رأي مجلس شوراي اسلامي درباره عدم كفايت سياسي بني صدر (1360 ش)
پس از ماهها درگيري بني صدر و هوادارانش با نيروهاي ارزشي و انقلابي، طرح عدم كفايت سياسي رييس جمهور در مجلس شوراي اسلامي مطرح شد. مهمترين دليل بر عدم كفايت سياسي بني صدر، موضعگيري وي عليه نظام جمهوري اسلامي و اتحاد نامقدس با كليه نيروهاي ضد انقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودي نظام اسلامي و همچنين مخالفت مستمر وي با مجلس شوراي اسلامي از بدو تأسيس و حتي پيش از افتتاح آن، دخالت صريح در قوه قضاييه و عدم درك صحيح از بديهيترين اصول قانون اساسي و نيز عدم اعتقاد به اصل تفكيك قوا عنوان گرديد. در نتيجه، اين طرح با 177 رأي موافق، 1 رأي مخالف و 12 رأي ممتنع به تصويب رسيد و يك روز پس از تصويب طرح عدم كفايت سياسي بني صدر، حضرت امام خميني(ره)، وي را از رياست جمهوري اسلامي ايران نيز عزل كردند. اين در حالي بود كه حضرت امام، پيش از اين وي را در بيستم خرداد 1360، از فرماندهي كل قوا نيز عزل كرده بودند. پس از بركناري بني صدر از رياست جمهوري، فعاليتهاي خرابكارانه و براندازانه بر ضد حكومت و دولت آغاز شد كه عمدتاً از طرف منافقين موسوم به سازمان مجاهدين خلق سازماندهي ميگرديد. از جمله در هفتم تيرماه 1360، دفتر حزب جمهوري اسلامي منفجر شد و طي آن، آيتاللَّه بهشتي و شماري از وزرا و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به شهادت رسيدند. همچنين در هشتم شهريور 1360، دفتر نخست وزيري منفجر شد و در آن، محمدعلي رجايي، رييس جمهور و دكتر محمد جواد باهنر، نخست وزير و تعدادي از شخصيتها شربت شهادت نوشيدند. اين وقايع ميتوانست به سادگي منجر به سقوط يك نظام سياسي شود، اما بازتاب آن در مردم، نتيجه معكوس داشت چرا كه با سخنرانيها و پيامهاي امام خميني(ره) كه به نحو هوشمندانهاي به مردم اميد ميدادند، آنان را انسجام ميبخشيدند و گروههاي سياسي ضدِ نظام را بي اعتبار ميساختند، اثري وصف ناشدني در ملت مسلمان براي مقاومت بيشتر ايجاد ميكرد. از اين جهت بود كه نظام اسلامي از اين دوران پرخطر و پرآشوب با توكل بر خدا، رهبريهاي حضرت امام و مقاومت و پايدار مردم گذشت و به مسير خود ادامه داد.
آغاز عمليات نصر 4 در شمال ماووت عراق توسط سپاه (1366 ش)
عمليات نصر4 در تاريخ 66/3/31 با رمز مبارك يا امام جعفر صادق(ع)، با هدف آزادسازي شهر ماووت عراق و ارتفاعات منطقه آغاز شد. رزمندگان اسلام پس از شناسايي منطقه، به سمت هدف حركت كرده و به شهر ماووت نزديك شدند. پس از ساعاتي درگيري، رزمندگان با تثبيت مواضع تصرف شده و به غنيمت گرفتن مهمات دشمن، مقدمات آزادي شهر ماووت رافراهم ميكنند و اين شهر در يك قدمي آزادي قرار گرفت. اين عمليات در روزهاي بعد نيز ادامه يافت و عليرغم مقاومت شديد نيروهاي بعث، رزمندگان اسلام با استفاده از شيوههاي جنگهاي كوهستاني و تنگ كردن حلقه محاصره، پيروزمندانه وارد ماووت عراق شدند. در اين حال دشمن براي باز پسگيري ماووت، پاتكهاي سنگيني تدارك ديد كه همگي با شكست و عقبنشيني آنان مواجه گرديد. اين عمليات كه در سه مرحله صورت گرفت نتايج ذيل را به همراه داشت: تلفات نيروي انساني دشمن: 560 نفر اسير، 3000 نفر كشته و زخمي؛ ساير نتايج: آزاد شدن بخش ديگري از منطقه ماووت از جمله شهر و دشت ماووت و ارتفاعاتي نظير ژاژيله، شاخ قشنگ، بالوسه و در مجموع، منطقهاي به وسعت 50 كيلومتر مربع؛ تجهيزات و امكانات: تانك و نفربر: 8 دستگاه انهدامي و 10 دستگاه اغتنامي، خودرو: 10 دستگاه انهدامي و 20 دستگاه اغتنامي.
رحلت عارف كامل و استاد بزرگ اخلاق "ميرزا جواد آقاملكي تبريزي" (1305 ش)
آيتاللَّه ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي در حدود اواخر نيمه اول قرن سيزدهم هجري شمسي در خانوادهاي متدين در تبريز به دنيا آمد. وي پس از تحصيلات مقدمات و سطوح حوزه، براي تكميل تحصيلات خود راهي نجف اشرف گرديد و در محضر عالمان نامداري همچون آخوند خراساني و حاج آقارضا همداني، فقه و اصول را آموخت و در حلقه درس حديث محدث بزرگ، ميرزا حسين نوري حاضر شد. ميرزا جواد ملكي پس از چندي در محفل عارف سترگ، آخوند ملاحسينقلي همداني قرار گرفت و پاي در سير و سلوك و عرفان و تهذيب نفس نهاد. وي در حدود سال 1280ش راهي قم گرديد و درس فقه، اخلاق و عرفان خود را برپا كرد. تابناكي سالهاي حضور اين شخصيت علمي - عرفاني، زمينهساز هجرت بسياري از علما و بزرگان به سوي اين خطه گرديد و فضلاي فراواني در حلقه درس ميرزا جواد جاي گرفتند كه حضرات آيات عظام: حاج آقا حسين فاطمي قمي، آخوند ملا علي همداني، سيد شهابالدين مرعشي نجفي، سيد ابوالقاسم خويي، سيد رضا بهاءالديني و حضرت امام خميني(ره)، از آن جملهاند. همچنين برخي از كتب اين سالك الي اللَّه بدين قرارند: اسرار الصلاة، المراقبات و رساله لقاءاللَّه و... . سرانجام مرغ جان آيتاللَّه ميرزاجواد ملكي تبريزي، اين عارف كامل و عالم عامل و سالك واصل در سي و يكم خرداد 1305 ش برابر با يازدهم ذي حجه 1344 ق از قفس تن رهايي يافت و پيكر مطهر وي پس از تشييعي با شكوه، در جوار حرم حضرت معصومه(س) در قبرستان شيخان قم، رخ در نقاب خاك كشيد.
شهادت سردار رشيد اسلام "دكتر مصطفي چمران" در دهلاويه (1360 ش)
دكتر مصطفي چمران در سال 1311 ش در تهران به دنيا آمد. پس از پشت سرگذاشتن تحصيلات ابتدايي و متوسطه، وارد دانشكده فني دانشگاه تهران گرديد و پس از احراز رتبه اول دانشگاه، بورس تحصيلي در آمريكا را اخذ كرد. در امريكا به تشكيل انجمن اسلامي دانشجويان ايراني و انتشار ماهنامه و فعاليتهاي متعدد ضدرژيم پهلوي پرداخت. دكتر چمران سپس راهي مصر گرديد و پس از گذراندن دوره نظامي چريكي، جهت ياري برادران لبناني به آن كشور رفت. وي به مدت هشت سال در آن ديار ماند و همگام با امام موسي صدر خدمات شاياني به ملت مظلوم آن سامان ارايه كرد. دكتر مصطفي چمران پس از پيروزي انقلاب اسلامي و پس از 22 سال دوري از وطن به كشور بازگشت و معاونت نخستوزيري را برعهده گرفت. وي بعدها نماينده امام در شوراي دفاع، وزير دفاع و نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي گرديد و مشغول به خدمت شد. دكتر مصطفي چمران همچنين ستاد جنگهاي نامنظم را در اهواز سازماندهي كرد و ضربات متعددي بر پيكر ارتش متجاوز بعثي وارد نمود. حضور اين سردار رشيد اسلام در جبهههاي نبرد و نيز فرو نشاندن غائله پاوه و سركوب عناصر ضدانقلاب در كردستان از جمله صفحات درخشان زندگي اين شهيد والا مقام ميباشند. سرانجام اين عارف و فرمانده سلحشور در حالي كه چند روز قبل، منطقه عملياتي دهلاويه را از لوث وجود دشمن بعثي پاك كرده بود، در آخر خرداد 1361 در اين منطقه به ديدار معبود شتافت و پيكر پاكش در گلزار شهداي بهشت زهرا، جاي گرفت.
وفات "ابوالحسن عامری" فيلسوف ايراني(381 ق)
ابوالحسن عامري از جمله فيلسوفاني است كه در فاصلهي زماني ميان دو فيلسوف بزرگ ايران يعني فارابي و ابن سينا ميزيست و در واقع، حلقهي اتصال بين فلاسفهي متقدم اسلامي شمرده ميشود. ابوعلي مسكويه كه از شاگردان برجستهي عامري و معاصر ابن سينا ميباشد، بسياري از سخنان عامري را كه حاوي نكات اخلاقي است در كتاب معروف خود به نام تجاربُ الاُمَم آورده است. عامري علاوه بر اين كه در فلسفه صاحب نظر و شارح فلسفهي ارسطو بود، در زمينهي اخلاق و دين نيز تحقيق و بررسي بسياري انجام داد و آثار ارزشمندي در اين زمينه برجاي گذاشت. وي فلسفه را مولود عقل و استدلال ميدانست و معتقد بود كه عقل هرگز از فرمان خداوند سرپيچي نميكند. الابصار و المُبَصِّر از جمله تاليفات اوست.
درگذشت زاهد عارف "سيد احمد كربلايي" (1332 ق)
سيداحمد كربلايى از چهرههاي معروف اخلاق، در اصل اصفهاني بوده، ولي در كربلا رشد كرده است. وي از محضر اساتيدي چون آخوند ملاكاظم خراساني و ملاحسينقلي همداني بهره گرفته و پس از كسب مدارج عالي علمي، حلقهي درس خود را تشكيل داد. جمع كثيري از بزرگان و وارستگان، به يُمن تربيت آن بزرگوار قدم در دايرهي كمال گذاشته، پشتِ پاي به بساط طبيعت و دنياي مادي زده و از متوجّهان به حق و مَحرمانِ حريم قُرب شدند. مجاهدِ شهيد شيخ محمدتقي بافقي، سيدمحمدكاظم عصار، سيدمحسن امين عاملي و ميرزاعلي آقا قاضي طباطبايي تبريزي در مكتب درس ايشان پرورش يافتند.
رحلت آیت اللَّه "سیدجواد حسینی خامنه ای" والد محترم مقام معظم رهبری(1406 ق)
آیت اللَّه سیدجواد حسینی خامنه ای در ماه جمادی الثانی سال 1313 ق در خامنه نزدیک تبریز به دنیا آمد. او از دوران طفولیت، در جریان حوادث مشروطه قرار گرفت و با روحیه ی مبارزهگریِ شهید شیخ محمد خیابانی، خو گرفت. سید جواد در جوانی سفری به عتبات عالیات و مشهد مقدس کرد و از آن پس در شهر مشهد اقامت نمود. ایشان از محضر آقازادهی خراسانی و حاج آقا حسین قمی کسب فیض نمود و به مدارج بالای علمی دست یافت. در سال 1345 ق برای ادامهی تحصیلات راهی نجف اشرف گردید و در آنجا از درس میرزای نایینی و سیدابوالحسن اصفهانی بهره ای وافر برد. در روزهای سیاه اختناق ستمشاهی، رنج و فشار روز افزونِ آن دستگاه جبار بر خانواده و فرزندان خود را تحمل میکرد ولی در همه ی عمر، روی خوش به دشمنان اسلام نشان نداد. از دامان این عالم بزرگوار شخصیت بزرگواری همچون حضرت آیت اللَّه سید علی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی پرورش یافتند که مایه ی مباهات جامعهی تشیع و جهان اسلام میباشند. آیت اللَّه سیدجواد خامنه ای سرانجام درچهاردهم تیرماه 1365 ش پس از گذراندن چند ماه بیماری و ضعف در سن 93 سالگی به لقاء اللَّه پیوست و در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
وفات آیت الله تبريزی؛ از مراجع تقلید شیع (1427ق)
آیت الله ميرزاجواد تبريزی در سال ۱۳۰۵ش در شهر تبریز در میان خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. تحصیلات علوم جدید را تا پایان سال دوم دبیرستان در همان شهر به پایان رساند تا اینکه عشق و علاقه فراوان به مکتب اهل بیت علیهمالسلام و روحانیت شیعه، او را به سوی تحصیل در حوزه کشاند. اینگونه بود که پس از گذراندن تحصیلات جدید، با شوق فراوان، در سن هجده سالگی تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و طی چهار سال، مقدمات و مقداری از دروس سطح را در شهر تبریز به پایان رساند. آیتالله تبریزی برای ادامه تحصیل، شهر و دیار خویش را در سال ۱۳۲۷ش به قصد ورود به حوزه علمیه قم ترک گفت. وی در قم دوره سطح را به پایان برد و در اوج شکوفایی علمی و فقهی، وارد درس خارج استادان گرانمایهای چون مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمدحجت و مرحوم آیتالله العظمی بروجردی شد. در طول این مدت، شاگردی نزد آیتالله زنوزی تبریزی و آیتالله العظمی بروجردی، از او در فقه و اصول، چنان طلبه ممتازی ساخته بود که مرحوم بروجردی، او را بهعنوان مسئول امتحانگیری از طلاب حوزه انتخاب کرده بود. علاقه فراوان به ادامه تحصیل آن هم در کنار مرقد پاک امیرمؤمنان علی علیهالسلام، آیتالله تبریزی را بر آن داشت تا به نجف اشرف برود. ماجرای این سفر مقدس شنیدنی است: آن مرحوم روزی در محضر علما و بعضی از مراجع وقت آن زمان در قم نشسته بود که بحثی علمی پیش میآید و تنها ایشان بهخوبی از عهده پاسخ برمیآید. همین امر موجب شگفتی حاضران میشود. اتفاقاً در آن جمع، شخص تاجری که فردی دیندار و علاقهمند به روحانیت بوده، حضور داشته است. پس از جلسه، از آیتالله تبریزی میخواهد که قدری صبر کند و سپس از ایشان میخواهد اگر خواستهای دارد، بفرماید. آن مرحوم نیز میگوید: «من خیلی علاقه دارم برای ادامه درس و بحث به نجف بروم، ولی بهدلیل نبود امکانات نمیتوانم.» آن شخص تاجر، مخارج سفر را فراهم میکند و آیتالله تبریزی پس از پنج سال حضور در حوزه قم، در سال ۱۳۳۲ش به نجف اشرف میرود. آیت الله میرزاجواد تبریزی را باید از شاگردان برجسته مرحوم آیتالله خویی دانست؛ چه آنکه همواره مورد عنایت خاص وی و طرف مشورت آن مرد بزرگ بود. آیتالله خویی، آینده این شاگرد ممتاز را بسیار درخشان توصیف میکرد و میگفت: «میرزاجواد، فاضل و مجتهد مطلق است.» آیت الله تبریزی پس از گذشت ۲۳ سال حضور در حوزه مقدس نجف اشرف و تحقیق و تدریس و تبلیغ معارف اهل بیت علیهمالسلام، سرانجام در سال ۱۳۵۵ش هنگام بازگشت از مرقد سیدالشهداء علیهالسلام از سوی رژیم بعث عراق، دستگیر و به ایران فرستاده شد. معظمله پس از ورود به میهن نیز دوباره در حوزه علمیه قم، فعالیتهای علمی خود را از سر گرفت. آیت الله تبریزی در طول سالها تدریس، هزاران طلبه فاضل را به جامعه اسلامی تحویل داد و حوزه درس وی، جزو شلوغترین حوزههای درسی بهشمار میآمد. پس از درگذشت محمدعلی اراکی، وی یکی از هفت مرجع تقلیدی بود که از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم معرفی شد. آیتالله ميرزاجواد تبريزی در ۳۰ آبان ۱۳۸۵ش برابر با بیست و هفتم شوالالمکرم سال ۱۴۲۷ هجری قمری در شهر قم درگذشت و در حرم فاطمه معصومه دفن شد. تألیفات آیت الله تبریزی عبارتاند از: "ارشاد الطالب"؛ "اسس القضاء والشهادات"؛ "طبقات الرجال"؛ "تکمله منهاج الصالحین و تعلیقه بر آن"؛ "رساله توضیح المسائل"؛ "مسائل منتخبه"؛ "مناسک حج"؛ "حاشیه عروةالوثقی"؛ "حاشیه بر وسیله مرحوم اصفهانی"؛ "حدود و قصاص"؛ "فی علم الاصول"؛ "فی علم الفقه"؛ "شرح کفایةالاصول"؛ "صراط النجاة در ۶ جلد"؛ "قصاص"؛ "التهذیب در احکام حج"؛ "الأنوار الالهیة فی المسائل العقائدی"؛ "رساله احکام بانوان"؛ "رساله احکام نوجوانان و جوانان" و "استفتائات جدید"
آغاز انقلاب كبير فرانسه (1789م)
در اوايل سال 1789م لويي شانزدهم پادشاه فرانسه، با توجه به خالي بودن خزانه با اعلام نوعي حالت فوقالعاده، نمايندگان همه طبقات كشور را در مجمعي به نام مجلس طبقات گرد هم آورد اما از حضور مردم عادي در اين اجتماع كه با حضور اشراف و وابستگان دربار تشكيل شد، جلوگيري نمودند. لويي شانزدهم در نطق افتتاحيه خود در 5 مه 1789م به جاي اينكه وعده اصلاحات و تغييراتي را به نمايندگان بدهد و آنها را به طرح و ارائه پيشنهادات اصلاحي ترغيب نمايد فقط گفت كه وظيفه مجلس، مشورت و اظهارنظر براي حل مشكلات مالي كشور است و به ديگر سخن موظف است براي مالياتهايي كه از طرف دولت وضع ميشود به نام ملت صحّه بگذارد. همچنين در اين مجلس، به آراء طبقه سوم و پايين اعتنايي نشد و اين امر باعث اجتماع ضدسلطنتي آنان گرديد. از اينرو، در تاريخ 20 ژوئن 1789م سوگند ياد كردند كه تا قانون اساسي فرانسه بر پايههاي محكمي استوار نشده باشد از هم جدا نشوند. از اين تاريخ، انقلاب فرانسه وارد اولين مرحله خود شد و مجلس مؤسسان شروع به نوشتن قانون اساسي كرد. در اين ميان ظلم و ستم لويي شانزدهم باعث خشم مردم گرديد كه در نهايت سر به شورش برداشتند. آنان به مخازن اسلحه دولت حملهور شده و مقداري توپ و تفنگ به دست آوردند و به طرف زندان باستيل كه محل زندانيان سياسي بوده رفته و آن جا را با خاك يكسان كردند. فتح باستيل كه آغاز اصلي انقلاب كبير فرانسه محسوب ميشود، ضربه مستقيمي بود كه توسط ملت بر حكومت استبداد وارد آمد. اين حوادث، تاثيرات متعددي در فرانسه و حتي ديگر كشورهاي مجاور ايجاد كرد به طوري كه اين انقلاب به عنوان مبداء تاريخ معاصر اين كشور به شمار ميآيد. گرچه انقلاب كبير فرانسه با شعار فريبنده آزادي، برابري و برادري آغاز شد ولي حاصل آن نه آزادي و نه عدالت بود و نه برادري و برابري. خفقان دوران حكومت رهبران انقلاب كبير فرانسه از هر دوراني در فرانسه بيشتر و دامنه ظلم و بيعدالتي از هر زماني گستردهتر بود. رهبران انقلاب فرانسه نه فقط آزادي و عدالت را براي هم وطنان خود به ارمغان نياوردند، بلكه از تحمل عقايد يكديگر هم عاجز بودند و حتي سر بسياري از رهبران انقلاب به دست دوستان و همرزمان خودشان زير تيغه گيوتين رفت.