یکی از بهترین فیلمهای امسال تا حالا لاتاری بوده است. تازهترین کار مهدویان. فیلمی که درباره غیرت و ناموس و وطن است. فیلمی که درد دارد. دغدغه دارد. فیلمی که هم داستان دارد و هم قهرمان. آن هم در دورهای که فیلمها یا قصه ندارند و یا کپی دستهچندم فیلمهای جزئیپرداز سینمای اروپا شدهاند. مهدویان، حاتمیکیای این دوره جشنواره است. فیلمش یا موافق دوآتشه دارد و یا مخالف. مخالفهایی که البته نه به قصه کار دارند و نهقهرمان و نه اصلا سینما. مخالفانی که دغدغه عمده آنها فقط سیاست یا به تعبیری سیاسیبازی است.
مهدویان اینبار با لاتاری از قفسی که خودش برای خودش ساخته بود بیرون آمد و نشان داد که از قضا هم سینمای حرفهای را بهتر از خیلیها میشناسد. هم قصه را و هم درام را. شاید دلیل اینکه بعضیها با دیدن فیلم مهدویان در ابتدا کمی جا میخورند هم همین است. اینکه خیال میکنند باز با موضوعی طرفند که مهدویان خودش آن را ساخته و پرداخته کرده است. با مستند نمایی و واکاوی برگی از تاریخ و شبیه کردن نعل به نعل امروز به دیروز. اما خیلی زود با مهدویان جدید رابطه برقرار میکنند و جذب فیلمش میشوند و با او رهسپار مسیری میشوند که حالا خیلیها حتی میترسند اسمش را ببرند «غیرت». اسمی که به زبان آوردنش ممکن است محکومت کند به تحجر و بهروز نبودن. اما مهدویان بیپروا به دل این خط میزند و برای نشان دادن غیرت ایرانی، همه قهرمانهایش را جمع میکند و راهی یکی از شیخنشینها میکند تا نشان دهند عزت ملی و غیرت ایرانی منافاتی با هم ندارند و اگر غیرتی نباشد اساسا عزتی در کار نیست.
در لاتاری هادی حجازیفر گل کاشته است و حاج کاظم دیگری با مشخصاتی دیگر خلق میکند. شخصیت او اگرچه از آنهاست که کم پیدا میشود اما حجازی طوری آن را باورپذیر کرده که خیلی زود ما به ازای آن را در ذهنمان و میان اطرافیانمان یا حتی میان آنها که آرزویشان را داشتهایم پیدا میکنیم.
ساعد سهیلی هم اینبار بعد از ایفای نقشهای متفاوت در فیلمهای مختلف از گشت ارشاد و کلاشینکف تا چند متر مکعب عشق و ... نشان میدهد که حسابی پخته و آبدیده شده است. ساعد بی نقص بازی میکند و چنان با چنگ و دندان از شخصیتش در فیلمنامه دفاع میکند که ناگزیر میشوی حق را به او بدهی و همسفرش شوی در این مسیر صعب.
بقیه هم بازیهایشان اگرچه به درخشانی این دو نیست اما کم نقص و منطقی بازی کردهاند. از حمید فرخنژاد و نادر سلیمانی بگیر تا زیبا کرمعلی.
دست آخر اینکه وقتی فیلمهای جدی و طنز (مثل یکی از فیلمهای جناب داور امسال) به زور این را توی سر مردم میکنند که دوره غیرت گذشته و این حرفها مال متحجرهاست و نه انسانهای متمدن، مهدویان فریاد غیرتمند بودن سر میدهد.
لاتاری یعنی ترکیب قیصر و حاج کاظم و مهدویان نیمروز، لاتاری امسال خیلی از جایزهها را درو میکند اگر داوران طبقه حساس اجازه دهند. میگویند داورهای این دوره احتمالا یک بلک لیست دارند و از همین حالا معلوم است که به سه چهار فیلم جایزه نخواهند داد یا دست بالا یک جایزه فرعی برایش کنار میگذارند.. اسم اول بلک لیستشان هم ممکن است لاتاری باشد.
بیغیرتی میشود روشنفکری!
روحا... سهرابی، کارگردان سینما و تلویزیون با تاکید بر اینکه در جامعه فعلی مقوله غیرت کمرنگ شده در گفتوگو با جامجم تاکید کرد: شخصا معتقدم در دهه اخیر به دلیل عادی سازی مسائل ضدارزشی که سالها قبل خرق عادت محسوب میشد، غیرت هم در کلیت فضای جامعه کمرنگ شده! شکی نیست که همه به اهمیت مقوله غیرت در خانواده و در سطح وسیعتر در جامعه واقف هستند، اما وقتی قبح این قضیه با تکرر اتفاقهای مختلف میشکند و خرق عادت اتفاق افتاد اصل مساله کمرنگ میشود. پیرو این کمرنگی ضد ارزشها جای ارزشها را میگیرند و همین ضدارزشها رفته رفته در جامعه عادی میشود و کسانی که این ضدارزشها را انجام میدهند عنوان زرنگ و موفق را به خود میگیرند.
کارگردان سریال «آرام میگیریم» تصریح کرد: غیرت در دورهای خیلی محترم و خاص شمرده میشد و امروزه کسی که غیرتمندانه نگاه و رفتار میکند متهم به عقبماندگی و تحجر میشود! به عبارت دیگر شرایط جامعه تعداد محدودی که همچنان غیرتمندانه به جامعهشان نگاه میکنند را امل میشناسد! وقتی این اتفاق میافتد در پروسهای درازمدت همان تغییر ضدارزش به ارزش اتفاق میافتد و بیغیرتی میشود ارزش، بیغیرتی میشود روشنفکری، میشود مدرنیته! جماعتی که از غیرت عبور میکنند هم به دیگران یادآور میشوند که ما از مرز املی عبور کردیم!
سهرابی خاطرنشان ساخت: در چنین فضایی وقتی فیلمهایی ساخته میشود که لزوم غیرت و اهمیت آن را به جامعه متذکر میشوند به خودی خود خیلی ارزشمند هستند و باید مورد تحسین قرار بگیرد. در شرایط کنونی نه یک فیلم، بلکه دهها فیلم لازم است که راجع به این موضوع ساخته شود تا بلکه تلنگری باشد برای بیتفاوتیهای کنونی.
او در پایان تصریح کرد: در دهههای گذشته در ذهن هیچکس نمیگنجید که روزی چنین بلایی بر سر بعضی دختران کشور ما بیاید. الان تقریبا همه مردم میدانند، اما واکنش خاصی ندارند و در این مورد خاص یک بیتفاوتی جامعه را فرا گرفته. حالا اینکه فیلم از چه ساختاری برخوردار باشد که بتواند این تلنگر را بزند میماند برای مرحله دوم. مرحله اول همان خواست و نیت سازندگان چنین آثاری است که پرداخت به چنین مقولاتی را ضرورت جامعه میدانند.
صدایش را در نیار
کیوان کثیریان، رئیس شورای مرکزی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران «لاتاری» را فیلم خوبی دانست. او به جامجم گفت: «لاتاری» در مجموع فیلم خوبی است. البته هیچ ایرادی ندارد اگر بخواهیم این فیلم را به فیلمهایی مانند «قیصر» و «آژانس شیشهای» متصل کنیم. چون این جنس قصه که به نوعی انتقام شخصی یا حرکت شخصی یک کاراکتر جدای از قانون را نشان میدهد یک مدل در سینماست. در واقع این مدل زمانی در قصه به کار میآید که قهرمان داستان از عملکرد سیستم رسمی نسبت به یک اتفاق ناامید شده باشد. قیصر وقتی دست به طغیان میزند که قانون رسمی را بی تفاوت میبیند یا بدمنهای فیلم قانون را از آن خود کردند یا حاج کاظم در «آژانس شیشهای» زمانی دست به عمل میزند که از سیستم رسمی ناامید است. در لاتاری هم همین اتفاق میافتد. ارزشهایی که بابت آن تلاش و خون داده شده و آدمها بابت آن زندگی شان را باخته اند امروز و از نگاه رسمی (باوجودی که شعار آن داده میشود) ارزشهای ارزشمندی نیستند. بنابراین قهرمان یا قهرمانان فیلم ناامیدانه دست به عمل شخصی میزنند و سعی میکنند کاری که قانون انجام نمیدهد را خودشان انجام دهند. این شباهت بین قهرمانان لاتاری با حاج کاظم و قیصر شباهت منفی نیست. کسانی که روزگاری به خاطر ارزشهایشان رفتند و جنگیدند اینجا دچار مشکل میشوند که چرا نگاه رسمی نسبت به واقعیتهای کنونی بیتفاوت است و میخواهد روی آن سرپوش بگذارد! این افراد میبینند که مصلحتها روی مسائلی که زمانی ارزشمند تلقی میشدند را گرفته.
این منتقد سینما ادامه داد: غیرت یک حس جمعی است و لاتاری روی جمعی بودن این حس تاکید دارد. لاتاری میگوید وقتی دختران ما برای چنین سوءاستفادههایی به دبی میروند تکتک ما باید ناراحت باشیم. این مساله مثل این میماند که عراقیها به یک شهر ما حمله کنند و تمام زنان را مورد تعرض قرار دهند. این دردها یک مساله ملی است که همه ما را باید ناراحت کند و وقتی نمیکند یعنی چیزهایی در جامعه عوض شده. لاتاری میگوید ما جنگیدیم که نوامیس مان حفظ شود، اما الان نوامیس ما با پای خودشان میروند آن طرف مرز و هیچ صدایی از کسی بلند نمیشود و حتی میگویند صدایش را درنیار!
مردم به منفعتطلبی رسیدند
دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران غیرت را حسی مشترک بین تمام انسانها دانست و به جامجم گفت: در کشورهای جهان سوم وقتی بحث غیرت میشود حرف منافع شخص به میان میآید، نه منافع جامعه و کشور. در کشور ما سالهاست که مقوله غیرت کمرنگ شده، چون مردم به منفعت طلبی رسیدند. ما در جامعه نمیتوانیم غیرت را مختص به مردم بدانیم. زیرا غیرت بین تمام انسانها مشترک است و دقیقا همان غیرتی که در وجود مرد به رسمیت شناخته شده اگر در وجود زن هم از سوی جامعه به رسمیت شناخته شود قطعا شاهد خیلی از مشکلات نخواهیم بود.
رشد فردگرایی در جامعه
محمدعلی حسننژاد، جامعه شناس با تاکید بر رشد فردگرایی در گفتوگو با جامجم تصریح کرد: به نظر میرسد فردگرایی در جامعه نسبت به گذشته افزایش یافته. فردگرایی دو معنای مثبت و منفی دارد. مثبت از این جهت که فرد برای خودش و فکرش ارزش و اعتبار قائل است و معنای منفی از این جهت که فرد خودش را نسبت به هرکسی یا هر چیزی در اولویت میداند. از نظر من فردگرایی از هر دو جهت در جامعه رشد کرده و همین امر باعث میشود انسان به غیر از خودش و بعضا اطرافیانش کسی دیگر را نبیند. در این حالت انسان نسبت به جامعهاش بیتفاوت میشود که قطعا در درازمدت تبعات منفی زیادی به همراه دارد.