رئيس پژوهشكده مهدويت و آينده روشن گفت: شهيد مطهري از يك سو با متحجراني كه قادر به فهم اسلام روز نبودند، مقابله ميكند و از سوي ديگر نيز مقابل انديشمنداني كه تمايلات غربي داشتند، ميايستاد.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس، شهيد آيتالله مرتضي مطهري از شخصيتهاي ماندگار جهان اسلام در قرن معاصر است. توان علمي، قدرت تفكر، توجه به نيازهاي زمان، احساس مسوليت و اخلاص و در نهايت شهادت افتخارآفرين او سبب شد كه از خود چهرهاي جاودانه به جا گذارد و ميراث ارزشمندش مورد توجه افراد مختلف جامعه قرار گيرد و نقش ممتاز وي در تحولات فكري، سياسي و اجتماعي نيم قرن اخير ايران را نتوان انكار كرد.
استاد مطهري از تبار نادر عالمان برجسته و صاحب نظر معاصر در مسائل اسلامي است كه ديدگاه وي به عنوان يك متخصص و نظريهپرداز انقلاب اسلامي، از جايگاه و اعتبار خاصي برخوردار است. گرچه اين شهيد برگوار فرصت آن را نيافت تا به طور مبسوط درباره انديشه سياسي اسلام سخن بگويد، اما در لابهلاي آثار و گفتارهاي خويش، مباحثي را طرح كرده كه بخشي از انديشه سياسي وي را آشكار ميكند.
شهيد مطهري و عالمان بزرگ اسلامي، نگرشي جامعنگر مبني بر اشتمال دين بر مصالح دنيا و آخرت داشته و نگرش افراطي و تفريطي به آن را طرد ميكنند. در اين ديدگاه، دنيا به مثابه راهي براي رسيدن به آخرت است و در عرض آخرت قرار ندارد تا گمان تعارض و دو گانگي بين آنها برود، بلكه هم شئون مادي و هم معنوي، مورد اهتمام پيامبران بوده است. بر اين مبنا، استاد مطهري از وابستگي دين و سياست حمايت كرده و در تبيين آن مينويسد: «اين وابستگي به اين معني است كه توده مسلمان، دخالت در سرنوشت سياسي خود را يك وظيفه و مسوليت مهم ديني به شمار آورد. همبستگي دين و سياست به معني وابستگي دين به سياست نيست، بلكه به معني وابستگي سياست به دين است».
با توجه به فرارسيدن سالروز شهادت استاد مطهري، گروه آيين و انديشه خبرگزاري فارس در نشستي كه در دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم برگزار كرد، به بررسي انديشه سياسي استاد مطهري با حضور حجتالاسلام والمسلمين «نجف لكزايي» مدير پژوهشكده علوم و انديشه سياسي و مؤلف كتاب «انديشه سياسي آيتالله مطهري» و حجتالاسلام والمسلمين «غلامرضا بهروزلك» رئيس پژوهشكده مهدويت و آينده روشن پرداخت كه به اختصار در پي ميآيد.
* فقه سياسي شهيد مطهري متأثر از حكمت متعاليه بوده است
حجتالاسلام لكزايي در ابتداي اين نشست گفت: از نظر شهيد مطهري جايگاه سياسي عالم ديني در مكتب اخباري ناديده گرفته ميشود و به طبع آن جايگاه فقه ديني نيز مورد غفلت قرار ميگيرد.
وي افزود: استاد مطهري قرآن و عقل را از منظر روششناختي مورد توجه قرار ميدهد و به لحاظ فلسفي دل به حكمت متعاليه سپرده بود و در حوزه فلسفه سياسي ذخائر معرفتي شهيد مرتضي مطهري به صورت عميق با وقايع عصر مشروطه پيوند خورده بود و با توجه به اين پشتوانه عظيم فكري با وقوع انقلاب اسلامي با روشنبيني به انقلاب اسلامي مواجه ميشود.
لكزايي در ادامه گفت: استاد مطهري با وقوع انقلاب اسلامي و تكوين انقلاب با روشنبيني به انقلاب نگاه ميكند و حضرت امام را به عنوان رهبري انقلاب پذيرفته بود و پس از سفر به فرانسه در پاسخ به پرسشي در رابطه با امام(ره) گفت: «من امام را كسي يافتم كه به خدا، هدف و مردم ايمان دارد» و اينها پايههاي نظريه مردمسالاري را تشكيل ميدهد.
وي افزود: عناصر كلامي و فلسفي شهيد مطهري، حكمت متعاليه و فقه سياسي او، فقه سياسي متاثر از حكمت متعاليه بوده است. مطهري فيلسوفي متأله بوده و بر ساز و كار تحول به مسائل روز حساس است.
* دانشمندان غربي از درك علاقه مردم به رهبري عاجزند
حجتالاسلام بهروزلك نيز در بخش ديگري از اين نشست گفت: استاد شهيد مطهري در اواخر عمر لايحههاي از سياست اسلامي را مطرح كرده بود كه با تكيه بر مباحث كلامي، پديدههاي اجتماعي را با رويكرد جامعه شناختي بررسي ميكرد و به اين ترتيب؛ شهيد مطهري جزو مصلحاني قرار ميگيرد كه در برابر هجوم غرب ميايستد.
وي افزود: استاد مطهري هم مقابل شبهات مدرنيته ميايستد و هم با متحجراني كه قادر به فهم اسلام روز نيستند مقابله ميكند و ماهيت زندگي اجتماعي را محور قرار ميدهد. بنابراين شهيد مطهري برابر انديشمنداني كه تمايلات غربي داشتند و همچنين نسبت به كساني كه اسلام را مطابق ديدگاه ماركسيستي تفسير ميكردند، ميايستد.
لكزايي با بيان اينكه براي فهم درست چگونگي رابطه امام(ره) و شهيد مطهري بايد به صورت توامان انديشه و عمل مطهري را بررسي كرد در غير اينصورت به تضاد ميرسيم. مطهري از طرف امام عضو شوراي انقلاب تعيين ميشود و با قبول اين مسئوليت از طرف شهيد مطهري به معناي پذيرفتن شانيت امام است و از طرفي استاد مطهري نميپذيرد كه حضرت امام به عنوان رهبر انقلاب در حد رياست جمهور به رتق و فتق امور بپردازد و شأن امامت و نيابت وليعصر(عج) را اجرايي نميداند. او بر اين باور بود كه جايگاه وليفقيه رهبري است تا انسانها را هدايت كند.
وي ادامه داد: استاد مطهري باور داشت رهبر در نظام اسلامي نقش ايدئولوگ را دارد و در سه ساحت فضيلت، عقلانيت و شريعت داراي وظيفه است. همچنين وي باور داشت كه در مردمسالاري ديني، جمهوريت غايت است و اسلاميت محوريت دارد.
لكزايي گفت: سه نوع نظام سياسي در جهان وجود دارد؛ يك دسته نظام ديكتاتوري است كه نه به خدا اعتقادي دارند و نه به مردم كار دارند. نظام ديگر؛ سياسي مبتني بر مردم هستند و در آخرين نوع؛ نظام سياسي جهان دين نقش تعيين كننده دارد و رهبري در اين نظام نقش ايدئولوگ داشته و بر حركتهاي كل جامعه احاطه دارد و رهبر در رأس حكومت ديني نقش بارز دارد رهبران اصلي جامعه اسلامي پيامبر و امام معصوم هستند و در غيبت آنها فقيه جامعالشرايط اين نقش را برعهده ميگيرد كه مردم در تغيير آن نقشي ندارند.
بهروز لك در ادامه گفت: مردم در سال 57 انقلاب كردند و رهبري ديني را پذيرفتند. مردم با اقبال خودشان امام را پذيرفته و در حال حاضر نيز رهبر انقلاب محبوبترين شخص در كل نظام است، اما دانشمندان غربي به دليل نوع نگاه اومانيستي، عشق و علاقه مردم به رهبري را درك نميكنند. مطابق نظر اين افراد حكومت يا استبدادي است يا دموكراتيك و ضلع سومي را برنميتابد.