنند که وارد جهانی دیگر شدهاند.
دیدن ارواح و فرشتهها: در بعضی موارد افرادی که تجربه دقایقی مرگ را داشتهاند گفتهاند نورهایی شكل فرشتهها را دیدهاند.
تونل: بسیاری از افراد از رد شدن تونلی سفید رنگ خبر دادهاند.
ارتباط با فرشتهها: معمولا افرادی که دقایقی را در حالت مرگ سپری کردهاند از صحبت کردن با فرشتهای که صدای قوی داشته خبر دادهاند که به آنان گفته زمان مرگ آنها نرسیده و باید به جسم خود بازگردند. برخیها این تجربه را با امکان انتخاب و برخی آن را با اجبار به برگشتن به جسم تجربه کردهاند.
بازبینی زندگی: فرد تمام زندگی قدیمش را همچون فیلمی جلوی چشمان خود میبیند که حتی با جزئیات همراه است.
کسانی که تجربه نزديك به مرگ را داشتهاند چه کسانی هستند؟
در سال 1982 کتابی در مورد این موضوع انتشار یافت که افراد تجارب خود را در این رابطه عنوان کرده بودند که هنوز هم به عنوان مرجعی برای این اتفاق به شمار میآید.
در این کتاب اشاره شده است که نقریبا 15 درصد تمام آمریکاییهایی که در حالت مرگ قرار گرفتهاند از تجارب مشترکی با دیگران که همین تجربه را داشتهاند سخن گفتهاند. 11 درصد از وارد شدن به محیطی متفاوت، 8 درصد ازدیدن نورهایی شبیه فرشتهها و تنها 1 درصد از نداشتن هر گونه تجربهای در زمان خروج ايست قلبي كامل سخن گفتهاند.
اما این اعداد و ارقام به تحقیقی که بیش از 20 سال قبل صورت گرفته باز میگردد و تحقیقات جدید نشان میدهد آمار افرادی که این تجربه را داشتهاند و آن را در ميان گذاشتهاند بسیار بالاتر رفته است.
تحقیقات بیشتر محققان روی تاثیری که این تجربه در زندگی افراد گذاشته تمرکز کرده است. این تحقیقات نشان داده که افرادی که این تحربه را داشتهاند احساس اطمینان بیشتری دارند و رفتار آنها نسبت به زندگی تغییر چشمگیری داشته است. تنها تعداد بسیار کمی از این افراد پس از این تجریه دچار حالات ترس و یا افسردگی شدهاند.
تئوریهای تجربه نزديك به مرگ:
تئوریهایی که تجربه نزدیکی با مرگ را توصیف میکنند دو دسته هستند. علمی و ماوراء طبیعی. هیچکدام از این تئوریها تائید و یاتکذیب نشدهاند و به اعتقاد فرد بستگی دارند.
تئوريهاي علمي:
علم هرگز نتوانسته است تا به طور قطعي اثبات كند كه چطور فرد ميتواند تجريه خروج روح از بدن و يا همان نزديكي به مرگ را داشته باشد و هيچ توجيه علمي براي آن ارائه نشده است.
آنچه كه علم در مورد تجربه نزديكي به مرگ عنوان ميكند آن است كه در حالي كه آنان نظريه احتمال خروج روح از بدن و حتي ديدن دنياي ديگر را رد نميكنند اما معتقدند كه برخي از داروها ميتواند توهمهايي را ايجاد كند كه سبب ميشود فرد تصور كند به مردن نزديك شده است.
مكانيزم اين تجزبه بسيار عجيب؛ ميتواند به سادگي يك بازيابي حافظه براي مغز و يك دوره كردن خاطرات باشد. مغز ميتواند تحت تاثير داروها يك سري اطلاعات غلط را صادر كند و در واقع از كار دست خود دور شود. آنچه فرد در تجربه نزديك به مرگ ميبيند همان تلاش مغز براي بازيابي اطلاعاتي است كه بر اثر تاثير داروها شكل درست خود را از دست داده است. برخي از محققان نيز تئوري را مطرح كردهاند كه كمبود اكسيژن ارسالي به مغز نيز ميتواند حالاتي را كه بيماران توصيف كردهاند براي آنان به ارمغان بياورد.
تئوريهاي ماوراء طبيعي:
نکته اساسي در تئوریهای ماوراء طبیعی آن است که فردی که این تجربه را پشت سر گذاشته در واقع در حال تجربه كردن و به ياد آوردن مسائلي است كه در زندگي او رخ داده و در ضمير ناخود آگاه او هنوز زنده مانده است.
بر اساس اين تئوري وقتي كه فرد به تجربه نزديك به مرگ ميرسد روح از بدن جدا ميشود و به همين خاطر است كه چيزهايي كه در حالت عادي افراد نميتواند آنها را ببينند تجربه ميكند.
روح از جسم خارج ميشود و به محيطي ميرود كه معمولا به همان تونل سفيد رنگي تشبيه ميشود كه بسياري از افراد آن را تجربه كردهاند و عنوان ميكنند از آن گذر كرده و با ديگر فرشتهها ارتباط داشتهاند. اما نكته جالب در مورد اين تجربه آن است كه گاهي اوقات افراد با اينكه با چشمان بسته در بيمارستان خوابيده و حتي مورد عمل جراحي قرار گرفتهاند انگار كه همه چيز را ديده باشند ميتوانند حتي رنگ بلوز پزشك معالج خود را بياد بياورند كه اين خود نوعي اثبات اينتجربه است
همشهري آنلاين - الميرا صديقي