تصويب قرارداد الحاق ايران به سازمان يونسكو در پاريس توسط مجلس شوراي ملي (1327ش)
سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي ملل متحد، يونسكو، پس از پايان جنگ جهاني دوم در پاريس با حضور نمايندگان 43 كشور تاسيس شد. يونسكو علاوه بر توجه به امور علمي، تربيتي و فرهنگي كشورهاي عضو، به مرمت خسارات فرهنگي ناشي از جنگ و نيز كوشش در راستاي گسترش صلح و رفع سوء تفاهمات بينالمللي ميپردازد. از اين رو، دولت ايران در 30 ارديبهشت ماه سال 1325 ش، قبول اساسنامه يونسكو را در هيئت وزيران به تصويب رساند. در نهايت قرارداد الحاق ايران به اين سازمان در نيمه تيرماه سال 1327 ش از تصويب مجلس شوراي ملي گذشت و كميسيون مزبور، فعاليت رسمي خود را شروع كرد. تاليف و چاپ كتاب ايران به زبان انگليسي، شناسايي و معرفي ارزشهاي فرهنگي ايران براي ديگر كشورها و حفظ ميراث فرهنگي كشور و ديگر فعاليتهاي فرهنگي، از جمله كارهاي اين كميسيون به شمار ميرفت.
رحلت آيت اللَّه "سيدجواد خامنه ای" پدر بزرگوار مقام معظم رهبری "آيت اللَّه خامنهای" (1365ش)
آيتاللَّه سيدجواد حسيني خامنهاي، از علماي بزرگ، مجتهدان پرهيزگار و روحانيون زاهدِ روزگار، در حدود سال 1274ش (1313ق) در شهرستان خامنه در نزديكي تبريز در آذربايجان شرقي زاده شد و تحت تربيت پدري فقيه و عالم رشد كرد. وي در جواني سفري به عتبات عاليات و مشهد مقدس انجام داد و در همين سفر بود كه معنويت و صفاي روحاني حوزه علميه مشهد او را مجذوب ساخت و رَحل اقامت دائمي در آن شهر افكند. سيد جواد در مشهد از حوزه درسي آيتاللَّه آقازاده خراساني و حاج آقا حسين قمي كسب فيض نمود و به مدارج عالي رسيد. ايشان در سال 1305ش براي ادامه تحصيل به نجف اشرف عزيمت نمود و در درس حضرات آيات: ميرزاي ناييني و سيدابوالحسن اصفهاني شركت جست. آيتاللَّه سيد جواد خامنهاي در روزهاي سياه اختناق رژيم ستمشاهي، رنج و فشار روزافزون آن دستگاه جبار را بر خانواده و فرزندان خود تحمل كرد و در همه عمر، روي خوش به دشمنان اسلام نشان نداد. از دامان اين عالم بزرگوار، فخر عالم اسلام و تشيع، مقام معظم رهبري، حضرت آيتاللَّه سيد علي خامنهاي برخاسته است. اين فقيه فرزانه سرانجام پس از سالها تدريس و زندگي فقيرانه و در كمال زهد و قناعت در پانزدهم تير 1365 ش برابر با 27 شوال 1406ق در 91 سالگي وفات يافت و در جوار مرقد مطهر امام رضا(ع) به خاك سپرده شد. در هنگام فوت اين عالم بزرگوار، فرزند برومند ايشان، حضرت آيتاللَّه "خامنهاي" مدظله، دوران رياست جمهوري خود را ميگذراندند.
رحلت استاد كبير "آيت اللَّه سيدمحمد فشاركي" فقيه محقق و عالم امامي(1316 ق)
سيدمحمد بن امير سيد قاسم طباطبايى فشاركي اصفهاني، از بزرگان علماي شيعه در اوايل قرن چهاردهم هجري و از شاگردان ميرزاي شيرازي است. او در همان زمان، مرجعِ تدريسِ افاضل بسياري در سامرا بود. پس از وفات استاد، راهي نجف اشرف گرديد و حوزهي درس وي نيز در آن سامان برپا شد. ميرزاي ناييني و حاج شيخ عبدالكريم حائري و ديگر بزرگان از شاگردان ايشان هستند. مراتب علم و فضل آيت اللَّه فشاركي به اندازهاي است كه دركلمات برخي از بزرگان به "استادِ كبير" معروف ميباشد. علي رغم فراهم بودن شرايط لازم جهت به دست گرفتن رياست علمي و مرجع ديني، به اين امور اعتنايي نكرد و تنها به تدريس و تاليف پرداخت. اِصالةُ البَرائه، الاغتسالِ و الفُروعُ المُحَمَّديَّه ازآثار اوست. مدفن اين عالم بزرگ در نجف واقع شده است.
درگذشت "جورج سيمون اُهْمْ" فيزيكدان معروف آلماني (1854م)
جورج سيمون اُهْمْ دانشمند و فيزيكدان معروف آلماني در 16 مارس سال 1789م در باواريا در آلمان متولد شد و در دوران تحصيل به فيزيك علاقهمند گرديد. وي در جواني ضمن تدريس در دبيرستان، به تحقيق درباره تهيه جريان برق پرداخت و چون توان خريد ابزار لازم را نداشت، پارهاي از آنها را خودش ساخت. سيمون اُهم در پي مطالعات و تحقيقات بسيار در علم فيزيك، قوانيني را در زمينه الكتريسيته كشف كرد كه عليرغم ايجاد دگرگوني بسيار در فيزيك، براي كاشف آن فايدهاي جز مخالفتهاي شديد و ترك شغل دبيري از دبيرستان نداشت و او مدت شش سال با فقر دست به گريبان بود. با اين حال اُهم به تلاش خود ادامه داد و رفته رفته كشف او در زمينه الكتريسته مورد توجه و استفاده علمي و عملي واقع گشت به طوري كه در سال 1841م مدال انجمن سلطنتي و در سال 1842م عضويت اين انجمن به او اعطا و پيشنهاد گرديد. اُهم پس از چندي مورد توجه همگان قرار گرفت و به استادي دانشگاه مونيخ رسيد. به پاس خدمات اين فيزيكدان برجسته، واحد مقاومت الكتريكي، اُهم، نامگذاري شده است. سيمون اهم سرانجام در 6 ژوئیه سال 1854م در 67 سالگي درگذشت.
تولد "دانته اليگيري" اديب و شاعر بلندآوازه ايتاليا (1265م)
دانته آليگيري، اديب شهير و نامدار ايتاليايى در 6 ژوئيه 1265م در شهر فلورانس ايتاليا به دنيا آمد و تحصيلات خود را در دانشگاه زادگاه خود به پايان رساند. وي سپس وارد ارتش شد و پس از مدتي با فعاليت در مشاغل سياسي به مدارج بالايى دست يافت اما با توطئهچيني دشمنانش، از كارها بركنار شد. او به رشتههاي مختلف دانش و ادب علاقهمند بود و همه دانشهاي زمان خودش را آموخت و سرآمد اقران گرديد. در اين ميان، دانته در جنبههاي گوناگون زندگي جسمي و روحي نيز به استادي دست يافت. دانته در جواني دل درگرو بئاتريس نهاد و به خاطر اين عشق كه از تاريخيترين عشقهاي دنياست، قطعه زيباي زندگي نو را سرود. همچنين عشق به بئاتريس بود كه مايه اصلي شاهكار بديع كمدي الهي دانته گرديد. اين كتاب كه در سه قسمت دوزخ، برزخ و بهشت و هر كدام در 33 بند سروده شده است، به عنوان بزرگترين اثر دانته، در جهانْ بيمانند است و از حيث ژرفي انديشه و نيروي تخيل و لطافت و ظرافت و تدابير سياسي و شرح احساسات مذهبي بيهمتاست. دانته در اين اثر، از سفر يك روح حكايت ميكند كه دو مظهر فلسفه و دين، آن را هدايت ميكنند. اشعار فلسفي اين كتاب، تركيبي است از جريان انديشهاي خاص با بياني بسيار درخشان در وجود فردي مؤمن و شاعر. دانته در مركز دنيايى خيالانگيز قرار گرفته كه با تناسب و خوشاهنگي خاص، عالم شاعرانه و عالم الهي و دنياي محسوس و مافوق محسوس را به هم پيوند ميزند. در سفر روحاني كه شاعر در جستجوي خير مطلق انجام ميدهد، عشق بشري كه نيز سهمي دارد، عشقي كه دانته، بناي همه آثار خود را بر آن نهاده است. بشري زيبايى را دوست دارد، زيرا خدا، كمالِ همه زيبايىها و غايت و محبوبِ مخلوقات است. ريشه ادراك روحي و مذهبي دانته، در دانش و ايمان جاي دارد. دانته به نقطهاي ميرسد كه عالم طبيعت و عالم رحمت الهي، يكديگر را تلاقي ميكنند و به اين طريق، دانته داور زندگان و مردگان ميگردد. دوزخ در كتاب دانته، قلمرو ظلمت است. گردابي دردناك كه آدمي با رها كردن فضيلت و تقوا در آن غوطهور ميشود. برزخ نيز كوه دشواري است كه انسان پس از صعود به قله آن، به آسمانها دست مييابد و در اينجاست كه ارواح از دردهاي خود رها ميگردند، بهشت نيز در كتاب دانته، عبارت است از زندگي ابدي كه در جريان زمان جاي دارد و زندگي مافوق طبيعي و عالم رحمت الهي است. حضور دانته در همه جاي اين اثر منظوم احساس ميشود. دانته زائر دنياي خيالانگيزي است كه آن را چون دنياي واقعي و قابل درك و احساس ميسازد، زيرا خود از اين دنيا ديدن كرده و آن را خوب ميشناسد. كمدي الهي، تصوير مردي است كه در عين حال، تصوير جهان است. در كتاب "سلطنت"، وي رفتار انساني را از زاويه تقدير ماوراي طبيعي مينگرد اما از طبيعت آدمي نيز غافل نميشود. از نظر دانته، انسان، فردي است در دولت و عضوي از هيأت اجتماعي كه بايد در صورت ضرورتْ جان خود را نيز فداي مصلحت اجتماع نمايد، اگرچه تصريح مينمايد خير نهايى خداست و انسان اخلاقي به طور مستقيم تابع خداست. دانته هنرمندي است كه عالم بشريت نظير او را كم ديده است. معماري است كه در بناي باشكوه شعر، همه حسابهاي دقيق را براي پيريزي در نظر داشته و هرگز ادراك تناسب و هماهنگي در ساختمان اين بنا از چشم او دور نمانده است. همين امر، هنرمندي معجزهآسا و نبوغ وي را آشكار ميسازد. صاحب نظران معتقدند در هيچ زماني و به قلم هيچ كسي جز دانته، ممكن نبود چنين كتابي نوشته شود و همه بر اين نظر اتفاق دارند كه اگر شش تن از بزرگترين نويسندگان تمام اعصار و قرون را بشمارند، يكي از آنها دانته خواهد بود. او خصوصيات شعر ايتاليايى را تثبيت كرد و با تخيل بلند و قوي خود، قدرت فراواني در توصيف جزئيات از خود نشان داد. اشعار او به موسيقي شباهت دارد و او را يكي از بزرگترين شاعران عهد باستان و عصر جديد نموده است. دانته به اتفاق عدهاي از شعراي عصر خويش، مكتب ادبي تازهاي بنياد نهاد كه سبك تازه ملايم نام داشت. شعار اين مكتب آن بود كه شعر ايتاليايى از حالت ابهام و پيچيدگي بيرون آيد و ساده و روان باشد. سالهاي پاياني زندگي دانته به فعاليتهاي سياسي و نيز تبعيد و آوارگي گذشت تا اينكه پس از بيست سال دربدري، سرانجام در 14 سپتامبر 1321م در 56 سالگي درگذشت. زندگي نوين، كمديا، منازعه آب و خاك و نامههاي منظوم از ديگر آثار اوست.
مرگ "توماس مور" فيلسوف و متفكر معروف انگليسي (1535م) (ر.ك: 7 فوريه)
توماس مور ، متفكر برجسته در سال 1529 ميلادي توسط هنري هشتم پادشاه انگلستان به مقام صدراعظمي سلطنت انگلستان منصوب شد. اين انتصاب علي رغم اين كه توماس مور اقدام هنري هشتم در طلاق دادن ملكه كاترين آراگون و ازدواج با آن بولين را تقبيح كرده بود ، صورت گرفت. توماس مور نخستين فرد غيرروحاني بود كه به مقام صدراعظمي انگلستان منصوب شد. روابط توماس مور و هنري هشتم از هنگامي كه شاه قانون جدايي از كليساي كاتوليك و تاسيس كليساي مستقل انگلستان را تصويب كرد ، تيره شد. سرتوماس مور علاوه بر نقشي كه در تاريخ انگلستان داشت بيشتر به دليل نوشتن كتاب مشهور «اتوپيا» (جامعه آرماني) نامش تا به امروز باقي مانده است. اين متفكر برجسته به دستور هنري هشتم پادشاه خودخواه و بوالهوس انگلستان گردن زده شد ، زيرا حاضر نبود تحت هيچ شرايطي تسليم خواسته هاي اين پادشاه مستبد و خونخوار شود.