عمليات نصر 7 با رمز يا فاطمة الزهرا در ارتفاعات دوپازا و سليمانيه توسط سپاه (1366 ش)
عمليات نصر ۷ در چنين روزي از سال ۱۳۶۶ هجري شمسي به همت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به انجام رسيد. نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در تاريخ چهاردهم مردادماه ۱۳۶۶ش، عملياتي تحت عنوان نصر ۷ را در غرب شهرستان سردشت، در ارتفاعات دوپازا و سليمانيه با رمز مبارک يا فاطمةالزهرا (س) آغاز کرد. هدف اين عمليات غرورآفرين، خارج كردن منطقه عمومي سردشت در دو مرحله و تصرف ارتفاعات دوپازا و بلفت بود که به ياري لشگر ۳۱ عاشورا، لشگر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، تيپ ۱۸ الغدير، تيپ ۲۹ نبي اكرم (ص) انجام گرفت. دستاوردهاي عمليات نصر ۷؛ تصرف ارتفاعات دوپازا، بلفت و بخشي از اهداف مورد نظر بود. نيروي زميني سپاه در پايان توانست ارتفاعات دوپازا (۲۳۷۹ و ۲۳۰۴) و بلفت (۲۱۴۴ و ۲۱۳۰)، جاده آسفالته سردشت - قلعهديزه و پاسگاههاي مرزي بلفت - كه حدوداً ۳۰ كيلومتر مربع بود - را آزاد كند.
شهادت "سيد حسين حسيني" رهبر شيعيان پاكستان توسط گروهك سپاه صحابه (1367 ش)
شهيد سيد حسين عارف حسيني در سال 1322 شمسي در دهكدهاي در 20 كيلومتري "پاراچنار" در پيشاور پاكستان متولد گرديد. بعد از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه در موطن خويش، به نجف اشرف عزيمت نموده و تحصيلات علوم ديني خود را آغاز كرد. او از همان آغاز جواني، مبارزه با ستمگريهاي رژيم بعثي عراق را شروع نمود. سپس به حوزه علميه قم مهاجرت كرده، ضمن مبارزه با رژيم طاغوتي ايران، دروس حوزوي را دنبال كرد. او پس از 10 سال، در اثر فعاليتهاي سياسي از ايران اخراج و به موطن خود مهاجرت نمود و در آن جا به تعليم علوم ديني و الهيات پرداخت. سيد عارف حسيني در سال 1357 ش به رياست نهضت فقه جعفري پاكستان و بعد از مدتي به رهبري شيعيان پاكستان انتخاب گرديد. شهيد حسيني همچنين به چهار زبان اردو، عربي، پشتو و فارسي به خوبي تسلط داشت. اين روحاني مجاهد سرانجام در 14 مرداد 1367 شمسي برابر با بيست و يكم ذيحجه 1408 قمري به دست وهابيان متعصب پاكستان در چهل و پنج سالگي به شهادت رسيد و شيعيان پاكستان را در ماتم و عزا فرو برد. امام خميني(ره) در قسمتي از پيام خود در رابطه با شهادت سيد عارف حسين حسيني فرمودند: "بزرگترين فرق روحانيت و علماي متعهد با روحانينماها در همين است كه علماي مبارز اسلام، هميشه هدف تيرهاي زهرآگين جهانخواران بودهاند".
رأي اعتماد مجلس شوراي اسلامي به نخست وزيري دكتر باهنر(1360ش)
به دنبال بركناري بني صدر از مقام رياست جمهوري و انتخاب شهيد رجايي به عنوان رييس جمهور، بنا به پيشنهاد شهيد رجايي، شهيد دكتر محمد جواد باهنر به عنوان نخست وزير به مجلس شوراي اسلامي معرفي گرديد. فرداي آن روز اين پيشنهاد در مجلس مطرح شد و روز 14 مرداد 1360، رأيگيري براي اين منظور صورت گرفت. به اين ترتيب شهيد حجت الاسلام باهنر با كسب 130 راي از مجموع 168 راي ماخوذه، از مجلس شوراي اسلامي راي اعتماد گرفت و پس از چند روز با معرفي اعضاي كابينه و تاييد مجلسكار خود را آغاز كرد. همراهي و هماهنگي و همفكري رييس جمهور وهيئت دولت و اكثريت مجلس شوراي اسلامي، اميد به برقراري آرامش و حل و فصل مشكلات و توفيق در مقابله با برنامههاي استكبار جهاني را در دلها زنده كرد و پس از دورهاي يك و نيم ساله درگيري بين رييس جمهور سابق با عناصر انقلابي، چشمها به دولت جديد و متحد شهيد باهنر دوخته شد. اما كينهورزي دشمنان اسلام و انقلاب اسلامي مانع از ادامه فعاليت اين دو يار انقلاب گرديد و در حالي كه كمتر از دو هفته از آغاز به كار دولت شهيد با هنر نميگذشت بر اثر انفجار بمب در دفتر رياست جمهوري، برادر محمد علي رجايي، رييس جمهوري و حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر، نخست وزير به همراه تعدادي از مسؤولان ديگر دولت به فيض شهادت نائل آمدند.
صدور فرمان مشروطیت (1285ش)
با به سلطنت رسيدن مظفرالدين شاه، فساد در دربار و فقر و بیعدالتی در جامعه بيداد ميكرد. در ابتدا كليد حركت انقلاب مشروطه از اهانت به روحانيان شروع شد. از آن طرف، به دليل اهانت كارگران بانک روس به قبرستان مسلمانان و اجساد مردگان، مردم به ساختمان در حال احداث با نک روس حمله كردند و آن را ويران ساختند. از سويی جنگ روس و ژاپن باعث شد قيمت قند بالا رود و به اين بهانه دولت، دو تن از تجار و از مهمترين بازاريان تهران را به چوب بست. بازار تعطيل شد و مردم و روحانيون جمع شدند و به مسجد آمدند و مساجد به عنوان مهمترين پايگاههای انقلابی وارد عمل شدند. در نهايت و پس از طی حوادث فراوان، حركت مردم با ارشادات و رهبری روحانيت آغاز گرديد و برای رسيدن به خواستههای خويش كه يكی از آنها تأسيس عدالتخانه بود، ادامه مسير دادند و در اين راه، تحصن علما و مردم در صحن حرم حضرت عبدالعظيم در ری و سپس مهاجرت به قم باعث عقب نشينی دستگاه استبداد شد. نهضت به شيراز و تبريز و اصفهان نيز بسط يافت و مظفرالدين شاه که از هيجان مردم به وحشت افتاده و احساس خطر کرده بود، خواهی نخواهی در 14 جمادی الاخر سال 1324 ه.ق. به صدور فرمان مشروطيت و تأسيس مجلس شورای ملی مرکب از برگزيدگان ملت تن داد. با اعطای مشروطيت تحصن روحانيونی که خاک ايران را ترک کرده بودند با استقبال باشکوهی به پايان رسيد. هر چند در اين ميان، عدهای آگاهانه و ناآگاهانه با پناه گرفتن در سفارت انگليس، برای استمرار سلطه غرب در ايران، شرط تحقق نظام مشروطه را به كارگيری قوانين و ارزشهای غربی و آموزهها و دستاوردهای رنسانس اعلام كردند و بر آن پای فشردند. به طوری كه حاضر نشدند احكام حيات بخش اسلام و آموزههای پيامبر اسلام (ص) و ارزشهای حكومت علوی، معيار و شرط مشروطه باشد. اين مبارزه در مرحله بعد منجر به ايجاد نظام مشروطه و تأسيس مجلس شورای ملی گرديد و به حكومت استبداد پايان داد. مجلس يکم در 18 شعبان 1324 ه.ق. با حضور شاه در کاخ گلستان گشايش يافت و در آخرين روزهای زندگی مظفر الدين شاه (14 ذيقعده 1324 ه.ق.) پنجاه و يک اصل قانون اساسی به امضای شاه رسيد.
ورود پيامبر اكرم(ص) و اصحاب به مكه در سفر حجة الوداع(10 ق)
پيامبر خدا(ص) پس از فراهم آوري تداركات سفر و امكانات لازم، به همراه دختر گرامي اش حضرت فاطمه زهرا(س) و تمامي همسران خود، در 26 ذي قعده و به قولي در 25 اين ماه، از مدينه خارج شد. در اين سفر روحاني و به ياد ماندني، در حدود يكصد و چهار هزار و يا يكصد و بيست و چهار هزار نفر از مسلمانان شركت نمودند. آن حضرت ، ابودجانه را جانشین خود در مدینه قرار داد و در حالی که بیش از شصت قربانی همراه داشت ابتدا به منطقه ذوالحُلیفه رفت و در مسجد شجره احرام بست و سپس به سوی مکه حرکت نمود. حضرت علي(ع) نيز كه به همراه ياران خويش به سوي مكه عازم شده بود، يكي از يارانش را جانشين خويش در سپاه تحت فرمانش گذاشت و زودتر از آنان، به سوي مكه حركت كرد. بدين جهت، چند روز زودتر از يارانش به پيامبر(ص) ملحق شد. حضرت علي(ع) در نزديكي هاي شهر مكه معظمه، به پيامبر(ص) و ساير مسلمانان رسيد و پيامبر(ص) با ديدن وي بسيار خرسند و خوشحال شد. به هر روی پیامبر خدا (ص) به همراه بستگان نزدیک و اصحاب و یارانش جهت انجام حج و زیارت خانه خدا در آخرین سال حیات با برکت خویش از مدینه عازم مکه مکرمه شد که این سفر در تاریخ اسلام به سفر حجة الوداع معروف گردید.
تولد "ابوريحان بيروني" دانشمند شهير مسلمان(362 ق)
ابوريحان بيروني، در شهر بيرون در حوالي خوارزم از شهرهاي قديم ايران متولد شد. وي از خردسالي به تحصيل علم و دانش، علاقه نشان داد و آموختن را آغاز كرد. ابوريحان در نوجواني موفق شد در محضر رياضيدان و ستارهشناس بزرگ خوارزم، ابونصر خوارزمي، به تحصيل رياضي و نجوم بپردازد. او درعلومي چون تاريخ، جغرافي، نجوم و رياضيات سرآمد عصر خود بود. بيروني درسفري به هند با علما و حكماي آن ديار ملاقات كرد وپس از آموختن زبان سانسكريت، اطلاعات لازم را درجهت تاليف كتاب خود به نام "مالَلهِند" به دست آورد. ابوريحان، تاليفات بسياري نيز در نجوم، منطق و حكمت دارد كه آثار او را بيش از يكصد و ده عنوان ذكر كردهاند. او در استفاده از مطالب واطلاعات در آثارش، شيوهاي نقادانه و موشكافانه داشت. از اين رو، آثار و نوشتههاي ابوريحاين از معتبرترين منابعِ بررسي آثار پيشينيان و معاصرانش به شمار ميآيد. وي تا آخرين لحظات عمر از آموختن دست برنداشت. وفات ابوريحان در سال 440 ق در هفتاد و هشت سالگي در غزنه روي داد.
تولد "خاقاني شرواني" شاعر بزرگ ايراني(520 ق)
افضل الدين بديل بن علي خاقاني شرواني، معروف به حَسّانُ العَجَم از بزرگترين شاعران قصيده گوي و از اركان مسلّم شعر فارسي به شمار ميرود. وي نزد عمويش، كافي الدينعمر بن عثمان، و پسر عمَّش، وحيدالدين عثمان، علوم ادبي و حكمت را فرا گرفت و مدتي در خدمت ابوالعلاء گنجوي، دانشمند مشهور آن زمان، تلمذ كرد و به دامادي او درآمد. او سالياني در خدمت منوچهر شِروانشاه و پسرش بود و مدح ايشان ميگفت. مرگ فرزند و حبس و ديگر مصايب بر او روي نمود و در اواخر عمر به عُزلت نشست. قوت انديشه و مهارت او در تركيب الفاظ و خلق معاني، ابتكار مضامين جديد، استفاده از راههاي خاص در توصيف و تشبيه و آوردن رديفهاي مشكل از خواص شعري او محسوب ميشوند. تركيبات او غالباً با خيالات بديع همراه و با استعارات وكناياتِ عجيب آميخته است و معاني خاصي را كه تا عهد او سابقه نداشته، در بردارد. خاقاني بر اثر احاطه به غالب علوم و اطلاعاتِ عهدِ خود و قدرت خارق العادهاي كه در استفاده از آن اطلاعات در كلام داشته، توانسته است مضامين علمي بيسابقه در شعر ايجاد كند. خاقاني در 595 ق در 75 سالگي در تبريز وفات يافت و در مقبرةالشعراي سرخاب مدفون شد.
تولد "هانري موپاسان" نويسنده و رماننويس شهير فرانسوي (1850م) (ر.ك: 6 ژوئيه)
هانري رونه آلبرت گيدو موپاسان، نويسنده برجسته فرانسوي در پنجم اوت ۱۸۵۰م در ايالت نورماندي فرانسه بهدنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات ابتدايى و متوسطه در زادگاهش، به خدمات دولت پرداخت و در همين زمان، اولين مجموعه شعريش را با نام "خداوند متعال" منتشر كرد. موپاسان در سالهاي بعد با انتشار داستانهاي كوتاه، خود را در رديف استادان ادب فرانسه قرار داد. در اين زمان، مردم او را يك نثرنويس قابل ستايش و يك داستانسراي عاليقدر ميشناختند. از اين هنگام بود كه موپاسان تمام زندگي خود را وقف ادبيات كرد و به پديدآوري آثار جديد همت گماشت. او با خلق آثار نو، استادي خود را براي چندمينبار نشان ميداد و شهرت مييافت. موپاسان اعتقاد راسخي به لفظ دقيق داشت و بيانش نه تنها دقيق، بلكه موجز، طبيعي، متين و اغلب كنايهدار است. ذكر نكات ضروري درمورد اشخاص، موقعيتها و بسط و تكامل داستان و درآميختگي منطق با منتهاي سادگي، از ويژگيهاي برجسته آثار اوست. افكار و سبك موپاسان در داستانهاي كوتاه و جديد فرانسه كاملاً مؤثر بوده است. داستانهاي وي همانند آثار بيشتر واقعگرايان و طبيعتگرايان، از بدبيني و تلخي سرشار است. او نويسندهاي بدبين است كه داراي نثري شيوا و زيباست و از كنايات مخصوص خود استفاده ميكند. موپاسان در حدود ۳۰۰ داستان كوتاه نوشته است كه بعضي از آنها، از نظر سبك و واقعبيني روانشناختي بينظيرند. او فرضيات روانشناسي و هنري و اغراض اجتماعي و اخلاقي و تخيل انقلابي و افكار آشفته نداشت. نفوذ دنياي خارج در او بياثر بود و هرگز چيزي را كه نديده بود وصف نميكرد. بهعلت همين محدوديتها بود كه هنر او در چهارچوب محدودي پرورش و گسترش يافت. با اين حال و در همين محدوده نيز، هرگز نويسندهاي بر او پيشي نگرفته است. موپاسان در سال ۱۸۸۶م دچار بيماري رواني و حسي شديد شد كه بهتدريج او را تا مرز خودكشي نيز به پيش برد. همچنين، بيماريهاي عصبي و كار توانفرسا و افراط در خوردن داروهاي مختلف، او را از پاي درميآورد. در اين زمان، نفرت شديد او از بشر و خيالات و اوهامي كه به سرش زده بود، شدت يافت و موپاسان را دچار فلج عمومي گرداند. دنياي موپاسان، دنيايى تاريكي بود. وي به زندگي بشري و رنج، با بدبيني مينگريست و پيوسته در وسوسه مرگ بهسر ميبرد. اما بدبيني او پيوسته با طنز آميخته بود. قدرت مشاهده و ژرفبيني و نبوغ نويسندگي و سبك ساده و مستقيم و خاص موپاسان، نفوذ عظيم وي را در خارج از كشور فرانسه، حتي بيش از كشورش استوار كرد و او را كاملترين و پايدارترين نماينده سبك واقعگرايي ساخت. هانري موپاسان سرانجام پس از طي دوره رنج و بيماري، در ششم ژوئيه ۱۸۹۳م در سن ۴۳ سالگي درگذشت.
اختراع موتور ديزل توسط "رودلْفْ ديزل" مهندس آلماني (1895م)
رودلْفْ ديزِل، مخترع آلماني در 18 مارس 1858م به دنيا آمد. وي بخشي از زندگي خود را در فرانسه، انگلستان و سپس آلمان گذراند و در دانشگاه مونيخ به تحصيل پرداخت. ديزل در حين تحصيل متوجه شد كه نود درصد انرژي حاصل از سوخت زغال سنگ در ماشينهاي بخار و همين مقدار انرژي به دست آمده از سوخت بنزين در موتورهاي احتراقي تلف ميشود و تنها ده درصد باقيمانده به مصرف ميرسد. از اين رو، وي از آن زمان به ساخت دستگاهي انديشيد كه بيشترين بازدهي و كمترين ميزان تلف شدن انرژي را داشته باشد. وي پس از سالها تلاش، سرانجام در 5 اوت 1895م توانست موتوري اختراع نمايد كه با فشردن هوا، حرارت زيادي در حدود 500 درجه سانتيگراد توليد مينمود. در موتور ديزل كه با گازوئيل كار ميكرد، قبل از ورود گازوئيل به موتور، هوا بايد گرم شود و سپس سوخت در سيلندر پراكنده گردد. اين موتور به دستگاه سردساز مجهز ميشود تا بتوان آن را تا دماي بالايى رسانيد. همچنين سرعت و نيروي موتور با تغيير دادن مقدار سوخت تزريقي تنظيم ميشود. تا سال 1900م، از اين موتور استفاده نشد و با اين حال، ديزل اين موتور را كامل كرد و با پيشرفت و تكامل تكنيكي موتور آن، اين دستگاه به عنوان اولين موتور قابل حركت با كاربردهاي وسيع و گسترده شهرت يافت.