تظاهرات و اعتصاب دانشجويان ايراني در آمريكا در حمايت از نظام اسلامي(1359ش)
به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي و قطع دخالت و نفوذ بيگانگان به ويژه آمريكا در امور داخلي ايران، دولت ايالات متحده سعي ميكرد به هر نحو ممكن، منافع قبلي خود در زمان طاغوت را بار ديگر به دست آورد. همزمان با گسترش اين اعمال فشار، حمايت از انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي، از سوي دانشجويان ايراني و غير ايراني در كشورهاي مختلف صورت عمل به خود ميگرفت. در اين ميان، دانشجويان عضو انجمنهاي اسلامي آمريكا و كانادا و جمعي ديگر از طرفداران حكومت اسلامي ايران در مقابل كاخ سفيد تجمع نمودند كه مورد يورش پليس آمريكا واقع گرديد. در اين حال، دهها نفر بازداشت شدند اما با اعتصاب غذاي آنها در بازداشتگاه، پليس آنان را آزاد كرد. در اين فاصله دانشجويان ايراني مقيم انگلستان نيز كه در حمايت از دانشجويان توقيف شده در آمريكا تجمع نموده بودند مورد حمله پليس لندن قرار گرفته و در حدود 150 نفر بازداشت شدند. اين اعمال با اعتراض امام خميني(ره) مواجه گرديد. ايشان در جريان ديدار نماينده پاپ با معظم له، از ظلم و ستم آمريكا، شوروي و انگليس نسبت به ايران ياد كرده و ضمن اشاره به وضع دانشجويان فرمودند: شما ميدانيد با اين جوانهاي ما، الان امريكا چه ميكند و پليس آمريكا چه كرده است. آيا آقاي پاپ ميدانند جوانهاي ما در غل و زنجير، با دندههاي، شكسته كه بعضي در حال بيهوشي هستند، آيا ايشان توجه دارند؟
تولد "خيام نيشابوري" شاعر، فيلسوف، پزشك و رياضيدانِ شهير ايراني(439 ق)
شهرت حكيم ابوالفتوح عمر بن ابراهيم خيام نيشابوري بيشتر در حكمت، طب، نجوم و رياضيات بود، ولي در اين دوران، بيشتر او را به سبب رباعيات لطيفش ميشناسند. اين رباعيها بسيار ساده و بيآرايش و به دور از تصنع و تكلف و در كمال فصاحت و بلاغت، در معاني عالي سروده شدهاند. در اين اشعار، خيام، افكار فلسفيِ خود راكه غالباً در مطالبي از قبيل تحيّر يك متفكّر در برابر اسرار خلقت و تاثّر از ناپيدايي سرنوشت آدميان و كوتاهي حيات و مصائب آن است، بيان ميكند.
روز "دَحوالارض"
روز دَحوُالارض براي اهل معني و صاحبان سير و سلوك، يكي از روزهاي مهم سال است كه شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان اعمال زيادي براي اين روز نقل ميكند. از جمله ميگويد: يكي از چهار روزي است كه روزهاش بسيار سفارش شده است و اين روزي است كه رحمت خدا در زمين منتشر گرديده است.
تولد حضرت ابراهيم(ع) به نقل از امام رضا(ع)
منابع تاريخى در مورد محلّ تولد حضرت ابراهيم اختلاف نظر دارند ، بعضى از مورّخين بر اينباورند كه ايشان در دمشق و در روستايى به نام «برزه» كه در كوه قاسيون واقع است متولد گشت . درمقابل گروهى ديگر بر اين عقيدهاند كه ايشان در منطقه بابل كه سرزمين كلدانىها در عراق است به دنيا آمدهاست . نظريه پذيرفتنى تر اين است كه ايشان در بابل متولد شده است . اين كه بعضى گفتهاند كه ايشان در توابع دمشق متولد شده از آن جا سرچشمه مىگيرد كه ايشان براى مساعدت و يارى رساندن به فرزند برادرش لوط رهسپار اين منطقه گرديد و در آن جا نمازخواند ، كه همين امر عدهاى را به اين اعتقاد واداشت كه تصور كنند ايشان در اين منطقه متولد شدهاست . ابراهيم پس از آن كه پدرش به هفتاد و پنج سالگى رسيد به دنيا آمد . وى فرزند ارشد خانواده آزربود . هنگامى كه به سنّ جوانى رسيد با «سارا» ازدواج كرد .
خروج پيامبر اكرم(ص) از مدينه به قصد حجة الوداع(10 ق)
از طرف پيامبر اكرم(ص) در ماه ذيقعدهي سال دهم هجري قمري به اهالي مدينه و قبيلههاي اطراف اعلام شد كه امسال، آن حضرت قصد زيارت خانهي خدا و برپايى مراسم حج را دارد. به همين جهت، تعداد زيادي از مسلمانان به همراه آن حضرت عازم مكه شدند. پيامبر اكرم(ص) در روز 25 ذيقعدهي سال دهم هجري قمري از مدينه حركت نمود و در مكاني به نام ذوالحليفه احرام بست. تمام همسران آن حضرت و يگانه دختر گراميش، حضرت فاطمه(س) در اين سفر همراه پيامبر(ص) بودند. حضرت علي(ع) نيز پس از مأموريت جهادي و تبليغي در منطقهي يمن، به دستور پيامبر اكرم(ص) در مراسم بزرگ حجةالوداع حضور يافت. چون حجّ اين سال آخرين حج پيامبر اكرم(ص) بود به حَجَّةُالوِداع مشهور گرديد. پس از پايان مراسم حجةالوداع هنگام بازگشت به مدينه، در مكاني به نام غدير خم،پيامبر اكرم(ص) در اجتماع يكصد هزار نفري، حضرت علي(ع) را به فرمان خداوند متعال به جانشيني خودمنصوب فرمود و همگان با اميرالمؤمنين علي(ع) بيعت كردند.
درگذشت "ميرزاعيسي قائم مقام فراهاني" وزير نامدار عهد فتحعلي شاه قاجار(1237 ق)
ميرزا عيسي قائم مقام فراهاني پدر ميرزا ابوالقاسم قائم مقام، مشهور به "ميرزا بزرگ" از وزراي ناميايران در عهد فتحعلي شاه قاجار بود. وي اديب و دانشمندي فاضل به شمار ميرفت و شخصيتي كاردان و با تدبير بود و براي انجام امور اصلاحي كوشش فراوان انجام داد. اثباتُ النَّبَويَّةُ الخاص+ه، احكام الجهاد و اسباب الرشاد و الجهادية الصغري (كه ديباچهي اين هر دو كتاب اثر ميرزا ابوالقاسم قائم مقام، پسر وي ميباشد) از جمله آثار ميرزا عيسي قائم مقام فراهاني است. ميرزا عيسي قائم مقام فراهاني پدر ميرزا ابوالقاسم قائم مقام مشهور به ميرزا بزرگ ، 189 سال پيش در 25 ذيقعده 1237 قمري به علت ابتلا به بيماري وبا از دنيا رفت و در بقعه شاه حمزه در تبريز به خاک سپرده شد.
پايان دوره ترور و وحشت در جريان انقلاب كبير فرانسه (1794م)
پس از اعدام لويى شانزدهم در 21 ژانويه 1793م، درگيريهاي داخلي در فرانسه ايجاد شد و اختلافات شديدي ميان وارثان حكومت شكل گرفت. در نهايتْ پس از حمله سازمان يافته افراطيون، نمايندگان مخالفْ دستگير يا متواري شدند و از اول ژوئن 1793م، قدرت به طور مطلق در اختيار رهبر تندروها به نام ماكسيميليان روبْسْپِير قرار گرفت. به دنبال آن يك كميته نجات ملي كه روبسپير در رأس آن قرار داشت زمام امور فرانسه را به دست گرفت. دوران حكومت كميته نجات ملي كه بيش از يكسال به طول انجاميد، يكي از خونبارترين مراحل انقلاب فرانسه است كه به دوران ترور يا وحشت معروف شده است. در دوران حكومت كميته نجات ملي در فرانسه، در حدود سيصد هزار نفر بازداشت و حداقل 17 هزار نفر اعدام شدند. مقررات محاكمه و مجازات در اين دوران تغيير يافت و دادگاههاي انقلابي، ديگر الزامي به رعايت مقررات معمول قضايى نداشتند. حق استيناف و فرجامخواهي از ميان رفت و احكام دادگاهها، قطعي و لازم الاجرا شد. دادگاههاي پاريس در عرض يك ماه، 1300 حكم اعدام صادر كردند و دستگاههاي گيوتين در چند نقطه شهر، هر روز به طور متوسط سر چهل نفر را از تن جدا ميكردند. در دوران حكومت ترور در فرانسه، شورش ايالتها نيز با خشونت و بيرحمي بسيار سركوب گرديد و سر هزاران نفر زير گيوتين رفت. اما اين حكومت دوام زيادي نداشت و پس از يكسال و اندي به دنبال قيام عليه روبْسپير و اعدام او در 27 ژوئيه، دوران حكومت ترور پايان يافت. در نهايت، مردم پاريس در شب بيست و هشتم ژوئيه 1794م پايان حكومت وحشت را جشن گرفتند و زندانيانِ در بندِ كميته نجات ملي فرانسه را آزاد ساختند.
درگذشت "گاسپار مونژ" رياضي دان شهير فرانسوي و مبتكر هندسه ترسيمي (1818م)
گاسْپارْ مونْژْ رياضي دان معروف فرانسوي در دهم مه سال 1746م در شهر كوچك بون فرانسه به دنيا آمد. او پسر يك كاسب دورهگرد بود و خود نيز تا شانزده سالگي به كار اشتغال داشت. اما پس از مدتي به تحصيل روي آورد و از دانشگاه فارغ التحصيل شد. گاسپار در نوجواني نقشه بزرگي از كشورش ساخته بود كه مورد توجه دولت فرانسه قرار گرفت. از اين رو، آن را در فرمانداري به ديوار نصب كردند و همين مسئله باعث فرستادن او به دانشگاه گرديد. مونژ به مطالعه بعضي از شاخههاي هندسه، جاني دوباره بخشيد و كار وي نقطه شروع شكوفايى فوقالعاده آن رشته در سده نوزدهم بود. پژوهشهاي دوران جواني مونْژْ، بسيار متنوع اما نشاندهنده خصوصياتي بودند كه نشانهاي از استعداد كامل وي به شمار ميرفتند: از جمله حس تند و تيز درك واقعيت هندسي، علاقه به مسائل عملي، توانايى عظيم تحليل و توجه به جنبههاي متعدد تحليل هندسي. وي علاوه بر رياضي، در علم شيمي نيز مهارت داشت و از راه تهيه باروت و مواد منفجره، كمك زيادي به انقلابيون فرانسه در جريان انقلاب آن كشور نمود. مونْژْ همچنين مدرسه پلي تكنيك پاريس را براي پرورش علمي و فني جوانان تأسيس كرد و با مطالعات و كار علمي دقيق، موفق به ابداع هندسه ترسيمي گرديد. هندسه ترسيمي روشي از ترسيم و حل كردن مسائل سه بُعدي است كه به وسيله خطوط و نقاطي كه در يك صفحه يعني در يك سطح دو بعدي ميباشد، كشيده ميشود. كار عملي مونژ، رياضيات، فيزيك، مكانيك و نظريه ماشينها را در برميگرفت. با اين حال، دانستههاي ما از جزئياتِ خدمات مونژ به فيزيكْ بسيار ناچيز است؛ زيرا وي هرگز اثر عمدهاي در اين زمينه منتشر نساخت. خدمات اصلي مونژ بر نظريه گرما، صوت، برقِ ساكن و نورشناسي متمركز بودند. وي علاوه بر آن، همزمان با برخي ديگر از دانشمندان، با اسبابي ساده، موفق به تركيب آب از هيدروژن و اكسيژن شد. وي همچنين از ياران و دوستان نزديك ناپلئون بُناپارت بود و در برخي جنگها، او را همراهي ميكرد. با تبعيد ناپلئون، مونژ به عنوان مخترع هندسه ترسيمي و نيز مؤسس مدرسه پلي تكنيك، تمام عناوين خود را از دست داد و پس از اخراج از آكادمي فرانسه، تحت تعقيب دولت وقت قرار گرفت. وي در كنار تدريس و فعاليتهاي اجتماعي به تاليف نيز ميپرداخت كه كتاب كاربرد آناليز رياضي در هندسه از جمله آثار اوست. گاسپار مونژ سرانجام در 28 ژوئيه 1818م در 72 سالگي جان سپرد. در حالي كه با اختراع هندسه ترسيمي كه بدون آن، ساخت ماشينهاي مدرن و عمارات عظيم ميسر نيست، ميراث بزرگي از خود به جاي گذاشت.
مرگ "ونسان فانگوگ" نقاش شهير هلندی (1890م)
ونسان فانگوگ، نقاش برجسته هلندي در 30 مارس 1853م در هلند به دنيا آمد. وي پس از مدتي تحصيل، به علت فقر، به فروشندگي پرداخت و مدتي نيز در سلك روحانيان مسيحي درآمد. فانگوگ در جواني، عشق غريبي به نقاشي احساس نمود و بر اثر همين علاقه، به فراگيري اين هنر روي آورد. او كه به شدت تهيدست بود، با عدم امكانات به كار پرداخت و بيش از پيش گرفتار تهيدستي ميشد. سرانجام تصميم گرفت كه به كاري جز نقاشي نپردازد تا اينكه در سال 1880 به يك نقاش ماهر تبديل گرديد. او داراي جنون ادواري و افسردگي بود و اين حالتِ خود را در اوقات نقاشي سپري ميكرد و آثار ارزندهاي به وجود ميآورد. فانگوگ به دليل وسواس زيادي كه در نقاشي داشت، اخلاقش تند و همراه با خشم و عصبانيت دائمي بود. با اين حال از نقاشي دست نكشيد و آثار متعددي به وجود آورد. نقاشيهاي فانگوگ در طي سالهاي 1880 تا 1885م، بسيار تيره و تاريكند كه شايد بازتابي از مصيبتهاي عاطفي باشد كه با آنها روبرو بوده است. وي در سال 1886 سفري به پاريس داشت. فانگوگ در اين سفر تحت تاثير نقاشان سبك اِمپرسيونيست كه در آن، حالات به وسيله رنگهاي تجزيه شده به نمايش درميآيند، قرار گرفت و از آن پس آثارشْ روشني و صفاي رنگ تازه پيدا كرد. مهمترين خدمت فانگوگ به عالم نقاشي، مبارزه با اصول و قواعد رنگآميزي قديمي در نقاشي بود و خود او نيز سبكي تازه و نو بدعت گذاشت. از فانگوگ آثارمتعددي برجاي مانده كه گلهاي آفتابگردان، شب ستاره و سيبزميني خوران شهرتي جهاني دارند. وي در پنج سال آخر عمر خويش بيش از هشتصد تابلو ترسيم كرد تا اينكه سرانجام در 28 ژوئيه 1890م در 37 سالگي خودكشي كرد.