ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 8 آذر 1403
پنجشنبه 8 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 4 مهر 1398     |     کد : 189428

روز شمار تاريخ

پنج شنبه4مهر 1398- 26محرم 1441-26سپتامبر 2019

تشكيل جلسه سازمان كنفرانس اسلامي در مورد جنگ ايران و عراق (1359 ش)

تشكيل جلسه سازمان كنفرانس اسلامي در مورد جنگ ايران و عراق (1359 ش)

تشكيل جلسه سازمان كنفرانس اسلامي در مورد جنگ ايران و عراق (1359 ش)
سازمان كنفرانس اسلامي از نخستين روزهاي جنگ ايران و عراق وارد صحنه شد. وزراي خارجه كشورهاي عضو سازمان كه براي شركت در اجلاس سالانه مجمع عمومي در نيويورك بودند در تاريخ چهارم مهر 1359، به منظور بررسي جنگ ايران و عراق تشكيل جلسه دادند. برگزاري اين جلسه به پيشنهاد نمايندگان اندونزي و ليبي بود كه در اجلاس تصميم گرفته شد تا كميته‏اي به نام كميته حُسن نيت به منظور پايان دادن به جنگ تشكيل دهد. اين كميته در طول كار خود، نُه بار نشست و چند بار سفر به تهران و بغداد داشت اما كار آن، در حالي كه جنگ همچنان ادامه مي‏يافت و شرايط جبهه‏ها به نفع جمهوري اسلامي ايران در حال تغيير بود، به جايي نرسيد.

اشغال بُستان توسط اشغالگران بعثي در روزهاي آغازين جنگ (1359 ش)

اشغال بُستان توسط اشغالگران بعثي در روزهاي آغازين جنگ (1359 ش)
هجوم نيروهاي عراقي به خوزستان بعد از 31 شهريور 1359 از محورها و معابر متعدد و با به کارگيري نيروهاي زرهي و مکانيزه مجهز ، باعث تصرف بخش هاي وسيعي از استان زرخيز خوزستان شد ؛ به طوري که دشمن تا چند کيلومتري دزفول و اهواز پيشروي کرد.دشمن متجاوز در اوائل جنگ تحميلي از طريق تنگ چزابه و جاده مرزي جفير با بهره گيري از ? لشکر پياده و پياده – مکانيزه به بستان حمله کرد و با اشغال بستان و 70 روستاي اطراف آن عده اي از اهالي اين شهر را شهيد و به اسارت خود در آورد و جنايات بي شماري را نيز در اين منطقه مرتکب گرديد. در جبهه هاي مياني خوزستان ، نيروهاي بعثي با تصرف شهر بستان حمله خود را به منظور قطع جاده اهواز – دزفول ادامه داده و قسمتهاي وسيعي از دشت عباس را به تصرف خود درآوردند و در پايين رودخانه کرخه متوقف و مستقر شدند . در محور جنوبي رودخانه کرخه ، پس از تصرف بستان و ادامه پيشروي خود ، شهر سوسنگرد را نيز به تصرف در آوردند . در شمال رود کرخه نيز با تصرف ارتفاعات الله اکبر پادگان نظامي دشت آزادگان مورد تهديد قرار گرفت ، اما در جبهه مياني بستان و مناطق گسترده اي از استان خوزستان علي رغم اجراي چندين عمليات کوچک و بزرگ تا مهر ماه 60 اين مناطق همچنان در تصرف دشمن بود ؛ اگر چه رزمندگان اسلام قبل از فتح نهايي بستان ، حملات و فداکاري هايي را در باز پس گيري اين مناطق از خود نشان دادند . به عنوان مثال در تاريخ 59/10/15 نيروهاي تيپ همدان و برادران سپاه مواضع سد کننده اي در مقابل دشمن به وجود آورده و با هجوم به آنها باعث متلاشي شدن ? تيپ و انهدام تعداد زيادي از تانک هاي بعثيان گرديدند .

محاصره‏ ي مكّه و سنگ‏ باران كعبه از سوي سپاهيان يزيدبن معاويه (64 ق)

محاصره‏ ي مكّه و سنگ‏ باران كعبه از سوي سپاهيان يزيدبن معاويه (64 ق)
يزيدبن معاويه پس از شهادت اباعبداللّه الحسين(ع) و يارانش در كربلا و اسير نمودن اهل‏بيت و بازماندگان آنان، خود را در نزد مسلمانان، بي‏مقدار و بي‏اعتبار كرد. از سوي ديگر، افشاگري‏هاي خاندان عصمت و طهارت و طرفداران اهل‏بيت(ع)، مردم را بر ضد حكومت يزيد وادار به قيام نمود. به همين جهت در سال 63 ق شورش‏ها و جنبش‏هايى بر ضد يزيد در حجاز به وجود آمد. سرانجام اهالي مكه و مدينه اقدام به مخالفت‏هاي علني و درگيري مسلحانه با سپاهيان و عاملان يزيد نمودند. در مكه، عبدالله بن زبير با پرداختن به عبادت و مخالفت با يزيدبن معاويه، مردم را به گرد خود جمع كرد وبه تدريج قوت يافته بود و توانست شهر مكه را از دست عامل يزيد بيرون آورد و خود بر آن استيلا يابد. سپاهيان شام به مكه هجوم آورده و آن را در محاصره خويش قرار دادند و بر اهالي آن بسيار سخت گرفتند. آنان بر بلندي‏هاي اطراف مكه، منجنيق‏ها و سنگ‏اندازهاي بزرگي نصب كرده و به وسيله‏ي آنها شهر را سنگ‏باران كردند. عبدالله بن زبير و بسياري از مردم به مسجدالحرام پناه آورده تا از شدت سنگ‏باران دشمن در امان باشند، ولي حصين بن نمير دستور داد كه مسجدالحرام و كعبه را نيز نشانه گرفته و زير ضربات خويش قرار دهند.سپاهيان يزيد با اين اعمال ننگين خودكاري از پيش نبرده و متقابلاً موجب تقويت عبدالله بن زبير و قيام او گرديدند. سرانجام يزيد در 14 ربيع‏الاول همان سال به هلاكت رسيد و نيروهاي شامي به شام بازگشت نمودند و عبدالله بن زبير، زمام امور حجاز را به دست گرفت.

آغاز سلطنت "خسرو پرويز" پادشاه معروف سلسله ساساني (590م)

آغاز سلطنت "خسرو پرويز" پادشاه معروف سلسله ساساني (590م)
خسرو پرويز پادشاه ساساني يكي از معروف‏ترين پادشاهان اين سلسله به شمار مي‏رفت و دوران حكومت وي با بعثت پيامبر اسلام(ص) هم‏زمان بود. خسرو بعد از مرگ هرمز چهارم، در بيست و ششم سپتامبر 590م به سلطنت نشست و البته براي دست‏يابي به تخت و تاج شاهي، با واگذاري ارمنستان به روم، از حمايت امپراتور روم بهره گرفت. وي در دوران سلطنت خود توانست مناطقي از آسياي صغير، فلسطين، شام و مصر را به تصرف درآورد و قدرت خود را گسترش دهد. از حوادث مهم دوران سلطنت خسرو پرويز ظهور پيامبر(ص) در مكه و نگارش نامه‏اي است كه پيغمبر اسلام(ص) براي او فرستادند. پيامبر در اين نامه ضمن دعوت وي به توحيد و يكتاپرستي، تداوم سلطنت او را منوط به پذيرش اسلام دانستند و چون خسروپرويز نامه پيامبر(ص) را پاره نمود با نفرين رسول خدا(ص) عمر خسرو پرويز و سپس سلطنت ساسانيان پس از مدتي درهم پيچيد. از ديگر حوادث زمان حكومتِ خسروپرويز، جنگ‏هاي طولاني مدت وي با امپراتوري روم بود كه به جهت حمايت از امپراتور مقتول روم كه حامي پادشاه ايران بود، آغاز شد و بعد از بيست و چهار سال در سپتامبر 627م، خاتمه يافت. خسروپرويز همانند بسياري از پادشاهان، مردي فاسد و خوش گذران بود كه فساد و تباهي و تجمل پرستي و شهوتراني اركان حكومتش را سست نموده بود. شكست از روم و شورش سرداران سپاه ايران سرانجام به قتل خسروپرويز انجاميد و پسرش شيرويه زمام امور را به دست گرفت.

تولد "مارتين هايْدْگِر" فيلسوف برجسته آلماني (1889م)

تولد "مارتين هايْدْگِر" فيلسوف برجسته آلماني (1889م)
مارتين هايْدِگِر، نظريه‏پرداز معروف آلماني در 26 سپتامبر 1889م در شهرِ بادن آلمان به دنيا آمد. وي پس از طي دروس مقدماتي و متوسطه، به تحصيل در رشته فلسفه پرداخت و سپس به تدريس فلسفه روي آورد. هايدِگِر پس از مدتي به رياست دانشگاه فرايْبورْگْ آلمان دست يافت و به تمجيد از آدولف هيتلر، رهبر حزب نازي پرداخت. به نظر او، شخص پيشوا و تنها خود او واقعيتِ موجود و آينده آلمان و قانون آن است. با اين حالْ هايْدِگر بعدها از اين تعاريف درباره هيتلر نادم شد. هايْدِگر پس از سالياني از رياست دانشگاه كناره‏گيري كرد و به مطالعه و تحقيق مشغول شد. او فلسفه خود را پژوهش وجود توصيف كرد و معتقد بود كه توجه اصلي او به وجود، در معناي واقعي و مطلق آن است نه وجود شخصي. وي در تشريح وجود حاضر، مقوله پس از مرگ را زير سوال برد و بر اين عقيده بود كه آگاه شدن از اين امر كه گذشتهْ پوچ بوده و آينده نيز پوچ خواهد بود، مي‏تواند به انسان روحيه مبارزه با پوچي و پذيرش مسئوليت براي هستي خويش اعطا كند. هايدگر خود را فيلسوفي مي‏داند كه وظيفه‏اش نجات تمدني است كه خود را به تكنولوژي، علم و عقلانيت حساب شده، ارزان فروخته است. هايدگر در باب وجود كلي معترف است كه چيزي نمي‏داند زيرا فهم آن براي ذهن بشر غيرممكن است، اما در باب وجود جزئي عقيده دارد كه تجربه‏اي تلخ و بي‏ارزشي است ميان دو خواب. گويى وي مي‏گويد: روز مرگ ما از روز تولدمان بهتر است اما از اين بهتر آن بود كه اصلاً به دنيا نمي‏آمديم.هايْدِگر درباره موضوعات متعدد علمي از قبيل منطق، فلسفه علم، فلسفه تاريخ، هستي‏شناسي، زبان، تكنولوژي، شعر و شاعري، فلسفه يونان و رياضيات و... بازده علمي داشته است. اين تنوع و گسترده فكري باعث شد كه وي از ديدگاه برخي، به عنوان فردي قابل احترام ياد شود. با اين حال، نوشتارهاي هايدگر را معمولاً بسيار پيچيده و مبهم مي‏دانند. اين پيچيدگي و ابهام از يك سو به علت نفوذ انديشه او در مسائل غايى و انتزاعي است و از سوي ديگر ناشي از شيوه كاملاً خاص اوست كه در زبان خود به كار مي‏گيرد. فهم نوشتارهاي بعدي هايدگر، حتي دشوارتر از نوشته‏هاي اوليه اوست. هايْدِگر چنان دشوارگويْ بود و با كلمات بازي مي‏كرد كه اغلبِ افكارش در زير لفافِ لفظ، مكتوم مانده است. وي در برخي از كتب خود، خواننده را به مرداب پيچيدگي‏ها و ابهامات مي‏كشاند كه راه پيدا كردن از آن به سرزمين عقل تقريباً غيرممكن است. بسياري از فلاسفه جديد، در افكار او به انديشه‏هاي مختلفي برخورده‏اند و همه در عميق بودن انديشه‏هاي او، اما نه در معناي آن‏ها، اتفاق نظر دارند. از هايدِگر آثار متعددي بر جاي مانده كه وجود و زمان، متافيزيك چيست، تفكر چيست و سرچشمه كار هنر، از آن جمله است. مارتين هايْدِگِر سرانجام در 26 مه سال 1976م در 87 سالگي درگذشت.

درگذشت "جورج سانْتايانا" فيلسوف و نويسنده معروف اسپانيايي (1952م) (ر.ك: 16 دسامبر)

درگذشت "جورج سانْتايانا" فيلسوف و نويسنده معروف اسپانيايي (1952م) (ر.ك: 16 دسامبر)
خورخه اگوستین نیوکلاس روئیز د سانتایا ای بوراس (به اسپانیایی: Jorge Agustín Nicolás Ruiz de Santayana y Borrás) معروف به جرج سانتایانا (به اسپانیایی: George Santayana) (زادهٔ ۱۶ دسامبر ۱۸۶۳ در مادرید، اسپانیا - درگذشتهٔ ۲۶ سپتامبر ۱۹۵۲ در رم، ایتالیا) فیلسوف، شاعر و رمان‌نویس اسپانیایی بود. سانتیانا با اینکه تمام عمر شهروند اسپانیا بود ولی در آمریکا بزرگ شد، تحصیل کرد و آثارش به زبان انگلیسی بود، به همین دلیل وی را عموماً یک فرزانه آمریکایی محسوب می‌کنند. او از نزدیک به ۸۹ سال عمر خود، ۳۹ سال را در آمریکا سپری کرد. سانتایانا شاید بیشتر برای جملات قصارش معروف است، خصوصاً جملهٔ اغلب درست نقل قول نشده: «آنان که سرگذشت خود را به یاد نسپارند محکوم به تکرار آن هستند.» (که گاهی قانون پی‌آمدهای تکرارشونده سانتایانا خوانده می‌شود). به همین نحو جمله‌ای از سانتایانا: «تنها مردگان پایان جنگ را دیده‌اند.» که اغلب به اشتباه به افلاطون نسبت داده می‌شود.


نوشته شده در   پنجشنبه 4 مهر 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode