عزل "سيدضياءالدين طباطبايي" از رياست وزرا به فرمان احمدشاه قاجار (1300 ش)
در جريان كودتاي سوم اسفند 1299، عامل نظامي كودتا رضاخان و عامل سياسي و كارگردان ظاهر و باطن، سيد ضياءالدين طباطبايي بود كه با حمايت انگليس صورت گرفت. سيد ضياء در نخستين روزهاي ورود قواي قزاق به تهران، با احمدشاه ملاقات و فرمان رييس الوزرايي خود را با اختيارات كامل دريافت كرد. وي در اولين روز صدارت خويش دست به اقداماتي زد و نزديك به دويست تن از رجال كشور و روحانيان را باز داشت نمود و طي اعلاميهاي، علل و جهات صدارت خود را به حكّام و واليان در سراسر كشور ابلاغ كرد. نقطه زوال دولت سيدضياءالدين طباطبايي معروف به دولت سياه و كابينه صد روزه را بايد در اختلاف بين وي و سردار سپه جُست. رضاخان كه با سيدضياء روابط خوبي نداشت، با نزديك شدن هر چه بيشتر به احمدشاه و اظهار اطاعت و انقياد، زمينه را براي بركناري سيدضياء فراهم ساخت. به ويژه كه احمدشاه از زمان امضاي حكم رياست وزرايي سيدضياء، از او دلخوش نبود و اهانتها و بيادبيهاي سيد، شاه را به شدت خشمگين ساخته بود. همچنين منتقدين و وابستگان به دربار كه عده زيادي از آنان در حبس رفته بودند، تلاش شبانهروزي خود را براي بر كناري او معمول ميداشتند. سرانجام در روز اول خرداد 1300، شاه به سيدضياء، تكليف استعفا نمود، اما سيدضياء اطاعت نكرد تا اين كه احمد شاه وي را در چهارم خرداد بر كنار كرد و دولت 93 روزهاش سقوط كرد. پس از بركناري، در همان روز در حالي كه از خزانه دولت مبلغ بيست و پنج هزار تومان به او براي مخارج سفر داده بودند با تني چند از دوستان و نزديكان خود از طريق بغداد عازم اروپا شد و بيست و دو سال در اروپا اقامت گزيد.
سقوط شلمچه در منطقه شرق بصره توسط رژيم بعثي عراق(1367 ش)
فرايند سقوط فاو، با توجه به تأثيرات تعيينكننده آن بر تغيير توازن به سود عراق، بسيار حائز اهميت بود. عراقيها، پس از حمله به فاو، در زماني كمتر از 48 ساعت، نقل و انتقال از منطقه فاو را با هدف آمادگي براي عمليات بعدي آغاز كرده و 38 روز پس از حمله به فاو، سرانجام در بامداد روز چهارم خرداد سال 1367، به منطقه شلمچه حمله كردند، در نهايت پس از هشت ساعت درگيري، شلمچه در حالي سقوط كرد كه بيش از هفتاد درصد از توان دشمن در جنوب متمركز شده بود. نتايج برخاسته از سقوط شلمچه منجر به انجام اقداماتي از جانب جمهوري اسلامي ايران گرديد كه: افزايش فعاليتهاي ديپلماتيك و پيگيري روند جابجايي در بندهاي قطعنامه 598، دعوت از مردم براي پشتيباني جبههها و نيز انتصاب حجتالاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني به عنوان جانشين فرماندهي كل قوا از آن جمله ميباشد.
گشايش موزه قرآن و كتابت (صاحب الامر) در تبريز (1380ش)
مسجد صاحب الامر یکی از مساجد قدیمی و کهن شهر تبریز است که در مرکز این شهر واقع شدهاست. این بنا توسط شاه تهماسب یکم ایجاد شده است و در آغاز متعلق به وی بوده است. بعدها با حملهٔ سپاهیان عثمانی بهایران، مسجد صاحب الامر بهطور کلی ویران گردید. کاتب چلبی در کتاب «جهاننما» در اینباره مینویسد: « در قسمت شرقی میدان صاحبآباد متصل بهجامع سلطانحسن، مسجد مزین دیگری وجود داشت که چون بنایش از شاه تهماسب بود، عساکر عثمانی جابهجا خرابش کردند.» پس از عقبنشینی عثمانیان، این مسجد توسط «میرزا محمدابراهیم» -وزیر آذربایجان در زمان شاه سلطان حسین- مورد بازسازی قرار گرفت.مسجد صاحبالامر در اثر زمینلرزهٔ سال ۱۱۹۳ هجری، خسارت فراوانی دید و در سال ۱۲۶۶ هجری، بههمت میرزا «علیاکبرخان» (مترجم کنسولگری شوروی در تبریز)، مورد مرمت قرار گرفت و «مدرسهٔ اکبریه» در یکی از صحنهای آن ایجاد گردید.این بنا دارای یک گنبد و دو مناره است که شکل گنبد و منارهها با سایر مساجد تفاوت بسیاری دارد. از زمان شاه تهماسب یکم، تنها دو تاق مرمرین در این مسجد باقی ماندهاست که جنبهٔ تاریخی دارند. در کنار یکی از تاقها، سنگنبشتهای مرمرین و در بالای تاق دیگری، سورهٔ «الجن» نوشته شدهاست.امروزه موزه قران و کتابت در محل مسجد صاحب الامر ایجاد شده است.
ضربت خوردن امام علي(ع) به دست "عبدالرحمن ابن ملجم مرادي" (40 ق)
پس از جنگ نهروان ميان امام علي(ع) و خوارج، سه تن از آنان در خانهي كعبه براي قتل معاويه، عمروعاص و امام علي(ع) هم پيمان شدند كه در شب نوزدهم رمضان،مبادرت به آن كار نمايند. عبدالرحمن بن ملجم مرادي كه از ياران سابق امام علي(ع) بود، در اين شب، ضربتي را بر فرق مبارك امام وارد ميسازد و اثر زخم و زهر شمشير، امام را ناتوان ساخته و در 21 رمضان به شهادت ميرساند.
وفات "غياثالدين جمشيد كاشاني" منجم و رياضيدان(832 ق)
غياثالدين جمشيد پسر مسعودبن محمودبن محمد طبيب در حدود سال 790 ق به دنيا آمد. وي طلبهي رصدخانه مراغه به شمار ميرفت كه به دست خواجه نصيرالدين طوسي داير شده بود. غياث الدين كاشاني در كاشان نيز سه خسوف رصد كرد. سپس به خاطر توجه شاهان مغول كه به نجوم علاقه داشتند ترك ديار نمود و نزد آلغبيك مغول به سمرقند رفت. وي در سال 818 ق ابزار رصد تازهاي به نام "طبق المناطق" اختراع كرد و كتابي به نام نزهةالحدائق نوشت و آن را جام جم ناميد. در سمرقند طرح و نقشهي رصدخانهي سمرقند را فراهم آورد. غياثالدين از دست همكاران حسد پيشه، خون دلها خورد تا مرگش رسيد. "زيج خاقاني"، "زيج تسهيلات"، "سُلَمُّ السَّماء" (در حل اشكالي كه براي پيشينيان در ابعاد و اجرام رخ داده است)، "مُحيطيّه" در باب استخراج نسبت مابين محيط دايره و قطر كه امروزه آن را با "پي" يوناني مينويسند. رساله "وَتْر و جيب"، همچنين تفسير القرآن و كتب ديگر، از جمله تاليفات اين رياضيدان ايراني ميباشند. او اولين رياضيداني است كه كسرهاي اعشاري را وضع كرد.
خودكشي "هاينْريشْ هيمْلِرْ" رئيس سازمان اطلاعات و امنيت آلمان نازي (1945م)
هاينريش هيملر از سران جنايتكار آلمان نازي در 7 نوامبر 1900م در شهر مونيخ آلمان به دنيا آمد. وي از خانوادهاي اشرافي بود اما براي امرار معاش به مشاغل گوناگون دست زد و در جريان تأسيس حزب نازي از نخستين اعضاي آن شد. هيملر در سال 1929م به رياست گروه پليس سياسي نظامي آلمان موسوم به اساس رسيد. ايدئولوژي ناسيونال سوسياليسم مبتني بر تفوق و برتري نژاد آريايى و سركوب دشمنان داخلي و خارجي آلمان به رهبري يك پيشوا بود و هيملر نيز در پستهاي گوناگون خود، اين تفكر و ايدئولوژي را دنبال ميكرد. هيملر در سال 1936 به رياست شهرباني آلمان رسيد و در سالهاي مياني جنگ جهاني دوم به وزارت كشور منصوب گرديد. وي در تمامي دوران مسئوليتهاي مختلف و گوناگوني كه برعهده داشت با بيرحمي و شدت عمل هرچه بيشتر رفتار ميكرد و دامنه اين برخورد آنچنان گسترده بود كه حزب نازي نيز تابع نظرات آن شده بود. هاينريش هيملر در اين زمان از سفاكترين افراد حزب نازي به شمار ميرفت و عامل شكنجه و قتل عده بسياري از انسانها در اردوگاههاي مرگ بود. در واقع در چند سال آخر حكومت نازيها بر آلمان، هيمْلِر به سانِ يك ديكتاتور واقعي رفتار ميكرد و حتي رؤسا و كارگردانان حزبي را هم دچار وحشت و اضطراب كرده بود. با اين همه، وي در آستانه شكست آلمان در جنگ جهاني دوم، در آوريل 1945م به متفقين پيشنهاد داد كه آلمان بين انگلستان و فرانسه تقسيم شود ولي متفقين اين پيشنهاد را نپذيرفتند. وي يك ماه پس از آن توسط نيروهاي انگليسي بازداشت گرديد، اما قبل از رسيدگي به جرائمش به وسيله سيانور خودكشي كرد و در 25 ماه مه 1945م در 45 سالگي به عمرش خاتمه داد.
امضاي منشور سازمان كشورهاي افريقايي و تشكيل سازمان وحدت افريقا (1963م)
به دنبال تشكيل كنفرانس تاريخي سازمان وحدت كشورهاي افريقايى در آديسآبابا پايتخت اتيوپي در بيستم مه 1963م، اين سازمان در 25 مه آن سال شكل گرفت و به تدريج تمامي كشورهاي استعمارزده اين قاره به عضويت آن درآمدند. بنيانگذاران سازمان وحدت افريقا، جمال عبدالناصر، قوام نكرومه و احمد سُكوتوره رؤساي جمهوري وقت مصر، غنا و گينه بودند. اين سازمان تلاشهاي خود را جهت ايجاد يكپارچگي ميان كشورهاي افريقايى، حل و فصل اختلافات اين كشورها، دفاع از حق حاكميت كشورهاي عضو و آزادي سرزمينهاي تحت استعمار افريقا متمركز كرده است. منشور سازمان كشورهاي افريقايى كه با حضور 30 كشور اين قاره در اتيوپي به امضا رسيد در حال حاضر مورد تأييد 53 كشور، چندين سازمان و جبهه آزادي بخش افريقايي است و همگي عضو اين سازمان ميباشند. مقر سازمان وحدت افريقا در كشور اتيوپي ميباشد و اجلاس سران، هرسال در يكي از كشورهاي عضو برگزار ميشود. سازمان وحدت افريقا در سال 2002م باتحت پوشش قراردادن اكثريت مطلق كشورهاي اين قاره، به اتحاديه افريقا تغيير نام داد.