انتقال حضرت امام خميني(ره) از تركيه به عراق (1344 ش)
وضع بحراني و در حال انفجار كشور كه از ادامه تبعيد رهبر نهضت اسلامي ايران ناشي ميشد از يك سو، و عدم تمايل دولت تركيه به ادامه زندانباني خود از سوي ديگر، رژيم پهلوي را بر آن داشت كه تبعيدگاه امام را تغيير دهد. از اين رو، طي مذاكره سرّي با دولت عراق در قبال اين تعهد كه دولت ايران دخالتي در سرنوشت، آزادي و مدت اقامت امام در عراق نداشته باشد، عراقيها با انتقال امام به عراق موافقت نمودند. ورود امام در 13 مهر 1344ش به عراق پس از يازده ماه اقامت در تركيه، كه ابتدا به صورت ناشناس انجام گرفت، استقبال گرم و پرشور و بي سابقهاي را به دنبال آورد. حضرت امام پس از يك توقف كوتاه در كاظمين، براي زيارت مرقد مطهر امام هادي(ع) و امام عسگري(ع) رهسپار سامرا شدند و با استقبال باشكوه مردم و حوزه علميه سامرا مواجه گرديدند. روز بعد كربلا يكپارچه براي استقبال ازامام آماده شد و ايشان يك هفته بعد با استقبال بيسابقه مردم و حوزه علميه نجف وارد اين شهر شدند. هدف رژيم شاه از تغيير محل تبعيد امام آن بود كه با توجه به شرايط خاص و سنّتي حوزه علميه نجف كه هر تازه واردي در آن هضم ميشد، آوازه امام را از اين طريق به خاموشي بكشانند. اما حضرت امام با ادامه مبارزات خود، رهبري نهضت اسلامي را به شكلي ديگر پيگيري كرده به طوري كه رژيم بغداد مجبور به ايجاد فشار عليه ايشان و فراهم آوردن زمينههاي خروج امام از اين كشور گرديد.
هجرت تاريخي حضرت "امام خميني"(ره) از عراق به پاريس (1357 ش)
سيزده سال پس از ورود حضرت امام خميني(ره) به عراق و اقامت در نجف اشرف، به دنبال فشارهاي دولت بعثي اين كشور براي محدود كردن فعاليتهاي سياسي ايشان، حضرت امام خميني(ره)، با چند تن از نزديكان، صبح روز 12 مهر 1357ش به سوي كشور كويت مهاجرت كرد. ولي دولت اين كشور از ورود ايشان، با وجود داشتن ويزا، جلوگيري نمود. از اين رو، ساعاتي را در مرز ماندند. در ساعات پاياني اين روز، مأموران مرزي عراق به امام اطلاع دادند كه بازگشتشان به نجف بلامانع است. اما امام از بازگشت به نجف خودداري كردند و شب را در بصره گذرانده، تصميم گرفتند به پاريس بروند. عراقيها نيز موافقت خود را اعلام كردند. عصر روز سيزدهم مهر 57، امام و همراهان به بغداد منتقل شده و روز بعد، اين مهاجر بزرگ با كاروان كوچك همراهش، براي خدا، به سوي خدا و در راه خدا، هجرتي تاريخي و سرنوشتساز را آغاز نمود و معظمله در محله "نوفللوشاتو" در حومه پاريس اقامت گزيد. در مدت اقامت چهارماهه امام در پاريس، نوفل لوشاتو، به مهمترين مركز خبري جهان تبديل شده بود. حضرت امام تا چند روز پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در همين مكان به سر برده و ملت مسلمان ايران را در سرنگوني رژيم شاهنشاهي، رهبري مينمودند.
روز نيروي انتظامي
از سال 1378 با درخواست نيروي انتظامي و تصويب مقام معظم رهبري و فرمانده كل قوا زمان برگزاري هفته نيروي انتظامي از تيرماه به مهرماه هر سال انتقال يافت. قبلاً 27 تير به مناسبت سالروز تصويب قانون ادغام نيروي انتظامي به نام روز نيروي انتظامي و سپس هفته آخر تيرماه به نام هفته نيروي انتظامي نامگذاري شده بود و در اين روز و هفته، مراسم ويژهاي براي بزرگداشت اين نهاد انتظامي برگزار ميگرديد. وليكن بعد از بررسيها و جمعبندي نظرات و ديدگاهها و پيشنهادهاي مختلف مقرر شد هفته نيروي انتظامي در مهر ماه، برگزار شود. از جمله عللي كه براي اين امر ذكر شد تعطيلي مدارس و دانشگاهها و آموزشگاهها بود، كه طيف عظيم جوانان و نوجوانان كشور را تشكيل ميدهند و نيروي انتظامي اصليترين برنامههاي خود را در ارتباط با اين قشر تهيه و تدارك ميبيند و با تعطيلات تابستاني امكان ارتباط مناسب و برنامهريزي مطلوب براي آنها وجود نداشت، ديگر اينكه با توجه به درجه حرارت بالا در فصل تابستان امكان اجراي برنامههاي مختلف براي همه اقشار مردم و در همه مناطق كمتر امكانپذير بود.
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (94 يا 95 ق)
تاريخ دقيق شهادت امام سجاد(ع) مشخص نيست ولي روايت 25 محرمِ سال 94 هجري سندّيت بيشتري دارد. مدت عمر آن حضرت پنجاه و هفت سال و طول امامت آن بزرگوار سي و چهار سال و اندي ميباشد. آن حضرت به دست هِشامبن عبدُالمَلِك در زمان خلافت وليدبن عبدالملك مسموم گرديدند و در كنار مرقد مطهر عموي بزرگوارش، حضرت امام حسنمجتبي(ع) در قبرستان بقيع به خاك سپرده شدند. حضرت امام زينالعابدين(ع) پس از واقعهي پرشور كربلا، به همراه ديگر افراد خاندان اهلبيت(ع) به كوفه و شام برده ميشوند. ايشان به همراه عمّهي بزرگوار خود، حضرت زينب كبري(س) رسالت حسيني را با افشاي ماهيت دستگاه فاسد اموي و معرفي راه پاك ثاراللَّه به عنوان مسير صحيح به سوي نجات، كامل ميكنند. آن امام بزرگوار پس از رسوا ساختن حكام جور در مجلس عبيداللَّه بن زياد و يزيد بن معاويه، به مدينه باز ميگردند و لحظهاي از زنده نگاه داشتن واقعهي عاشورا باز نايستادند.
وقوع شورش تاريخي سلطنت طلبان در جريان انقلاب فرانسه (1795م)
بعد از وقوع انقلاب فرانسه در سال 1789م و شكلگيري دوره جديد، قانون اساسي اين كشور در سال 1791م تصويب گرديد. چندي بعد اين قانون تكميل شد و براساس بخشي از آن، مجلس از دو قسمت تشكيل ميشد. يك شوراي پانصد نفره كه اعضاي آن بالاي سي سال سن داشتند و داراي حق انشاء و تدوين قوانين بودند و يك شوراي پيران (مانند سنا) كه شامل 250 عضو بالاي 40 سال بود كه حق تبديل مصوبات شوراي اول به قانون را داشت. در عين حال به منظور خنثي كردن طغيان ناگهاني سلطنتطلبان و طرفداران شاه، قانون مقرر داشت كه در انتخابات بعدي، دو سوم نمايندگان مجلسِ قانونگزاريِ جديد، از بين نمايندگان فعلي انتخاب شوند. اين مصوبه كه به فرمان دو سوم معروف شد، در پاريس با مخالفتهايى روبرو گشت. با استفاده از اوضاع متشنج و اعتراضات مردمي، قيام سلطنتطلبان به وقوع پيوست كه خطري براي حكومت انقلابي به وجود آورد. ادامه اين وضعيت باعث شد تا شورشهاي پراكندهاي در مناطق گوناگون كشور شكل گرفته و از جمله مشروطهخواهان توانستند با استفاده از نارضايتي گسترده مردمي، بار ديگر بر بخشهايى از مناطق تسلط يابند. اين مسئله باعث شد تا حكومت وقت با كشاندن نيروهاي نظرامي به پايتخت دست به مقابله زند. در 5 اكتبر 1795م عصيان علني و شورش عمومي با شركت حدود 25 هزار پاريسي شكل گرفت. تظاهركنندگان كه به جنگافزار هم مجهز بودند نواحي متعددي را تصرف نمودند اما باراس كه فرماندهي نيروهاي نظامي را برعهده داشت با كمك معاون خود ناپلئون بُناپارت و آتش سنگين توپخانه، توانست شورش را درهم شكند. گرچه عدم حمايت عمومي مردم از سلطنتطلبان از ديگر عوامل شكست آنها به شمار ميرفت.