ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 8 آذر 1403
پنجشنبه 8 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 2 تير 1398     |     کد : 188362

روز شمار تاريخ

یکشنبه2تیر1398-19شوال1440-23 ژوئن 2019

به توپ بستن مجلس شوراي ملي به فرمان محمدعلي شاه قاجار (1287ش)

به توپ بستن مجلس شوراي ملي به فرمان محمدعلي شاه قاجار (1287ش)

به توپ بستن مجلس شوراي ملي به فرمان محمدعلي شاه قاجار (1287ش)
محمدعلي شاه قاجار، از همان آغاز كار، مصمم به برانداختن مشروطيت بود، اما بهانه‏اي در دست نداشت. اما در جريان سوء قصدي كه به وي شد، بهانه لازم را به دست آورد و آن را به گردن آزادي‏خواهان انداخت، تا اينكه سرانجام پس از ماه‏ها كشمكش ميان مجلس و دربار و عدم دسترسي به نتيجه مطلوب، در روز سه‏شنبه دوم تيرماه 1287 ش برابر با 23 جمادي اولِ 1326 ق، هنوز آفتاب طلوع نكرده بود كه قشون محمدعلي شاه به سوي مجلس روان شدند و راه‏هايي را كه به مجلس منتهي مي‏شد، بستند. مجاهدان كه در ميدان بهارستان بودند در سنگرهاي خود به حال آماده‏باش درآمدند. چون خبر به گوش حضرات آيات بهبهاني و طباطبايي، از رهبران روحاني مشروطه، رسيد، با بي‏پروايي و دليري از خانه بيرون آمدند و خود را به مجلس رسانيدند تا شايد از وقوع حادثه جلوگيري نمايند. ناگهان مجلس شوراي ملي كه هنوز مدت زيادي از بدو تشكيل آن نمي‏گذشت به دستور محمد علي شاه مستبد و توسط كلنل لياخوف، افسر روسي به توپ بسته شد. در پي اين حمله، نعش خونين آزادي‏خواهان، صحن بهارستان را پُر كرد و صداي ناله و فرياد از هرسو به گوش مي‏رسيد. مجاهدان نيز مردانه، تفنگ در دست گرفته و از خود و مجلس دفاع مي‏كردند. جنگ درحدود چهار ساعت به طول انجاميد و سرانجام به نفع شاه پايان يافت. در اين ماجرا، محمدعلي شاه كه مورد حمايت دولت روس بود به اعدام و تبعيد و زنداني كردن نمايندگان مجلس پرداخت. شاه دستور داد كه آقا سيدعبداللَّه بهبهاني را به كرمانشاه تبعيد كرده، آيت اللَّه سيدمحمد طباطبايي را در شميران خانه‏نشين نمايند. عده‏اي از آزادي‏خواهان را، زنجير به گردن انداخته و كِشان كشان به باغشاه بردند. از ميان اين جمع، تنها ملك المتكلمين و ميرزا جهانگيرخان صوراسرافيل از مشروطه‏طلبان مشهور و مخالف استبداد قاجاري را به حضور شاه آوردند. وي پس از اين‏كه مدتي به آن دو دشنام داد، دستور قتل هر دوي آنها را صادر كرد. در اين واقعه بيش از سيصد تن از مجاهدان، آزادي‏خواهان و مشروطه‏طلبان كشته و پانصد تن ديگر زخمي و تعداد زيادي بازداشت شدند. هم‏چنين انجمن‏ها تعطيل، روزنامه‏ها توقيف و مشروطيت دو ساله ايران به پايان رسيد. بدين ترتيب مجلس، منحل شد و دوره استبداد صغير آغاز گشت.

تصويب طرح اجباری شدن كلاه شاپو برای مردان در مجلس شورای ملي (1306 ش)

تصويب طرح اجباری شدن كلاه شاپو برای مردان در مجلس شورای ملي (1306 ش)
رضاخان پهلوي پس از به دست گرفتن قدرت، دائماً در تلاش براي نابودي مظاهر ديني و سنتي مردم بود و قصد جايگزيني فرهنگ غرب در ايران را در سر مي‏پروراند. وي در اين راه، در هر مدت قانوني، را به مردم ابلاغ مي‏كرد كه طرح اجباري شدن استفاده از كلاه شاپو يكي از آنان بود. اين قانون ابتدا در مورد وزرا، وكلا و رؤساي ادارات و مستخدمان دولت اجرا گرديد كه بايد لباس متحدالشكل بپوشند و كلاه شاپو يا پهلوي برسرگذارند. سپس اين دستور براي مدارس اجباري گرديد و دانش‏آموزان موظف به پوشيدن لباس يك شكل شدند. دراين ميان، بازاريان از تغيير لباس ناراضي بوده و با تمام فشار و توصيه‏هاي كلانتري‏ها، از آن روي گردان بودند. از آن طرف، چون قانون براي پوشيدن لباس كوتاه و كت و شلوار وجود نداشت و بسياري از طبقات مردم، مايل نبودند از لباس اجدادي خود دست بكشند و لباس جديد را در بر نمايند، بنابراين مشكلاتي به وجود آمد. از اين رو، براي اينكه اين عمل صورت قانوني پيدا كند با اشاره دربار به مجلس، نمايندگان با تصويب طرحي، در دوم تيرماه 1306 استفاده از كلاه شاپو را اجباري اعلام كردند. با تصويب اين طرح، ماموران دولت بر فشار خود بر مردم افزودند و آن را در سطح كشور رايج ساختند. در مقابل، اشخاص بسياري بودند كه در مخالفت با اين طرح، ديگر به سر كسب و كار خود نرفتند و خانه‏نشين شدند.

در گذشت شعیشع ، پیر قرآن کریم(1390ش)

در گذشت شعیشع ، پیر قرآن کریم(1390ش)
ابوالعينين شعيشع» رئيس انجمن قراء مصر متولد شهر «بيلا» در استان «كفرشيخ» مصر در سال 1922 بود و در دوران كودكي حافظ كل قرآن شد و در سال 1936 در شهر «المنصوره» به شهرت رسيد. وي در سال 1939 در راديو قاهره به تلاوت قرآن مشغول شد و در نيمه دهه 40 ميلادي روش خاص خود را در تلاوت قرآن اتخاذ كرد؛ وي اولين قاري است كه در مسجد الاقصي به قرئت قرآن پرداخت. «ابوالعينين شعيشع» در اكثر كشورهاي دنيا از جمله عراق، سوريه و ايران تلاوت كرد و در آغاز دهه 60 ميلادي به بيماري‌اي مبتلا شد كه مدتي نتوانست قرائت كند. وي در دهه هفتاد تلاش خود را براي ايجاد انجمن قراء مصر دنبال كه در اين كار بزرگان چون «شيخ محمود علي البناء» و «شيخ عبدالباسط عبدالصمد» او را همراهي كردند و در سال 1988 وي به عنوان دبير اين انجمن انتخاب شد. «ابوالعينين شعيشع» عضويت شوراي عالي امور اسلامي مصر، رياست موسسه بين‌المللي حفظ قرآن كريم و عضويت كميته عالي قرآن كريم وزارت اوقاف مصر را بر عهده داشت و در طول حيات خود نشان‌هاي عالي كشورهاي لبنان، سوريه، فلسطين، تركيه، سومالي، پاكستان،‌امارات و برخي كشورهاي ديگر اسلامي را دريافت كرد. وي كه از دوستداران اهل بيت(ع) بود، يكي از علاقه‌مندان جدي انقلاب اسلامي و به‌ويژه مقام معظم رهبري به حساب مي‌آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامي در توصيف شعيشع وي را «پير قرآن كريم» و «كسي كه عمرش را با قرآن گذرانده است» ناميده‌اند.

وقوع اولين جنگ ميان نيروهاي انگليسي و هندي در بنگال (1757م)

وقوع اولين جنگ ميان نيروهاي انگليسي و هندي در بنگال (1757م)
در اولين جنگ ميان نيروهاي انگليس و هندي كه در 23 ژوئن 1757م به وقوع پيوست و به جنگ پلاسي مشهورشد، انگليس به پيروزي رسيد و زمينه استعمار و استثمار هند را فراهم آورد. انگليس از اوايل قرن هجدهم از طريق شركت هند شرقي، نفوذ در هند را آغاز كرده بود و در جنگ‏هاي بعدي، علاوه بر شكست دادن ارتش هند، رقيب اروپايي خود، فرانسه را نيز از هند بيرون راند. از آن زمان تا نزديك به دويست سال، هند مهم‏ترين و پرسودترين مستعمره انگليس بود و از غارت اين كشوربزرگ، ثروت فراواني به دست آورد.

وقوع اولين جنگ ميان نيروهاي انگليسي و هندي در بنگال (1757م)

وقوع اولين جنگ ميان نيروهاي انگليسي و هندي در بنگال (1757م)
در اولين جنگ ميان نيروهاي انگليس و هندي كه در 23 ژوئن 1757م به وقوع پيوست و به جنگ پلاسي مشهورشد، انگليس به پيروزي رسيد و زمينه استعمار و استثمار هند را فراهم آورد. انگليس از اوايل قرن هجدهم از طريق شركت هند شرقي، نفوذ در هند را آغاز كرده بود و در جنگ‏هاي بعدي، علاوه بر شكست دادن ارتش هند، رقيب اروپايي خود، فرانسه را نيز از هند بيرون راند. از آن زمان تا نزديك به دويست سال، هند مهم‏ترين و پرسودترين مستعمره انگليس بود و از غارت اين كشوربزرگ، ثروت فراواني به دست آورد.

آغاز قيام تاريخي "ژان كالون" مصلح معروف مذهبي در ژنو (1536م)

آغاز قيام تاريخي "ژان كالون" مصلح معروف مذهبي در ژنو (1536م)
ژان كالون، رهبر نهضت مذهبي اروپا در 21 ژانويه 1509م در فرانسه به دنيا آمد. و پس از طي تحصيلات خود در رشته‏هاي حقوق و الهيات، بر اثر يك تحول دروني ناگهاني، همه توجه خود را به آيين پروتستان معطوف كرد. اما چون پروتستان‏ها تحت تعقيب و آزار بودند، از سال 1534م و در سن 25 سالگي، نقش رهبري را در ميان هواخواهان آيين پروتستان به دست گرفت. كالون در 27 سالگي عازم ژنو شد و آن شهر را مركز پروتستان قرارداد و از 23 ژوئن 1536م، قيام مذهبي خود را آغاز كرد. وي مي‏خواست زندگي روزمره را بر اساس مذهب قرار دهد و ژنو را به صورت كشوري كامل كه حكومتش در دست اولياي دين باشد، درآوَرَد. هرچند كالون، مردي حسابگر و استدلالي بود، با اين حال، سخت‏گيري‏هاي او نسبت به مردم در پذيرش آيين جديد، باعث ايجاد شورش و اخراج او از شهر گرديد، ولي در غياب او، ژنو به سختي دست‏خوش آشفتگي سياسي و مذهبي شد. از اين‏رو، مردم بار ديگر او را به ژنو دعوت كردند و كالون به سازمان دادن به قوانين شهر، ايجاد مدارس، رايزني در مسائل سياسي، توسعه داد و ستد و موعظه مشغول شد. از اين زمان بود كه وي، فرقه كالونيست را بنيان گذارد و كتاب مباني دين مسيح(ع) را كه شامل نظرات خود بود، نگاشت. با اين حال، نظريات وي با بعضي مطالب بنيادين آيين كاتوليك منافات داشت، به طوري كه قدرت پاپ را انكار مي‏كند و بر خلاف كاتوليك‏ها كه پاك شدن از گناه به وسيله اعمال خير و ايمان را ميسر مي‏دانند، كالون تنها ايمان به حقانيت عيسي(ع) را مدّنظر قرار مي‏داد. كالون معتقد بود كه كتاب مقدس يگانه منبع قانون الهي است و بر انسان است كه آن را تعبير كند و مبناي نظام اجتماع قرار دهد. مذهب كالون، حاكميت مطلق اراده الهي را تأكيد مي‏كند. هم‏چنين كالون درباره تقدير بر اين عقيده بود كه رستگاري مخصوص برگزيدگان خدا است و هيچ عمل انساني نمي‏تواند او را به رستگاري نائل سازد، چرا كه رستگاران را خدا انتخاب مي‏كند و كساني را هم كه نبايد رستگار شوند، او انتخاب مي‏كند. بنابراين براي هر فرد آدمي، از پيش مقدر شده است كه رستگار است يا خير، و او هر كاري انجام دهد نمي‏تواند در اين وضع تغييري بدهد. اين اصلِ عقيدتي كالون، مورد سوء استفاده فراوان قرار گرفته است و دست مدعيان رستگاري را در انجام هر نوع گناه در خفا، باز گذاشته است. ژان كالون سرانجام در نهم دسامبر 1964م در 55 سالگي بر اثر مخالفت با كليسا محكوم به مرگ گرديد و زنده زنده در آتش سوزانيده شد.


نوشته شده در   يکشنبه 2 تير 1398  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode