مرگ "آغامحمدخان قاجار" اولين پادشاه خونخوار قاجاريه در گرجستان (1176 ش)
آغامحمدخان قاجار فرزند بزرگ محمدحسن خان قاجار قوانلو از اهالي استرآبادِ گرگان در مازندران بود. وي در كودكي پس از جنگي كه بين قبيلهاش با خانِ افشار روي داد مقطوع النسل گرديد و پس از دربدري فراوان با اكرام كريم خان زند، به مدت شانزده سال زندگي خوشي داشت. آغامحمدخان به محض اطلاع از بيماري شديد وكيل الرُّعايا زند، از شيراز گريخت و براي تشكيل حكومت و كسب قدرت، وارد عرصه جنگ و مبارزه شد. وي نيرومندترين رقيب خود يعني لطفعلي خان زند را به زحمت شكست داد و سرزمينهاي قلمرو ايران را كه به علت ضعف حكومت مركزي، توسط حاكمان محلي، اعلام استقلال كرده بودند به تصرف خود درآورد. وي در صدد ايجاد حكومتِ مركزي مقتدر، از هيچ جنايتي فروگذار نكرد و حتي برادرانش را نيز به قتل رساند. آغامحمدخان قاجار در طول هفده سال، تمام مدعيان سياسي خود را از ميان برداشت و با قساوتي تمام، منظور خود را عملي ساخت. لشكركشيهاي آغامحمدخان قاجار به مناطق گوناگون و قتل عامهاي كرمان، تفليس و ديگر نقاط، اوج سفاكي و بي رحمي او را به نمايش گذاشت. آغامحمدخان پس از گذشت سالها از كسب قدرت، در سال 1174 ش به طور رسمي در تهران تاجگذاري كرد و با اعلام تاسيس سلسله پادشاهي قاجار خود را پادشاه ايران ناميد، ولي هنوز مدتي از سلطنت رسمي وي نگذشته بود كه طي لشگركشي جديدي كه به قفقاز و گرجستان داشت توسط دو تن از خدمتكارانش به قتل رسيد و زندگي ننگين وي در 63 سالگي به پايان رسيد. آغامحمدخان قاجار در طي سالهاي حكومت خود، قسمت اعظم خاك ايران را تحت انقياد و اطاعت خود درآورد. وي مردي سنگدل، خشن و كينهتوز بود و براي رسيدن به منظور خود از انجام هيچ جنايتي پرهيز نميكرد.
اولتيماتوم "محمدعلي شاه" به مجلس براي تبعيد چند تن از رهبران مشروطه (1287 ش)
پس از آن كه محمدعلي شاه قاجار خود را براي وارد ساختن ضربه نهايي بر پيكر مشروطه آماده ساخت و براي حمله به مجلس تدارك ديد، با اولتيماتومي به مجلس شوراي ملي، خواستار دستگيري فوري هشت تن از رهبران و سخنوران مشروطه شد. ملك المتكلّمين كه از خطباي مشهور بود و به هر مناسبتي در سخنان خود به سرزنش محمدعلي شاه و اقدامات وي ميپرداخت؛ ميرزا جهانگير خان شيرازي كه با انتشار روزنامه صور اسرافيل با شاه در افتاده بود؛ سيد محمد رضامساوات كه در روزنامهاش به محمد علي شاه به شدت انتقاد ميكرد، سيد جمال الدين واعظ نيز كه سابقه طولاني در تهييج مردم و ايراد سخنان كوبنده و ضد استبدادي داشت و چند نفر ديگر، از جمله افرادي بودند كه محمدعلي شاه خواهان دستگيري و تبعيد آنان شده بود. به هرحال، مجلس از پذيرفتن اخطار شاه سرباز زد و بدين ترتيب، شاه كه بهانه لازم را براي انهدام كامل مجلس و مشروطه به دست آورده بود، دستور تهيه مقدمات انهدام ساختمان مجلس را كه نماد آزادي و حكومت مشروطه بود صادر كرد و اين ماجرا پنج روز بعد، در دوم تير 1287 اتفاق افتاد.
حلت فقيه برجسته و عالم مجاهد آيت اللَّه "سيد احمد خسروشاهي" (1356 ش)