حمله تاريخي آزادي خواهان و مشروطه طلبان براي تصرف تهران (1288ش)
با مرگ مظفرالدين شاه و روي كار آمدن فرزندش، محمدعلي شاه، وي علي رغم امضاي فرمان مشروطه، از همان ابتداي امر با آن مخالفت ميورزيد و به بهانههاي مختلف درصدد از بين بردن آن بود. سرانجام وي به بهانه ترور ناموفق خود، مجلس شوراي ملي را در دوم تيرماه 1287 ش به توپ بست و مجاهدان و مشروطه خواهان را سركوب نمود. اين عمل شورشهاي متعددي را در شهرهاي گوناگون كشور برانگيخت و سرانجام مجاهدان تصميم به فتح تهران و خلع محمد علي شاه از قدرت گرفتند. نخستين جنبشي كه براي فتح تهران و بركناري محمدعلي شاه قاجار به عمل آمد از ناحيه محمد ولي خان تنكابني سپهدار اعظم و ياران او بود. سردار اسعد بختياري و معروف به صمصام السلطنه نيز پس از چندي به او ملحق شده و پس از مقداري درگيري با قواي دولتي، وارد تهران شدند. در تهران نيز مقداري زد و خورد روي داد و محمدعلي شاه كه خود را در برابر آزادي خواهان و مشروطهطلبان ناتوان ميديد به سفارت روس پناهنده شد. در همان روز با حضور فاتحان و نمايندگان مجلس جلسهاي فوق العاده در بهارستان منعقد شد و پس از خلع محمدعلي شاه از سلطنت، احمد ميرزاي وليعهد را در 12 سالگي به شاهي برگزيدند.
وفات آیت الله تبريزی؛ از مراجع تقلید شیع (1427ق)
آیت الله ميرزاجواد تبريزی در سال ۱۳۰۵ش در شهر تبریز در میان خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. تحصیلات علوم جدید را تا پایان سال دوم دبیرستان در همان شهر به پایان رساند تا اینکه عشق و علاقه فراوان به مکتب اهل بیت علیهمالسلام و روحانیت شیعه، او را به سوی تحصیل در حوزه کشاند. اینگونه بود که پس از گذراندن تحصیلات جدید، با شوق فراوان، در سن هجده سالگی تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و طی چهار سال، مقدمات و مقداری از دروس سطح را در شهر تبریز به پایان رساند. آیتالله تبریزی برای ادامه تحصیل، شهر و دیار خویش را در سال ۱۳۲۷ش به قصد ورود به حوزه علمیه قم ترک گفت. وی در قم دوره سطح را به پایان برد و در اوج شکوفایی علمی و فقهی، وارد درس خارج استادان گرانمایهای چون مرحوم آیتالله العظمی سیدمحمدحجت و مرحوم آیتالله العظمی بروجردی شد. در طول این مدت، شاگردی نزد آیتالله زنوزی تبریزی و آیتالله العظمی بروجردی، از او در فقه و اصول، چنان طلبه ممتازی ساخته بود که مرحوم بروجردی، او را بهعنوان مسئول امتحانگیری از طلاب حوزه انتخاب کرده بود. علاقه فراوان به ادامه تحصیل آن هم در کنار مرقد پاک امیرمؤمنان علی علیهالسلام، آیتالله تبریزی را بر آن داشت تا به نجف اشرف برود. ماجرای این سفر مقدس شنیدنی است: آن مرحوم روزی در محضر علما و بعضی از مراجع وقت آن زمان در قم نشسته بود که بحثی علمی پیش میآید و تنها ایشان بهخوبی از عهده پاسخ برمیآید. همین امر موجب شگفتی حاضران میشود. اتفاقاً در آن جمع، شخص تاجری که فردی دیندار و علاقهمند به روحانیت بوده، حضور داشته است. پس از جلسه، از آیتالله تبریزی میخواهد که قدری صبر کند و سپس از ایشان میخواهد اگر خواستهای دارد، بفرماید. آن مرحوم نیز میگوید: «من خیلی علاقه دارم برای ادامه درس و بحث به نجف بروم، ولی بهدلیل نبود امکانات نمیتوانم.» آن شخص تاجر، مخارج سفر را فراهم میکند و آیتالله تبریزی پس از پنج سال حضور در حوزه قم، در سال ۱۳۳۲ش به نجف اشرف میرود. آیت الله میرزاجواد تبریزی را باید از شاگردان برجسته مرحوم آیتالله خویی دانست؛ چه آنکه همواره مورد عنایت خاص وی و طرف مشورت آن مرد بزرگ بود. آیتالله خویی، آینده این شاگرد ممتاز را بسیار درخشان توصیف میکرد و میگفت: «میرزاجواد، فاضل و مجتهد مطلق است.» آیت الله تبریزی پس از گذشت ۲۳ سال حضور در حوزه مقدس نجف اشرف و تحقیق و تدریس و تبلیغ معارف اهل بیت علیهمالسلام، سرانجام در سال ۱۳۵۵ش هنگام بازگشت از مرقد سیدالشهداء علیهالسلام از سوی رژیم بعث عراق، دستگیر و به ایران فرستاده شد. معظمله پس از ورود به میهن نیز دوباره در حوزه علمیه قم، فعالیتهای علمی خود را از سر گرفت. آیت الله تبریزی در طول سالها تدریس، هزاران طلبه فاضل را به جامعه اسلامی تحویل داد و حوزه درس وی، جزو شلوغترین حوزههای درسی بهشمار میآمد. پس از درگذشت محمدعلی اراکی، وی یکی از هفت مرجع تقلیدی بود که از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم معرفی شد. آیتالله ميرزاجواد تبريزی در ۳۰ آبان ۱۳۸۵ش برابر با بیست و هفتم شوالالمکرم سال ۱۴۲۷ هجری قمری در شهر قم درگذشت و در حرم فاطمه معصومه دفن شد. تألیفات آیت الله تبریزی عبارتاند از: "ارشاد الطالب"؛ "اسس القضاء والشهادات"؛ "طبقات الرجال"؛ "تکمله منهاج الصالحین و تعلیقه بر آن"؛ "رساله توضیح المسائل"؛ "مسائل منتخبه"؛ "مناسک حج"؛ "حاشیه عروةالوثقی"؛ "حاشیه بر وسیله مرحوم اصفهانی"؛ "حدود و قصاص"؛ "فی علم الاصول"؛ "فی علم الفقه"؛ "شرح کفایةالاصول"؛ "صراط النجاة در ۶ جلد"؛ "قصاص"؛ "التهذیب در احکام حج"؛ "الأنوار الالهیة فی المسائل العقائدی"؛ "رساله احکام بانوان"؛ "رساله احکام نوجوانان و جوانان" و "استفتائات جدید"
تولد "ژوزف لالانْدْ" منجم و رياضيدان فرانسوي (1732م)
ژوزف ژرام لالاند منجم و رياضيدان فرانسوي در هشتم ژانويه 1732م در شهر بورگ فرانسه به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود به تدريس مشغول شد و در ضمن آن، به تحقيقات نجومي پرداخت. لالاند درباره فرضيه مربوط به سيارات و حركات آنها و به ويژه درباره عطارد و نيز ستارگان دنبالهدار، مطالعات فراواني انجام داد و به كشفيات مهمي نائل آمد. او همچنين نظريات متعددي ارائه داد كه مورد استفاده ستارهشناسان قرار گرفت. لالاند موضع و مكان سياره نپتون را بدون آنكه بداند سيارهاي از منظومه شمسي است كشف نمود. وي در سال 1762م به استادي نجوم و در 1795م به مديريت رصدخانه پاريس رسيد و به خدمات علمي خود ادامه داد. لالاند كليه اوقات فراغت خود را صرف تهيه فهرستي از 4700 ستاره آسماني شناخته شده آن زمان نمود و آن را در سال 1801م به چاپ رسانيد. ضمن آنكه پيش از آن، كتابي با نام رساله نجوم درباره ستارگان دنبالهدار نگاشته بود. ژوزف لالاند سرانجام در 25 ژانويه 1807م در هفتاد و پنج سالگي درگذشت.
فتح شهر بيت المقدس توسط مسلمانان در جريان جنگ های صليبی (1244م)
جنگ های صليبي كه از اواخر قرن يازدهم ميلادي از جانب اروپاييان بر مسلمانان تحميل شد داراي چندين مرحله بود و اشغال سرزمينهاي شرق و به ويژه تسلط بر منطقه بيتالمقدس و آزادي عمل مسيحيان در آن منطقه را دنبال ميكرد. ششمين مرحله از جنگهاي صليبي را نميتوان از ديدگاه نظامي، جنگ ناميد چرا كه پس از هجوم امپراتور آلمان براي تصرف بيتالمقدس، حاكم مصر و فلسطين دريافت كه توانايى مقاومت در برابر وي را ندارد. از سوي ديگر، امپراتور آلمان براي استردادِ بدون خونريزي بيتالمقدس حركت كرده بود. در نهايت، در پي مذاكرات صلح نمايندگان دو طرف قرار شد شهرهاي بيتالمقدس و بيت اللحم و مناطق ديگر به قلمرو صليبيان بپيوندند ولي مسجدالاقصي و قبَّة الصَّخْره در اختيار مسلمانان باقي بماند. در اين زمان، فروپاشي خوارزمشاهيان در ايران و هرج و مرجهاي داخل سرزمينهاي اسلامي و نيز عدم وجود دولت قدرتمند اسلامي باعث شد تا فرصتطلبان صليبي به تسخير كامل بيتالمقدس فكر كنند. در اين ميان، درگيريهاي پراكنده مسلمانان و مسيحيان در شهرهاي مختلف فلسطين، بيشتر با پيروزي مسلمانان همراه بود. همچنين بروز ضعف مسيحيان و ظهور توانمندي مسلمانان باعث شد تا حاكم مصر با سپاهي گران به جانب بيتالمقدس حركت نموده و در يازده ژوئيه 1244م به فتح آنجا دست يابد و بيتالمقدس را براي هميشه از چنگ متجاوزان صليبي به درآورد.