شكست حمله نظامي آمريكا به ايران در طبس به علت طوفان شن (1359ش)
آمريكا پس از سرخوردگي در جريان گروگانگيري جاسوسانش در سفارت اين كشور از سوي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام و نااميدي از پيروزي در اين جريان به وسيله فشار سياسي و تحريم اقتصادي، درصدد حل اين قضيه از طريق نظامي برآمد. دولت كارتر بر اساس نقشهاي بسيار محرمانه جهت آزادي گروگانها، در 5 ارديبهشت سال 1359 شمسي با تعدادي هواپيماي نظامي و 20 هليكوپتر، حمله خويش را به ايرانِ تازه از بند رها شده، آغاز كرد. اين هواپيماها و هليكوپترها كه حامل موتورسيكلت، جيپ نظامي، توپ، مسلسل و مهمات لازم بودند، در صحراي طبس فرود آمدند تا از آن مكان، عمليات آزادسازي گروگانها را آغاز نمايند. با وجود تجهيزات فراوان، كماندوهاي ماهر و آموزش ديده، برنامهريزي دقيق حمله، عدم وجود مانع و غفلت نيروهاي اطلاعاتي ايران، اين بار دست غيبي امداد الهي از آستين شنهاي صحراي طبس بيرون آمد و شكستي سخت و مفتضحانه را نصيب ابرههصفتان آمريكايي كرد. ماجراي طبس يكي از رسواترين شكستهاي توطئههاي امپرياليسم آمريكا عليه انقلاب اسلامي ايران است. بدون شك حادثه طبس و شكست مزدوران آمريكايي علي رغم مجهز بودن به پيشرفتهترين وسايل و تجهيزات روز، يكي از معجزات بزرگ قرن به شمار ميآيد. واقعه اين روز، نه تنها يك اتفاق ساده، زودگذر و فراموش شدني نبود، بلكه تمثيلي است ماندگار و هميشگي براي كساني كه با چشم دل خويش، جز آنچه هست ميبينند و تذكري است براي اثبات قدرت تامه الهي و سستي كيد دشمنان خدا.
نزول كتاب مقدس صحف بر حضرت ابراهيم(ع)
نام ابراهیم 69 بار در قرآن به احترام و بزرگی یاد شده و در اثنای آنها فراز های مختلفی از زندگی او برای عبرت مومنین بیان شده است . خداوند او را فردی یکتا پرست و دین او را حنیف خوانده است ( آل عمران ، 67 ) و امر می فرماید که دین ابراهیم را پیروی کن ( نساء ، 125 ) . او پیامبر ی راستین و فردی صدیق بود ( مریم ، 41 ) و خداوند به او و خاندانش نعمت حکمت و سروری اعطا نمود ( نساء ، 54 ) . در تعالیم اسلامی ابراهیم از پیامبران اولی العزم و دارای شریعت می باشد ، و قرآن در چند مورد اشاره دارد که ابراهیم علیه السلام دارای کتاب آسمانی به نام « صحف » بوده است . سرای آخرت بسی بهتر و پاینده است ، همانا این حقیقت در صحف ( رسولان ) پیشین ( یعنی ) صحف ابراهیم علیه السلام و موسی علیه السلام ذکر شده است . ( اعلی 19تا 17 ) ( از آیه فوق استفاده می شود که کتاب ابراهیم مجموعه ای از دستنوشته ها و کتابچه ها بوده است . زیرا اگر در آیه ، لفظ « صحیفه » به صیغه جمع یعنی « صحف » بیان شده است ، جهت اشاره ای به دو کتاب ابراهیم و موسی نیست ، بلکه این کلمه نام خاص برای نامه ها یا نوشته های دینی مربوط به ابراهیم می باشد . چون در زبان عربی برای دو شیء ، صیغه تثنیه می آورند نه جمع . ) آن چنان که از بیان قرآن مشهود است این کتاب یا کتاب ها محتوایی آسمانی و نازل شده از سوی خداوند داشته اند ، و متون آن مجموعه ای از وحی الهی بوده است که به ابراهیم نازل شده بود . ( نساء ، 63 ) بگو ایمان آوردیم به خدا و آنچه نازل شده به ما و آنچه نازل شد بر ابراهیم ... ( آلعمران ، 84 ) اما از آنجا که ابراهیم ( بر طبق شواهد تاریخی ) حدود 3800 سال قبل می زیسته است ، از کتاب او چیزی بجای نمانده و حتی در کتب مقدس عبرانی نیز نامی از کتاب و متن آن نرفته است . اما از اشارات قرآنی مشخص است که محتوای صحف ابراهیم با کتاب موسی کاملاً هم سو و هم سنگ بوده است . ( اعلی ، 19 )
درگذشت "شيخ الرئيس ابوعلي سينا" فيلسوف و دانشمند بزرگ مسلمان(428ق)
حسين ابن عبداللَّه بن سينا ملقب به شَرفُ المُلك و معروف به شيخ الرئيس، ابن سينا و حَجَّةُالحَق ،از بزرگترين اطباي نامي و اعاظم فلاسفه و حكماي اسلاميِ اوايل قرن پنجم هجري است. وي در سوم صفر سال 370 ق در بلخ به دنيا آمد. قبل از ده سالگي قرآن را حفظ كرد و در اندك زماني، ادبيات، علوم ديني، حساب، هندسه، منطق، جبر، هيئت و علوم عقلي و نقلي را فرا گرفت و قبل از 20 سالگي بر تمام معلّمين و اساتيد خود برتري يافت. مهارت فوق العادهي ابن سينا در طب و معالجات شگفتآوري كه از وي ذكر شده، بسيار تعجب برانگيز است. ابن سينا، عليرغم زندگاني ناآرام و پرحادثهي خود، انديشمند و نويسندهاي پركار بوده است. آنچه از نوشتههاي خُرد و كلانِ وي بر جاي مانده است، نمايندهي ذهني فعال و پوياست كه گويى در هر شرايطي، حتي در سختترين و توان فرساترينِ آنها، از فعاليت و خلاقيت باز نميايستاده است. از ابنسينا بيش از يكصد و سي اثر علمي در موضوعات مختلف از قبيل فلسفه، عرفان، الهيات، منطق، طب، ادبيات و... بر جاي مانده است كه اشارات، قانون، الحاصِلُ و المَحصول، شِفا، عُيونُ الحِكمه، و دهها كتاب ديگر از آن جمله است. ابن سينا در اواخر عمر به سبب اختلافي كه با سلطان وقت پيدا كرد، مدتي فراري بود، هرچند قبل از آن روزگاري به وزارت نيز رسيده بود. وفات وي در سال 428 قمري به بيماري قولنج كه خود در معالجهي آن مهارت فراوان داشته، در 58 سالگي، روي داد. مقبرهي ابن سينا در همدان در ميداني به همين نام واقع است.
تولد "ابن خلدون" مورّخ مشهور مسلمان در تونس(732 ق)
ابوزيد عبدالرحمن بن محمد بن خَلدون از انديشمندان بلند پايهي دنياي اسلام است كه به دليل نگارش كتاب معروف "مقدمه" به عنوان بنيانگذار جامعهشناسي علمي شناخته شده است. وي در 16 سالگي به سبب پايگاه اجتماعي خانوادهاش و آمادگي علمي خود، توانست از دانشمندان برجستهي دربار سلطانِ مغرب بهره گيرد. ابن خلدون در 21 سالگي به خدمت دولت درآمد و به كارهاي سياسي پرداخت، اما در سال 765 به كلي از سياست و امور حكومتي روي گردان شد و پس از آن به كارهاي علمي روي آورد. به طور كلي زندگي ابن خلدون را ميتوان به سه بخش تقسيم كرد كه بخش اول آن صرف آموختن علوم مختلف شد. در دومين بخش، بيشتر به فعاليتهاي سياسي پرداخت و مسؤوليتهاي متعددي رابه عهده گرفت، اما با سعايت و بدگويى ديگران به زندان افتاد و پس از رهايى، گوشهگيري اختيار كرد. از اين زمان بود كه دورهي سوم زندگاني ابنخلدون آغاز شد كه دورهي روي آوردن به فعاليتهاي تحقيقي و تاليفي است. در اين دوره بود كه انديشهي نگارش تاريخ در ابنخلدون ايجاد شد. كتاب "العِبَر و ديوان المُبتَدا و الخَبَر في تاريخِ العَرَبِ وَ العَجَم و البَربَر" اثر ابنخلدون است كه بخش اول اين كتاب "مقدمه" نام دارد كه به نام مقدمهي ابنخلدون معروف شده است. ابن خلدون در زمان خود به تاريخنگاري و تاريخ انديشي شهره بود اما با همهي تاثيري كه در افزايش توجه به تاريخ در مصر در سدههاي هشتم و نهم هجري قمري داشت، انديشههايش در روزگار خود او بازتاب كافي نيافت و هيچ يك از شاگردان او، راهش را در اين زمينه ادامه ندادند. ليكن انديشههاي بديع و عميق او در زمان و مكاني ديگر جلبنظر كرد و از قرن سيزدهم هجري، نام، آثار و افكار او، سخت مطرح شد و پژوهشهاي بسياري را به خود اختصاص داد. اين مورخ مشهور مسلمان در سال 808 ق در 76 سالگي درگذشت.
آغاز سفر تاريخي "ماركو پولو" جهانگرد معروف ايتاليايي به آسيا (1271م)
در اواسط قرن سيزدهم ميلادي، دو برادر ونيزي كه از خانواده ايتاليايى "پولو" بودند و در اروپا به بازرگاني اشتغال داشتند، در يكي از سفرهاي تجاري خود درجنوب روسيه، به سبب وقوع جنگي در منطقه، راه بازگشت خود را مسدود يافتند و ناگزير راه سرزمينهاي مجهول آسياي ميانه و شرقي را پيش گرفتند. در آن زمان، چين، مغولستان، تركستان شرقي و ايران در تصرف جانشينان چنگيزخان مغول بود. پس از بازگشت برادران پولو به اروپا، ماركو پولو در 24 آوريل 1271م به اتفاق پدرش راهي چين شد و مدتي در اين سرزمين و جزاير جنوب شرقي آسيا به سياحت پرداخت. او پس از سفر بيست و چند ساله و مراجعت به وطن در دهم اكتبر 1291م، سفرنامهاي به نام عجايب در زمينه ويژگيهاي جغرافيايى چين، تركستان، مغولستان و بخشي از آسياي جنوب شرقي به رشته تحرير در آورد. وي در اين كتاب از رايج بودن پول كاغذي در چين، وجود فاضلاب، پلهاي بلند، آتشنشاني و پست و... سخن گفته است. اين نكات براي اروپاييان نيمه وحشي و نادان قرن سيزدهم ميلادي باوركردني نبود. از اين رو ونيزيان، مردان خانواده پولو را مورد تمسخر قرار ميدادند و آنها را دروغزن و گزافهگو ميخواندند. قبل از مرگ ماركو پولو، يارانش از او خواستند تا مطالب دروغ سفرنامهاش را معلوم كند. ولي او جواب داد كه همه مطالب درست است و سرزمين چينْ عجايبي بيش از اين دارد. با اين همه، سفرنامه ماركو پولو تا مدتها كتابي پردروغ شمرده ميشد تا اينكه گسترش جهانگردي، صحت گفتههاي وي را ثابت كرد.
قتل عام ارامنه آسياي صغير توسط امپراتوري عثماني و روز شهداي ارامنه (1915م)
مسئله ارامنه از ديرباز يكي از موارد اختلاف ميان امپراتوري عثماني و دولتهاي اروپايى به شمار ميرفت. بعد از پايان جنگ روسيه و عثماني در اواخر قرن نوزدهم، طرفين تعهداتي را امضا نمودند كه بر اساس آن تأمين امنيت و انجام اصلاحات در ايالات ارمنينشين، توسط عثماني صورت گيرد. اما پس از چندي ارامنه با تشكل انجمن هونْچاك، فعاليت فرهنگي و سپس با تأسيس انجمن داشْناك، آموزش و مبارزه نظامي را آغاز كردند. همين زمان بود كه جمع كثيري از ارامنه در سال 1896م به دست دولت عثماني قتل عام شدند. در ميانه جنگ جهاني اول، بار ديگر اين مسئله تكرار شد. ماجرا اينگونه بود كه در آوريل 1915م ارامنه به حمايت از تجاوزات روسها متهم شدند. از اين رو جنگ داخلي از سر گرفته شد. در 20 آوريل اين سال، ارامنه، شهر "وان" را به تصرف خود درآوردند و حدود يك ماه آن را در اختيار و كنترل خود داشتند. در جريان اين درگيريها چندين هزار تن از ارامنه كشته شدند. از اين رو، روز 24 آوريل 1915م به نام روز شهداي ارامنه ناميده شد كه در اين روز ياد مقتولين ارمني را گرامي ميدارند.
كشف واكسن ضد سل ب. ث. ژ توسط دانشمندان فرانسوي (1927م)
«آلبرت لئون شارل كالمت» طبيب برجسته و محقق نامدار فرانسوي در 12 ژوئيه سال 1863 ميلادي در شهر «نيس» متولد شد. «كالمت»، شاگرد لويي پاستور و از پايهگذاران انستيتو پاستور شهر ليل بود، وي بعد از پايان تحصيلاتش در دانشگاه پاريس، در حالي كه عضو انستيتو پاستور بود موفق به كشف سرم ضد طاعون را شد. «آلبرت لئون شارل كالمت» با كمك «كادميل گرين» دانشمند و محقق فرانسوي، بعد از سالها مطالعه و كوشش در روز 27 آوريل 1927 موفق به كشف واكسن معروف «ب ث ژ »شد.بدين ترتيب، نام اين دو محقق بر روي مشهورترين واكسن بيماري سل، ب ث ژ (BCG يا باسيل كالمت، گرين)، گذاشته شدهاست. نتايج برخي از تحقيقات جديد انجام شده، نشان مي دهد، واكسـن «ب ث ژ» افزون بر جلوگيري از بروز بيمار سل، از عفونت آن نيز جلوگيري مي كند و مانـع استقرار باسيلهاي سل در ريهها ميشود. كالمت ، تحقيقاتي بر روي روشهاي واكسيناسيون عليه بيماريها به ويژه واكسن عليه سل به همراه همكار خود "كادميل گرين " انجام داد. «كالمت» همچنين، مطالعاتي بر روي سموم مارها و تهيه سرمهاي ضد سممار، انجام داد. «آلبرت لئون شارل كالمت» بعد از 70 سال زندگي در روز 29 اكتبر سال 1833 ميلادي در گذشت.