شورش مردم تبريز عليه خودكامگي "محمدعلي شاه قاجار" (1287 ش)
در نوزدهم خرداد 1287 ش برابر با 9 جمادي الاول 1326 ق، انجمن ايالتي تبريز، تلگرافي به انجمنهاي ولايتي و علماي نجف ارسال داشت كه مفاد آن يادآور سوء نيت شاه در ويران ساختن بنيان مشروطه و خيانت به ملت بود. دسيسهها و نيرنگهاي محمدعلي شاه، مردم تبريز را مطمئن ساخته بود كه شاه قاجار، هدفي جز سركوب آزادي خواهان ندارد. از اين روي، مردم اين شهر در قبال اقدامات شاه، واكنش شديدي از خود نشان دادند. قطع خطوط تلگراف از طرف دولت كه تنها راه برقراري تبريز به تهران بود، بدگماني مردم را افزود. همچنين تلگراف محمدعلي شاه نيز كه بار ديگر به دروغ او را پايبند مشروطه و هوادار مجلس معرفي ميكرد خشم مردم را بيشتر برانگيخت. از اين رو، شورش فراگير در شهر شكل گرفت كه به محاصره اين شهر و وقايع متعددي انجاميد.
استيضاح دولت "مستوفي الممالك" از سوي آيت اللَّه "سيدحسن مدرس" (1302ش)
مدتي پس از كودتاي رضاخان در سوم اسفند 1299 دوره چهارم مجلس شوراي ملي افتتاح شد و در اين دوره نيز، شهيد حسن مدرس به نمايندگي مجلس انتخاب گرديد. او براي جلوگيري از قدرت يافتن سردار سپه، قصد داشت تا با استيضاح و بركناري مستوفي الممالك، صدراعظم احمد شاه قاجار، فردي ديگر را براي صدراعظمي روي كار بياورد. آيتاللَّه مدرس علاوه بر استيضاح مستوفيالممالك درباره رويه سياست خارجي، اين نخستوزير را داراي قدرت كافي براي مقابله و مبارزه و جلوگيري در برابر تندرويهاي سردار سپه ندانست و او را به شمشير مرصّع و تزئيني تشبيه كرد كه تنها در مجالس بزم به كار ميرود در حالي كه براي ايستادگي در برابر رضاخان، شمشير برنده و تيز لازم است. پس از بركناري مستوفي الممالك، مردم كه به وي حُسنظن داشتند از مدرس به خاطر استيضاح انتقاد كردند. بعدها معلوم شد مخالفت مدرس و اكثريت مجلس، به دليل حفظ منافع ملت و جلوگيري از قدرتِ خطرناك رضاخان بوده است.
رحلت فقيه بزرگوار آيت اللَّه "سيد محمدحسن الهي طباطبايي" (1347ش)
آيتاللَّه سيد محمدحسن الهي طباطبايي برادر مفسر كبير قرآن، علامه سيد محمدحسين طباطبايي در سال 1287ش (1326ق)، در تبريز به دنيا آمد. وي در كودكي پدر و مادرش را از دست داد و به همراه برادرش تحت سرپرستي وصي پدر قرار گرفت. سيد محمد حسن در سنين كودكي مقدمات ادبيات فارسي و عربي و خوشنويسي را فرا گرفت و سپس سطوح عالي حوزوي را زيرنظر استادان خبره به كمال رساند. وي در 18 سالگي به همراه برادر راهي نجف اشرف شد و به مدت يازده سال از استادان بزرگي همچون حضرات آيات سيد علي قاضي طباطبايي، سيد حسن بادكوبهاي، محمدحسين غروي اصفهاني، ميرزاي ناييني و سيدابوالحسن اصفهاني، در علوم عرفان، فلسفه، رياضي، طب و فقه و اصول بهره جست. اين دو برادر در سال 1314ش به دليل مشكلات معيشتي به تبريز بازگشتند و سيدمحمد حسن در حوزه علميه شهر به تدريس فلسفه همت گماشت. وي دانشور پرهيزگاري بود كه به منظور تهذيب نفس، تزكيه دروني و تصفيه قلب كوششهاي عميق و مستمري را از خود بروز داد و افرادي علاقمند، در پرتو مواعظ و نصايح او به كمالاتي نائل آمدند. ايشان در اواخر عمر ساكن قم گرديد ولي بر اثر بيماري قلبي به تبريز مراجعت نمود تا اينكه مرغ جان اين سالك الياللَّه در شب بيستم خرداد 1347ش برابر با سيزدهم ربيعالاول 1388ق در شصت سالگي از قفس تن به درآمد و پس ازتشييعي با شكوه در قم به خاك سپرده شد.
به شهادت رسیدن "مختار بن ابوعبیده ثَقَفی" رهبر قیام خونخواهی امام حسین(ع)(67 ق)
مختار بن ابوعبیده ثقفی پس از هلاکت معاویة بن ابیسفیان، از جمله رهبران انقلابی کوفه بود که از امام حسین(ع) و نمایندهاش حضرت مسلم بن عقیل(ع) حمایت نمود و در نتیجه، از سوی عبیداللَّه بن زیاد عامل یزید در کوفه، دستگیر و زندانی شد. مختار در ایام قیام امام حسین(ع) همچنان در زندان عبیداللَّه بن زیاد به سر میبرد تا این که به وساطت شوهر خواهرش، عبداللَّه بن عمر در نزد یزید بن معاویه، از زندان آزاد گردید. پس از مرگ یزید، جهت خون خواهی امام حسین(ع) در کوفه قیام نمود و جمع کثیری به او پیوسته و تمام قاتلان امام حسین(ع) و عناصر اصلی ضد امام حسین(ع) و اهل بیت را دستگیر و به مکافات اعمالشان رساند. مختار ثقفی پس از 18 ماه حکومت در کوفه و نواحی آن، در چهاردهم رمضان سال 67 قمری در برابر لشکریان عبداللَّه بن زبیر به فرماندهی مصعب بن زبیر، متحمل شکست گشته و در این نبرد به قتل رسید.
تولد "پتر كبير" نامورترين امپراتور روسيه (1672م)
پتر كبير امپراتور معروف روسيه در 9 ژوئن 1672م در مسكو به دنيا آمد. با مرگ پدر، خواهر پتر، سوفي، زمام امور را به دست گرفت اما تعدادي از اشراف و روحانيون با وي مخالفت ورزيدند و پتر را در 12 سالگي به تزاري روس برگزيدند. پتر با وجود خواهرش نميتوانست مستقلاً سلطنت كند. از آن طرف هنگاميكه سوفي، خواهر پتر كبير به مقام نيابت سلطنت دست يافت، برادر خود پتر را برخلاف رسم قديم از كاخ كرملين خارج كرد و به روستايى نزديك مسكو فرستاد. اخراج وي از كرملين كه در حقيقت زندانيِ باشكوه بود، در تربيت روحي و اخلاقي پتر تأثير كرد و پس از چندي با سپاه آراسته خود با خواهر از درِ مخالفت درآمد و به آساني بر او دست يافت. سپس خواهر را در صومعهاي زنداني كرد و رسماً به سلطنت نشست. وي مصمم شد، رعاياي نيمهوحشي خود را به سوي تمدن غرب رهنمون كند. بنابراين تصميم گرفت ديواري را كه دولتهاي سوئد، لهستان و عثماني بين روسيه و غرب كشيده بودند، درهم شكند. بدين منظور جنگهايى با عثماني و سوئد كرد و آنان را شكست داد و قسمتي از آن كشورها را ضميمه امپراتوري خود كرد. او بسياري از مهندسان، معماران، صاحب منصبان، دريانوردان و پزشكان هلندي و انگليسي را استخدام كرد و به روسيه فرستاد. او در مسير تغيير اوضاع اجتماعي و اخلاق قديمي ملت روس، قدمهاي سريعي برداشت به طوري كه در اواخر سلطنت او، روسيه در رديف ممالك بزرگ اروپا درآمد. پتر كبير در مدت سي سال سلطنت خود بر روسيه ارتش منضبط و نيرومندي به وجود آورد و كشور ضعيف خود را به امپراتوري بزرگي مبدل ساخت به طوري كه نام روسيه از دوران سلطنت او بر اين كشور نهاده شد. در دوران سلطنت پتر كبير، شهرهاي بزرگي در روسيه بنا گرديد كه پايتخت او، سَن پترزْبورْگْ، برجستهترين نمونه آن به شمار ميرود. پتر كبير قلمرو امپراتوري روسيه را توسعه داد و نيروي دريايى بزرگي به وجود آورد كه هنگام مرگ پتر، به بزرگترين قدرت دريايى اروپايى تبديل شده بود. اين امر زمينه تجاوزات متعددي به نواحي مختلف جهان را فراهم آورد و قدرتگيري روسيه، نقش آن را در معادلات قدرت جهان برجسته ساخت. پتر كبير آرزو داشت كه از طريق جنوب به آبهاي گرم و آزاد راه يابد و اين مساله در زمان پس از او نيز دنبال شد و تجاوزات پيدرپي روسها براي دستيابي به درياهاي جنوب ايران در راستاي همين هدف صورت ميگرفت. پتر كبير سرانجام در 8 فوریه 1725م در 53 سالگي درگذشت و پس از او، همسرش، كاترين به سلطنت رسيد.