ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 8 آذر 1403
پنجشنبه 8 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 8 بهمن 1397     |     کد : 186507

روز شمار تاريخ

دوشنبه8بهمن1397-22جمادی الاول1440-28ژانویه 2019

تصرف آذربايجان توسط قواي روس در جريان جنگ جهاني اول (1293ش)

تصرف آذربايجان توسط قواي روس در جريان جنگ جهاني اول (1293ش)

پس از شروع جنگ جهاني اول و تجاوز نيروهاي عثماني به آذربايجان ايران، دولت روسيه نيز قواي خود را وارد ايران نمود و براي تصرف شهرهاي آذربايجان، بين قواي روس و عثماني جنگ شديدي درگرفت. در اين نبرد سهمگين عده زيادي از مردم آذربايجان كشته و زخمي شدند و اموال آنان به غارت رفت تا اين كه قواي روس بر سپاه عثماني پيروز گشت و عثماني‏ها عقب نشيني كردند. قواي قزّاق روس در حالي به ايران هجوم آورده و در شهرها به تجاوزگري مشغول بودند، كه ايران از همان آغاز بي‏طرفي خود را اعلام كرده بود. روس‏ها در اين ميان، شهرهاي آذربايجان را آتش زده و مغازه‏ها را غارت كردند. اين واقعه در حالي صورت مي‏گرفت كه دولت تزاري روسيه از سوي لنين سرنگون شده و دولت جديدي با مرام كمونيستي قدرت را در دست گرفته بود. البته قواي قزاق روس كه اين زمان در ايران بودند، ارتباطي با دولت جديد نداشته و هنوز به دولت تزار وفادار بودند.

تحصن روحانيون انقلابي در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بستن فرودگاه ‏هاي كشور (1357 ش)

در اعتراض به جلوگيري دولت بختيار از ورود امام خميني(ره) به كشور، حدود چهل نفر از روحانيون مبارز و انقلابي، در مسجد دانشگاه تهران تحصن كردند و شرط پايان اين تحصن را بازگشت حضرت امام عنوان نمودند. حضرات آيات سيد محمد حسيني بهشتي، مرتضي مطهري، عطاءاللَّه اشرفي اصفهاني، سيد محمود طالقاني، محمدجواد باهنر، سيد علي خامنه‏اي، اكبر هاشمي رفسنجاني، محمد امامي كاشاني، محمد يزدي، علي مشكيني، محمد صدوقي و... از جمله متحصنين بودند. اين تحصّن مورد حمايت و استقبال شديد مردم و مراجع تقليد واقع شد و در نهايت شرايطي را به وجود آورد كه بالاخره دولت بختيار را مجبور ساخت به بستن فرودگاه‏ها پايان بخشد و اجباراً قدمي ديگر به عقب رود.

وفات آیت ‌الله شیخ محمدتقی بهجت ، خاتم‌العرفا والمجتهدین(1430ق)

حضرت آیت‌الله العظمی شیخ محمدتقی بهجت فومنی در اواخر سال ۱۳۳۴ق در خانواده‌ای دین‌دار و تقواپیشه، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان چشم به جهان گشود. هنوز شانزده ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید. درباره نام آیت‌الله بهجت خاطره‌ای شیرین از یکی از نزدیکان ایشان نقل شده است: «پدر آیت‌الله بهجت در سن ۱۶- ۱۷ سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می‌افتد و حالش بد می‌شود به‌گونه‌ای که امید زنده ماندن او از بین می‌رود وی می‌گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمدتقی است. تا این‌که با آن حالت خوابش می‌برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می‌کند وی از دنیا رفته است اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می‌شود و حالش رو به بهبودی می‌رود و بالاخره کاملاً شفا می‌یابد. چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می‌گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد می‌برد. بعد از ازدواج، نام اولین فرزند خود را به‌نام پدرش مهدی می‌گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سوم را خدا به او می‌دهد، اسمش را محمدحسین می‌گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می‌کند به‌یاد آن سخن که در دوران بیماری‌اش شنیده بود می‌افتد و وی را «محمدتقی» نام می‌نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب می‌افتد و از دنیا می‌رود تا این‌که سرانجام پنجمین فرزند را دوباره «محمدتقی» نام می‌گذارد، و بدین‌سان نام آیت‌الله بهجت مشخص می‌گردد.» کربلایی محمود بهجت، پدر آیت‌الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می‌پرداخت و اسناد مهم و قباله‌ها به گواهی او می‌رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم‌السلام به‌ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام شعر می‌سروده، مرثیه‌های جان‌گدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبان‌زد مداحان آن سامان است. آیت‌الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم‌السلام به‌ویژه سیدالشهداء علیه‌السلام بود و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره‌مندی از انوار آن، بار آمد. از‌‌ همان کودکی از بازی‌های کودکانه پرهیز می‌کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره‌اش نمایان بود و عشقی فوق‌العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه‌گر. تحصیلات ابتدایی را در مکتب‌خانه فومن به پایان برد و پس از آن در‌‌ همان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت. به هر حال، روح کمال‌جو و جان تشنه او تاب نیاورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال ۱۳۴۸ق هنگامی که تقریباً ۱۴ سال از عمر شریفش می‌گذشت، به عراق مشرف شد و در کربلای معلی اقامت‌ گزید. بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظم‌له خود به‌مناسبتی فرمودند: «بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلف شدم.» آری! دست تربیت حضرت رب سبحانه هماره بندگان شایسته را از اوان کودکی و نوجوانی تحت نظر جهان‌بین خود گرفته و فیوضاتش را شامل حال آنان گردانیده و پیوسته می‌پاید، تا در بزرگسالی مشعل راهبری راه‌پویان طریق الی‌الله را به دستشان بسپارد. بدین‌سان، آیت‌الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلی می‌ماند و از فیوضات سیدالشهداء علیه‌السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می‌پردازد و در طی این مدت، بخش معظمی از کتاب‌های فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهر می‌خواند. در سال ۱۳۵۲ق برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرف می‌گردد و قسمت‌های پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت‌الله آقاشیخ مرتضی طالقانی به پایان می‌رساند. با این‌همه، همت او تنها مصروف علوم دینی نبوده بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را به جست‌وجوی مردان الهی و اولیاء برجسته وامی‌داشته ‌است. آیت‌الله بهجت پس از اتمام دوره سطح و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سیدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی و میرزای نائینی، به حوزه گران‌قدر و پرمحتوای آیت حق حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به غروی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی - که دارای فکری سریع و جوال و متحرک و همراه با تیزبینی بوده است - بهره‌ها برد. آیت‌الله بهجت در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال معنوی همت گمارده و در کربلا در تفحص استاد و مربی اخلاقی برآمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می‌برد. پس از مشرف شدن به نجف اشرف، از استاد برجسته خویش آیت‌الله شیخ محمدحسین اصفهانی (غروی) استفاده‌های اخلاقی می‌نماید. هم‌چنین در درس‌های اخلاقی آقا سیدعبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده می‌نموده تا این‌که در سلک شاگردان حضرت آیت‌الله سیدعلی قاضی درآمده و درصدد کسب معرفت از ایشان برمی‌آید، و در ۱۸ سالگی به محضر پرفیض عارف کامل حضرت آیت‌الله سیدعلی آقای قاضی بار می‌یابد و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظم قرار می‌گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می‌کند که غبطه دیگران را برمی‌انگیزد. ایشان بعد از تکمیل دروس، در سال ۱۳۶۳ق (موافق با ۱۳۲۴ش) به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً درحالی‌که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام و اطلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری شنیده می‌شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند. در قم از محضر آیت‌الله العظمی حجت کوه‌کمره‌ای استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیت‌الله بهجت وارد قم شد و هم‌چون حضرات آیات عظام امام خمینی (ره)، گلپایگانی و... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد. آیت‌الله بهجت در‌‌ همان ایام که در درس آیات عظام: اصفهانی، غروی و شیرازی حضور می‌یافت ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم هم می‌پرداخت و سطوح عالیه را در نجف اشرف تدریس می‌کرد. پس از هجرت به قم نیز پیوسته این روال را ادامه می‌داد. در رابطه با تدریس خارج فقه توسط ایشان نیز در مجموع می‌توان گفت که آیت‌الله بهجت بیش از چهل سال به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال داشت و به‌واسطه شهرت‌گریزی غالباً در منزل تدریس کرد و فضلای گران‌قدری سالیان دراز از محضر پرفیض ایشان بهره بردند. آیت‌الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول می‌باشد که خود برای چاپ اکثر آن‌ها اقدامی نکرد و‌ گاه به کسانی که می‌خواستند آن‌ها را حتی با غیر وجوه شرعیه چاپ کنند، اجازه نمی‌داد و می‌فرمود: «هنوز بسیاری از کتاب‌های علمای بزرگ سال‌هاست که به گونه خطی مانده، آن‌ها را چاپ کنید، نوبت این‌ها دیر نشده است.» برخی تألیفات معظم‌له عبارت‌اند از: یک دوره کامل اصول، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى و تکمیل آن تا آخر مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت، دوره کامل کتاب صلاة، دوره کامل کتاب زکات، دوره کامل کتاب خمس و حج، حاشیه بر کتاب ذخیرةالعباد مرحوم شیخ محمدحسین غروى، تقریباً یک دوره فقه فارسى، حاشیه بر مناسک شیخ انصارى و... با این‌که ایشان فقیهی شناخته شده بود، ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زد. تا این‌که بعد از فوت سیداحمد خوانساری، جلد اول و دوم کتاب «ذخیرةالعباد» (جامع‌المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشت و پیش از فوت مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌الله العظمی اراکی، اجازه نشر رساله عملیه خویش را داد. سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه‌ای هفت نفر از جمله حضرت آیت‌الله العظمی بهجت را به‌عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و عده‌ای از علمای دیگر از جمله آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله جوادی آملی و... مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به‌دنبال درخواست‌های مصرانه و مکرر راضی شد تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزید. مرجع عالی‌قدر جهان تشیع، حضرت آیت‌الله العظمی شیخ محمدتقی بهجت فومنی سرانجام در ساعت ۱۵:۳۰ روز یک‌شنبه بیست و دوم جمادی‌الاولی سال ۱۴۳۰ هجری قمری (برابر با بیست و هفتم اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۸ش) چشم از جهان فروبست.

روز جهاني كمك به جذاميان

شايد امروزه جذام براي ما بيماري مهمي محسوب نشود، اما نيم قرن‌پيش‌جذام آنقدر موضوع مهمي محسوب مي‌شد كه ‌رائول فولبريو فرانسوي آخرين يكشنبه‌ ماه ژانويه هر سال را، روز جهاني ‌كمك ‌به ‌بيماران ‌جذامي‌ ناميد. در آن‌ زمان‌در سراسر جهان‌، تقريبا 15 ميليون‌ نفر به ‌اين‌ بيماري ‌مبتلا بودند. سازمان بهداشت جهاني نيز 28 ژانويه (8 بهمن ماه) را روز جهاني مبارزه با جذام نامگذاري كرد. در سايه مبارزه پيگير با اين بيماري، امروزه، آمار جذاميان جهان به 2 ميليون نفر كاهش يافته،‌ اما هنوز اين بيماري ريشه‌كن ‌نشده ‌است‌. سيماي اجتماعي جذام طي دهه‌هاي اخير تغيير كرده است به طوري كه بيماران به طور فزاينده‌اي در سرويس‌هاي خدمات بهداشت عمومي تحت درمان قرار مي‌گيرند. ديگر جذام خوره وحشتناك سابق نيست ولي با وجود اين آنقدر مهم است كه هنوز هم روز مبارزه با جذام برگزار مي‌شود تا به اين بهانه در تمام دنيا آموزش‌هايي از طريق رسانه‌هاي گروهي به مردم داده شود تا آنها با آگاهي علمي از اين بيماري چنانچه علائمي از آن را در خود مشاهده كردند به پزشك مراجعه كنند و با تشخيص و درمان زودرس مانع از ابتلاي افراد سالم جامعه به اين بيماري شوند.

تولد "كوندامين" رياضي دان و جهانگرد فرانسوي (1701م)

كوندامين، رياضي‏دان، سياح و مهندس معروف فرانسوي در 28 ژانویه 1701م در پاريس به دنيا آمد. وي گرچه تحصيلات مرتبي نداشت ولي به سبب علاقه فراواني كه به جفرافيا و رياضيات پيدا كرد، به مطالعه درباره اين علوم پرداخت و دانشمند مشهوري شد. كوندامين در سال 1735م به همراه دانشمندان آكادمي علوم فرانسه، درصدد شناختن شكل حقيقي كره زمين برآمد. اين تلاش به كشف برآمدگي خط استوا و فرو رفتگي دو قطب شمال و جنوب انجاميد. هم‏چنين كوندامين در رأس يك گروه علمي، براي اندازه‏گيري يك قوس نصف النهار كره زمين و با هدف تلاش براي شناخت شكل زمين به كشور پرو در امريكاي جنوبي كه در نزديكي خط استوا بود، رفت و طي ده سال اين عمل را به انجام رساند. كوندامين سرانجام در 13 فوریه 1774م در 73سالگي درگذشت.

 


نوشته شده در   دوشنبه 8 بهمن 1397  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode