مرگ "حَسَن صَبّاح" داعي فرقهي اسماعيليه در اَلَموت در نزديكي قزوين(518 ق)
حَسن صبّاح پس از قبول مذهب اسماعيلي در سال 464 ق، مدتي در مصر بود و سپس به ايران بازگشت. او در ابتدا در خوزستان، اصفهان، يزد، كرمان و دامغان، سرگرم دعوت بود و در همان حال، داعياني به اطراف فرستاد و بسياري از مردم را به مذهب خود درآورد. حسن صبّاح توانست در ششم رجب سال 483 ق به قلعهي مستحكم و طبيعي الموت در نزديكي قزوين دست يابد و به گسترش دايرهي دعوت خود بپردازد. كار صباح و دعوت اسماعيليان با مرگ مَلِك شاه سلجوقي و به ويژه قتل نظامالملك، وزير مقتدر سلجوقي، فرصت را بيش از قبل در اختيار اين فرقه نهاد و شهرت آنان را عالمگير كرد. حسن، فدايياني تربيت كرده بود كه حاضر بودند به اشارهي او، هر كاري انجام دهند. قتلهاي متعدد بزرگاني كه مخالف فعاليت اسماعيليان بودند توسط اين فداييان صورت ميگرفت و باعث ايجاد رُعبي عظيم در دل مخالفان گرديد. حسن، حتي سلطان سنجر سلجوقي را تهديد به مرگ كرد و پادشاه، از ترس جان، با او آشتي نمود. ازآن پس قدرت صَبّاحيان بيشتر از قبل فزوني يافت تا اين كه، حسن صباح در 26 ربيعالثاني 518 ق درگذشت. حَسن مردي معتقد و خشك بود و دو پسر خود را به سبب تخلّفات مذهبي كشت. او با سلطنت ارثي مخالف بود و پس از خود يكي از سردارانش را به جاي خويش برگزيد.
درگذشت "نيمايوشيج" شاعر نوسراي معاصر (1338ش)
علي اسفندياري معروف به نيما يوشيج در سال 1276ش در روستاي يوش در استان مازندران به دنيا آمد. او در مدرسه چندان موفق نبود و به تحصيلات آكادميك اهميتي نميداد. انقلابهاي اجتماعي سالهاي 1300 و 1301، نيما را به كنارهگيري از مردم و زندگي در ميان جنگلها و دامان طبيعت و هواي آزاد كشاند و در آنجا اشعار بيشتري سرود. نيما از 1311 ساكن تهران شد و تا اواخر عمر در آن جا ماند. نيما با حركتي كه در طول زندگي خود داشت، نشان داد كه از شعر و هنر، ادراكي عميق و تازه دارد و شايستگي اين را داراست كه در عرصه سرشار و پربار ادب فارسي، بنيانگذار شيوهاي نوين باشد. بنابراين نيما، شعري را وارد صحنه ادب فارسي نمود كه در عين دارا نبودن قافيه و رديف، داراي وزن و هجا بود. اين سبك شعر به شعر نو و شعر نيمايي مشهور است و افراد فراواني به پيروي از سبك او، هنر آزمايي كردهاند. شعر آزاد نيمايي تفاوتهاي آشكاري با شعر سنتي داشته، از لحاظ عاطفي بيشتر جنبه اجتماعي و انساني دارد و تخيل و صور خيال هر شاعر از تجربه شخص او سرچشمه ميگيرد. او از لحاظ زبان، هر كلمهاي را در شعر نو به كار ميبرد با اين شرط كه با كلمات همجوار، بيگانه و ناساز نباشد. به نظر او وزن بايد تابع احساسات و عواطف شاعر باشد. نيمايوشيج را به حق، پدر شعرِ نو فارسي ميخوانند. از نيما يوشيج به غير از مجموعه اشعار، آثار ديگري به چاپ رسيده است از جمله: داستانها، اشعار، آثار تحقيقي، يادداشت و نامهها. نيما يوشيج سرانجام در شانزده دي ماه 1338ش در هفتاد سالگي در تهران بدرود حيات گفت و در امامزاده عبداللَّه تهران به خاك سپرده شد. سي و چهار سال بعد، در دي ماه 1372، به همت مردم نور و يوش، پيكر نيما يوشيج از امامزاده عبداللَّه تهران به زادگاهش، يوش منتقل شد و در آنجا مدفون گرديد.
ابلاغ پيام تاريخي امام خميني(ره) به "گورباچف" رييس جمهور اتحاد جماهير شوروي (1367ش)
به قدرت رسيدن ميخاييل گورباچف در اتحاد جماهير شوروي، موجب تحوّلات عظيمي در جهان كمونيسم گرديد. حضرت امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران كه ناظر جريانات مهم سياسي بينالمللي بود، از اين فرصت به نحو احسن استفاده كرده و با دعوت جهان كمونيسم به اسلام، در صدد برآمدند تا خلاء به وجود آمده از فروپاشي ماترياليسم را با جايگزيني اسلام ناب محمدي(ص) پُر نمايند. به همين جهت هيأتي را به سرپرستي حضرت آيتاللَّه جوادي آملي به مسكو اعزام داشته تا پيام كتبي معظمله را به گورباچف در دعوت به اسلام ارايه دهند. امام خميني(ره) در اين پيام با بينشي برخاسته از مكتب وحي و فراتر از وقايع روزمره و اتفاقات سياسي، به ترسيم اين رويداد مهم پرداختند. استفاده دقيق و بهنگام از اين فرصت تاريخي در جهت ابلاغ نداي فطرت و پيام توحيد، بيان غناي دين مبين اسلام و آمادگي حوزههاي علميه تشيع جهت پاسخگويي به نيازهاي فكري و اعتقادي نسل معاصر، برقراري رابطه معنوي و ابراز همدردي و حمايت از مسلمانان شوروي و ديگر كشورهاي بلوك شرق، ايستادگي نظام جمهوري اسلامي ايران بر اصل خدشهناپذير نه شرقي نه غربي و مبارزه با شكلهاي استكبار در چهرههاي مختلف آن، پيشبيني شكست قطعي ماركسيسم در ميدان عمل و فروپاشي نظام الحادي كمونيسم، هشدار جدي نسبت به فروغلتيدن در دام قطب ديگر استكبار جهاني و نظام سرمايهداري غرب، تحقق وعدههاي الهي و بازگشت نهايي جامعه انساني به فطرت خداجوي خويش، از جمله ويژگيها و نكات برجسته اين پيام است. امام خميني(ره) در بخشي از اين پيام فرمود: "براي همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزههاي تاريخ سياسي جهان جستجو كرد، چرا كه ماركسيسم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست... از شما ميخواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحّص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاي والا و جهان شمول اسلام است."
امضاي پيمان "استارت 2" بين امريكا و روسيه (1993م)
مذاكرات محدود ساختن سلاح هاي استراتژيك، از سال 1969م بين امريكا و شوروي سابق آغاز شد و در طي چند مرحله به امضاي قراردادهاي سالت 1 و 2 انجاميد. هرچند در اين ميان پس از تهاجم شوروي به افغانستان، تنشهايى ميان امريكا و شوروي بروز كرد ولي با روي كار آمدن گورباچف و ايجاد دگرگوني در شوروي و فروپاشي اين كشور، مذاكرات محدود ساختن اين سلاحها ادامه يافت و به امضاي قرارداد استارت 1 و 2 منجر شد. بر اساس پيمان استارت 2 كه در سوم ژانويه 1993م بين رؤساي جمهوري امريكا و روسيه امضا شد، دو كشور متعهد شدند، دو سوم از تسليحات زرّادخانه هستهاي خود بكاهند. اين پيمان در ادامه اهداف پيمان استارت 1 مبني بر كاهش سلاحهاي هستهاي امريكا و روسيه بود. همچنين دو طرف موافقت كردند كه موشكهاي كوتاه برد و متوسط خود را نابود كنند. امريكا به اين دليل با انعقاد پيمان استارت 2 موافقت كرد كه در پي فروپاشي شوروي، روسيه سياست همكاري با غرب را در پيش گرفته بود و خطر مهمي براي امريكا محسوب نميشد