یکی از پراسترسترین وقایعی که میتواند در زندگی یک کودک رخ دهد و آثار دراز مدتی بر روحیه فرد بگذارد، طلاق والدین است. اثر این اتفاق آنقدر زیاد است که بسیاری افراد در سالهای جوانی و بزرگسالی، از طلاق والدینشان به عنوان سختترین دوران زندگیشان در کودکی، یاد میکنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، متاسفانه سالانه صدها کودک استرس طلاق را تجربه میکنند که البته چگونگی واکنش آنها بستگی به سن، شخصیت و شرایط خاص از جدایی و روند طلاق دارد. هر طلاق تاثیر متفاوتی در بچهها خواهد داشت و همه مشابه هم نیستند اما واکنشهای اولیه این امر در همه یکسان است. این واکنشها شامل: شوک، غم، ناامیدی، خشم و نگرانی است.
یکی از سختترین وظایف والدین در این برهه، گفتن موضوع طلاق به کودکشان است. این موضوع باید طوری گفته شود که فرزندشان کمتر ناراحت شود و از والدین خود متنفر نشود. در درجه بعدی این جریان باید به گونهای برای کودکان بیان شود که برای آنها قابل فهم باشد. همچنین باید به آنها اطمینان داده شود که بعد از طلاق والدین، هیچ مشکلی برای او پیش نخواهد آمد. کودک باید این اطمینان را پیدا کند که بعد از جدایی والدینش هنوز هم میتواند آنها را به عنوان پدر و مادر داشته باشد اما به صورت جدا جدا. زمانیکه به کودک در مورد جدایی خود گفتید، باید مراقب واکنشهایش باشید و اجازه دهید احساساتش را بروز دهد و تمام علائمش را تحت کنترل بگیرید مثل خوردن، خوابیدن، رفتارهای وی در مدرسه و…. گاهی استرس جدایی، خودش را به صورتهای دیگر نشان میدهد مثلا با بیاشتهایی یا پراشتهایی، رفتارهای پرخاشگرانه در مدرسه و تغییر در شیوه بروز رفتاریشان.
بعد از اینکه آنها را برای جداییتان آماده کردید، سوالاتی به ذهن کودک میآید که باید آمادگی لازم برای جواب دادن به به سوالاتشان که در زیر نمونههایی آمده است را داشته باشید:
از این به بعد، قرار است من با چه کسی زندگی کنم؟
دیگه مدرسه قبلیام نمیروم؟
وقتهایی که مدرسه نمیروم و تعطیل هستم کجا میروم؟
من میتوانم دوستانم را ببینم؟
من میتوانم باز هم مثل قبل با شما به مسافرت بروم؟
یعنی دیگر باهم به مهمانی و سینما نمیروم؟
در مقابل این سوالات، شاید نتوانید به تمامیشان صادقانه پاسخ گویید زیرا ممکن است در کودکان احساس ترس و گناه ایجاد کند. اما نکته مهم در این جا این است که چیزی را به او بگویید که در آن لحظه نیاز است بداند. نه توضیح اضافه بدهید و نه دروغ بگویید.
در ادامه این بحث به چند روش اشاره میکنم که لازم است والدین آنها را بدانند تا از وارد شدن آسیبها و ناکامیهای عمیقتر در روح فرزندان خود جلوگیری کنند.
یک:
در مورد علت جدایی خود، باید به کودک این گونه توضیح داده شود که گاهی اوقات بزرگترها با وجود اینکه همدیگر را دوست دارند، اما روشهای متفاوتی برای زندگی کردن دارند و هر کدام از آنها ممکن است با روش دیگری مخالف باشد. پس تصمیم میگیرند به صورت جدا زندگی کنند اما این عمل به آن معنا نیست که کودک را تنها بگذارند.
دو:
گاهی پیش میآید که پس از طلاق، برخی از والدین سعی میکنند به صورت افراطی به فرزند خود محبت کنند و تلاش میکنند تا توجه او را به سوی خود جلب کنند. این تلاش به نوعی استرس عاطفی نادرست به فرزندانشان وارد میکند که این استرس عاطفی در واقع یک نوع فشار مضاعف را بر روح و روان آنان وارد میکند. روانشناسان معتقدند به جای ایجاد این فشارهای عاطفی مستقیم بهتر است از طریق روشهای غیرمستقیم مثل ایمیل، پیامک و… با او ارتباط دورادور داشته باشند و مدتی به او فرصت دهند که به ترمیم زخمهای عاطفیاش که حاصل درگیریهای قبلی و طلاق است، بپردازد. با این شیوه او به سلامت عاطفی دست خواهد یافت.
سه:
والدین هرگز نباید کودک خود را از جزئیات احساسات خود همچون خشم، نفرت، اضطراب و درگیریهایی که با شریک زندگیشان داشتهاند، مطلع کنند. هرچند بسیاری از والدین به علت وقوع طلاق، هجوم افکار و احساسات منفی و تنشهایی که به روحشان وارد شده، نیاز به یک همصحبت دارند، ولی باید توجه داشته باشند که فرزندانشان گزینه خوبی برای شنیدن این ناراحتیها نیستند و در صورتی که این مرزها را رعایت نکنند، در آینده باید شاهد آسیبهای عمیقتری باشند.
چهار:
نیاز به درک شدن در کودکان و نوجوانان پس از طلاق والدین شدت مییابد و باید احساسات آنها از سوی والدین مورد توجه قرار گیرد. در این مواقع به هیچ عنوان نباید پدر و مادر که در هفته چند ساعتی با او هم صحبت هستند، از او انتقاد یا نصیحت کنند. بچهها در این سن و در چنین موقعیتهایی به جای شنیدن نصیحت نیاز به کسی دارند که حرفهایشان را بشنود. در صورتی که والدین بتوانند ارتباطی با فرزند خود برقرار کنند که احساسات خود را برایشان بازگو کند، مشکلات عاطفی او کمتر خواهد شد.
پنج:
ارتباط کودک با نزدیکان و دوستانش بخشی از دردها و ناراحتیهایش را کم خواهد کرد. در این ارتباطها و دید و بازدیدها بچهها نباید مورد سؤال و جواب قرار گیرند، زیرا باعث میشود تنشهای آنها افزایش پیدا کند. به جای سؤال و جواب در مورد او و ریز شدن روی زندگی و ناراحتیهایش دامنه سؤالات را به خواستهها، علایق و… گسترش داده و عمومیتر با او به صحبت بپردازید.
شش:
کودکان موجودات پاک و بخشندهای هستند. بنابراین توصیه روانشناسان این است که به جای بروز خشم به ایجاد رابطههای مثبت با آنان بپردازید. والدین بعد از طلاق باید از فرزندان خود عذرخواهی کنند و از سوی دیگر گاه به انتقاد از خود بپردازند. این شیوه به کودک امنیت میدهد زیرا مطمئن میشود خشم و اضطرابی که والدینش درگیر آن بودهاند، هیچوقت او را درگیر نخواهد کرد و همچنین آنها متوجه اشتباهات گذشته خود هستند. این برخورد او را از خشم، نفرت، کینه، انتقام و… دور خواهد کرد.