ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 3 آذر 1403
شنبه 3 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 4 آذر 1396     |     کد : 181130

همزمان با بیستمین سالگرد«سلطان‌القرایی» سلطان نسخه‌شناسی قرن

پرده‌برداری دیوان صائب تبریزی از کتابخانۀ سلطان القرّائی

همزمان با بیستمین سالگرد فقدان شیخ الفقهاء آیت‌الله العظمی حاج میرزا جواد آقا سلطان القرّاءالتبریزی از نسخۀ خطی دیوان صائب از مجموعۀ نسخ خطی شان پرده برداری شد.

همزمان با بیستمین سالگرد فقدان شیخ الفقهاء آیت‌الله العظمی حاج میرزا جواد آقا سلطان القرّاءالتبریزی از نسخۀ خطی دیوان صائب از مجموعۀ نسخ خطی شان پرده برداری شد.

 هفتم آذر ماه  1376  یاد آور رحلت ایشان است.

 نسخۀ بسیار نفیس خطی یاد شده   شامل غزلیّات فارسی صائب تبریزی دارای تاریخ کتابت 1076  قمری و همزمان با حیات شاعر است.

ز صد هزار سخنور که در جهان آید                                      یکی   چو  صائب   شوریده    حال    بر خیزد          

سخن گفتن در مورد صائب تبریزی؛ راجع به تولد، وفات و حیاتش مجالی جداگانه می‌طلبد اما هرگاه مورد سال وفاتش، سال 1087 قمری که عده‌ای از تذکره‌نویسان بر آن اتفاق قول دارند را در نظر بیاوریم و یا اگر مادّۀ تاریخ اشرف مازندرانی شاعر (محمد سعید مازندرانی پسر محمد صالح مازندرانی) شاگرد و معاصر صائب و یا حتّی عبارت حاوی مادّه تاریخ (صایب وفات یافت) را که هر دو حاکی از وفات صائب به سال  1081  قمری است از نظر بگذرانیم:

هر دو بودندی بهم چون صورت و معنی قرین                          هر دو بودندی بهم چون لفظ و مضمون آشنا 

اتفاقاً  هر  دو  در  یک  سال  با  هم  متّفق                                رخت  بر  بستند  از  اینجا  جانب  دار البقا        

روی با من کرد و گفت: اشرف بگو تاریخ آن                            چون  ترا  بودند  ایشان  اوستاد  و  پیشوا         

گفتم  از  ارشاد  پیر  عقل  در  تاریخ  آن:                                  "بود  با  هم  مردن  آقا  رشید  و  صایبا"

(منظور از آقا رشید در مصراع فوق  عبد الرشید دیلمی  خواهر زادۀ میر عمادالحسنی استاد اشرف در خطّ است – ارزش عددی مدّ بالای الف در کلمۀ "آقا" همانند الف "یک" محاسبه شده است – ریحانه الادب  ج 2  ص 410) آیت الله العظمی سلطان القرّاء تبریزی (1319-1418  ه.ق.)

و بالاخره  با ملاحظه تک بیت خود شاعر اینکه :

صفحۀ اول از نسخۀ خطی سلطان القرّائی

«دواربعین به سرآمد ز زندگانی من                                هنوز درخم گردون شراب نیمرسم»

(فرهنگ اشعار صائب- احمد گلچین معانی- جلد اول- ص 34– نشر امیر کبیر – تهران 1373)،

نتیجه می‌گیریم که سنوات حیات شاعر بیش از 80 (دو اربعین) بوده است. از این موضوع به این نحو باید نتیجه‌گیری شود که سال تولد شاعر باید سنوات 7-1006 قمری یا سنوات نخستین قرن یازدهم (و یا حتی اواخر قرن دهم) باشد و با در نظر گرفتن اینکه تبریز از سنه 993 قمری تا 1012 قمری (سال فتح دوباره تبریز توسط شاه عباس صفوی)، حدود 20 سال تحت سیطره و حکومت عثمانی قرار داشته است (عالم آرای عباسی، اسکندر بیک منشی، صفحه 639 و صفحات ماقبل آن) و کوچاندن ارباب صنایع، صاحبان حرف، تجار و اهل هنر و قلم و ادب (از جمله کوچ خانواده صائب) از تبریز به عباس‌آباد اصفهان توسط شاه عباس صفوی نیز بعد از فتح تبریز در سال 1012 قمری صورت گرفته است؛ لازم می‌آید که تولد صائب تبریزی قطعاً در تبریز و در زمان سیطره عثمانی‌ها بر تبریز اتفاق افتاده باشد.

اشعار و ابیاتی نیز در ثبوت ادعای فوق از زبان خود شاعر در دست است:

  «صائب»از خاک پاک تبریز اســت            هسـت ســعدی گر از گل شیراز

   و یا:

دربهــار سرخ رویی هم چو جنت غوطه داد

  فــکر رنـگین تو «صائب» خطه تبریـزرا

هم چنین:

تا قیامت گر به من «صائب» بنازد دور نیست

 کی چو من آتش زبانی کشور تبریز داشت

 باز در محلی دیگر :

ز حسن طبع تو «صائب» که در ترقی باد  

  بـلند نـام شد از جمـله شهرها تبریـز

همچنین ابیات بسیاری نیز در بیان مضامین و مفاهیم علایق و تعلقات شاعر نسبت به زادگاهش در دست است که به علت احتراز از اطناب کلام، از پرداختن به این موضوع اجتناب می‌شود.

گؤردوم  سنی گؤزل  لاله رخ  ایوان  آراسیندا                     گویا  (کی)  حوری دور   جنت رضوان آراسیندا

وورموش اوزه قاره،  گؤزه سرمه،  قاشا وسمه                       اؤرتموش  اؤزونو  زلف  پریشان    آراسیندا

بیر من ده گیلم  گول اوزونون  وصفینه  عاشق                        وارسان گؤزه لون مشهور  سان ایران  آراسیندا

قدّی  چو خرام  ائیله دی  جان   دوشدو  ایاقه                  گویا   (کی)  حوری   دور  روضۀ  رضوان آراسیندا

طاووس کیمین چتر ووروب زلفه سالیب  خم                       گویا   کی  لف  دور  چکیلوب  خان  آراسیندا

چکدون  منی منصور کیمی  داره   یوخوم  غم                      یاندیرماغی  کن     آتش    هجران   آراسیندا**

(** غزل ترکی صائب تبریزی منقول از یک جنگ خطی متعلّق به اواخر دورۀ قاجار از کتابخانۀ علامه جعفر سلطان القرّائی که نخستین بار در این محل آورده می‌شود. غزل ترکی منسوب به صائب تبریزی که عیناً از جنگ مزبور نقل شده، فاقد بیت مقطع بوده و در چند محل آن افساد کاتب رخ داده است.)  

صفحۀ دوم از نسخۀ خطی سلطان القرّائی

  محقّقان و صاحبان اندیشه و نظر بیشتر از هر وجه دیگر شاعر بزرگ صائب تبریزی به سبک و طریقه‌اش پردازش کرده‌اند و پرکار بودن او. چنانکه دیوانش را بالغ بر 120 هزار بیت و حتّی بیشتر نیز نگاشته‌اند.خصوصاً در مقابل وفور و تعدّد غزلیات فارسی‌اش، غزلیات ترکی او تنها شامل حدوداً 17 غزل بالغ بر تقریباً 130 بیت است. (نسخۀ خطی مکمّل بیشتر از هفتاد هزار بیت کلیات صائب  کار هند از مجموعۀ سلطان القرّائی که قبلاً معرّفی شده است.) در مورد فنّ ماده تاریخ‌گویی، هر چند صائب شاعری شهره در فنّ ماده تاریخ‌گویی نیست؛ لیکن اشعار قلیلی در این فنّ دارد:

بر زبـان خامــه صایب به توفیــق‌اله

این دو تاریخ آمد از الهام غیبی بر زبان

«باد یا رب قبله گــاه سرفرازان جهــان»

«بار گـاه تازه سلطـان سلــیمان زمان»

با تو و خورشید تابان شمسه این نه رواق

 برخورد از عمر و دولت این شهنشاه جوان

 در مصراع اول بیت ما قبل آخر سه بیت فوق، افساد کاتب وجود دارد؛ کلمه «جهان» به جای کلمه «زمان». با قراردادن «زمان» به جای «جهان» از طریق حساب ابجد یا حساب جمّل، ارزش عددی این مصراع معادل تاریخ 1080 قمری می‌شود اما ارزش عددی مصراع دوم همین بیت برابر 1081 قمری است البته بزرگان مادّه تاریخ‌گوی یک سال (حتی دو سال هم) اختلاف را جایز دانسته‌اند چنانکه در مورد تاج‌گذاری دوم شاه صفی ثانی و تغییر نام خود از شاه صفی به شاه سلیمان؛ مصراع دوم بیت:

   کلک صائب پی تاریخ نوشت:         «شد سلیمان زمان شاه صفی»

از یک قطعه شعر پنج بیتی صائب تبریزی؛ حاوی سال 1079 قمری است در صورتی که سال اتفاق تاریخی مذکور را 1080 قمری نوشته‌اند (تاریخ ایران زمین– دکتر محمد جواد مشکور- تهران 1375- انتشارات اشراقی- صفحه 282). علاقه‌مندان در صورت نیاز به کسب اطلاعات بیشتر در این مورد می‌توانند به مقاله نگارنده این سطور که در شماره یازدهم (پائیز 1385) فصلنامه سه علامه دانشگاه تبریز چاپ شده، مراجعه کنند.

 همانطوری که از عنوان مقاله نیز برمی‌آید؛ هدف از نگارش آن معرفی دیوان غزلیات فارسی صائب تبریزی از مجموعه سلطان القرائی است. نسخۀ خطّی نفیس یاد شده قرن‌ها متعلّق به این خاندان بوده و از طریق شیخ عبدالرحیم سلطان القرّاء و پسرش شیخ ابوالقاسم به آیت‌الله العظمی حاج میرزا جواد آقا سلطان القرّائی تبریزی منتقل شده است.

این نسخه که اکنون در اختیار  نجل مهترش امیر سرتیپ محمد سلطان القرّائی قرار دارد؛ شامل تاریخ کتابت دهم شهر جمادی‌الاولی 1076 است. نسخه با جلد چرمی تک لا و ضربی مطلا که برخی از آن ریخته و بعد از  کتابت آن، طی زمان تجلید مجدّد یافته؛ بعضی از اوراقش نیز متن و حاشیه شده است.

نسخۀ خطی بسیار ارزشمند مذکور در 201  ورق و  401 صفحه تدوین یافته و شامل حدود 6 هزار و 200 بیت  دیوان غزلیات فارسی صائب تبریزی از الف تا یاء است. نسخه با مسطر 17  (عموماً در  16  یا  15  بیت) مدوّن شده است. نسخۀ خطی مزبور در قطع وزیری کوچک 3/12×3/21  سانتی‌متر فراهم شده است.

 مرحوم میر ودود سیّد یونسی در دو مقدمه به دو دیوان صائب تبریزی به تاریخ‌های مهر 1356  و مهر 1357  که از روی دو نسخۀ خطی به خط صائب، اولی اهدایی حاج حسین آقا نخجوانی و دومی اهدایی حاج محمد آقا نخجوانی به کتابخانۀ ملی تبریز (تاریخ اتمام کتابت نسخۀ دوم به امضاء و دستخط صائب  روز جمعه غرّه ذیقعده‌الحرام سنه 1081  را نشانگر است) به همّت دانشگاه تبریز  چاپ افست شده‌اند؛ ذیل شمارۀ 8 آن مقدمه‌ها، در مورد نسخۀ سلطان القرّائی چنین می‌نگارند: 

نسخۀ نفیس از منتخبات دیوان صائب نوشتۀ جمادی‌الاولی 1076  با جلد چرمی ضربی، مجدول، مذهّب و دارای سر لوح زیبا که در دو صفحۀ آغازش طلاانداز بوده و دارای قریب 240  برگ و 3 هزار و 600 بیت است.

البتّه مرحوم میر ودود سیّد یونسی "قریب 240 برگ(ورق)" را صحیح نگاشته‌اند و حداقل تعداد ابیات یک صفحه شامل 15 بیت را در نظر گرفته‌اند که در یک برگ (ورق) 30  بیت می‌شود. پس در آن صورت تعداد ابیات نسخۀ خطی 7 هزار و 200 بیت خواهد شد که در این مورد اشتباه شده است.

 نسخۀ خطی نفیس مورد بحث که حاوی تاریخ  1076  قمری بوده و در زمان حیات صائب تبریزی کتابت شده است؛ مجدول بوده و در دو صفحۀ اولش طلاانداز است. در ابتدای نسخه سرلوحی ظریف و لطیف و بسیار زیبا پردازش شده که کاملاً سالم مانده است. نسخۀ خطی با این غزل معروف صائب شروع می‌شود:

زهی   به   غمزۀ   جان سوز   برق   مذهب ها                              به   خندۀ   شکرین   نوبهار    مشرب ها

به  یک  کرشمه  که  در  کار  آسمان  کردی                                  هنوز می برد از شوق  چشم  کوکب ها

سبک   روان   به     مهمانخانۀ    عدم    رفتند                                بر  آستانه   چو   نعلین   مانده    قالب ها

گذشتم   از  سر   مطلب    تمام   شد   مطلب                                 نقاب    چهرۀ   مقصود   بوده   مطلب ها

از  آن  به  تیرگی  شب  خوشم  که  مجنون  را                                 سیاه   خانۀ   لیلی   بود   دل   شب ها

نه   روز   اختر و  سیاره   ترک   ما   گیرند                          نه  شب  به  خواب  روند  این  پرنده  عقرب ها

فتاد   تا   به   ره   طرز   مولوی   صایب                             سپند   شعلۀ   فکرش   شده  است   کوکب ها

 نکوبختانه اول و آخر نسخۀ خطی و اکثریّت قریب به اتّفاق اوراق و صفحات آن از دست‌برد حوادث و گذر اعصار و زمان سالم مانده است و خط نستعلیق جلی خوش کاتب به استثنای معدود موارد، عموماً خواناست و دست‌خط زیبای کاتب از ابتدا تا به انتهای نسخه خودنمایی می‌کند.

 انتهای نسخۀ خطی نیز با غزل معروف دیگری از شاعر بزرگ صائب تبریزی مزیّن شده، به این صورت رقم و تاریخ کتابت به خود می‌گیرد:

بر  زبان  و  دل  چو  کج  باشد  نبخشاید  کسی                             از  دم  کژدم  گره  جز سنگ  نگشاید  کسی

جز  شب  و   روز  مکرّر  در  بساطش  هیچ  نیست             عمر  ها  زیر  فلک  چون  خضر  اگر  پاید  کسی

از   ثمر   شیرین   نسازی   گر   دهان   تلخ   را                   سعی  کن   از  سایه ات   چون  بید   آساید  کسی

می شود  افزون  سرانجام  گدازش  همچو  شمع                   هر  چه   از  تن پروری   بر  جسم   افزاید   کسی

شور   سیلاب   حوادث   سنگ  را   بیدار  کرد                    تا  به  چند  از  خواب  غفلت  چشم  نگشاید  کسی

می شود    بال   و   پر    توفیق    هنگام   رحیل                دست   افسوسی   که   در  دنیا   به  هم   ساید  کسی

نیست  داغ  عشق  را  حاجت  به  الماس   جگر                    شهپر   طاووس    را     بهر   چه     آراید   کسی

می توان   کرد  آشنا   با  خاک   پشت  آسمان                            صایب  از   همّت   اگر  اقبال  فرماید   کسی

  تمت الکتاب بعون الله الملک الوهاب من کلام افصح الشعرا صایباء تبریزی به تاریخ دهم جمادی الاولی  1076 

                                                   صفحۀ ما قبل آخر نسخۀ خطی سلطان القرّائی

استدعا از عارفان معارف معانی و عارجان معارج سخن‌دانی آن است که شکسته بسته‌ای که در حالت پریشانی خاطر تحریر یافته اگر سهوی ظاهر شود، قلم عفو بر آن کشیده  به اصلاح و تصحیح آن کوشیده برین بی‌بضاعت خرده نگیرند.

امید است با مقابلۀ تمام نسخ مخطوط موجود از جمله نسخۀ خطی مکمّل کلیات صائب تبریزی از کتابخانۀ سلطان‌القرّائی که کار هند بوده و بیش از 70 هزار بیت شعر داشته و حاوی 130 بیت شعر ترکی نیز است و تهیّۀ کلیات تحقیقی انتقادی، پنجرۀ نوین و تازه‌ای بر زندگی، ادبیات، دیوان و اشعار فارسی و ترکی صائب تبریزی برای همگان گشوده شود.

   همانطوری که مذکور افتاد نسخۀ خطی مورد بحث متعلّق به کتابخانۀ شیخ‌الفقهاء آیت‌الله العظمی حاج میرزا جواد آقا سلطان القرّائی تبریزی است. ایشان بزرگ‌ترین فرزند شیخ ابوالقاسم بن شیخ عبدالرحیم سلطان القرّاء تبریزی است.

بعد از ظهر روز جمعه مبعث‌النبی بیست و هفتم رجب‌المرجب 1418 قمری  برابر هفتم آذر 1376 شمسی یادآور رحلت ایشان است. اکنون در بیستمین سالگرد رحلت ایشان از نسخۀ خطی نفیس غزلیات صائب تبریزی متعلّق به کتابخانۀ حضرتشان پرده‌برداری شد.

حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاء که در 13 جمادی‌الآخر سنه 1319 ﮬ.ق. در محله شتربان تبریز در خانواده روحانیت، علم و ادب چشم به جهان هستی گشود؛ از جد بزرگوار خویش همچنین از اساتید و مشایخ بزرگ وقت کسب فیض کرد و مدارج مختلفه علوم را خیلی سریع طی کرد.

چنانچه در سن 22 سالگی به مقام رفیع اجتهاد رسید و این امر مورد تایید آیت‌الله العظمی حاج میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی واقع شد. سپس به نجف اشرف مشرف شده و در درس و بحث اساتید و مراجع تقلید شیعه در نجف شرکت کرده و اجتهاد ایشان به تایید و تنفیذ مشایخ بزرگ آن دیار از جمله حضرات آیات عظام شیخ عبدالکریم زنجانی معروف به الامام الزنجانی و ابراهیم الحسینی شیرازی الشهیر به میرزا آقا و سید ابوالحسن الاصفهانی و جمعی دیگر از فضلا و علما قرار گرفته است.

حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاء طی 15 بار سفر مکه معظمه و عتبات عالیات در کتابخانه‌های استانبول، بیروت، دمشق و نجف‌اشرف به تحقیق و تتبّع و استنساخ از کتب خطی و چاپی پرداختند.ایشان اقلام خطوط نسخ و نستعلیق را بسیار شیرین و زیبا می‌نوشتند و در این هنر از استاد بزرگ حاج میرزا محمد حسین مکتب‌دار که از شاگردان میرزا سید حسین خوشنویس باشی بود، بهره و حظ وافر برده بودند.

ایشان سرشار از احساسات لطیف و ذوق ادبی بودند و برای تفنن در قالب‌های مختلف شعر پارسی، عربی و ترکی از جمله غزل و قصیده سروده‌اند همچنین قصاید در نعت پیغمبر (ص) و مراثی اساتید خود دارند ولی هرگز در صدد جمع‌آوری و طبع آنها نبوده‌اند.

حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاء نماز جمعه را واجب تعینی دانسته و روی این اصل حدود 60 سال در مسجد حاج صفرعلی تبریز نماز جمعه اقامت کرده‌اند و این در حالی است که تعداد نمازهای جمعه که در اقصا نقاط کشور قبل از انقلاب اسلامی اقامه می‌شد، بسیار محدود بوده است.

از بین آنها آقا شیخ غلامحسین تبریزی در مشهد، حضرت آیت‌الله العظمی اراکی در قم و حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاء در تبریز به این امر مبادرت می‌کردند.

ایشان دارای تألیفات، حواشی و تعلیقات عدیده‌ای هستند. تعداد عناوین آثار چاپ شده و چاپ نشدۀ ایشان بالغ بر سی عنوان است. نخستین کار مطبوع حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاء تصحیح و تحشیه کلام‌الله مجیدی است که در شعبان 1352 ﮬ.ق. چاپ شده است.

رساله عملیّۀ ایشان تحت عنوان مناهج الایمان فی‌احکام خیرالادیان در رمضان 1372 ﮬ.ق. به طبع رسیده است. توضیح المسائل در پائیز 1375 ﮬ.ش. در 633 صفحه به چاپ رسیده است.

کتاب آیین خرد در فلسفه و کلام که بخشی از آن چاپ شده است، در زمستان  1387  شمسی منتخب آثار قلمی ایشان به وسیلۀ نشر دردانه در قطع رحلی با ظاهری منقّح گرد‌آوری و چاپ شد. کتاب وجوب نماز جمعه، رساله مهم در باب طهارت، حواشی و تعلیقات منابع دروس خارج، قصاید و مراثی و غزلیات در قالب‌های زیبای شعری و ملمعات و ده‌ها اثر دیگر که هنوز به زیور طبع آراسته نشده‌اند.

صفحۀ آخر نسخۀ خطی غزلیات صائب تبریزی از کتابخانۀ سلطان القرّائی

سخنی در مورد مدفن حضرت آیت الله العظمی سلطان القرّاﺀ                                             

مدفن حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاﺀ در محراب صحن امامزاده ابوالحسن موسی بن جعفرالجُمّال قرار دارد. نام امامزاده موسی،کنیه‌اش ابوالحسن، نام پدرش جعفر و لقب پدرش جُمّال به معنی جمیل و اجمل من‌الجمیل است (روضات الجنان، چاپ 1383، ج 1، ص هفده)، در مورد امامزاده مذکور حافظ حسین مطلبی ذکر کرده که عیناً آورده می‌شود.

مستنداً به نوشته حافظ حسین کربلایی تبریزی در کتاب روضات‌الجـِنان وجنات‌الجَنان؛ مرقد و مزار آن چراغ دودمان مصطفی و مرتضی، صاحب‌الطوق امامزاده ابوالحسن موسی، علیه و علی آبائه الطاهرین صلوات‌الله الملک‌العلی در محله سنجاران (راسته کوچه فعلی) است، مشهور و معروف به امامزاده، نسب وی (با پنج واسطه) به حضرت ابوابراهیم امام موسی‌الکاظم می‌رسد به این نوع که، ابوالحسن موسی بن جعفرالجُمّال بن محمد‌الاکبر بن ابراهیم الاکبر بن محمد الیمانی بن عبیدالله بن الامام موسی‌الکاظم (ع) و حقیقت حال این مزار این است که در کتب بحورأنساب مذکور و مسطور است که امامزاده ابوالحسن موسی صاحب‌الطوق در زمان القائم بامرالله عباسی که بیست وششم شخص است از خلفای عباسیه و اول دولتش در ذی‌الحجه سنه اثنتین و عشرین و اربعمائه (422 ﮬ.ق.) و آخر دولتش سنه سبع و ستین و اربعمائه (467 ﮬ.ق.) وقوع یافته، چنانچه 45 سال حکومت کرده باشد؛ از استیلا و خوف او امامزاده مذکور در شهور سنه اثنتین و ثلاثین و اربعمائه (432 ﮬ.ق.) به آذربایجان تشریف شریف ارزانی فرمودند و در آن دیار ندای ‹‹ إرجعی الی ربک راضیه مرضیه ›› را جواب داده و ودیعت جان پاک به قابض ارواح سپردند.

حافظ حسین علاوه می‌‌کند، امامزاده ابوالحسن موسی‌ صاحب‌الطوق که در زمان خلافت القائم بامرالله عباسی از عراق عرب به آذربایجان آمده از خوف او به واسطه آنکه وی بسی شجاع و قوی بوده از این رو ملقب به صاحب طوق علی یعنی (صاحب) قوت علی شده، مشارٌالیه را نزد القائم بامرالله بدگویی کرده‌اند و قائم در خاطر قصد آن میر کبیر داشته وی از شر او متواری بوده، چون پدرش جعفر جُمّال وفات یافته وی متوجه آذربایجان شده در شهور سنه اثنتین و ثلاثین و اربعمائه (432 ﮬ.ق.) و مقیم شده به بعضی از حدود آذربایجان و در آنجا نیز در اکثر او قات از خوف اعداء متواری بوده.

از وی ﺃعقاب بسیار بهم رسیده؛ بعضی از آنها به شروان رفته‌اند در شهور سنه سبع و ثمانین و خمسمائه (587 ﮬ.ق.) در ایام خلافت الناصرلدین‌ الله عباسی.

بنابه نوشته ملا محمدامین حشری تبریزی، گنبد مرقد امامزاده موسی بن جعفر جُمّال به رنگ فلک نیلگون است و آن حضرت را امامزاده جُمّال می‌گفتند.

علتش آن است که پدر بزرگوار او به غایت جمیل بوده است و بعضی ایشان را امامزاده صاحب طوق می‌گفتند از آن جهت که او در دست کفار اسیر و گرفتار شده، طوق زنجیر در گردن او نهادند و در حوالی آن مکان قبل از این مسجدی بود و مناری داشت و آن مسجد را مسجد حاجت می‌گفتند و آن مناره نیز به مناره حاجت شهرت داشت و در پای همان مناره چاهی بوده که آن امامزاده در آن چاه محبوس بوده است.

سبب این که آن مسجد را مسجد حاجت می‌گفتند آن است که مسجد مذکور را زیرزمینی بوده است که در آنجا قبور چند تن از امامزاده‌ها و اصحاب و مردم عزیزالوجود قرار داشته و هر کسی را حاجتی و مشکلی پیش می‌آمده چون به آن مکان می‌رفته و طلب حاجت خود می‌کرده البته به استمداد روح پاک آن بزرگواران قضای حاجت و فتح مهمات ایشان می‌شده است.

حافظ حسین کربلایی تبریزی می‌نویسد که در همان محله گنبدی است مشهور به گنبد امیرمولا و در آنجا مزاری است بر لوح آن نوشته که ‹‹ هذا مرقد سلاله آل طه و یس، علی بن مجاهد بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب علیهم السلام ››.

از اینجا  معلوم می‌شود که در آن حوالی همچنین مزار امامزاده‌ای بوده که تنها با دو واسطه نسبش به حضرت امام زین‌العابدین علی می‌رسیده است.

 

جلد چرمی - ضربی نسخۀ خطی سلطان القرّائی

اکنون ظاهراً محراب سنگی یک پارچه که در بقعه امامزاده موسی بن جعفر جُمّال قرار دارد به ادوار گذشته متعلق بوده و صفوی است که در پای آن مرقد مطهر حضرت آیت‌الله العظمی حاج میرزا جواد آقا سلطان القرّاء تبریزی قرار دارد و بقیه ساختمان از بقعه و مسجد که امروزه نیز به مسجد حاجت شهرت دارد؛ طی ازمنه گذشته دچار تغییر و تحول شده و خصوصاً در سنوات اخیر مرمت کلی و اساسی یافته است.

لوح امامزاده که در سال‌های اخیر آماده شده و در داخل محفظه‌ای قرار گرفته، در وسط بقعه واقع است.

در ضلع شمالی بقعه سنگ قبری از مرمر بر دیوار آن در تغییرات اخیر قرار داده شده که متعلق است به شیخ عبدالغفار نامی که در آن حوالی مدفون بوده و ماده تاریخ وفات او ‹‹ یا غفـّار ››  1292 ﮬ.ق. است.

بقایای لوحهای قبور و دیگر آثار به جا مانده که متعلق به زمان‌های گذشته بوده و بعضی از آنها در حیاط محل پراکنده‌اند؛ دلالت بر اهمیت این مکان و لزوم صیانت و کاوش‌ها و تحقیقات کارشناسی و علمی آن دارند.

لوح حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاء که کالبد مطهرشان در پای محراب یاد شده مدفون است؛ سنگی است یک پارچه، از مرمر به ابعاد cm154 در cm64 که این مراتب بر روی آن نقش بسته: سه ترنج کوچک در بالا، وسط و پائین سنگ  با الفاظ جلاله ‹‹هو الباقی ›› ، ‹‹هو الجواد ›› و ‹‹هوالحی ›› قرار دارند.

دو ترنج بزرگ که در اولی عبارت ‹‹روضه مطهر مرجع عالیقدر عالم تشیع شیخ الفقهاء و المجتهدان حضرت آیت‌الله العظمی حاج میرزا جواد آقا ابن ابوالقاسم ابن عبدالرحیم سلطان القرّاء تبریزی اعلی‌الله مقامه ›› و در دومی عبارت ‹‹ متولد 13 جمادی الاخر 1319 هجری قمری متوفی بعد از ظهر روز جمعه مبعث‌النبی 27 رجب المرجب 1418برابر با هفتم آذر ماه 1376 هجری شمسی ›› حکاکی شده و بین سه ترنج کوچک یاد شده قرار گرفته‌اند. در حاشیه‌های بالا و پائین این ابیات قرار دارند:

 حیف کز چرخ فقاهت اختری زیبا برفت                                 آه، کز گنـــج دیانت گوهــری والا برفت

      عـــالم وارســـته و استاد فقه جـــــــعفری                                 مرجــع تقلید شیعه، صــاحب فتوی برفت

و در حاشیه های کنارین نیز این ابیات نقش بسته اند:

 

                                    

نمونۀ خط نسخ آیت الله العظمیسلطان القرّاء

                                       

                                              نمونۀ خط نستعلیق و شعر آیت الله العظمی سلطان القرّاء

 

        قاریان را بود سلطان همچو اجـداد و پدر                           بود اســــتاد قرائت ذکر حق گویــا برفت 

 لوح مرقد آیت الله العظمی سلطان القرّاء در محراب صحن امامزاده ابوالحسن موسی بن جعفر الجُمّال

     با فراق خویش ‹‹ داغ تازه›› در دلها نهاد                                  مرغ روحــش پر زنان در عالم بالا برفت

      جستــــم از طبـــع رسولی مادّهٔ تــاریخ او                                با غم واندوه گفت: ‹‹آن آیت کبری برفت››

در ابیات فوق با حساب ابجد؛ عبارت ‹‹ داغ تازه ›› 1418 ﮬ.ق. و عبارت ‹‹ آن آیت کبری برفت›› 1376 ﮬ.ش. ماده تاریخ وفات حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاء به دو تاریخ قمری و شمسی است.

خط لوح سنگی حضرتشان از استاد ابراهیم بخت شکوهی، تذهیب از استاد حسین زنوزی، اشعار از حجت‌الاسلام و المسلمین حاج میرزا عباس رسولی و حکاکی از استاد بهرام حجاری‌زاده اصفهانی است.

همان‌گونه که ذکر شد حضرت آیت‌الله العظمی سلطان القرّاء به بعد از ظهر روز جمعه مبعث‌النبی 27 رجب‌المرجب سنه 1418  مصادف با 7 آذر 1376  در یکصدمین سال حیات خویش دار فانی را وداع گفته و به دیار باقی شتافت.

صبح روز یکشنبه 9 آذرماه 1376 کالبد مطهرش در میان مشایعت دریای مقلدین، دوستداران و عموم طبقات مردم تبریز در اماممزاده ابوالحسن موسی‌بن‌جعفر‌الجُمّال واقع در راسته کوچه تبریز در جوار نواده حضرت امام موسی کاظم به خاک سپرده شد.

 خدایشان قرین رحمت کناد!

نگارنده:  محمد امین سلطان‌القرائی


نوشته شده در   شنبه 4 آذر 1396  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode