ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 6 دي 1404
شنبه 6 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 31 خرداد 1397     |     کد : 184043

روز شمار تاریخ

پنج شنبه31خرداد1397-7شوال 1439-21ژوئن2018

رأي مجلس شوراي اسلامي درباره عدم كفايت سياسي بني صدر (1360 ش)

رأي مجلس شوراي اسلامي درباره عدم كفايت سياسي بني صدر (1360 ش)

پس از ماه‏ها درگيري بني صدر و هوادارانش با نيروهاي ارزشي و انقلابي، طرح عدم كفايت سياسي رييس جمهور در مجلس شوراي اسلامي مطرح شد. مهمترين دليل بر عدم كفايت سياسي بني صدر، موضع‏گيري وي عليه نظام جمهوري اسلامي و اتحاد نامقدس با كليه نيروهاي ضد انقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودي نظام اسلامي و همچنين مخالفت مستمر وي با مجلس شوراي اسلامي از بدو تأسيس و حتي پيش از افتتاح آن، دخالت صريح در قوه قضاييه و عدم درك صحيح از بديهي‏ترين اصول قانون اساسي و نيز عدم اعتقاد به اصل تفكيك قوا عنوان گرديد. در نتيجه، اين طرح با 177 رأي موافق، 1 رأي مخالف و 12 رأي ممتنع به تصويب رسيد و يك روز پس از تصويب طرح عدم كفايت سياسي بني صدر، حضرت امام خميني(ره)، وي را از رياست جمهوري اسلامي ايران نيز عزل كردند. اين در حالي بود كه حضرت امام، پيش از اين وي را در بيستم خرداد 1360، از فرماندهي كل قوا نيز عزل كرده بودند. پس از بركناري بني صدر از رياست جمهوري، فعاليت‏هاي خرابكارانه و براندازانه بر ضد حكومت و دولت آغاز شد كه عمدتاً از طرف منافقين موسوم به سازمان مجاهدين خلق سازماندهي مي‏گرديد. از جمله در هفتم تيرماه 1360، دفتر حزب جمهوري اسلامي منفجر شد و طي آن، آيت‏اللَّه بهشتي و شماري از وزرا و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به شهادت رسيدند. همچنين در هشتم شهريور 1360، دفتر نخست وزيري منفجر شد و در آن، محمدعلي رجايي، رييس جمهور و دكتر محمد جواد باهنر، نخست وزير و تعدادي از شخصيت‏ها شربت شهادت نوشيدند. اين وقايع مي‏توانست به سادگي منجر به سقوط يك نظام سياسي شود، اما بازتاب آن در مردم، نتيجه معكوس داشت چرا كه با سخنراني‏ها و پيام‏هاي امام خميني(ره) كه به نحو هوشمندانه‏اي به مردم اميد مي‏دادند، آنان را انسجام مي‏بخشيدند و گروه‏هاي سياسي ضدِ نظام را بي اعتبار مي‏ساختند، اثري وصف ناشدني در ملت مسلمان براي مقاومت بيشتر ايجاد مي‏كرد. از اين جهت بود كه نظام اسلامي از اين دوران پرخطر و پرآشوب با توكل بر خدا، رهبري‏هاي حضرت امام و مقاومت و پايدار مردم گذشت و به مسير خود ادامه داد.

آغاز عمليات نصر 4 در شمال ماووت عراق توسط سپاه (1366 ش)

عمليات نصر4 در تاريخ 66/3/31 با رمز مبارك يا امام جعفر صادق(ع)، با هدف آزادسازي شهر ماووت عراق و ارتفاعات منطقه آغاز شد. رزمندگان اسلام پس از شناسايي منطقه، به سمت هدف حركت كرده و به شهر ماووت نزديك شدند. پس از ساعاتي درگيري، رزمندگان با تثبيت مواضع تصرف شده و به غنيمت گرفتن مهمات دشمن، مقدمات آزادي شهر ماووت رافراهم مي‏كنند و اين شهر در يك قدمي آزادي قرار گرفت. اين عمليات در روزهاي بعد نيز ادامه يافت و علي‏رغم مقاومت شديد نيروهاي بعث، رزمندگان اسلام با استفاده از شيوه‏هاي جنگ‏هاي كوهستاني و تنگ كردن حلقه محاصره، پيروزمندانه وارد ماووت عراق شدند. در اين حال دشمن براي باز پس‏گيري ماووت، پاتك‏هاي سنگيني تدارك ديد كه همگي با شكست و عقب‏نشيني آنان مواجه گرديد. اين عمليات كه در سه مرحله صورت گرفت نتايج ذيل را به همراه داشت: تلفات نيروي انساني دشمن: 560 نفر اسير، 3000 نفر كشته و زخمي؛ ساير نتايج: آزاد شدن بخش ديگري از منطقه ماووت از جمله شهر و دشت ماووت و ارتفاعاتي نظير ژاژيله، شاخ قشنگ، بالوسه و در مجموع، منطقه‏اي به وسعت 50 كيلومتر مربع؛ تجهيزات و امكانات: تانك و نفربر: 8 دستگاه انهدامي و 10 دستگاه اغتنامي، خودرو: 10 دستگاه انهدامي و 20 دستگاه اغتنامي.

حادثه دلخراش زلزله، در استان‏هاي گيلان و زنجان (1369ش)

در نيمه شب سي‏ويكم خرداد ماه 1369، زلزله شديدي در گيلان و زنجان به وقوع پيوست كه بيش از پنجاه هزار تن كشته و شصت هزار نفر مجروح و نيم ميليون آواره برجاي گذاشت. در اثر اين زمين لرزه، 32 هزار واحد مسكوني روستايي و هزاران خانه و مغازه در شهرهاي استان‏هاي گيلان و زنجان به طور كامل تخريب شد. همچنين نزديك به يك ميليون رأس انواع احشام نيز زير آوار ماندند. قدرت اين زلزله سهمگين 7/3 درجه در مقياس ريشتر و با مركزيت شهر رودبار بود.

رحلت عارف كامل و استاد بزرگ اخلاق "ميرزا جواد آقاملكي تبريزي" (1305 ش)

آيت‏اللَّه ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي در حدود اواخر نيمه اول قرن سيزدهم هجري شمسي در خانواده‏اي متدين در تبريز به دنيا آمد. وي پس از تحصيلات مقدمات و سطوح حوزه، براي تكميل تحصيلات خود راهي نجف اشرف گرديد و در محضر عالمان نامداري همچون آخوند خراساني و حاج آقارضا همداني، فقه و اصول را آموخت و در حلقه درس حديث محدث بزرگ، ميرزا حسين نوري حاضر شد. ميرزا جواد ملكي پس از چندي در محفل عارف سترگ، آخوند ملاحسينقلي همداني قرار گرفت و پاي در سير و سلوك و عرفان و تهذيب نفس نهاد. وي در حدود سال 1280ش راهي قم گرديد و درس فقه، اخلاق و عرفان خود را برپا كرد. تابناكي سال‏هاي حضور اين شخصيت علمي - عرفاني، زمينه‏ساز هجرت بسياري از علما و بزرگان به سوي اين خطه گرديد و فضلاي فراواني در حلقه درس ميرزا جواد جاي گرفتند كه حضرات آيات عظام: حاج آقا حسين فاطمي قمي، آخوند ملا علي همداني، سيد شهاب‏الدين مرعشي نجفي، سيد ابوالقاسم خويي، سيد رضا بهاءالديني و حضرت امام خميني(ره)، از آن جمله‏اند. همچنين برخي از كتب اين سالك الي اللَّه بدين قرارند: اسرار الصلاة، المراقبات و رساله لقاءاللَّه و... . سرانجام مرغ جان آيت‏اللَّه ميرزاجواد ملكي تبريزي، اين عارف كامل و عالم عامل و سالك واصل در سي و يكم خرداد 1305 ش برابر با يازدهم ذي حجه 1344 ق از قفس تن رهايي يافت و پيكر مطهر وي پس از تشييعي با شكوه، در جوار حرم حضرت معصومه(س) در قبرستان شيخان قم، رخ در نقاب خاك كشيد.

شهادت سردار رشيد اسلام "دكتر مصطفي چمران" در دهلاويه (1360 ش)

دكتر مصطفي چمران در سال 1311 ش در تهران به دنيا آمد. پس از پشت سرگذاشتن تحصيلات ابتدايي و متوسطه، وارد دانشكده فني دانشگاه تهران گرديد و پس از احراز رتبه اول دانشگاه، بورس تحصيلي در آمريكا را اخذ كرد. در امريكا به تشكيل انجمن اسلامي دانشجويان ايراني و انتشار ماهنامه و فعاليت‏هاي متعدد ضدرژيم پهلوي پرداخت. دكتر چمران سپس راهي مصر گرديد و پس از گذراندن دوره نظامي چريكي، جهت ياري برادران لبناني به آن كشور رفت. وي به مدت هشت سال در آن ديار ماند و همگام با امام موسي صدر خدمات شاياني به ملت مظلوم آن سامان ارايه كرد. دكتر مصطفي چمران پس از پيروزي انقلاب اسلامي و پس از 22 سال دوري از وطن به كشور بازگشت و معاونت نخست‏وزيري را برعهده گرفت. وي بعدها نماينده امام در شوراي دفاع، وزير دفاع و نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي گرديد و مشغول به خدمت شد. دكتر مصطفي چمران همچنين ستاد جنگ‏هاي نامنظم را در اهواز سازمان‏دهي كرد و ضربات متعددي بر پيكر ارتش متجاوز بعثي وارد نمود. حضور اين سردار رشيد اسلام در جبهه‏هاي نبرد و نيز فرو نشاندن غائله پاوه و سركوب عناصر ضدانقلاب در كردستان از جمله صفحات درخشان زندگي اين شهيد والا مقام مي‏باشند. سرانجام اين عارف و فرمانده سلحشور در حالي كه چند روز قبل، منطقه عملياتي دهلاويه را از لوث وجود دشمن بعثي پاك كرده بود، در آخر خرداد 1361 در اين منطقه به ديدار معبود شتافت و پيكر پاكش در گلزار شهداي بهشت زهرا، جاي گرفت.

تولد "ژان پل سارتْرْ" فيلسوف و نويسنده معروف فرانسوي (1905م)

ژان پل سارْتْرْ نويسنده معروف فرانسوي، در 21 ژوئن 1905م در شهر پاريس فرانسه به دنيا آمد. وي در خردسالي پدر را از دست داد و تحت نظر مادر و مادربزرگش تربيت يافت. سارتر پس از اخذ دانش‏نامه خود به تدريس پرداخت و از 33 سالگي، فعاليت مطبوعاتي خود را آغاز كرد. وي در سال بعد مجموعه داستان‏هاي كوتاه را تحت عنوان ديوان منتشر نمود و سپس خود، رماني به نام تهوع نگاشت كه باعث شهرت او شد. وي در اين كتاب، انديشه خود را درباره پوچي زندگي و آرزوهايى كه به ناكامي و آشفتگي روح مي‏انجامد، منعكس مي‏سازد. وي هم‏چنين در مجموعه داستان‏هاي كوتاه ديدار نيز كساني را توصيف كرده است كه هر يك مي‏خواهند به نحوي از زندگي پوچ خود بگريزند، اما هر جا مي‏روند به ديواري بر مي‏خورند كه راه گريزشان را ناممكن مي‏سازد. سارتر در سال‏هاي بعد، به نشر عقايد خود پرداخت و در شمار رهبران مكتب اگزيستانسياليسم يا اصالت وجود قرار گرفت. بر اساس اين مكتب فلسفي، انسان و هستي او مركز و غايت همه مسائل است. سارتْرْ شالوده نظريات فلسفي خود را با تكيه بر آثار فلاسفه بزرگ جهان قرار داد. به نظر او، اين فلسفه پاسخي به دردهاي وي و ديگر ابناء بشر بود. پل سارْتْر مي‏گفت: آن چه كه من از زندگي دارم اين است كه فقط زنده هستم و اين هم يك كيفيت خسته كننده است. من زندگي مي‏كنم، فقط براي آن‏كه بميرم. همه ما، وجودهاي مجعولي در يك دنياي مجعول هستيم. وي درباره آزادي، مي‏گفت: در اين دنياي ماشيني، ما آدميان محكوم به آزادي هستيم، اما اين آزادي ما را مجبور مي‏سازد كه در جستجوي ذات واقعي خويش برآييم و رنج و ملال شخصي را با بزرگواري پذيرا گرديم. مذهب اصالت وجودِ سارْتر را مي‏توان به تسليم شجاعانه در برابر سرنوشت توصيف كرد كه تعبير جديدي از بدبيني برخي فلاسفه است، اما بدون گله و شكايت. وي مي‏گفت، بگذاريد بدين فكر خرسند باشيم كه تماشاگران شيفته وجود هستيم، ولي با آنچه مشاهده مي‏كنيم هيچ‏گونه نسبت اساسي نداريم. سارْترْ عقيده نويسندگان گذشته را كه از زير بار تعهد شانه خالي مي‏كردند و به اصل هنر براي هنر معتقد بودند، طرد مي‏كند و نظر چنين نويسندگان را كه اگر هم جامعه را وصف مي‏كردند، چون ناظري ساده يا دانشمندي بودند كه اجتماع را آزمايشگاه خود مي‏پنداشته‏اند، قبول ندارد. در نظر سارتر، عالم ادب نيز بايد مانند هر امر ديگر، هدفي را دربرداشته باشد و از حال بي‏طرفي و بي‏غرضي بيرون و وظيفه خود را نسبت به عالم بشريت انجام دهد. افراد در نظر ساتر، اجزايى هستند كه در هم تاثير متقابل مي‏گذارند و ميان آنان تفاهمي است كه موجب تشكيل روح كلي و واحد مي‏گردد، پس هيچ كس نبايد به كار ديگران بي‏اعتنا بماند. به عقيده او، در دنيا خدايى وجود ندارد و زندگي چيز بيهوده‏اي است. وي شخصاً آدم فوق‏العاده بدبيني بود با اين حال، او ترجمان احساسات نوميدانه ميليون‏ها اروپايى است كه زير شلاق گرسنگي و بيكاري و عواقب جنگ، خرد و خسته شده بودند. پل سارتر نظرات خويش را ضمن يك سري كتاب، داستان كوتاه و قصه و نمايش‏نامه و مقالاتي منتشر مي‏ساخت كه بازتاب فراواني در جامعه مي‏يافت. همانقدر كه فلسفه پل سارتر مورد انتقاد و اتهام قرار گرفته است، نوشته‏هايش هم از نظر بسياري از مردم و منتقدين، ناپسند و هرزه است. بسياري از جهان، فلسفه‏اش را فساد انگيز و غيراخلاقي شناخته‏اند به طوري كه در سال 1948، نوشته‏هايش از طرف واتيكان، ضاله و گمراه كننده قلمداد گرديد و براي هر كاتوليكي مطالعه آن ممنوع شد. علي رغم آن كه سارتر هميشه از انسان‏گرايى دم زده است ولي به عنوان نمونه، وي بارها بر مظلوميت رژيم صهيونيستي اشك تمساح مي‏ريزد و از ستم اعراب، به ويژه آوارگان فلسطين كه سرزمينشان غصب شده، ناله‏ها سر مي‏دهد. سارتر، مدت‏ها نويسنده و فيلسوف مورد علاقه و باب روز بود، اما بعدها از اين نفوذ كاسته شد و بر مخالفان عقايد او افزوده گشت. از ديگر آثار سارتر مي‏توان از تخيل، بود و نبود، راه‏هاي آزادي، شيطان و خدا و انديشه‏هايي درباره قوم يهود نام برد. ژان پل سارْترْ سرانجام در سال 1980م در هفتاد و پنج سالگي جان سپرد.


نوشته شده در   پنجشنبه 31 خرداد 1397  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode