تجاوز نظامي امپراتوري عثماني به مرزهاي غربي ايران (1286 ش)
دولت عثماني در آغاز مشروطيت و زماني كه دولت ايران درگير مسائل داخلي و مبارزه با آزادي خواهان و مشروطهطلبان بود، با فرصتطلبي، چند منطقه از نواحي مرزي ايران را مورد تجاوز قرار داد و برخي مناطق را به اشغال خود درآورد. در اين ميان، بر اثر اعتراض شديد روسيه و انگلستان، عثماني مجبور به تخليه آن نواحي گرديد، اما با حملات ديگر، آن مناطق را دوباره تصرف كرد. اين بار نيز بر اثر اعتراض روسيه و انگلستان، نيروهاي عثماني عقبنشيني كردند. اعتراض اين دو دولت به خاطر ايران دوستي و يا رعايت حقوق بينالملل نبود بلكه آنان درصدد بودند تا ايران و منافع آن را خود به تنهايي به يغما ببرند و مزاحمي نداشته باشند. چنان كه در اين مسير قراردادهاي استعماري فراواني عليه ايران امضا كردند. به طوري كه ايران را به سه منطقه نفوذ روس و انگليس و بيطرف تقسيم كرده و به طور ثابت در كشور حضور نظامي داشتند.
عمليات نصر 6 در ميمك توسط ارتش (1366 ش)
عمليات نصر 6 در تاريخ دهم مرداد 1366 ش با رمز مبارك يا اباعبداللَّه الحسين(ع)، به منظور پاسخگويي به شرارتهاي آمريكا درخليج فارس و همسويي با آمادگي مدافعان خليج فارس و با هدف انهدام نيروهاي دشمن و بيرون راندن بقاياي آنها از منطقه عملياتي ميمك، توسط رزمندگان نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران اجرا شد. نيروي زميني، در مرحله پاياني پاكسازي غرب كشور از وجود نيروهاي بعثي، با عبور از ميدانهاي مين، تلههاي انفجاري و...، ارتفاعات بسيار حساس ميمك رامورد تهاجم خود قرار داده و آن ارتفاعات را به تصرف خود درآوردند. در اين عمليات 2 فروند هواپيما، 17 دستگاه تانك و نفربر، 6 فروند هليكوپتر و صدها دستگاه خودرو دشمن منهدم و 2500 نفر كشته و 120 نفر از قواي بعث به اسارت گرفته شدند. در اين ميان موقعيت رزمندگان اسلام، پس از دفع پاتكهاي دشمن كه چند روز به طول ميانجامد، با مقاومت تمام، حفظ و تثبيت ميشود و اين عمليات با دستاورد مطلوب خود، پاسخ مناسبي بر جنايتهاي استكبار و سرسپردگان آنها ميگردد.
مسموم شدن امام جواد (عليه السلام) در بغداد(220 ق )
مأمون بعد از شهادت امام رضا (عليه السلام)، حضرت جواد را از مدينه به بغداد طلبيد .دخترش (ام الفضل) را به ازدواج او دراوردکه شیعیان این ازدواج را تحمیلی و با اهداف سیاسی میدانند.امام جواد از دختر مامون فرزندي نداشتند و فرزندان ايشان ما حصل ازدواجشان با بانوي ديگري به نام سمانه مغربيه مي باشد.در مدت اقامتش در بغداد از بدى معاشرت مأمون منزجر بود بالاخره از مأمون اجازه خواست و به حج خانه خدامشرف شد و از آنجا به مدينه آمده و در آن شهر منوره توقف كرد تا مأمون وفات نمود و معتصم برادر او به خلافت رسيد و معتصم از شنيدن فضائل و كمالات آن بزرگوار آتش حسد در سينه او مشتعل گشت و آن جناب را به بغدادطلبيد. امام جواد فرزندش امام على النقى را جانشين خود نموده و وداع كرد و با دل خونين از قبر جد بزرگوارش مفارقت نمود و روانه بغداد گرديد و در 28 محرم سال 220 داخل بغداد گشت معتصم بى ميلى ام الفضل را از حضرت جواد مى دانست زيرا امام جواد مادر امام على النقى را بر او ترجيح مى داد لذا ام الفضل هميشه از حضرت جواد شاكى بود در زمان حيات مأمون مكرّرا از حضرت به او شكايت مى كرد و او گوش نمى داد و اذيت حضرت را به صلاح خلافت خود نمى ديد بالاخره معتصم ام الفضل را خواست و به قتل حضرت راضى كرد و زهرى براى او فرستاد كه به آن مظلوم بخوراند آن زن بى وفا انگور رازقى را زهر آلود نمود و به آن بزرگوار آورد حضرت ميل فرمود اثر زهر در بدن مبارك ظاهر گرديد. البته قولی دیگر میگوید به وسیله شخصی به نام اشناس به دستور معتصم شربت مسومی را به وی مینوشانند و وی را در ۲۵ سالگی، مسموم و به شهادت میرسانند.
تولد "ژان لامارْكْ" زيست شناس و طبيعي دان معروف فرانسوي (1744م)
ژان باتيست پيِر آنتوان دومونه لامارْكْ دانشمند زيست شناس و طبيعي دان فرانسوي در 1 اوت 1744م درفرانسه به دنيا آمد. وي در نوجواني به نظام پيوست اما پس از چند سال اين كار را رها كرد. لامارك چون در باغ پادشاهي رفت و آمد داشت، به جمعآوري گياهان علاقه زيادي پيدا كرد. وي همچنين سالياني به تحصيل پرداخت و ضمن فراگيري طب، به شيمي، هواشناسي و به ويژه گياهشناسي علاقهمند شد. لامارك پس از چندي كتاب گياهان فرانسه را نگاشت كه شهرت فراواني برايش به ارمغان آورد و به عضويت آكادمي علوم فرانسه درآمد. لامارك همچنين در دوره انقلاب كبير فرانسه، سرپرستي موزه تاريخ طبيعي پاريس را به عهده داشت. مهمترين فعاليت علمي لامارك، تحقيقات جامع و مفصّل او درباره بيمهرهگان زنده و فسيلها است. همچنين وي با انتشار كتاب تاريخ طبيعي بيمهرهگان توانست حيواناتي راكه شباهتي با هم دارند به هم نزديك كند. در اين زمان، اين فكر به خاطرش آمد كه ممكن است تمام حيوانات از چند اصل و مبدأ نزديك به هم و مشترك سرچشمه گرفتهاند. موضوع ديگري كه لامارك از خود سؤال ميكرد اين بود كه چرا حيوانات تغيير شكل پيدا ميكنند و خود جواب ميداد، علت، تاثير محيط است. لامارك اين افكار را كه اساس فلسفه پيروان تغيير شكل موجودات است در سال 1809م در كتابي به نام فلسفه حيوانشناسي منتشر نمود. تاكيد لامارك درباره تطور و تكامل موجودات زنده بر دو اصل تاثير محيط و واكنش موجود زنده به اين تاثير و نيز وراثتِ صفاتِ اكتسابي است. انديشههاي لامارك، بعدها موجب اختلاف و نزاع فراواني بين دانشمندان علوم طبيعي گرديد و طرفداران نظرات لامارك، به لاماركيسم معروف شدند. كتاب فسلفه جانورشناسي و تاريخ جانوران بيمهره نيز بعدها مبناي فرضيه تكامل تدريجي موجودات زنده گرديد. ژان باتيست لامارك كه به عنوان پايهگذار علم نوين طبيعي، معروف است سرانجام در 18 دسامبر 1829م در 85 سالگي درگذشت.
تولد "هرمان مِلْويل" داستاننويس و شاعر برجسته امريكايي (1819م)
هِرْمان مِلْويل، اديب معروف امريكايى در اول اوت 1819م از پدري انگليسي و مادري هلندي در نيويورك امريكا به دنيا آمد. ورشكستگي و مرگ پدر و عطوفت مبالغهآميز مادر موجب شد كه ملويل سراسر عمر را در كشمكشهاي روحي - احساسي به سر بَرَد و اين مسائل در آثارش انعكاس يابد. هرمان از نوجواني داراي شوق حادثهجويى گرديد و در نوزده سالگي به عنوان يك ملوان ساده، كار بر روي كشتي را آغاز كرد. اما زندگي دشوار در بندر، رفتار خشونتآميز فرماندهان و سختگيري همكارانش، اولين سرخوردگيها را در او پديد آورد. وي در طي سفرهاي بعد تصميم گرفت تا ماجراهاي مسير را يادداشت كند كه اين امر به نگارش دو كتاب خاطرات انجاميد. وي در اين كتابها، خاطرههاي دل انگيزي مطرح مينمايد و شوق خود را به افقهاي دور دست و شكوه و جلال بكر و وحشيانه طبيعت نمودار ميسازد؛ شكوهي كه حتي از قلمرو افسانه نيز پا فراتر گذارده و به فضاي نامتناهي رسيده است. اين دو كتاب، پيروزي و موفقيت زيادي به دست آوردند و ملويل با خلق داستانهاي مربوط به ديار دور دست و بيگانه، مبتكر شيوه ادبي و هنرمندانهاي گشت كه بعدها نويسندگان نام آوري از آن تاثير پذيرفتند. وي در سال 1849م كتاب مارْدي را به صورت هجوي نيشدار از زندگي اقتصادي جامعه غرب و مذهبِ آميخته با سالوس و ريا نگاشت كه جنبه كنايهاي كتاب درباره مردم پرمدعاي نيويوركْ، مورد پسند خوانندگان قرار نگرفت. ملويل چندي بعد، شاهكار خود، موبي ديك را نگاشت كه تمثيل و نشانهاي است از مردي عصيانزده در برابر قدرت شرّ و مصمم به خلع سلاح كردن اين قدرت و غلبه بر آن. ارزش اين كتاب به سبب قصه مرموز و پيچيده و دشوار به صورت معماهاي هيجانزده، بسيار دير شناخته شد و اظهارنظرهاي انتقادي و ترجمههاي فراواني از آن صورت گرفت. ملويل در سال 1876م داستان بزرگ فلسفي و منظوم خود را به نام كِلْرِل منتشر كرد. كِلْرِل شامل رؤياهاي مبهم از آشتي با عالم خلقت ميباشد كه هنوز هم نامفهوم و تاريك مانده است. هرمان ملويل سرانجام در 28 سپتامبر 1891م در 72 سالگي درگذشت. ملويل امروزه به عنوان يكي از بزرگان ادب امريكا شناخته ميشود، در حالي كه به علت ابهام و جنبههاي تمثيلي و اشارهاي آثارش، در زمان حيات ناشناخته باقي ماند.