ارتحال عالم مجاهد و روحاني مبارز آيت اللَّه "سيد عبدالحسين لاري" (1303 ش)
آيتاللَّه سيدعبدالحسين لاري در سال 1226ش (1264 ق) در لار به دنيا آمد. وي بعد از اتمام دوره مقدماتي و سطح، راهي نجف اشرف گرديد و در درس ميرزاي بزرگ شيرازي حاضر شد و اجازات متعدد اجتهاد دريافت نمود. آيتاللَّه لاري پس از مدتي به دستور ميرزاي شيرازي جهت هدايت و رهبري مردم خطه فارس به لارستان رفت. ايشان در اولين گام، حوزه علميه لار را تاسيس نمود و به نشر احكام اسلامي همت گماشت. حضور مجتهدي مانند آيتاللَّه لاري، باعث كم نفوذ شدن مبلغان مسيحي و انزواي آنان گرديد. ضبط و ثبت اموال حاكم دست نشانده، احداث كارخانه اسلحهسازي، آموزش نيروهاي نظامي و امتناع از پرداخت ماليات به دولت مركزي، گامهاي مهمي بود كه به رهبري ايشان جهت ايجاد ملت اسلام برداشته شد. همچنين قيام وي در حمايت از مشروطه خواهان شيراز و رويارويي با نيروهاي دولتي و همكاري با دليران تنگستان در مقابله با متجاوزان انگليسي از جمله فعاليتهاي اين مجتهد جهادگر در راه استقلال مردم و اعاده شرافت اسلامي ميباشد. در كنار فعاليتهاي سياسي، از آيتاللَّه لاري حدود چهل اثر فقهي، كلامي، فقهي - سياسي، اصولي و... به يادگار مانده است. اين عالم مجاهد سرانجام در 19 ارديبهشت 1303 ش برابر با چهارم شوال 1342 ق در 86 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و در شهرستان جَهرم در محلي كه هماكنون به "مقبره آقا" معروف است به خاك سپرده شد.
فسخِ امتياز استعماري "كاپيتولاسيون" توسط مجلس شوراي ملي (1306ش)
مفهوم عام حقوقي كاپيتولاسيون، عبارت از نظام قضاوت كنسولي و برخي امتيازات و مصونيتهاي قضايي است كه به موجب آن، اتباع يك كشور در صورت ارتكاب جرم در كشور مورد نظر از شمول قوانين جزايي و مدني در قلمرو كشور ميزبان مستثني ميشدند. حق كاپيتولاسيون در ايران، اولين بار در معاهده تركمنچاي در سال 1206ش در زمان فتحعلي شاه قاجار به روسيه داده شد و بعدها بسياري از دولتهاي ديگر نيز صاحب اين امتياز شده و قضاوت كنسولي خود را بر دستگاه سياسي و قضايي ايران تحميل كردند. در سال 1297 ش، لايحهاي به تصويب رسيد كه به موجب آن حق كاپيتولاسيون روسها در ايران كه تحت فشار زور و تهديد و تطميع و برخلاف مصالح ملت ايران بوده است با استناد به قانون اساسي لغو شد. پس از لغو قرارداد كاپيتولاسيون بين ايران و روسيه قراردادهاي مشابه با كشورهاي ديگر نيز ملغي گرديد. اما كشورهاي غربي همچنان به اين امتياز پايبند بودند تا اين كه مجلس شوراي ملي در چنين روزي در نوزدهم ارديبهشت 1306ش، الغاء كاپيتولاسيون را اعلام كرد و به همه دولتهايي كه از حق كاپيتولاسيون استفاده ميكردند يك سال وقت داد كه در قراردادهاي خود تجديد نظر و اين امتياز را لغو كنند. اين قانون ننگين، يك بار ديگر در سال 1343 ش مطرح شد و به تصويب رسيد كه به سبب اعتراض امام خميني(ره) به آن، آن حضرت را به تركيه تبعيد كردند. در نهايت كاپيتولاسيون پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي هميشه لغو شد.
تخليه كامل ايران از نيروهاي شوروي سابق پس از پايان جنگ جهاني دوم (1325 ش)
پس از پايان جنگ جهاني دوم، ايران به شوراي امنيت شكايت كرد كه روسيه بر خلاف پيمان سه جانبه، ايران را تخليه نكرده است و در امور داخلي كشور دخالت مينمايد. شوروي انتظار اين شكايت را نداشت و درخواست تاخير در رسيدگي را نمود. اما نمايندگان ايران، انگلستان و آمريكا با تعويق جلسه شوراي امنيت درباره تصميم در اين موضوع مخالف بودند. شوروي نميخواست موضوع ايران جنجالي بينالمللي عليه آن كشور باشد، بنابراين سفير شوروي در ايران كوشش زيادي براي توافق با مقامات ايراني انجام داد. در نهايت موافقت نامهاي در مورد تخليه ايران، نفت شمال و آذربايجان به امضاء طرفين رسيد، تا اين كه سرانجام در روز نوزدهم ارديبهشت سال 1325 ش، تخليه كامل ايران انجام گرفت.
آغاز قيام مردمي سربداران خراسان عليه نيروهاي خونخوار مغول(738 ق)
پس از يكصد و بيست سال استيلاي قوم تاتار و مغول بر ايران و بسياري از مناطق آسيا، قيامي مردمي در باشتين و سبزوارِ خراسان عليه ظلم و تعدّي حاكمان مغول و عاملان مزدور آنان به وقوع پيوست. اين نهضت كه به قيام "سربداران" شهرت يافته است، از لحاظ وسعت، بزرگترين، از نظر تاريخي مهمترين جنبش آزاديبخش خاورميانه در قرن هشتم هجري بود. تلاش پيگير رهبران آزاده و متديّن اين قيام، منجر به تشكيل حكومت مستقل ملي و شيعه مذهب ايراني در خراسان شد. مهمترين ويژگيهاي اين حكومت عبارت بود از: تنفّر و انزجار از عنصر مغولي و تثبيت ايدئولوژي تشيّع امامي. نخستين حاكم سلسلهي سربداران، "عبدالرزاق باشتيني" بود كه به مدت دو سال و چهار ماه حكومت كرد. پس از وي، "برادرش وجيه الدين امير مسعود" به حكومت رسيد. امير مسعود با اين كه در مردم داري و مبارزه با حاكمان مغول و تثبيت حكومت سربداران، داراي موفقيتهاي بالايى بود، ليكن به خاطر اختلاف با شيخ حسن جوري(رهبر روحاني نهضت سربداران) و توطئه در قتل او، پايگاه مردميخويش را از دست داد و حكومتش به تدريج رو به ضعف نهاد. به همين جهت سپاهش در نبرد با امراي مازندران متحمل شكست گرديد و خود وي كشته شد. پس از مرگ امير مسعود، 10 تن ديگر از اين سلسله به حكومت رسيدند كه معروفترين آنها عبارتند از: شمس الدين علي، خواجه يحيى كرابي و خواجه علي مؤيّد. فقيه نامور شيعه شهيد اول، معاصر با خواجه علي مؤيّد بود كه در پي دعوت خواجه از وي، كتاب شريف "اَللُّمْعَةُ الدَّمِشقيّه" را در فقه امامي تدوين و به همراه نمايندهاي به سوي خواجه علي مؤيّد در سبزوار فرستاد. سرانجام در پي هجوم "امير ولي" به سبزوار و محاصرهي چهار ماههي اين شهر در سال 783 قمري، خواجه علي مؤيّد، دست نياز به سوي "تيمور لنگ گوركاني" دراز كرد، و از او ياري خواست. با تسليم شدن خواجه علي مؤيّد به تيمور لنگ، پروندهي حكومت سربداران نيز براي هميشه بسته شد و منطقهي خراسان پس از 46 سال رهايي از يوغ استعمارِ مغولان، مجدداً مقهور و مغلوب آنان گرديد.
در گذشت "يوهان شيلْلِر" نويسنده و شاعر معروف آلماني (1805م) (ر.ك: 10 نوامبر)
يوهان فردريك شيلِّر نويسنده، شاعر و نمايشنامه نويس آلماني در دهم نوامبر 1759م در ايالت وِرْتِمْبرگ آلمان به دنيا آمد. وي از كودكي عشق سرشاري به نويسندگي و شعر داشت و نخستين اثرش را در هجده سالگي به نگارش درآورد. شيلْلِر پس از پايان تحصيلات، رسماً به كار نويسندگي پرداخت و بعدها با گوته، شاعر و نويسنده بزرگ هموطنش آشنا شد. شيلْلِر مانند گوته، سبكي نو در ادبيات آلماني پديد آورد و يكي از فصول درخشان ادبيات قرن نوزدهم آلمان به او تعلق گرفت. بزرگترين اثر شيلْلِر، درام راهزنان نام دارد كه از معروفترين نمايشنامههاي ضد استبدادي او محسوب ميشود. او بعد از انتشار اين نمايشنامه از نويسندگي منع شد. شيلْلِر در نمايشنامه نويسي چيره دست بود و سبك نويسندگياش به مكتب كلاسيك شباهت نزديك دارد. آثار وي دربردارنده ظرافت، دقت، سادگي و وقار هستند. نمايشنامههاي بزرگ شيلْلِر، حماسي يا تراژدي هستند و زمينههاي تاريخي و سياسي دارند. اين آثار همچنين همگي مبيّن ايدهآليسم و خيالپردازي و تصورسازي ميباشند و بر اصول متين اخلاقي شيلْلِر و تاكيد وي در آزادي و شرافت انساني استوارند. شيلْلِر پس از گوته، از بزرگترين پايهگذاران ادبيات جديد آلمان است و شعراي رمانتيك قرن نوزدهم آلمان، تحت تاثير وي بودهاند. شيلْلِر، زيبايى را چه در قلمرو شعر و چه در فلسفه، دومين خالق بشر مينامد. در نظر او تنها تربيت و فرهنگ و ادراك زيبايى است كه قادر است به روح بشر اعتلا بخشد. هنر در نظر شيلْلِر، بزرگترين مربي فرد و جامعه است. توصيف شاعرانه در برخي آثار شيلْلِر به او امكان ميدهد كه هسته مركزي جامعه و خانواده و حكومت را در وحدت و كلّيت و اشتراك منافع جاي دهد و موجوداتي را كه به وسيله عشق و يگانگي به هم پيوستهاند، در آيندهاي توام با صلح و سلامت جاوداني تجسم بخشد. شيلْلِر به همراه گوته، دو نابغه شعر و ادب و دو نويسنده كلاسيك آلمانند و شيلْلِر را شاعر ملي آلمان نيز خواندهاند. از مهمترين آثار شيلْلِر ميتوان از داستان آتالا، منظومههاي فلسفي، ترانه ناقوس و نمايشنامه والِنِشتاين و... نام برد. فردريك شيلْلِر سرانجام در نهم مه 1805م در 56 سالگي درگذشت.