رحلت فيلسوف كبير و عالم نامدار شيعه، حكيم "جهانگيرخان قشقايي" (1289 ش)
حكيم جهانگير خان قشقايي در سال 1208 ش (1243 ق) در يكي از روستاهاي اطراف شهرضا به دنيا آمد. وي در ابتدا مختصري درس خواند و علاوه بر در پيش گرفتن شاهنامهخواني، در نواختن تار استادي داشت. جهانگيرخان كه در چهل سالگي براي تكميل هنر نوازندگي به اصفهان رفت، ناگهان شوق فراگيري دانش در او بيدار شد و از زندگي ايلي دست كشيده، در مدرسه صدر اصفهان به فراگيري علوم ديني روي آورد. او در محضر استاداني همچون محمدرضا صهباي قمشهاي، ملاحسينعلي تويسركاني، ملاعبدالجواد حكيم خراساني و شيخ محمد حسين نجفي و... به شاگردي نشست و ديري نگذشت كه در حكمت، فلسفه، فقه، طب، رياضي و نجوم و... به استادي رسيد و در عرفان و اخلاق از سرآمدان روزگار خويش گرديد. حكيم جهانگيرخان از آن پس به تدريس مشغول شد و در طول چهل سال شاگردان بسياري از قبيل حضرات آيات: سيد حسين طباطبايي بروجردي، آقاضياءالدين عراقي، سيد ابوالحسن اصفهاني، محمد علي شاه آبادي، سيد حسن مدرس، حاج آقا رحيم ارباب، علامه محمد حسين فاضل توني، سيد محمد كاظم عصار و دهها حكيم و عالم فرزانه ديگر از محضرش كسب فيض كردند. جهانگيرخان دانشمندي بود كه هم از علم و هم از اخلاق برخوردار بود. سراسر زندگي خود را در تجرد و قناعت زيست و هرگز جامه ايلي را به جز در هنگام نماز از تن خويش بيرون نكرد. سرانجام اين حكيم وارسته و عارف و فيلسوف در بيست و چهارم شهريور 1289 ش برابر با سيزدهم رمضان 1328 ق در 83 سالگي رخ در نقاب خاك كشيد و در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
درگذشت دكتر "عبدالحسين زرين كوب" استاد بنام ادبيات پارسي (1378 ش)
دكتر عبدالحسين زرين كوب، پژوهشگر برجسته ادبيات و تاريخ، در سال 1301 ش در بروجرد به دنيا آمد. وي پس از پشت سرگذاشتن تحصيلات ابتدايي و دبيرستان، به خدمت معارف و فرهنگ درآمد و در سال 1327 ش، با كسب عنوان رتبه اول موفق به دريافت ليسانس و سپس فوق ليسانس و دكترا گرديد. وي در اين دوران از محضر استاداني نظير محمدتقي بهار، عباس اقبال آشتياني، احمد بهمنيار و بديع الزّمان فروزانفر استفاده برد و در خارج از دانشگاه، مدتي چند در خدمت آيت اللَّه ابوالحسن شعراني با مباحث حكمت و فلسفه آشنايي كامل يافت. استاد زرين كوب در سال 1330 ش، در كنار عدهاي از دانشمندان و استادان براي مشاركت در طرح ترجمه مقالات دايرة المعارف بزرگ اسلامي دعوت شد و همكاري شاياني نمود. وي ساليان متمادي در دانشگاه تهران تدريس نمود و مدتي مديريت گروه ادبيات فارسي اين دانشگاه را برعهده داشت. زمينه اصلي پژوهش استاد، مطالعه در تاريخ و فرهنگ اسلامي و نقد ادبي است. ايشان با تبحر در زبان فارسي و تسلط بر زبان و ادبيات عرب و آشنايي با چند زبان اروپايي و مشخصاً انگليسي و فرانسوي، آثار پرارزشي از خود به يادگار گذاشت كه تأليف فلسفه شعر، نقد ادبي در 2 جلد، شعر بيدروغ، از كوچه رندان و نيز ترجمه ادبيات فرانسه در قرون وسطي، متافيزيك و فن شعر و... از آن جملهاند. مجموعه تأليفات و پژوهشهاي استاد زرينكوب كه بيش از پنجاه اثر ميباشند نشان ميدهد كه او زندگاني علمي خود را در ميان تاريخ و ادبيات و فلسفه تقسيم كرده و در واقع پيوندي بين اين رشتهها برقرار ساخته است. استاد زرين كوب كه عضو شوراي مشاوران عالي كتابخانه ملي و عضو شوراي عالي علمي مركز دايرة المعارف بزرگ اسلامي بود و ماههاي آخر عمر خويش را در تدوين آثار درباره زندگي و انديشههاي عطار و سعدي سپري ميكرد، سرانجام در 24 شهريور 1378 ش در 77 سالگي بدرود حيات گفت و در قطعه فرهيختگانِ بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
تولد "فرانسوا لاروش فوكو" نويسنده و فيلسوف فرانسوي (1613م)
پرنْسْ فرانْسْوا دوك دو لاروشفوكو، فيلسوف و نويسنده فرانسوي، در 15سپتامبر 1613م در خانوادهاي اشرافي در پاريس به دنيا آمد. وي از دوران جواني وارد ارتش و سياست شد، اما پس از حضور در يكي از جنگهاي داخلي از ارتش كناره گرفت. لاروشفوكو همچنين پس از چند حضور ناموفق در عرصه سياست، از اين مقوله نيز دست كشيد و در پاريس، وارد محافل ادبي شد. وي سپس نخستين اثر خود را با نام خاطرات منتشر كرد كه در واقع به نوعي بررسي وقايع سالهاي مياني سده هفدهم ميلادي فرانسه ميپرداخت. كتاب ديگر لاروشفوكو با عنوان تفكرات يا حِكَم، چنان مورد استقبال قرار گرفت كه در طي ده سال آخر عمر نويسنده، چهار بار تجديد چاپ شد. اين كتاب شامل بيش از پانصد حكمت و مثل است. بخشي از اين حكمتها نمايشگر روح بشر است كه عقل حاكم بر آن از راه اصلي منحرف نميشود، اما بخشي ديگر، نشان دهنده مواردي خاص از نظرهاست كه برمبناي آن فقط سودجويى باعث حركت و موتور محركه آدمي است و البته اقدامات اين گروه به صورت مخفي و با ظاهري آراسته و در عين رياكاري انجام ميگيرد. در اين ميان، با وجود برخي مخالفتها، بسياري از اين امثال و حكم در محافل ادبي راه يافت و موجب سرگرمي گشت و اگرچه انديشهها و نظريههاي نويسنده، غالباً واقعيت عواطف انساني و ارزش حقيقي او را ناديده ميگرفت، قالبي كه لاروشفوكو براي بيان انديشههاي خود برگزيده بود، به سبب به كار بردن بسيار به جا و متناسب كلمات و دقت در تكامل شيوه بيان كه ثمره كار مداوم و وسواس او بود، ستايش اين محافل را برانگيخت. كمتر درس انشا و شيوه نگارشي وجود داشت كه مانند امثال و حِكم، آموزنده باشد. در اين كتاب كه به كلمات قصار نيز شهرت دارد، لاروشفوكو به عنوان يك فيلسوف شكاكْ، مطالبي عنوان كرده كه برخي از آنها عبارتند از: آن كس كه خود را دوست ميدارد چاپلوسترين مردم جهان است؛ همه ما به اندازه كافي توانايى تحمل بدبختيهاي ديگران را داريم؛ اعمال نيك ما، اغلب شديدتر از اعمال بدمان مورد مجازات واقع ميشود؛ عشق و عدالت فقط ترسي است از تحمل بيعدالتيها؛ اگر ما موفق شدهايم كه بر عواطف خود غلبه كنيم، بيشتر به سبب ضعف عواطف است تا قدرتها؛ تحمل خوشبختي بيش از تحمل بدبختي، نشانه فضيلت اخلاقي است و اغلب لجاجت ما ناشي از زبوني و تهوّرمان ناشي از بزدلي است. اين كتاب با عنوان شكوفههاي جاويدان حكمت، به فارسي ترجمه شده است. فرانسوا لاروشفوكو در سالهاي پاياني عمر متحمل مصيبتهاي پياپي خانوادگي و بيماري شد و خود سرانجام در 17 مارس1680م در 67 سالگي درگذشت.