اخراج هزاران ايراني مقيم عراق توسط رژيم بعث اين كشور (1359 ش)
صدام، از همان ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بغض و كينه خود را نسبت به ايران اسلامي آشكار ميساخت و به طور آشكار و پنهان، در صدد تعرّض به انقلاب اسلامي برآمد. وي ابتدا ستون پنجم خود را براي اقدامات تخريبي به شهرهاي مختلف ايران به ويژه نقاط مرزي مانند خرمشهر، آبادان و اهواز اعزام كرد. همچنين از اوايل سال 1358، هزاران ايراني تبعه عراق را از جوار اماكن متبركه نجف، سامرا، كربلا و كاظمين به طرز رقّت انگيزي اخراج و اموالشان را مصادره نمود. در همين راستا، در چنين روزي، رژيم بعثي عراق كه خود را براي حمله وسيع و سراسري به ايران آماده ميكرد عده بيشماري از ايرانيان مقيم اين كشور را به وسيله كاميون تا مرز آورده و آنها را به همان وضع رها نمود. در اين حال، مقامات محلي ايران، از رانده شدگان به عنوان مهمان جمهوري اسلامي استقبال كردند و امكانات رفاهي براي آنان فراهم نمودند. اخراج ايرانيان و شيعيان در روزهاي بعد نيز ادامه يافت و صدها هزار نفر در اين جريان بيخانمان و آواره شدند. در همين حال، وزير امور خارجه عراق طي نامهاي به دبير كل سازمان ملل متحد با استناد به روحيه توسعهطلبي دولت ايران، خواستار خروج ايران از سه جزيره عربي ابوموسي و تنب كوچك و بزرگ شد. در روزها و ماههاي بعد، تعرضات رژيم بعث با حمايت بيگانگان رو به افزايش نهاد تا اينكه در 31 شهريور 1359، جنگ هشت سالهاي را به ايران اسلامي تحميل نمود.
بمباران شديد شيميايي مواضع ايران توسط دشمن بعثي (1366 ش)
همزمان با آغاز عمليات كربلاي 8 توسط رزمندگان جان بركف اسلام، دشمن به گونهاي بيسابقه عليه رزمندگان مستقر در خرمشهر، به بمباران و گلولهباران شيميايي با گلولههاي توپ، خمپاره و حتي موشكهاي كاتيوشا اقدام نمود كه به شهادت و مصدوم شدن شماري از خداجويان سپاه توحيد منجر گشت. اين بمباران وحشيانه با اعتراض شديد و شكايت جمهوري اسلامي ايران به سازمان ملل متحد مواجه گرديد و ايران خواهان اعزام گروه كارشناسي سازمان ملل متحد شد. به دليل پايداري و تاثير بيشتر عوامل به كار گرفته شده در سلاحهاي شيميايي، تيم كارشناس اعزامي از سازمان ملل، كه ده روز پس از حمله، وارد منطقه شد، موفق گرديد نوع عوامل به كار گرفته شده را تشخيص دهد. با اين حال همانند گذشته بياعتنا از كنار اين حادثه و حوادث بعد از آن گذشتند؛ تا اين كه ابعاد گسترده و پيچيدهتر عواقب شوم كاربرد سلاحهاي شيميايي، دامنگير مردم مسلمان و بيگناه حلبچه، روستاهاي اطراف آن و مردم كردستان عراق شد.
رحلت عالم بزرگوار و عارف با اللَّه آيت اللَّه "سيد عبدالكريم كشميري" (1378 ش)
آيتاللَّه سيدعبدالكريم كشميري در سال 1305 ش (1345ق) در نجف اشرف به دنيا آمد. وي پس از فراگيري دروس مقدمات در نجف، در حلقه درس خارج آيات عظام: سيد ابوالقاسم خويي، سيدعبدالاعلي سبزواري، سيد عبدالهادي شيرازي و شيخ محمدكاظم شيرازي قرار گرفت. آيتاللَّه كشميري به دليل هوش سرشار خويش توانست در كوتاهترين زمان، درجه اجتهاد را از آيتاللَّه خويي دريافت دارد و آن گاه به تدريس سطوح عالي فلسفه در حوزه بپردازد. پشتكار آيتاللَّه كشميري در تدريس به گونهاي بود كه روزانه 11 كرسي درس اعم از فقه، اصول، فلسفه و ادبيات عرب براي ايشان برپا ميشد. افزون بر تدريس، پژوهش و نگارش. در سير معنوي و تهذيب نفس نيز به مراتب عالي دست يافت و صاحب كرامتهايي گرديد. در پي سختگيريهاي رژيم بعث عراق، به طور پنهاني همراه خانواده، راهي ايران شد و در مرز ايران و عراق، همه نگاشتههاي علمي ايشان به دست نيروهاي امنيتي عراق افتاد. آيتاللَّه كشميري از آن پس در شهر مقدس قم اقامت گزيد و به تهذيب نفس، پرورش شاگردان و انجام امور مذهبي و علمي همت گماشت. سرانجام اين عارف سترگ و عالم برجسته در 18 فروردين 1378 ش برابر با بيستم ذيحجه 1419 ق پس از طي يك دوره بيماري در 73 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و پس از اقامه نماز توسط آيتاللَّه بهجت، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
انتشار مجله ي "دانشكده" به مديريت ملك الشعراء بهار(1336 ق)
مجله دانشکده در تهران تحت نظر هیئت موسسه دانشکده و به مدیری ملک الشعرای بهار تاسیس و در سال ۱۳۳۶ هجری قمری منتشر شد آغاز تاسیس مجله برج ثور سال ۱۲۹۷ هجری شمسی مطابق ۱۳۳۶ هجری قمری و۱۹۱۸ میلادی می باشد .رشید یاسمی که خود عضو هیئت موسسه و از نویسندگان مجله بوده در کتاب تاریخ ادبیات معاصر درباره مجله دانشکده می نویسد:" مجله دانشکده را ملک الشعرای بهار در سال ۱۳۳۶ هجری قمری برای نشر آثار انجمن ادبی دانشکده تاسیس کرد. این انجمن نخست جرگه دانشوری نام داشت ودر سال ۱۳۳۵ هجری قمری به سعی چند تن از دوستان ادب از جمله نگارنده دایر شده بود سال بعد دانشکده خوانده شد.مرام این انجمن ترویج معانی جدید در لباس شعر و نثر قدیم و شناساندن موازین فصاحت و حدود انقلاب ادبی و لزوم احترام آثار فصحای متقدم و ضرورت اقتباس محاسن نثر اروپایی بود و در آن روزگار خدمتی شایان به ادبیات کرد." مجله دانشکده دومین مجله ادبی بود که در عالم مطبوعات زبان فارسی ظاهر گردید و پس از مجله بهار در ایران انتشار یافت . دانشکده مجله ای بود ادبی، اجتماعی ، اخلاقی، فلسفی و تاریخی ومندرجات آن مطالبی تحت عناوین مذکور که به قلم مدیر مجله ملک الشعرای بهار یا یکی از اعضای هیئت موسس دانشکده تدوین می گردید و یا از کتب ادبا و نویسندگان خارجی ترجمه می شد .از قسمت های عمده و مهم مندرجات مجله، تاریخ ادبیات فارسی تحت عنوان "تاریخ ادبی " تالیف عباس اقبال، استاد دانشکده بود که در چند شماره مجله به چاپ رسید و این سلسله مقالات از مندرجات بسیار سودمند و مفید مجله به شمار می رفت. در این مقالات عباس اقبال پس از تمهید مقدمه راجع به ادبیات قبل از اسلام، تاریخ ادبیات زبان فارسی بعد از اسلام را به شش عصر تقسیم نموده بود:"۱ـاز ظهور اسلام تا ظهور غزنویان . ۲ـاز ظهور غزنویان تا تشکیل دولت سلجوقی. ۳ـاز تشکیل دولت سلجوقی تا حمله مغول ۴ـ از حمله مغول تا تشکیل دولت صفویه ۵ـ از تشکیل دولت صفویه تا دولت قاجاریه ۶ـ از سلسله قاجار تا مشروطیت ایران". سلسله مقالات دیگر مجله مقالاتی بود با عنوان "انقلاب ادبی " به قلم رشید یاسمی عضو هیئت موسس مجله دانشکده، این مقالات شامل تاریخ انقلاب ادبی فرانسه از قرن ۱۸ تا قرن ۲۰ به علاوه شرح حال عده ای از نویسندگان بزرگ فرانسه بود.رشید یاسمی مقالات خود را از کتب ترجمه می کرد که در محل خود بسیار مفید بود.قسمت دیگر از مندرجات مجله ترجمه هایی از مولفین خارجی مانند شیللر آلمانی بود.علاوه بر اینها مقالاتی تحت عنوان "انتقاد ادبی" به قلم مدیر مجله و اشعاری اثر طبع وی نیز درج می شد. از همان شماره اول مجله ترجمه رمان "سلطنت" تالیف "الکساندر دوما" به ضمیمه مجله چاپ ، به طوری که می توانستند در پایان سال آن را به صورت کتاب مجزایی در آورند. مجله دانشکده از مجلات بسیار مفیدو خوب زبان فارسی بودکه می توان آن را گنجینه ای از مطالب ادبی و تاریخی دانست. گرچه عمر این مجله زیاد دوام نیاورد ،با نشر شماره ۱۲ سال اول برای همیشه در محاق تعطیل فرو رفت ولی همان شماره های موجود حکایت از کمال ذوق و وسعت اطلاع مدیر و نویسندگان مجله می نماید. بهای سالیانه مجله همه جا ۳۰ قران و تک نمره آن دو قران بود. محل اداره مجله مدتی تهران اداره نوبهار و چندی هم در اداره روزنامه ایران و محل طبع آن مطبعه تهران بود. شماره ۱۱و۱۲ سال اول مجله یکجا در تاریخ برج ثور ۱۲۹۸ هجری شمسی مطابق ۲۰ آوریل ۱۹۱۹ میلادی منتشر گردید ومقاله افتتاحی آن تحت عنوان "یکسال تمام" به چاپ رسید. قسمت اول این مقاله چنین بود:" دوازدهمین شماره مجله دانشکده منتشر شد که نتیجه فکر و مساعی جوانان ادیب و نو خاستگان عالم ادب با بی اسبابی تمام و نداشتن مجال و اشتغال به تحصیلات و امتحان های سالیانه ،باز با بهترین طرز و جدی ترین اسلوبی در نمرات دوازده گانه مجله منعکس و به ارباب ذوق اهدا گردید. بی شک انکار نداریم که ایران به مجلات ادبی کامل تر و جامع تر و زیباتری محتاج بوده و نمی توان به یک مجله کوچک قناعت ورزید زیرا ایران سر زمین فکر و خیال و ذوق و فلسفه است و اختصاصی که در عالم احراز نموده همانا به ادبیات و شعر و افکار تابنده دلنشین متفکرین زبر دست خود بوده ...". از جمله افرادی که در این مجله می نگاشتند می توان به عباس آشتیانی رشید یاسمی ،اصغر شیرازی ،علی اصغر حکمت ،حیدر علی کمانی و سید اسد الله انتظام اشاره کرد.
انتشار مجله ي "دانشكده" به مديريت ملك الشعراء بهار(1336 ق)
مجله دانشکده در تهران تحت نظر هیئت موسسه دانشکده و به مدیری ملک الشعرای بهار تاسیس و در سال ۱۳۳۶ هجری قمری منتشر شد آغاز تاسیس مجله برج ثور سال ۱۲۹۷ هجری شمسی مطابق ۱۳۳۶ هجری قمری و۱۹۱۸ میلادی می باشد .رشید یاسمی که خود عضو هیئت موسسه و از نویسندگان مجله بوده در کتاب تاریخ ادبیات معاصر درباره مجله دانشکده می نویسد:" مجله دانشکده را ملک الشعرای بهار در سال ۱۳۳۶ هجری قمری برای نشر آثار انجمن ادبی دانشکده تاسیس کرد. این انجمن نخست جرگه دانشوری نام داشت ودر سال ۱۳۳۵ هجری قمری به سعی چند تن از دوستان ادب از جمله نگارنده دایر شده بود سال بعد دانشکده خوانده شد.مرام این انجمن ترویج معانی جدید در لباس شعر و نثر قدیم و شناساندن موازین فصاحت و حدود انقلاب ادبی و لزوم احترام آثار فصحای متقدم و ضرورت اقتباس محاسن نثر اروپایی بود و در آن روزگار خدمتی شایان به ادبیات کرد." مجله دانشکده دومین مجله ادبی بود که در عالم مطبوعات زبان فارسی ظاهر گردید و پس از مجله بهار در ایران انتشار یافت . دانشکده مجله ای بود ادبی، اجتماعی ، اخلاقی، فلسفی و تاریخی ومندرجات آن مطالبی تحت عناوین مذکور که به قلم مدیر مجله ملک الشعرای بهار یا یکی از اعضای هیئت موسس دانشکده تدوین می گردید و یا از کتب ادبا و نویسندگان خارجی ترجمه می شد .از قسمت های عمده و مهم مندرجات مجله، تاریخ ادبیات فارسی تحت عنوان "تاریخ ادبی " تالیف عباس اقبال، استاد دانشکده بود که در چند شماره مجله به چاپ رسید و این سلسله مقالات از مندرجات بسیار سودمند و مفید مجله به شمار می رفت. در این مقالات عباس اقبال پس از تمهید مقدمه راجع به ادبیات قبل از اسلام، تاریخ ادبیات زبان فارسی بعد از اسلام را به شش عصر تقسیم نموده بود:"۱ـاز ظهور اسلام تا ظهور غزنویان . ۲ـاز ظهور غزنویان تا تشکیل دولت سلجوقی. ۳ـاز تشکیل دولت سلجوقی تا حمله مغول ۴ـ از حمله مغول تا تشکیل دولت صفویه ۵ـ از تشکیل دولت صفویه تا دولت قاجاریه ۶ـ از سلسله قاجار تا مشروطیت ایران". سلسله مقالات دیگر مجله مقالاتی بود با عنوان "انقلاب ادبی " به قلم رشید یاسمی عضو هیئت موسس مجله دانشکده، این مقالات شامل تاریخ انقلاب ادبی فرانسه از قرن ۱۸ تا قرن ۲۰ به علاوه شرح حال عده ای از نویسندگان بزرگ فرانسه بود.رشید یاسمی مقالات خود را از کتب ترجمه می کرد که در محل خود بسیار مفید بود.قسمت دیگر از مندرجات مجله ترجمه هایی از مولفین خارجی مانند شیللر آلمانی بود.علاوه بر اینها مقالاتی تحت عنوان "انتقاد ادبی" به قلم مدیر مجله و اشعاری اثر طبع وی نیز درج می شد. از همان شماره اول مجله ترجمه رمان "سلطنت" تالیف "الکساندر دوما" به ضمیمه مجله چاپ ، به طوری که می توانستند در پایان سال آن را به صورت کتاب مجزایی در آورند. مجله دانشکده از مجلات بسیار مفیدو خوب زبان فارسی بودکه می توان آن را گنجینه ای از مطالب ادبی و تاریخی دانست. گرچه عمر این مجله زیاد دوام نیاورد ،با نشر شماره ۱۲ سال اول برای همیشه در محاق تعطیل فرو رفت ولی همان شماره های موجود حکایت از کمال ذوق و وسعت اطلاع مدیر و نویسندگان مجله می نماید. بهای سالیانه مجله همه جا ۳۰ قران و تک نمره آن دو قران بود. محل اداره مجله مدتی تهران اداره نوبهار و چندی هم در اداره روزنامه ایران و محل طبع آن مطبعه تهران بود. شماره ۱۱و۱۲ سال اول مجله یکجا در تاریخ برج ثور ۱۲۹۸ هجری شمسی مطابق ۲۰ آوریل ۱۹۱۹ میلادی منتشر گردید ومقاله افتتاحی آن تحت عنوان "یکسال تمام" به چاپ رسید. قسمت اول این مقاله چنین بود:" دوازدهمین شماره مجله دانشکده منتشر شد که نتیجه فکر و مساعی جوانان ادیب و نو خاستگان عالم ادب با بی اسبابی تمام و نداشتن مجال و اشتغال به تحصیلات و امتحان های سالیانه ،باز با بهترین طرز و جدی ترین اسلوبی در نمرات دوازده گانه مجله منعکس و به ارباب ذوق اهدا گردید. بی شک انکار نداریم که ایران به مجلات ادبی کامل تر و جامع تر و زیباتری محتاج بوده و نمی توان به یک مجله کوچک قناعت ورزید زیرا ایران سر زمین فکر و خیال و ذوق و فلسفه است و اختصاصی که در عالم احراز نموده همانا به ادبیات و شعر و افکار تابنده دلنشین متفکرین زبر دست خود بوده ...". از جمله افرادی که در این مجله می نگاشتند می توان به عباس آشتیانی رشید یاسمی ،اصغر شیرازی ،علی اصغر حکمت ،حیدر علی کمانی و سید اسد الله انتظام اشاره کرد.
درگذشت "هنري فورْدْ" مخترع امريكايي و پدر صنعت اتومبيل (1947م)
هنري فورْد مخترع امريكايى در 30 ژوئيه سال 1863م در خانوادهاي فقير در امريكا به دنيا آمد. فورد از كوچكي علاقه مفرطي به پيچ و مهره و ابزار مكانيكي داشت و به هنگام كودكي به ساعت سازي و در جواني به شغل مكانيكي روي آورد. هنري روزي ماشيني را ديد كه بدون اسب و با نيروي بخار در جاده حركت ميكند. وي وقتي آن را از نزديك مشاهده كرد، خودش مثل آن را ساخت و در 12 سالگي اولين ارابه بياسب را مورد آزمايش قرار داد. هنري اين دستگاه را تكميل نمود و در سال 1896م اتومبيل خود را براي اولين بار به نمايش گذاشت. وي در سالهاي بعد، اختراع خود را تكميل كرد و عليرغم اينكه ديگران نيز اتومبيلهاي مشابهي ساخته بودند، ولي در سال 1895م، رسماً امتياز اختراع اتومبيل به هنري فورد داده شد. فورد در ابتدا به همراه شركاي خود، شركت اتومبيل سازي ديترويت را تأسيس كرد و در سال 1903، شركت موتور فورد را به وجود آورد. او در سال 1907 سهام ديگران را خريد و از آن پس اداره شركت در خانواده او باقي ماند و ثروتي هنگفت به دست آورد. فورد با اتخاذ تدابيري، اتومبيل ارزان به تعداد بسيار توليد كرد و از اين حيث، از تمام رقباي خود پيشي گرفت. هنري فورد كه در ابتدا داراي خانوادهاي فقير بود، پس از اين اختراع، به عنوان پدر صنعت اتومبيلسازي شهرت يافت و به هنگام مرگ، يك امپراتوري بزرگ در صنعت اتومبيل به وجود آورده بود. فورد سرانجام در 7 آوريل 1947م در 84 سالگي درگذشت.