ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 دي 1404
پنجشنبه 4 دي 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 1 ارديبهشت 1396     |     کد : 177137

روز شمار تاريخ:

شنبه2اردیبهشت1396-24رجب1438 -22آوریل2017

رحلت استاد برجسته و عالم محقق آيت ‏اللَّه "ميرزا مهدي آشتياني" (1332 ش)

رحلت استاد برجسته و عالم محقق آيت ‏اللَّه "ميرزا مهدي آشتياني" (1332 ش)

ميرزا مهدي آشتياني، حكيم، عارف و دانشمند شيعي در حدود سال 1266 ش (1306 ق) در تهران متولد گرديد. پدرش ميرزا جعفر ملقب به ميرزا كوچك از شاگردان آقا محمدرضا حكيم قمشه‏اي و مادرش دختر حاج ميرزا حسن آشتياني، مجتهد معروف تهران بود. ايشان پس از فراگيري مقدمات، خارج فقه و اصول را نزد شيخ فضل‏اللَّه نوري و آقا سيدعبدالكريم مدرس آموخت. وي از آن پس سال‏ها در تهران مُدَرس فلسفه و عرفان بود و عنوان مدرس رسمي مدرسه سپهسالار را داشت. در اين ميان شاگردان فرهيخته‏اي تربيت نمود كه ميرزا ابوالحسن شعراني، دكتر عبدالجواد فلاطوري، دكتر محمدابراهيم آيتي، سيدجلال آشتياني، مهدي حائري يزدي و بديع الزمان فروزانفر و... از آن جمله‏اند. آيت‏اللَّه ميرزا مهدي آشتياني در سال 1325ش برابر با سال‏هاي 1366 - 1365 هجري قمري، به استدعاي فضلا و طلاب حوزه علميه قم چندي به قم مهاجرت كرد و به تدريس و افاضه پرداخت و استاد شهيد مرتضي مطهري در آن مدت قليل توفيق استفاده از محضر او را داشت. ميرزا مهدي آشتياني بي‏گمان يكي از متبحرترين شارحان و مدرسان فلسفه بود ولي ذوق عرفاني او بر مشرب عقلي‏اش غلبه داشت و اين همه در آثار و شروح و حواشي او كه البته از حد شرح و تفسير بسيار فراتر مي‏روند و خود، آثار مستقلي به شمار مي‏روند، به خوبي هويداست. از اين عالم برجسته و محقق توانا آثار متعددي بر جاي مانده كه: حاشيه شرح منظومه منطق و حكمت، اساس التوحيد درباره قاعده "الواحد" در وحدت وجود از آن جمله است. ميرزا مهدي آشتياني سرانجام در دوم ارديبهشت 1332 ش برابر با نهم شعبان 1372 ق در 66 سالگي درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) مدفون گرديد.

تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به فرمان حضرت امام خميني(ره) (1358 ش)

در نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357، بنا به فرمان حضرت امام خميني(ره) به جوانان غيور و انقلابي ايران اسلامي، عده‏اي از دلسوختگان راستين و پيروان صديق ولايت فقيه گرد هم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را پي‏ريزي كردند. پس از مدتي حضرت امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي در دوم ارديبهشت ماه 1358 طي فرماني به شوراي انقلاب، رسماً تأسيس نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را اعلام كردند و شوراي انقلاب نيز با تأسيس شوراي فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، گامي اساسي در جهت سازماندهي اين نهاد انقلابي برداشت. در اولين اطلاعيه سپاه، وظايف كلي آن چنين عنوان شده است: كمك به اجراي امور انتظامي و امنيتي، مبارزه مسلحانه عليه جريان‏هاي ضدانقلاب، دفاع در برابر حملات داخلي و خارجي، همكاري و هماهنگي با نيروهاي مسلح نظام اسلامي، تربيت و آموزش اخلاقي و ايدئولوژيكي - سياسي و نظامي كادر سپاه و... . اگرچه سپاه هويتي نظامي دارد اما نظامي‏گري در واقع يك بُعد از ابعاد اين نهاد مكتبي است. سپاه نهادي نظامي در جهت اهداف و آرمان‏هاي والاي انقلاب اسلامي است كه حفاظت و نگهباني از نظام و حكومت اسلامي مهم‏ترين ركن آن را تشكيل مي‏دهد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در افقي فرازمند، داراي آرمان‏هاي مكتبي، انساني و جهان شمول است كه بايد هميشه حركت خود را به آن سو جهت دهد.

سالروز اعلام انقلاب فرهنگي (1359 ش)

در 28 فروردين 1359، تعدادي از دانشجويان مسلمان كنترل دانشگاه تبريز را به دست گرفتند و فرداي آن روز، منافقين و گروهك‏ها، دانشگاه تربيت معلم را تصرف كردند. به دنبال اولتيماتوم سه روزه از طرف شوراي انقلاب به منافقين، مردم مسلمان، در دوم ارديبهشت 1359 موفق به شكست آنان شدند و اين حركت مورد تأييد امام قرار گرفت. پس از آن، ضرورت ايجاب مي‏كرد تا دانشگاه‏ها براي مدتي تعطيل باشد تا تغيير و تحولي اساسي در تمام نظام آموزشي كشور انجام شود، از اين رو دانشگاه‏ها از آن روز تعطيل شدند تا با مطالعه و دقت و فرصت كافي، تحولي بنيادين و اساسي در نظام دانشگاهي كشور پديد آيد. اين وظيفه به عهده ستاد انقلاب فرهنگي محوَّل گرديد تا اين كه دانشگاه‏ها در 27 آذر 1361 در سالروز وحدت حوزه و دانشگاه، بازگشايي شدند. اين حركت با هدف اسلامي كردن دانشگاه‏ها و خارج ساختن عوامل طاغوتي بود كه به انقلاب فرهنگي موصوف گرديد.

وفات دانشمند كبير "ابونصر فارابي" معروف به "معلم ثاني" (339 ق)

محمد بن طرخان، حكيم و فيلسوف شهير، معروف به ابونصر فارابي، در سال 260 ق در روستايى نزديك فاراب در خراسان قديم به دنيا آمد. فارابي از بزرگ‏ترين دانشمندان اسلامي قرن چهارم هجري بوده و به معلم ثاني، استاد الفلاسفه و مَلِكُ الحُكَما خوانده مي‏شود. وي پس از تحصيل مقدمات در فاراب، به بغداد رفته و زبان عربي، رياضيات و فنون حكمت را آموخت. فارابي با هوش سرشاري كه داشت، در تحصيل، دقتِ بسيار مي‏ورزيد و با وجود عدم بضاعت مالي، به سرعت در علوم پيشرفت كرد. وي همچنين در طب، منطق، موسيقي و زبانشناسي استاد كامل بود. فارابي در اثر تسلط بر زبان‏هاي متعدد، كتب يونان قديم را به عربي ترجمه كرد. آراءُ اهلِ المدينةِ الفاضِله، اِحصاءُالعلوم، القياس و ده‏ها اثر ديگر از تاليفات اوست. وي در 79 سالگي در دمشق وفات يافت ودر آن شهر به خاك سپرده شد.

فتح قلعه‏ ي خيبر به دست تواناي "حضرت علي"(ع)(7 ق)

خيبَر، سرزمين حاصلخيزي در 32 فرسخي شمال مدينه، داراي هفت قلعه و بالغ بر بيست هزار سَكنه‏ي يهودي بود. يهوديان خيبر، همچون پايگاه دشمن در نقطه‏اي حساس در حكومت اسلامي، برضد اسلام عمل مي‏كردند. يهوديان فرصت‏طلب، علي‏رغم پيماني كه با مسلمانان داشتند، خيبر را كانون مبارزه با اسلام قرار داده و تا مي‏توانستند، مشركان را بر ضد اسلام مي‏شوراندند و كمك مي‏كردند. پيامبر اسلام(ص) تصميم گرفت اين آخرين كانون ضداسلامي دشمن در مدينه را نيز نابود كند و ريشه‏ي فتنه را درآوَرَد. پيامبر اكرم(ص) با هزار و ششصد نفر، با روش غافلگيرانه، خود را به قلعه‏هاي خيبَر رساندند. يهوديان به قلعه‏هاي خود پناه برده و قلعه‏ها را به روي خود بستند. مسلمانان قلعه‏ها را يكي پس از ديگري گشودند ولي فتح دو قلعه‏ي آخر ده روز به طول انجاميد. حضرت رسول اكرم(ص) پس از اين كه عده‏اي از اطرافيانش موفق به فتح آن دو قلعه نشدند، فرمود: فردا پرچم جنگ را به مردي مي‏دهم كه جنگجويى است كه فرار نمي‏كند، خدا و رسول خدا(ص) را دوست دارد، خدا و رسولش نيز او را دوست دارند و خداي تعالي خيبر را به دست او فتح مي‏كند. فردا حضرت علي(ع) حاضر گشت و حضرت رسول(ص) پرچم را به دست او سپرد. حضرت علي(ع) به سوي خيبر شتافت و پس از آن كه پهلوانان يهود را به هلاكت رساند قلعه‏ي خيبر را به دست مبارك خويش فتح كرد.


نوشته شده در   جمعه 1 ارديبهشت 1396  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode