آغاز انتشار روزنامه "مجلس" در تهران (1285 ش)
پس از صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس شوراي ملي و ازدياد قدرت روحانيت، از طرف مظفرالدين شاه قاجار، فرماني مبني بر تاسيس و انتشار روزنامهاي به نام مجلس صادر شد. در اين ميان صريحاً امر داده شده بود كه دولت حق سانسور مندرجات روزنامه را ندارد. اين روزنامه يكي از روزنامههاي معتبر و پرمطلب دوران مشروطيت به شمار ميرود. روزنامه مجلس كه به صورت خبري، سياسي و اجتماعي، در هشت صفحه با چاپ سربي، هفتهاي چهار شماره منتشر ميشد، علاوه بر درج اخبار داخلي و خارجي، كليه مذاكرات مجلس شوراي ملي ايران را منعكس ميكرد. سردبيري اين روزنامه برعهده اديب الممالك فراهاني از ادبا، شعرا و نويسندگان مشهور آن زمان بود.
اقامه ي نخستين نماز جمعه ي تاريخ اسلام توسط پيامبر اكرم(ص) (1 ق)
بنابر برخي روايات، نخستين نماز جمعه، توسط پيامبر گرامي اسلام(ص)، پس از هجرت ايشان از مكه اقامه گرديد. حضرت محمد(ص) هنگام ظهر جمعه وقتي كه به نزديكي مدينه رسيد، در محل قبيلهي بنيسالم بن عوف كه قُبا نام داشت، خطبه خواند و نماز جمعه را برپا كرد. به نقل راويان تاريخ، اين نخستين نماز جمعهاي بود كه در تاريخ اسلام خوانده شد. اين موضوع حاكي از اهميت فريضهي سياسي - عبادي نماز جمعه است كه پيامبر اسلام در اولين فرصت، آن را برگزار كرد. بعدها در محل برپايي اولين نماز جمعهي پيامبر، مسجدي ساخته شد كه هم اكنون نيز موجود است.
درگذشت "ملاعبداللَّه بن محمد توني بشروي" معروف به "فاضل توني" (1071 ق)
ملاعبداللَّه بن محمدبن توني بُشرَوي معروف به فاضل توني، فقيهي اصولي و عابد و زاهد و پيروِ مقدس اردبيلي بوده است. وي در ابتدا در اصفهان و مشهد ساكن بود و سپس راهي عتبات عاليات شد و در اين مسير در سال 1071 ق در كرمانشاه جان به جان آفرين تسليم كرد. آثار وي عبارتند از: حاشيهي مدارك، حاشيهي معالم، شرح ارشاد علامه، فهرست و تهذيب شيخ طوسي و وافِيه
تولد "باروخ اسپينوزا" فيلسوف شهير هلندي (1632م)
باروخ اسپينوزا، فيلسوف معروف هلندي، در 24 نوامبر 1632م در آمستردام هلند، در خانوادهاي يهودي و ثروتمند به دنيا آمد. وي در ابتدا علوم عالي و زبانهاي قديمي مانند عبري را فرا گرفت و در سياست و نقد آيين يهود، مهارتي تام يافت. اسپينوزا پس از چندي به دين يهود بيعلاقه شد و به همين دليل مورد نفرت و دشمني يهوديان قرار گرفت. از اين رو نام خود را به بِنِديت تغيير داد و با كنارهگيري از همه اديان، گوشهگيري و انزوا اختيار نمود. او زندگي خود را در تفكر و تعمق و مطالعه و تاليف گذرانيد و از راه صيقل دادن شيشه جهت ساخت ذرهبين، امرار معاش ميكرد. اسپينوزا طريقه و فلسفه مخصوص به خود را دارد و افكار فلسفياش نزديك به افكار صوفيه است. او از تفحص درباره خداوند به اين نتيجه رسيد كه خداوند در همه چيز جاري و ساري است و همه چيز در خداوند است. او عقلي است كه عالم را ميآفريند و عالمي است كه به وسيله آن، عقل آفريده ميشود. هم عاقل است و هم معقول. به عقيده اسپينوزا خدا وجدان و شعور صرف است نه ناظري در آسمان. اراده خدا، قانون طبيعت است و ما مخلوق مقتضيات و ثمره محيط خويش هستيم. در فلسفه اسپينوزا، هر انسان جزئي از خدا و جزئي از يك واحد الهي است. او معتقد است كه غرض از حيات آن است كه آدمي از راه خوشبخت ساختن ديگران بر خوشبختي خود بيفزايد. اسپينوزا در زندگي خود دو رساله منتشر كرد كه يكي درباره فلسفه دكارت و ديگري رساله الهيات كه در آن، عقايد خود را در تفسير تورات و ترتيب زندگاني اجتماعي مردم بيان كرده است. اما چون اين كتاب با تعليمات علماي يهود سازگار نبود سر و صدايي به پا نمود و از اين جهت، ديگر اثري را منتشرنكرد. با اين حال كتاب اخلاق او، پس از مرگش منتشر شد كه مجموعه اصول فلسفيِ آثار او به شمار ميرود. باروخ سرانجام در 21 فوريه 1677م، در 45 سالگي بر اثر ابتلاء به بيماري سل، در لاهه درگذشت.