آمار طلاق در سه سال اول زندگی مشترک یکی از نشانگرهای مهمی است که بدانیم شاید در آموزش های عمومی، آموزش مهارت های لازم برای زندگی مشترک را به فرزندانمان منتقل نکرده ایم.
به گزارش خبرنگار مهر، آمار طلاق در ایران نگران کننده است؛ این نگرانی از آن روست که فرهنگ دیرینه کشور ما برخاسته از نظام خانواده محور است و به نظر میرسد رشد آمار طلاق نه تنها نشانهای از یک هشدار اجتماعی است بلکه از نظر فرهنگی نیز زنگ خطری را به صدا در میآورد. همواره دلایل متعددی به دنبال اعلام آمار طلاق در کشور از سوی مسئولان و کارشناسان بیان میشود اما آنچه بیش از هر چیز در این گزارش مورد نظر است واکاوی دلایل طلاق در سالهای آغازین شروع زندگی مشترک (حداکثر سه سال اول زندگی مشترک) است که به نظر میرسد آمار آن نگران کننده است. اینکه چه رخ میدهد که یک زوج هنوز یک سال زیر یک سقف نرفته به دادگاه خانواده رجوع میکنند، جای تأمل بسیار دارد.
نیره قشنگ روان شناس بالینی که به طور مشخص تمرکز خود را بر زوج درمانی در کنار کار روی اختلالهای بزرگسالان گذاشته است، در ابتدا در پاسخ به این پرسش که شاید بدیهیترین مشکلی که زوجها دارند این است که نمیدانند دقیقاً باید به چه کسانی هنگام مواجهه با مشکل در رابطه شان مراجعه کنند و چه هنگامی باید مراجعه کنند، گفت: شاید باید برای پاسخ به این پرسش باید کمی به عقب تر برگردیم و با یک رویکرد سلامت نگر ببینیم از چه زمانی مشکل شروع به رشد کرده است و چرا. این یک واقعیت است که در تمام دنیا به رغم وجود رویکردهای مختلف در مداخلات زوجین و شواهد بر اثر بخشی این مداخلات، اما زمان مراجعه زوجها، زمان به هنگامی نیست.
وی ادامه داد: اگر به نرخ نسبت ازدواج به طلاق در سال ۹۵ نگاه کنیم میبینیم این عدد ۳.۹ است. یعنی از هر چهار ازدواج یک زوج طلاق میگیرند و بیش از ۵۰ درصد طلاقها در ایران در سه سال اول زندگی مشترک رخ میدهد. این آمار میگوید طلاق در میان تازه ازدواج کردهها رواج پیدا کرده است.
این روان شناس بالینی ادامه داد: این آمار بیشتر نشان میدهد که مراجعات و رسیدگی به مسائلی که میتواند در محور زوج درمانی مؤثر باشد دیر رخ میدهد و رابطه سریع قطع میشود. مهمتر اینکه قصه این طلاقها زودتر از شروع زندگی مشترک این زوجین آغاز شده است.
وی در توضیح بیشتر بیان کرد: در واقع پیش از شروع زندگی مشترک افراد باید مهارتهایی کسب کنند و نگرشی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. باید فکر کنند چرا ازدواج میکنند و انتظارات آنها و عملکرد آنها در این فرایند پیچیده جدید چگونه خواهد بود. آمارها میگوید مهارتها کسب نمیشود و این نگرش ایجاد نمیشود چون در این صورت شاهد این میزان طلاق در میان تازه ازدواج کردهها نبودیم.
ازدواج مهمترین گذرگاه تحولی است و میتواند یک دوره انتقالی مهم محسوب شود که اگر به درستی رخ بدهد زمینه سلامت روان فرد را تأمین کند و حتی بسیاری از آسیبهای قبلی افراد را ترمیم کند. این اتفاق بسیار حیرت انگیز و مهم است و همین نقطه تحول در حال حاضر یک نقطه پاتولوژیک شده است
نیره قشنگ اظهار کرد: ما باید پیشگیرانهتر در موضوع طلاق ورود کنیم به معنای دیگر مشکل از آنجایی آغاز میشود که بچههای ما در مدارس لاجرم باید تمام وقت خود را برای کنکور و تبدیل شدن به تست زنهای ماهر بگذارند و زمانی برای یادگیری رفتارهای دیگر و مهارتهایی که لازمه داشتن یک زندگی مشترک سالم است، نخواهند داشت. پس از آن در دانشگاه نیز این وقت را ندارند و بلافاصله هم درگیر مسائل شغلی میشوند.
وی ادامه داد: ما باید بتوانیم در آموزشهای رسمی عمومی در مدرسه و دانشگاه به فرزندانمان مهارت بیاموزیم. در تمام دنیا طرحهای زیادی در این زمینه پیاده شده است. در ایران چند سال پیش طرح خانواده پایدار در مدرسه در چند شهر اجرا شد پس این نیاز دیده شده است اما این طرحها رها میشود.
در ادامه این روان شناس در پاسخ به این پرسش که با فرض اینکه زوجین مهارتهای لازم را کسب نکردند، در هنگام ازدواج و در مسیر ازدواج چه مداخلاتی میتوان برای بهبود عملکرد روابط میان فردی ارائه داد، بیان کرد: من می گویم زوجین فارغ از اینکه مشکلی دارند یا نه باید فصلی یکبار زوج درمانگر را ببینند. باید فرصت کنند نگاهی به رابطه خود داشته باشند. ما در مسیر رشدی خود یک چرخه تحول داریم. نوپا بودن، کودکی، نوجوانی و جوانی مراحل رشد است و باید بدانیم زندگی نیز مراحل تحولی دارد. افراد ازدواج میکنند، بچه دار میشوند، بچهها بزرگ میشوند و از خانواده جدا میشوند و… هر کدام از این مراحل درست مانند مراحل رشدی فردی، نیاز به مراقبت و آمادگی دارد.
نیره قشنگ اضافه کرد: ازدواج مهمترین گذرگاه تحولی است و میتواند یک دوره انتقالی مهم محسوب شود که اگر به درستی رخ بدهد زمینه سلامت روان فرد را تأمین کند و حتی بسیاری از آسیبهای قبلی افراد را ترمیم کند. این اتفاق بسیار حیرت انگیز و مهم است و همین نقطه تحول در حال حاضر یک نقطه پاتولوژیک شده است.
وی ادامه داد: اما زوجین این را نیز باید بدانند که همانگونه که وقتی مشکل جسمی برای فردی ایجاد میشود تحقیق میکند تا بهترین درمانگر را پیدا کنند باید موقع ایجاد مشکل در رابطه نیز دنبال درمانگر مناسب باشند و تحقیق کنند. به افرادی مراجعه کنند که به جز تخصص اشراف به فرهنگ جامعه نیز دارند. این بسیار مهم است. مهم این است که پیش از شروع مشکل جدی مراجعه کنند مثلاً وقتی میبینند یک الگویی در رابطه شأن مدام در حال تکرار شدن است و باعث میشود تنشهایی هر چند کوچک اما تکراری در رابطه شأن وجود داشته باشد.
این روان شناس بالینی گفت: امید من این است که افراد بدانند با شروع زندگی مشترک در واقع یک موجود زندهای به اسم رابطه خلق میشود و مانند هر موجود زنده دیگری نیاز به مراقبت دارد تا ببینیم آیا علائم حیاتی اش به درستی کار میکند و مراحل رشدش را درست طی میکند.
وی در پاسخ به این پرسش که بسیاری از زوجین هنگام بروز مشکل به ریش سفیدهای فامیل مراجعه میکنند، افزود: من منکر این نقش ارزشمند در فرهنگمان نیستم که از دیرباز فردی یا افرادی در فامیل منابع حمایتی و پایگاهی امن و خردمند به شمار می رفتهاند که دارای خرد و دلسوزی هستند ولی واقعیت این است که نمیتوان این افراد را جایگزین یک متخصص کرد. ممکن است یک مداخله دلسوزانه نتیجه معکوس بدهد. اما امروزه خوشبختانه بسیاری از همان افراد هستند که زوجین را به سمت درمانگرهای متخصص روابط زوجین هدایت میکنند.
آزاده سهرابی