فرار "ازهاري" و "اويسي" از مزدوران رژيم طاغوت به خارج از كشور (1357ش)
غلامرضا ازهاري و غلامعلي اويسي دو تن از ارتشبدهاي عالي رتبه ارتش رژيم پهلوي بودند كه در روزهاي پاياني عمر رژيم ستمشاهي احساس كردند كه اين رژيم نابودشدني است و حضور آنان در ايران ممكن است به قيمت جان آنان تمام شود. از اين رو پس از انتقال اموال بيشمارِ خود به خارج از كشور، به اروپا گريختند. ازهاري تا پيش از آن، نخست وزيرِ دولت نظامي بود كه در اواخر كار به علت عدم توانايي در كنترل اوضاع كشور، از اين سمت استعفا داده بود. اويسي نيز به عنوان فرماندار نظامي تهران، در هفدهم شهريور 1357، دستور قتل عام وسيع مردم را صادر كرده و پس از روي كار آمدن ازهاري، سرپرست وزارت كار گرديد كه آن هم دوام نياورد.
تبعيد آيت اللَّه "سيد مصطفي خميني" به تركيه توسط رژيم پهلوي (1343 ش)
پس از تبعيد حضرت امام خميني(ره) در سيزدهم آبان 1343 ش به تركيه، رژيم پهلوي در عصر همان روز، فرزند ارشد ايشان، حاج سيد مصطفي را نيز دستگير و روانه زندان قزل قلعه در تهران نمود. انعكاس اين دو خبر، شهرهاي قم، مشهد و تهران را به حالت تعطيل درآورد و در بسياري از شهرها تظاهرات به راه افتاد. در نهايت فشار افكار عمومي و بحران سياسي و طوفان نشأت گرفته از تبعيد امام، چنان رژيم را درمانده كرد كه سعي نمود به طوري، آن را آرام سازد. از اين رو حاج سيد مصطفي خميني را پس از 57 روز حبس، در هشتم دي ماه 1343 از حبس، آزاد كردند و از او خواستند كه بدون سروصدا به قم برگردد. اما ورود ايشان به قم، مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفته و ملت انقلابي، ايشان را تا خانه همراهي كردند. ولي چون رژيم از اين عمل سودي به دست نياورد، پس از پنج روز به گونهاي وحشيانه سيدمصطفي را از خانه مسكوني دستگير و در 14 دي ماه به تركيه تبعيد كرد.
ورود اولين هواپيما به ايران (1292 ش)
در پي اجراي يك برنامه پرواز نمايشي در آسمان تهران توسط خلباني لهستاني با يك هواپيماي دوباله سبك در زمان احمدشاه قاجار، اولين هواپيما به ايران وارد شد. در ازاي اين برنامه، دستاندركاران اين هواپيما با فروش مبلغ گزاف بليط، نمايش مختصري داده بودند. تا سالها بعد، پروازها غالباً نمايشي بود و هواپيماها براي اين منظور به ايران ميآمدند. همچنين تا نيمه سال 1301ش در تهران زمين مشخصي براي فرود و برخاستن هواپيما وجود نداشت تا آن كه در پي درخواست دولت انگلستان براي فرود هواپيما، دولت ايران زميني در جنوب تهران براي اين كار اختصاص داد. پس از مدتي خطوط هوايي ايجاد شد و پس از انجام مذاكراتي با شركتهاي اروپايي، اولين سرويس هوايي در آذرماه 1303 ش داير گرديد.
سفر مخفيانه ژنرال "هايزر" مستشار عالي رتبه نظامي آمريكا به تهران (1357 ش)
ژنرال رابرت هايزر، معاون وقت فرمانده نيروي هوايي آمريكا در اروپا بود و براي مأموريتي ويژه به تهران آمد تا دولت آمريكا را در تصميمگيريهاي بعدي و اطلاع از اوضاع ايران در زمان انقلاب بزرگ ملت مسلمان ايران، ياري كند. هايزر در مدت اقامت سي و چند روزه خود در ايران تنها يك بار با شاه ملاقات كرد و در اين جلسه، روز و ساعت خروج محمدرضا پهلوي از ايران تعيين شد. هرچند سفر هايزر به ايران به صورت محرمانه صورت گرفت ولي خبر ورود وي در دو روز بعد يعني شانزدهم دي ماه فاش شد. هايزر در كتاب خاطراتش مينويسد: "من براي بررسي اين مسأله، مخفيانه به تهران آمدم كه كودتا چگونه ميسر است و آيا اصلاً به مصلحت هست يا نه؟ پس از بررسيهاي بسيار، از واشنگتن دستور رسيد كه دولتي قوي به رهبري شاپور بختيار تشكيل شود. در صورتي كه اين كار شكست بخورد كودتاي نظامي انجام خواهد شد." به طور كلي، از مطالعه و بررسي مجموع اخبار و اسناد، چنين استنباط ميشود كه مأموريت ژنرال هايزر در ايران بر اساس چهار مسأله دور ميزد: نخست آن كه از عمليات خودسرانه و حساب نشده ارتش پس از فرار شاه از ايران، جلوگيري شود. دوم آن كه ارتش را موظف سازند از دولت بختيار پشتيباني نمايد و در صورت لزوم مبادرت به كودتاي نظامي شود. سوم آن كه تكليف قراردادهاي فروش سلاحهاي پيشرفته آمريكا در ايران روشن گردد. چهارم آن كه وسايل و سلاحهاي مدرن آمريكا در ايستگاههاي رادار در ايران به تصرف شوروي درنيايد. با اين حال نهضت اسلامي ملت ايران به حدي گسترش يافت كه كاري از دست ژنرال هايزر و كاخ سفيد برنيامد و او چند روز قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، از تهران گريخت.
درگذشت "شيخ محمد عبده" عالم و انديشمند ديني و مبارز اسلامگراي مصري(1323 ق)
شيخ محمد بن عبده بن حسن خيراللَّه مصري، مفتي ديار مصر، معروف به عبده در اواسط قرن سيزدهم به دنيا آمد. وي كه داراي هوشي سرشار بود، پس از تحصيل علوم اوليه، در دانشگاه الازهر، به شاگردي سيدجمال الدين اسدآبادي نشست و منطق و كلام و فلسفه را از او آموخت. شيخ محمد عبده، گوي سبقت را از ديگر شاگردان ربود و مورد توجه خاص سيدجمال الدين واقع گرديد. بعدها به علت شركت در جريانات سياسي به سوريه تبعيد شد و از آن جا به پاريس رفته و با سيدجمال الدين ملاقات نمود. از آن پس راهي مصر گرديد و مفتي آن ديار شد. شيخ محمد عبده به همراه سيدجمال الدين اسدآبادي، عالم اسلام را محتاج پارهاي اصلاحات ميدانست و در قطع دست استكبار انگلستان ميكوشيد. عبده مانند سيد جمال در پي آن بود كه ثابت كند اسلام توانايى دارد كه به صورت يك مكتب و يك ايدئولوژي، راهنما و تكيهگاه انديشهي جامعهي اسلامي قرار گيرد و آنها را به عزت دنيايى و سعادت اخروي برساند. از اينرو، سعي داشت، فلسفههاي احكام دنيايى و اجتماعي اسلام از قبيل نماز، روزه، حج، زكات و انفاق تبيين و استحكام اصول اخلاقي اسلام را روشن نمايد. عبده با سيد جمال در دو جهت اختلاف نظر داشت: يكي اين كه سيد جمال، انقلابي فكر ميكرد و عَبدُه، طرفدار اصلاح تدريجي بود. ديگر اين كه سيد، مبارزه با استبداد و استعمار را در رأس برنامههاي خود قرار داده بود و معتقد بود اول بايد ريشهي اين اُمُالفساد را كَند و دور انداخت ولي عبده، آموزش و تربيت ديني جامعه را مقدم بر آموزش و پرورش سياسي ميدانست. از اين انديشمند و مبارز مسلمان مصري آثاري به جاي مانده است كه اصلاحُ المَحاكمِ الشَّرعية و تفسير القرآن، از آن جملهاند.
درگذشت "هانري بِرِگْسون" فيلسوف شهير فرانسوي (1941م)
هانري بِرِگْسون، فيلسوف معروف فرانسوي در 18 اكتبر 1859م در پاريس به دنيا آمد و پس از تحصيل در فلسفه و ادبيات در اين علوم به استادي رسيد. او سالهاي متمادي به تدريس پرداخت و ضمن عضويت در فرهنگستان فرانسه، افكار و عقايد خود را در قالب خطابه و يادداشت و مجموعه كتاب مطرح كرد. برگسون به عنوان يك فيلسوف، با افكار تحقيقي زمان خود به مخالفت برخاست و به علت ابتكاري بودن حملاتش به فلسفه مادي، موفق به نفوذ در عرصه تفكر گرديد. برگسون معتقد است كه حقيقت، ساختمان ثابتي ندارد و ذاتاً متغير است بنابراين عقل از شناخت آن عاجز است. از نظر او، پي بردن به معناي جهان، به علت آن كه علم، تنها قسمت كوچكي از آن را باز ميگويد، دچار اشكال است. بنابراين تلقي علمي از جهان در تبيين معناي زمان و فضا نارساست. برگسون ابراز عقيده ميكرد كه خداوند به عنوان يك آفريننده آزاد، خالق حيات و ماده ولي متمايز از آنهاست. در مورد مخلوقات نيز برگسون بر اين نظر است كه حيات بشري بخشي از يك كل بزرگ و يكپارچه است. برگسون، فلسفه را تنها راه درك حقيقت ميداند و در اين مورد، عقل را دخالت نميدهد، بلكه بيشتر به تجربه و دورانديشي توجه دارد. او از تصور و خيال نفرت دارد و آن را مخلوق ضعف ميداند و چون نفسْ آن را حس نميكند، ميگويد كه قابل قبول نميباشد. برگسون حكمت را از ابهام پرپيچ و خم الفاظ و كلمات دشوار بيرون آورد و به صورتي روشن، ساده و لذتانگيز به مردم عامي روشن ضمير ارائه داد. او مانند افلاطون، فيلسوفي بود كه مانند شاعران مينوشت. درنتيجه سبك پُر روحي كه در نوشتن داشت و كتابهايى كه درباره اسرار ابديت نوشت، بيش از اغلب داستانهاي جنايى پرفروش آن روزگار به فروش رفت. با اين حال، برگسون تنها يك مرد صاحب سبك و فصيح نبود، بلكه يكي از ژرف انديشترين متفكران تاريخ فلسفه نيز بود. زندگي او سيري تحولي داشت، به تدريج از مذهب اصالت ماده روي گردانيد و به فلسفه اصالت تصور گراييد. او از يك امتياز نادر نيز برخوردار شد و آن اين كه به عنوان يك فيلسوف، جايزه ادبي نوبل را در سال 1927م دريافت نموده است. وي سرانجام در 4 ژانويه 1941م در 82 سالگي درگذشت.
زادروز نیوتن، کاشف جاذبه عمومی (1643م)
اسحاق نیوتن دانشمند بلندآوازه انگلیسی، در تاریخ چهارم ژانویه سال ۱۶۴۳ میلادی در منطقه نارس انگلستان بهدنیا آمد و کودکی خود را با غم از دست دادن پدر به تلخکامی گذراند. وی از جوانی به ابزارهای مکانیکی علاقه داشت تا اینکه در دانشگاه کمبریج انگلستان در زمینههای ریاضی، فیزیک و فلسفه به تحصیل و تحقیق پرداخت. نیوتن در ۲۴ سالگی، قوانین اساسی فیزیک را تنظیم کرد و آنها را درباره اجرام آسمانی بهکار برد. مهمترین کشف نیوتن، قانون اصلی جاذبه است. کشفیات علمی نیوتن، پایه بسیاری از اکتشافات بعدی دانشمندان درباره قوانین حاکم بر طبیعت و اصول ریاضی و هندسی شد. نیوتن، مفاهیم و قوانین اساسی مکانیک را فرمولبندی نمود و پس از کشف جاذبه عمومی، منظرهای فیزیکی از جهان بهوجود آورد که تا آغاز قرن بیستم میلادی، دستنخورده باقی ماند. نیوتن را بهدلیل مطالعه آثار ریاضیدانان بزرگ و بهویژه پایهگذاری اساس حساب و جبر و آنالیز، بهعنوان یکی از بنیانگذاران اصول ریاضیات عالی میدانند. نیوتن پس از تحقیقات جالبی که درباره نور انجام داد، ثابت کرد که نور خوشید یا نور سفید عملاً از ترکیب رنگهای گوناگون بهوجود آمده است که با یک منشور ساده قابل تجزیه است. نتیجه این تجربه، باعث ایجاد مفهوم طیف یا نوار رنگ گردید و پایه طیفشناسی ریخته شد. وی همچنین با ساخت نوعی تلسکوپ که بهجای عدسی، دارای آینه بازتابنده بود، پایه تلسکوپهای امروزی را گذارد و از آن برای بررسی اعماق کیهان استفاده برد. دیدگاههای این دانشمند بزرگ جهان درباره دین، فلسفه و اخلاق نیز مورد توجه بسیاری از دینشناسان و متفکران قرار گرفته است. نیوتن آثار متعددی به نگارش درآورده است که کتاب مبانی ریاضی فلسفه طبیعی درباره حرکت اجسام، مهمترین اثر اوست. نیوتن در این کتاب، پیروی حرکات اجسام در زمین و آسمان را براساس قوانین واحد اثبات میکند و قوانین مهم سهگانه خود را در این باره مطرح میسازد. او بیش از بیست سال آخر عمر را در مقام ریاست انجمن سلطنتی انگلستان گذراند و فعالیتهای علمی خود را ادامه داد. اسحاق نیوتن سرانجام در ۳۱ مارس سال ۱۷۲۷م در سن هشتاد و پنج سالگی درگذشت و در کلیسای وستمینستر که مدفن بزرگان بسیاری است، به خاک سپرده شد.
مرگ کامو،نویسنده ی فرانسوی (1960م)
آلبر کامو نویسنده معروف فرانسوی، هفتم نوامبر ۱۹۱۳م در الجزایر و در خانوادهای فقیر بهدنیا آمد. کودکی کامو در فقر و تنگدستی گذشت و در میان طبقه کارگر بزرگ شد. وی دوران تحصیل را با نمراتی درخشان به پایان رسانید و سپس به تدریس و تحصیلات دانشگاهی پرداخت. کامو چندی بعد به روزنامهنگاری و فلسفه علاقهمند شد و عشق فراوانی به درام و درامنویسی پیدا کرد. از اینرو، در یک گروه نمایشی سیار مشغول بهکار شد و در ایفای نقشهای کلاسیک شرکت جست. سپس، خود گروهی نمایشی تشکیل داد و آثار متعددی را آماده نمایش نمود. هرچند کامو در دوران تحصیل مبتلا به مرض سل شده بود، ولی مطالعه و نویسندگی را رها نکرد و پایاننامه دکترای خود را در رشته مسیحیت و اعتقاد یونانی به رشته تحریر درآورد. وی سفرهایى به ایتالیا، استرالیا و چکسلواکی نمود و چندین اثر بزرگ نگاشت. کامو در سال ۱۹۴۰م به پاریس رفت و نشریه "کومبا" را که از انتشارات نهضت زیرزمینی مقاومت ملی فرانسه در برابر نازیها بود، تأسیس کرد و چندی نگذشت که همین روزنامه، ارگان رسمی و اساس نهضت مقاومت ملی شد. کامو پس از خاتمه جنگ جهانی دوم، نویسندگی را ادامه داد و با نگارش کتاب معروف «طاعون» به شهرت دست یافت و در سال ۱۹۵۷م موفق به اخذ جایزه ادبی نوبل شد. طاعون، رمزی است برای فرانسه اشغال شده از طرف آلمان و رمزی است برای وضع بشر بهطور کلی. آلبر کامو، یکی از صاحبنظران بزرگ قرن بیستم میلادی بهشمار میرود و آثار و شخصیت او، نماینده اختلافات بزرگ این قرن است که تمدن جهان غرب را متزلزل ساخته. کامو در جستوجوی یک عقیده فلسفی یا دینی نبود، بلکه در جستوجوی یک راه زندگی بود که در آن، منطق دل و احساس با منطق اندیشه و تفکر مورد احترام قرار گیرد و حدودی که واقعیت بر افراد تحمیل کرده است، در نظر گرفته شود. به همین جهت، کامو یک اگزیستانسیالیست خوشبین است که بر اصالت وجود و انسانگرایى عقیده دارد و درصدد پیدا کردن اخلاقی است که بر پایه همبستگی و سعادت و عشق باشد. کامو را همچنین از مردان مبارز و در عین حال پوچاندیش زمان خود دانستهاند که مدتها با نیش قلم خود، با دیکتاتوریهای زمان به مبارزه پرداخت. کامو در عین حال که در مجاورت نزدیک امور واقعی و جاری کشورش بهسر میبرد، پا را از وقایع فراتر مینهاد تا به مسائل واقعیتر و والاتر دست یابد. شیوه بیان کامو به شیوه نگارش باب روز بستگی ندارد و از فصاحت و سادگی سبک کلاسیک برخوردار است. از کامو آثار متعددی بهجای مانده است که "سوءتفاهم"، "حکومت نظامی"، "درستکاران"، "پشت و رو"، "جشنها" و "بیگانه" از جمله نمایشنامهها و آثار ادبی او میباشند. آلبر کامو سرانجام در تاریخ چهارم ژانویه سال ۱۹۶۰ میلادی بر اثر برخورد اتومبیلش به درخت در سن چهل و هفت سالگی درگذشت.