مرگ "محمد ولي خان سپهدار تنكابني" از سياستمداران مشهور دوران مشروطه (1305ش)
محمدولي خان خلعتبري معروف به سپهدار تنكابني در حدود سال 1225 ش (1364 ق) در يكي از روستاهاي اطراف تنكابن به دنيا آمد و پس از فراگيري دروس ابتدايي، وارد كارهاي نظامي گرديد. وي مراحل ترقي را به سرعت پيمود و در زمان مظفرالدين شاه، با تقديم پيشكشي قابل ملاحظهاي، وزير گمرك شد. محمد ولي خان در طي ساليان متمادي پستهاي متعددي از قبيل حكمراني گيلان، اردبيل و مشكين شهر را به عهده گرفت و از طرف مظفرالدين شاه، لقب سپهدار اعظم را دريافت كرد. وي همچنين مدتي حاكم تهران بود و بر آزاديخواهان خشونت زيادي روا داشت. سپهدار هنگام مشروطه از رجال مستبد و خودكامه به شمار ميرفت و با آزادي و مشروطيت دشمني داشت به طوري كه با شنيدن نام مشروطه، حالش دگرگون ميشد. وي كه براي سركوبي شورش آذربايجان راهي اين خطه شده بود، وقتي كه نتواسنت كاري از پيش ببرد، راهي گيلان گرديد و انجمن عدالت را تشكيل داد. سپهدار در حالي كه در ابتدا از طرفداران محمدعلي شاه بود، پس از چندي قصد فتح تهران نمود و پس از فتح پايتخت و خلع پادشاه، شخص اول ايران شد. وي پس از مدتي صدر اعظم احمد شاه گرديد و همزمان وزارت جنگ و داخله را بر عهده داشت. سپهدار پس از سه بار نخستوزيري و در حالي كه لقب سپهسالار اعظم را هم يدك ميكشيد، مدتي والي آذربايجان بود تا اينكه در كودتاي اسفند 1299 ش در زمره توقيف شدگان قرار گرفت و مدتي را در زندان گذراند. وي در سالهاي آخر عمر به عنوان يك رَجُل برجسته در مراسمها حضور مييافت تا اينكه بابت ماليات املاك وسيع خود، مبالغ هنگفتي بدهكار شد. سپهدار كه هرگز سختي نديده و عمري زير بار اين حرفها نرفته و كسي از او مطالبه ماليات نكرده بود، چون عرصه را بر خود تنگ ديد در 27 تير 1305 ش در هشتاد سالگي با اسلحه كمرياش خودكشي كرد و در امامزاده صالح تجريش به خاك سپرده شد. وي مردي بسيار متهوّر، تندخو، فاقد نظم و ترتيب، متعدي، مستبد، خودراي، جاه طلب، لجوج و كينهتوز و حريص در جمع آوري اموال به خصوص املاك، بوده است. سپهسالار، بزرگترين ملاك زمان خود بود و بيش از هزار نفر نوكر و سوار و خدمه داشت كه همه از او تامين ميشدند.
پذيرش رسمي قطعنامه 598 شوراي امنيت از سوي جمهوري اسلامي ايران (1367 ش)
يكي از دلايل واهي رژيم بعث عراق براي تجاوز به حريم نظام جمهوري اسلامي ايران، اختلاف بر سر مرزهايي است كه در قرارداد 1975 الجزاير تعيين شده بود. پس از نزديك به هشت سال جنگ نابرابر كه تمام موجوديت رژيم عراق در خطر قرار گرفت، آمريكا و ديگر متحدان و ياوران رژيم بعث عملاً وارد جنگ گرديدند و حضرت امام خميني(ره)، با در نظر گرفتن مصالح عالي نظام اسلامي و با درك توطئه گسترده آمريكا و غرب براي سركوب انقلاب اسلامي و مردم مسلمان و انقلابي ايران، پس از مشورت با فرماندهان عالي نظامي و مسؤولان مملكتي، قطعنامه 598 شوراي امنيت را پذيرفتند. شوراي امنيت در اين قطعنامه دو كشور ايران و عراق را به برقراري آتشبس و صلح دعوت كرده بود. جمهوري اسلامي ايران به دليل ويژگيهاي مثبت برخي از مفاد اين قطعنامه، به ويژه، بندهاي مربوط به معرفي متجاوز و پرداخت غرامت جنگي، موافقت خود را با پذيرش آن اعلام كرد. اما با وجود پذيرش قطعنامه 598 توسط جمهوري اسلامي ايران، رژيم عراق كه خود نيز آن قطعنامه را پذيرفته بود، تا زمان برقراري آتشبس رسمي در مرداد ماه سال 1367 ش (اوت 1988 م) به تهاجمات خود عليه جمهوري اسلامي ايران ادامه داد و خوي تجاوزگري خود را بار ديگر آشكار ساخت. پس از پذيرش قطعنامه 598 از طرف ايران، آتشبس ميان طرفين از تاريخ 29 مرداد 1367 برقرار شد. شوراي امنيت در تاريخ 18 مرداد 67، قطعنامه 619 را تصويب كرد كه به موجب آن گروه ناظران نظامي ايران و عراق و سازمان ملل كه از حدود چهارصد نفر از 25 مليت مختلف تشكيل شده بود، در دو كشور مستقر شدند.
تأسيس نيروی انتظامي جمهوري اسلامي ايران (1369ش)
مسأله ادغام نيروهاي انتظامي از طرف وزارت كشور و نمايندگان مجلس به منظور برقراري هرچه بهتر امنيت در داخل كشور و مرزها، جلوگيري از صرف هزينههاي اضافي و تداخلِ وظايف، مسؤوليتها و ماموريتها مشابه، مطرح و به طور جدي دنبال شد. سرانجام، قانون ادغام نيروهاي انتظامي شامل شهرباني، ژاندارمري، كميته انقلاب اسلامي و پليس قضايي در 27 تيرماه 1369 از تصويب مجلس شوراي اسلامي گذشت و در 2 مرداد 1369 به تصويب و تنفيذ شوراي نگهبان رسيد. پس از گذشت شش ماه، ادغام نيروهاي انتظامي سابق آغاز شد و نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران، در دوازدهم فروردين سال 1370، در پي تاييد مقام معظم رهبري فرمانده كل قوا، به منصه ظهور رسيد. نيروي انتظامي كه به اختصار، ناجا ناميده ميشود، در طول سالهاي فعاليت خود، خدمات ارزنده اي در راه استقرار نظم و امنيت جامعه، مقابله و مبارزه قاطع و مستمر با هرگونه آشوب و خرابكاري، حراست از اماكن و شخصيتها، مراقبت و كنترل مرزهاي جمهوري اسلامي و مبارزه با اوباش، اشرار و... از خود نشان داده و صدها شهيد و هزاران زخمي در اين راه، تقديم نموده است.
ارتحال فقيه جليل و عارف واصل آيت اللَّه "سيدرضا بهاءالديني" (1376 ش)
آيتاللَّه سيدرضا بهاءالديني در 9 فروردين 1287 ش برابر با عيد غدير 1327 ق در قم به دنيا آمد. وي از 19 سالگي در حوزه درس آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي شركت جست و مورد لطف استاد قرار گرفت. آيت اللَّه بهاءالديني پس از رحلت استاد، در درس حضرات آيات: سيدصدرالدين صدر، سيد محمد حجت كوهكمرهاي، سيد محمد تقي خوانساري و سيد حسين بروجردي حاضر شد و در 25 سالگي اجازه اجتهاد گرفت. ايشان همزمان با پشت سر گذاردن دروس سطح و ورود به درس خارج، خود تدريس سطوح را آغاز كرد و پس از كسب مدارج بالاتر، حلقه درس خارج خود را تشكيل داد. ايشان از آن پس به مدت بيش از پنجاه سال، به تدريس و تربيت طلاب در حوزه علميه قم مشغول شد و تنها در اواخر عمر به دليل كسالت و بيماري، از آن باز ماند. آيتاللَّه بهاءالديني، از نمونههاي روحانيان زاهد و عامل بود؛ به نماز شب و رعايت جزئيات مسائل اخلاقي پايبندي بسيار داشت و از علاقمندان عالمان آزاده به شمار ميرفت. ايشان شيفته كساني همچون آيتاللَّه سيدحسن مدرس بود و حتي با حالت بيماري نيز زيارت قبر او در كاشمر را از ياد نميبرد. اين عارف سترگ، در تحمل مصائب و سختيها صبور بود و به خواندن قرآن و ادعيه شوق فراوان داشت. به دفاع از حريم ايران اسلامي اهميت فوقالعاده ميداد و به همين خاطر، عليرغم كهولت سن و رنج بيماري، چندين بار در زمان جنگ در جبههها حضور يافت و با نفس رحماني خود، روحيه بخش رزمندگان اسلام گرديد. همچنين كتابهاي سلوك معنوي و نردبان آسمان از جمله آثار ايشان ميباشند. در اواخر عمر معظمله، سميناري براي بزرگداشت شخصيت عرفاني، اخلاقي و علمي آيتاللَّه سيدرضا بهاءالديني برپا شد و در آن، از اين عالم بزرگ تجليل به عمل آمد. سرانجام اين فقيه عارف پس از 89 سال زندگي زاهدانه، در بيست و هفتم تيرماه 1376ش برابر با دوازدهم ربيعالاول 1418ق در قم درگذشت و در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
تولد علامه "ميرزا محمد حسين ناييني" مدرس و مرجع بزرگ تقليد(1276 ق)
حاج ميرزا حسين ناييني از بزرگترين علما و فقهاي قرن چهاردهم هجري است كه به كثرت تحقيق و فصاحت و كتابت معروف ميباشد. وي درنايين به دنيا آمد و پس از تحصيل مقدمات به اصفهان رفت و پس از ده سال، راهي حوزهي نجف گرديد. درنجف از محضر آيات عظام: فشاركي، صدر و ميرزاي بزرگ شيرازي و آخوند خراساني بهره گرفت و پس از مدتي بر كرسي تدريس نشست. سيدمحسن حكيم، سيدمحمود شاهرودي، سيد محمد حجت، سيدابوالقاسم خويى و ميرزا هاشم آملي و دهها فاضل، مجتهد و فقيه از جمله شاگردان او ميباشند. ميرزاي ناييني از طرفداران نهضت مشروطه و يكي از رهبران آن بود و كتاب تَنبيهُ الاُمَّة را در زمينهي حكومت اسلامي نگاشت. وسيلةُ النَّجاة، قاعدهي لاضرر، احكام خلل و تعليقه بر عُروَةُ الوُثقي ازديگر كتب اوست. اين عالم عاليقدر سرانجام در 26 جمادي الاولي سال 1355 ق در 79 سالگي بدرود حيات گفت و در جوار حرم حضرت امام علي(ع) مدفون گرديد.
كشف ماهيت كهكشانِ راه شيري توسط "ويليام هرشِل" ستاره شناس انگليسي (1782م)
ويليام هرشل، ستارهشناس برجسته انگليسي در 25 نوامبر 1738م به دنيا آمد. پس از آشنايى با نجوم، تحقيقات متعددي در اين باره انجام داد تا اينكه تصميم گرفت براي خودش تلسكوپي بسازد. وي پس از ساخت تلسكوپ موفق شد به رَصد ستارگان بپردازد. او ثابت كرد كه كهكشاني كه به آن راه شيري ميگويند، مركب از ستارگاني است كه منظومه شمسي هم جزئي بسيار كوچك از آن محسوب ميشود و همه اجرام اين منظومه با يكديگر در فضا حركت ميكنند. هرشل همچنين، سياره اورانوس را نيز كشف كرد. ويليام سرانجام در 25 اوت 1822 در 84 سالگي در گذشت.
تولد "رابرت هوك" دانشمند انگليسي و پايه گذار علم هواشناسي (1635م) (ر.ك: 3 مارس)
رابرت هوك در خانواده اي روحاني در دهكده فرش واتر در ساحل جنوبي انگلستان و در سال 1635 چشم به جهان گشودو كودكي ضعيف و نحيف بود كه دچار سوء تغذيه نيز بود و شب هنگام دچار كابوسهاي وحشتناكي مي شد. علاوه بر اين گرفتار سردرد مزمن و زشتي قيافه بود. چون پدرش درگذشت راه لندن را در پيش گرفت و در آغاز نزد نقاشي به شاگردي پرداخت اما بوي رنگها بر سردردش مي افزود لذا آنجا را ترك كرد و وارد مدرسه وست مينستر گشت در آنجا نشان داد كه بچه خارق العاده اي است و در سال 1653 در سن 18 سالگي وارد دانشگاه آكسفورد شد در آن هنگام به حكاكي روي چوب و خواندن آواز اشتغال مي ورزيد از اين راه پولي به دست مي آورد چندي نگذشت كه استعداد او در مكانيك براي جامعه علمي آن جا كه تامس ويليس و رابرت بويل از جمله اعضاي آن بودند آشكار شد. هوك مدتي دستيار هر يك از آن دو نفر بود هنگامي كه قانون بويل طرح ريزي مي شد هوك دستيار وي بود مشاركت هوك در آن قانون روشن نيست. پس از بازگشت سلطنت چارلز دوم محفل علمي غيررسمي آكسفورد هسته انجمن سلطنتي جديد را تشكيل داد و در سال 1662 هوك متصدي آزمايشهاي آن گرديد طي پانزده سال بعد سيل مداومي از عقايد و آزمايشهاي درخشان را جاري ساخت در سال 1662 در كالج گرشم مستقر شد و تا آخر عمر در مشاغل مختلف در آنجا گذرانيد هوك در سال 1665 Micrographia (ميكروگرافيا) را كه يكي از شاهكارهاي علمي قرن هفدهم بود منتشر كدر آن اثر علاوه بر بسياري نكات ديگر شامل نخستين توصيفها و نقشه هاي واحدهايي بود كه ياخته (سلول) ناميده مي شدند اصطلاحي كه او به كار برده بود وي در پيدايش نگرشي انقلابي نيز سهيم بود كه شيوه برخورد با حركت دوراني به طور اعم و پويايي شناسي كيهاني را به طور اخص را از نو تدوين و تنظيم كرد هوك در مكاتبه مشهوري با آيزاك نيوتن اين عقيده را بيان كرد كه نيروي ثقل متناسب با مجذور فاصله كاهش مي يابد. نظريه اي كه نيوتن را به راه درك رابطه عكس مجذور كشانيد و وي را در مسير كشف جاذبه عمومي قرارداد وي در كتاب Lectiones culterianae (1679) كه مجموعه اي از شش اثر كوتاه بود قانون هوك را شرح داد كه عبارت بود از قانون كشساني با اين بيان كه تنش (stress) با كرنش (strain) متناسب است هوك زمين شناس ارزنده اي بود كه نظريه هايش درباهر منشاء سنگواره ها طليعه اي از نظريات قرن نوزدهم در اين مورد بود وي را نخستين طرفدار نظريه سانحه گرايي به شمار آورده اند و نيز متخصص ورزيده معماري بود پس از آتش سوزي بزرگ شهر لندن نقشه شهر را طرح كرد كه بعدا از روي آن شهر نيويورك را بنا كردند او در اين كار مأمور شد كه به عنوان زمين سنج با كريسوتوفر رن در تنظيم نقشه بازسازي لندن همكاري كند. او به كارهاي شگرف ديگري نيز دست زد و شايد مهمترين خدمت هوك به علم در رشته ساخت و كاربرد ابزارها باشد او به هر ابزار مهمي كه در قرن هفدهم ساخته شده بود چيزي افزود تلمبه بادي را در شكل ماندگارش اختراع كرد ساعت سازي و ميكروسكپ سازي را جلو برد تار چليپايي را براي تلسكوپ دريچه ديافراگم و نيز پيچ نتظيمي را كه از روي ان وضع مستقر را مي شد مستقيماً قرائت كرد اختراع نمود. همچنين پاندول ساعت دستگاه سنجش انكسار نور در مايعات، بارومتر (هواسنج و غلظت سنج الكلي) و رطوبت سنج را نيز اختراع كرد بنيانگذار هواشناسي علمي ناميده شاه است هواسنجي كه او اختراع كرد داراي سوزن متحركي بود كه فشار هوا را از روي آن ثبت مي كرد. دماي انجماد آب را نقطه صفر بر روي دماسنج پيشنهاد نمود و دستگاهي براي تنظيم دماسنج ها طرح ريزي كرد ساعت هواسنجي او فشار هوا، ميزان بارندگي، رطوبت و سرعت باد را در روي طبلكي چرخان ثبت مي كرد. تفاوت فلزات و نمكها را نشان داد كتابي در باب خاصيت موئين بويژه صعود مايعات در لوله ها نوشت اين دانشمند دريافت كه حركت اجسام ريز و كوچك در روي سطح مايعات و بالا رفتن نفت از فتيله و حركت شيره خام و پرورده گياهان بر اثر خاصيت لوله هاي موئين مي باشد رابرت هوك در سال 1702 در سن شصت و هفت سالگي در لندن در گذشت دو سال پس از مرگ اين دانشمند مجموعه رسالاتش انتشار يافت.