رحلت محدث كبير شيعه "حاج شيخ عباس قمي" صاحب مَفاتيحُ الجَنان (1319 ش)
آيتاللَّه حاج شيخ عباس قمي در سال 1256 ش (1294 ق) در شهر قم به دنيا آمد. در ابتدا از محضر آيتاللَّه محمد ارباب قمي فيض برد و سپس در 21 سالگي راهي نجف اشرف گرديد. وي در نجف از محضر فقيهان بزرگي همچون: علامه سيد محمد كاظم يزدي، ميرزا محمد تقي شيرازي، شيخ الشريعه اصفهاني و سيد حسن صدركاظمي بهره برد و اجازات متعدد اجتهاد دريافت كرد. شيخ عباس قمي به علت علاقه بسيار به احاديث و اخبار، ملازم خاتمُ المحدثين، علامه ميرزا حسين نوري گشت و بيشتر اوقات خود را در اين مسير صرف نمود و اجازه روايت نيز گرفت. وي به كمك حافظه قوي، تلاش پيگير و علاقه وافري كه به شناخت راويان و محدثان راستگو و نقل اخبار اهل بيت (ع) داشت به جمعآوري حديث همت گماشت به طوري كه در طي ساليان اقامت در نجف، از شاگردان طراز اول استاد خود بود. ايشان در حدود سال 1292 ش (1331 ق) ساكن مشهد شد و در آنجا به مدت بيست و دو سال، به تصنيف و تأليف و تدريس پرداخت. درسهاي اخلاق شيخ عباس قمي با استقبال كم نظير طلاب و علماي شهر مواجه شد و نزديك به هزار نفر در آن شركت ميكردند. ايشان پس از تاسيس حوزه علميه قم، به دعوت آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري راهي اين شهر شد و مدتي در آنجا اقامت نمود. در محضر پرفيض او، عالمان فرهيختهاي پرورش يافتند كه حضرات آيات: سيد حسين قمي، سيد صدرالدين صدر، سيد عبداللَّه شيرازي، حيدرقلي سردار كابلي، سيد محمد هادي ميلاني، محمد علي اراكي، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمود طالقاني و حضرت امام خميني از آن جملهاند. محدث قمي گذشته از تبحر و استادي در علوم مختلف اسلامي، در ادبيات عربي و فارسي نيز عالمي چيره دست بود و به شعر و شاعري علاقه بسيار داشت و گاه خود نيز شعر ميسرود. مجموعه آثار او متجاوز از هشتاد اثر است كه در علوم مختلف به نگارش درآمدهاند. آثار و نگاشتههاي شيخ عباس قمي در اين علوم نشان از روح تلاشگر و عظمت علمي وي دارد. كلمات لطيفه، علم اليقين، نَفسُ المَهموم، منازل الاخره و... از جمله سي كتاب تأليف شده ايشان ميباشد. همچنين مفاتيحُالجنان مهمترين و معروفترين اثر آن عالم رباني است. سرانجام وي در اواخر عمر راهي نجف شد تا اينكه در 1 بهمن 1319ش (23 ذيحجه 1359ق) در 63 سالگي رحلت كرد و در نجف اشرف در جوار قبر استاد خود، ميرزاي نوري مدفون گرديد.
ارايه نظريه "ولايت فقيه (توسط حضرت امام خميني) در نجف اشرف (1348 ش)
اول بهمن 1348 ش، سرآغاز سلسله درسهاي زيربنايي "ولايت فقيه" يا "حكومت اسلامي" بود كه حضرت امام خميني(ره) همزمان با رهبري حركت سرنوشتساز بسيج نيروهاي جوان و دانشگاهي و تشويق آنان به مطالعه و بررسي قوانين همه جانبه اسلام، در حالي كه چند سالي از تبعيدشان در نجف اشرف ميگذشت، در طي دوازده جلسه در مسجد شيخ انصاري ارائه نمودند. اين بحث علمي نه تنها حوزههاي علميه و محافل علمي روحانيت را با بياني مستدل و فقهي به اصل تفكيك ناپذيري دين و سياست متوجه مينمود، بلكه محيطهاي دانشگاهي را نيز با نظام سياسي اسلام به عنوان يك تئوري كامل و الهي براي حكومت اسلامي آشنا ميكرد و روح خودكمبيني و خودباختگي را از اين محافل آشنا با فرهنگ غرب ميزدود. سخنان حضرت امام خميني در اين جلسات پس از مدتي تبديل به كتابي با همين عنوان گرديد و عليرغم ممنوعيت و تدابير شديد ساواك ايران، به طرق گوناگون و مخفيانه به دست مبارزان داخل كشور ميرسيد. هر چند اين كتاب در ابتدا جز در ميان پيروان امام خميني بازتاب گسترده و مهمي نيافت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از اهميت ويژهاي برخوردار شد.
میلاد امام سجاد (ع) ، بنا بر روایتی (38 ق)
ولادت امام سجاد (ع) به روایتی در تاریخ یکشنبه پانزدهم جمادیالاولی سال ۳۸ هجری قمری و به روایت دیگر، در پنجم شعبانالمعظم همان سال در مدینه به وقوع پیوست. مادر مکرمهی آن حضرت، شهربانو و پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین (ع) میباشند. سجاد و زینالعابدین از القاب مشهور آن امام همام میباشد که این القاب بهدلیل کثرت عبادت به آن حضرت اطلاق شده است. آن امام عظیمالشأن در طول عمر پربرکتشان و در حوزهی سیاسی براى پیش راندن مسلمانان به سوى نفرت از بنیامیه و افزودن حس مبارزهجویى با آنان، تلاشهاى مؤثرى را به انجام رساندند و در فرصتهای مختلف، مردم را بر ضد امویان تحریک میکردند. آن امام بزرگوار براى آگاهى مردم، شیوهی دعا را بهکار گرفتند، بهگونهایکه به گفتهی بسیاری از عالمان علوم اسلامی، دعاهاى آن حضرت، بازگوکنندهی رویدادهاى عصر آن حضرتاند. صحیفهی سجادیه که به زبور آلمحمد (ص) مشهور است، اثر بیهمتایی میباشد که در جهان اسلام، پیوسته مورد توجه بزرگان و علما و مصنفان قرار گرفته است.
اعدام "لويي شانزدهم" پادشاه فرانسه در جريان انقلاب اين كشور (1793م)
وخامت اوضاع اقتصادي در فرانسه باعث شد تا لويى شانزدهم و هيأت حاكمه اين كشور از نمايندگان طبقات مختلف جامعه براي اجتماع و يافتن راه حل كمك جويند اما در عمل، اين طبقات اشرافي بودند كه به منافعي دست يافتند. با اين پيشزمينه از اوايل سال 1789م انقلاب فرانسه وارد اولين مرحله خود شد و مردمِ خشمگين از اعمال مستبدانه لويى شانزدهم سر به شورش برداشتند. آنها پس از به غنيمت گرفتن توپ و تفنگ از دولت، در 14 ژوئيه 1789م زندان باستيل، محل نگهداري زندانيان سياسي را با خاك يكسان كردند و ضربهاي سخت و مستقيم بر حكومت ديكتاتوري وارد نمودند. در ادامه رويدادهاي فرانسه، در دهم اوت 1792م، خاندان سلطنتي محبوس شدند و از سوي رهبران انقلاب، انقراض حكومت پادشاهي و تأسيس جمهوري اعلام گرديد. ولي اتخاذ تصميم نهايى درباره سرنوشت خانواده سلطنتي به عهده مجلس ديگري كه كنوانسيون ناميده ميشد محول گرديد. بحث كنوانسيون درباره سرنوشت لويى شانزدهم 24ساعت به طول انجاميد و در اين مدت، يك يك اعضاي كنوانسيون، پشت تريبون رفته و پس از اظهار نظر، راي خود را اعلام ميكردند. در تمام مدت تشكيل جلسه، در اطراف كنوانسيون، تظاهراتي به طرفداري از صدور حكم اعدام لويى شانزدهم جريان داشت. در چنين جوي، تصويب حكم اعدام پادشاه فرانسه در كنوانسيون، امري طبيعي و اجتنابناپذير بود. در نهايت، اين مجلس در 16 ژانويه 1793م، پيشنهاد اعدام لويى را داد؛ زيرا وجود لويى را خطر بالقوهاي براي جمهوري تازه تأسيس فرانسه ميدانست. بدين ترتيب، لويى شانزدهم به جرم ديكتاتوري و نيز همدستي باكشورهاي بيگانه محاكمه و در 21 ژانويه 1793 در 39 سالگي در ميداني كه امروز به نام ميدان كنكورد معروف است به وسيله گيوتين اعدام شد. نكته شگفتآور اينكه او با همه ضعف و زبوني كه در حل مسائل زندگياش از خود نشان داد، مرگ را با شجاعت و خونسردي استقبال كرد.