ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 4 آذر 1403
يکشنبه 4 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 7 بهمن 1396     |     کد : 182154

رهبر معظم انقلاب در ديدار خانواده شهيد ييلاقي:

جوان نسل سوّم انقلاب از جوان نسل اوّل اميدبخش‌تر است

رهبر انقلاب اسلامي‌در بيست و ششم دي‌ماه 1396 در ديدار خانواده شهيد ييلاقي بياناتي داشتند که بخشي از آن براي اولين بار منتشر شده است.

رهبر انقلاب اسلامي‌در بيست و ششم دي‌ماه 1396 در ديدار خانواده شهيد ييلاقي بياناتي داشتند که بخشي از آن براي اولين بار منتشر شده است.
حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در اين ديدار فرمودند: جوان نسل اوّل، کساني بودند که از روي احساسات، از روي هيجان [کار کردند]؛ احساسات بود، احساسات خوبي هم بود و همان احساسات کار کرد، يعني يک نظام کهن را سرنگون کرد و اسلام را رو آورد.
ايشان افزودند: اين را ما کوچک نمي‌گيريم، امّا غالباً دانه‌دانه‌ افراد
ـ نمي‌گويم همه ـ از روي احساسات لانه‌ جاسوسي را آن روز رفتند و با شجاعت تمام گرفتند، امّا بعداً رفتند با آمريکايي‌ها صحبت کردند و عذرخواهي کردند. اين ناشي از چيست؟ ناشي از کم‌عمق بودنِ آن انگيزه است. آن انگيزه متّکي به يک زيرساخت محکم نبود؛ انگيزه بود، امّا زيرساختش محکم نبود.رهبر انقلاب اسلامي‌خاطرنشان کردند: جوان‌هاي امروز ــ [هرچند] بعضي [از آنها] هستند که بي‌خيال در خيابان راه مي‌روند؛ زمان جنگ هم بودند، نه اينکه نبودند ــ امّا آن [جواني] که دنبال وظيفه مي‌رود،
مي‌فهمد چه‌کار دارد مي‌کند.
يک نمونه‌اش همين حججي است و صدها نمونه، بلکه هزارها نمونه از اين قبيل وجود دارد.
روايت رهبر انقلاب درباره سلمان فارسي
به گزارش فارس، نشريه «خط حزب‌الله» در صدوهجدهمين شماره خود با انتشار خبر ويژه‌اي از شرح حديث درس خارج رهبر انقلاب نوشت:
حضرت آيت الله خامنه‌اي رهبر انقلاب در ابتداي درس خارج روز دوشنبه مورخ 2 بهمن‌ماه، به ذکر حديثي(1) از امام صادق(ع) درباره خصوصيات جناب سلمان فارسي پرداختند. نظر به اين که اين حديث مي‌تواند الگويي اخلاقي و رفتاري براي نيروهاي مؤمن و انقلابي باشد، خط حزب‌الله براي اولين‌بار آن را منتشر مي‌کند.
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم.
الحمد للّه ربّ العالمين و الصّلاه و السّلام علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين و لعنه اللّه علي اعدائهم اجمعين. «عَن مَنصورِ بنِ بَزرَج، قال: قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّهِ الصّادِق (عليه‌السّلام): ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ يا سَيِّدي ذِکرَ سَلمانَ الفارسي»، راوي مي‌گويد چقدر من زياد مي‌شنوم از شما که نام سلمان را مي‌بريد و از او ياد مي‌کنيد. معلوم مي‌شود که حضرت [امام صادق (عليه‌السّلام)] مکرّر در مکرّر راجع به سلمان مطالبي را مي‌فرموده‌اند. اين شخص تعجّب مي‌کند که چيست که اينقدر موجب شده شما به او توجّه داريد، يا شايد مثلاً به او محبّت داريد و از اين قبيل. «فَقال: لاتَقُل «الفارسي» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدي»، يعني نسبتِ او، فراتر از نسبت قومي‌و ميهني است؛ نسبت ديني است. اين البتّه به هيچ‌وجه، طعن به قوم فارس نيست؛ پيغمبر اکرم و ائمّه (عليهم‌السّلام) از فارس - مردم ايران- تمجيد کردند، تعريف کردند؛ در اين که ترديدي نيست. مي‌خواهد بفرمايد که اين شخص، فراتر و بالاتر از اين است که به نسبتِ قومي‌شناخته بشود؛ نسبتِ او، نسبتِ عقيده و دين و پيامبر است؛ او کأنّه –مثلاً- فرزند پيغمبر است.
‌«أَ تَدري ما کَثرَةُ ذِکري لَه؟» [حضرت فرمود] مي‌داني چرا؟ «قُلتُ: لا. قال: ثَلاثِ خِصالٍ»، سه خصوصيّت در سلمان بود که اين موجب مي‌شود که من او را زياد ياد کنم و نام او را ببرم -لابد مثلاً- اجلال کنم او را، تعظيم کنم او را يا محبّت به او بورزم. «أَحَدُها: ايثارُه هَوي أَميرِالمُؤمِنين (عليه‌السّلام) عَلي هَوي نَفسِه»، چيست آن سه خصلت؟ يکي‌اش اين است: ميل اميرالمؤمنين را بر ميلِ خود غلبه مي‌داد. از اين معلوم مي‌شود که بيش از يک بار چنين چيزي اتّفاق افتاده که حضرت چيزي را اراده کردند، سلمان چيز ديگري در دل خود و در ذهن خود مي‌خواسته است وليکن ميل و هواي اميرالمؤمنين را -«هَوي» يعني ميل- بر ميل خود ترجيح داده است. ببينيد مقام اميرالمؤمنين را؛ حالا البتّه اينها که گوشه‌وکنارهاي آن عظمت و آن جلالت الهي و ملکوتي و جبروتي است ولي خب، اينها همه، هرکدام يک نشانه است.
«وَ الثّانيَة: حُبُّهُ لِلفُقَراء وَ اختيارُه اِيّاهُم عَلي أَهلِ الثَّروَةِ وَ العَدَد»، [دوّم:] فقرا را دوست مي‌داشت. بعضي‌ها از طبقه‌ مستضعف جامعه اصلاً بدشان مي‌آيد؛ حاضر نيستند طرف آنها بروند، نگاه بکنند به آنها! خودشان را برتر از آنها مي‌دانند؛ او نه؛ فقرا را دوست مي‌داشت، آنها را بر اهل ثروت ترجيح مي‌داد. اگر فرض بفرماييد در يک جايي امر داير بود بين يک سرمايه‌دارِ محترمِ خيلي پولداري يا يک فقيري، يا بايد مثلاً خانه‌ اين برود يا خانه‌ آن برود، يا بايد به اين سلام کند يا بايد به آن سلام کند، اين فقير را بر آن غني ترجيح مي‌داد؛ اينها درس است ديگر. ما طلبه‌ها، ما جامعه‌ روحانيّت و علمي، يکي از خصوصيّاتمان از اوّل همين بوده است که با ضعفا و طبقه‌ ضِعاف نزديک بوده‌ايم؛ اين خيلي امتياز بزرگي است. بله، گاهي پولدارها ممکن بود سراغ يک عالمي‌هم بيايند، او هم يک احترامي‌بکند امّا معاشرت روحانيّون ما، علماي ما، مراجع ما، ائمّه‌‌ جماعت ما -علمائي که بودند با مردم- عمدتاً با مردم فقير و زير متوسّط بوده است؛ اين خيلي چيز مهمّي است؛ اين را بايد نگه بداريم. حالا که علما و روحانيّت، به يک موقعيّتي در عالم سياست دست پيدا کرده‌اند، نبايد آنچه را تاريخچه‌ ما و سنّت کهن ما است از دست بدهيم. اين که در يک شهري يک عالمي‌مثلاً باشد، [ولي] بين مردم معروف باشد که ايشان با تجّار و با پولدارها و با باغدارها و مانند اينها [اُنس دارد] - مهماني خانه‌ اين؛ مهماني در باغ آن- امّا با فقرا نه، اُنسي ندارد؛ اين چيز خوبي نيست. اين هم يک خصوصيّت.
«وَ الثّالِثَة: حُبُّهُ لِلعِلمِ وَ العُلَماء»، يکي هم اين [سوّمي]: جناب سلمان علم را دوست مي‌داشت، علما را دوست مي‌داشت. اين سه خصوصيّت در اين بزرگوار، موجب مي‌شود که امام صادقِ با آن جلالت و عظمت، نسبت به او گرايش پيدا کند، محبّت -يا تجليل و تعظيم- نسبت به او بکند. «إِنَّ سَلمانَ کانَ عَبداً صالِحاً حَنيفاً مُسلِماً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکين»، [مي‌فرمايند: سلمان بنده‌ صالحِ حنيفِ مسلمان است و از مشرکين نيست.]
1) امالي طوسي، مجلس پنجم، ص 133


نوشته شده در   شنبه 7 بهمن 1396  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode